برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
یوسف علی بیرانوند؛ مینا خسروی
چکیده
روایات حماسی و اسطورهای اقوام هند و ایرانی به خاطر خاستگاه مشترک و روابط فرهنگی طولانیمدت تحت تأثیر یکدیگر قرار گرفته است. داستانهای رستم در شاهنامۀ فردوسی و رام در رامایانا شباهتهای زیادی با هم دارند. این پژوهش با روش تطبیقی- تحلیلی به دنبال بررسی ویژگیهای مشابه و متفاوت داستانهای رستم و رام است. شباهتها و تفاوتهای ...
بیشتر
روایات حماسی و اسطورهای اقوام هند و ایرانی به خاطر خاستگاه مشترک و روابط فرهنگی طولانیمدت تحت تأثیر یکدیگر قرار گرفته است. داستانهای رستم در شاهنامۀ فردوسی و رام در رامایانا شباهتهای زیادی با هم دارند. این پژوهش با روش تطبیقی- تحلیلی به دنبال بررسی ویژگیهای مشابه و متفاوت داستانهای رستم و رام است. شباهتها و تفاوتهای رستم و رام به صورت خلاصه عبارتند از: 1- پیشگویی تولد: پیشگویی تولد رستم به وسیلۀ ستارگان و سیمرغ؛ ولی پیشگویی تولد رام به وسیلۀ برهمن انجام گرفته است. 2- زیبایی ظاهری: رام به داشتن زیبایی ظاهری؛ ولی رستم به خاطر قد بلند و تنومندی توصیف شده است. 3- وفاداری به پادشاه: رستم گهگاهی به پادشاه نارضایتیاش را نشان میدهد؛ ولی رام به عهد و پیمان پادشاه پایبند است و ... . دوستان و دشمنان مشابه رستم و رام عبارتند از: 1- افراسیاب و راون از این نظر که قدرتطلباند و شر ذاتی دارند به هم شباهت دارند. با این تفاوت که راون یک دیو است. 2- دیو سپید و راون بدان خاطر که گروگان میگیرند و قهرمانان مجبورند برای رهایی گروگان با آنها بجنگند، به هم میمانند. 3- کیکاووس و سیتا فریب دیو را میخورند. 4- زواره و لکشمن برادر و پشتیبان قهرمان هستند. تفاوت آنها در آن است که لکشمن در بیشتر اتفاقات همراه رام است. 5- تهمینه و سیتا همسر قهرمان هستند که از قهرمان جدا شده و دور از او زایمان کردهاند. تفاوتشان در آن است که سیتا نام پدر را از فرزندان پنهان نکرده است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
حمید اسدپور؛ فرج الله احمدی؛ حسین اسکندری
چکیده
مهاجرتها به شکل خواسته یا ناخواسته دارای تاثیرات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده است. چنانکه تاثیرپذیری در پدیده مهاجرت، به ویژه درجنبه فرهنگی از مسائل مهم و قابل توجه میباشد. خلیجفارس به عنوان یک شاهراه آبی مهم نه تنها از لحاظ سیاسی و اقتصادی، بلکه از نظر فرهنگی نیز محل تلاقی فرهنگ های گوناگون بوده است. یکی از این موارد، ...
بیشتر
مهاجرتها به شکل خواسته یا ناخواسته دارای تاثیرات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده است. چنانکه تاثیرپذیری در پدیده مهاجرت، به ویژه درجنبه فرهنگی از مسائل مهم و قابل توجه میباشد. خلیجفارس به عنوان یک شاهراه آبی مهم نه تنها از لحاظ سیاسی و اقتصادی، بلکه از نظر فرهنگی نیز محل تلاقی فرهنگ های گوناگون بوده است. یکی از این موارد، مهاجرت عموما ناخواسته افریقایی تباران به خصوص از نواحی شرقی این قاره به کرانهها وپس کرانههای خلیج فارس از قرنها پیش و به ویژه در دو قرن اخیر می باشد. این گروه ضمن تأثیرپذیری از ساکنان این نواحی، تأثیرات عمیقی نیز بر فرهنگ این مناطق داشتهاند. یکی از مهمترین این تأثیرات، شکل گیری و رواج پدیدهای به نام زار است زار نوعی پریشانی افراد است که آن را حاصل اقدامات ارواح خبیثه میدانستند. . سوال اساسی پژوهش آن است که علل گسترش و تداوم پدیده زار در کرانهها خلیجفارس چیست؟ به نظر میرسد که فقدان راهکار موثرو پایدار و نبود امکانات و حمایت های اساسی از ساکنان کرانهها و پسکرانههای خلیج فارس از یک سو و زندگی همراه با مشکلات متعدد در نواحی جنوبی ایران، مسافرتهای فراوان دریانوردان این نواحی به سواحل افریقا و سکونت افریقایی تباران در سواحل خلیج فارس از سوی دیگر باعث رواج و توسعه پدیدهای به نام زار شده است . هم چنین این پدیده با برخی از ساختارهای فرهنگی این نواحی هماهنگی و مشابهت داشته است. این پژوهش با اتکا به منابع کتابخانهای و مشاهدات میدانی و با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
حسن رستمی؛ عباس قدیمی قیداری
چکیده
در سالهای مشروطه ولایت خمسه با مرکزیت زنجان از کانونهای بحرانی کشور بود و بهدلیل نزدیکی به شهرهای تهران و تبریز، سالهای ناآرامی را سپری کرد. در این بین علاوه بر بحرانهای سیاسی در کشور، دشمنی خوانین خمسه (جهانشاه خان امیرافشار و ذوالفقارخان اسعدالدوله) بر سر تصاحب زمینهای یکدیگر، نابسامانیهای فراوانی را در سطح جامعه موجب ...
بیشتر
در سالهای مشروطه ولایت خمسه با مرکزیت زنجان از کانونهای بحرانی کشور بود و بهدلیل نزدیکی به شهرهای تهران و تبریز، سالهای ناآرامی را سپری کرد. در این بین علاوه بر بحرانهای سیاسی در کشور، دشمنی خوانین خمسه (جهانشاه خان امیرافشار و ذوالفقارخان اسعدالدوله) بر سر تصاحب زمینهای یکدیگر، نابسامانیهای فراوانی را در سطح جامعه موجب گردید. این ستیزهها بیتأثیر از سیاستهای زمینداری دولت قاجاریه در دوره های ناصری و مظفری نبود. بنابراین مسئله اساسی این تحقیق، نسبت الگوی حکمرانی دولت قاجارها با رقابتها و ستیزههای خوانین زمیندار زنجان بر اساس نظریۀ دولت پاتریمونیال ماکس وبر است. بهنظر میرسد با توجه به تداوم ساختار سیاسی قاجاریه و گسترش دستگاه دیوانسالاری قاجار ها تا اواخر دوره ناصری، شاه در نقش حاکم پاتریمونیال، با توجه به سلطۀ سنتی و اختیارات نامحدود و نابسامانیهای اقتصادی و سیاسی کشور، با فروش املاک خالصه و افزایش تیول در ایران، زمینۀ لازم را برای رقابتها و اقتدار زمینداران فراهم ساخت. تداوم این سیاستهای دولت قاجاریه در سالهای منتهی به انقلاب مشروطه، موجب افزایش نفوذ زمینداران شد و با عنایت به ناکارآمدی نهادهای عصر مشروطه در رفع بحران زمینداری در مناطق مختلف کشور، مشکلات فزایندهای در سالهای بعد بهوجود آورد. مقالۀ حاضر با گردآوری دادههای کتابخانهای و اسنادی، به شیوه توصیفی_تبیینی موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
عبداله صفرزائی؛ مرضیه بلوچی
چکیده
سیستان و مکران در سده سوم تا ششم هجری دو ایالت در جنوب شرق سرزمینهای خلافت شرقی و در منطقه ثغور محسوب میشدند. در آن دوره تاریخی وسعت سرزمینی ایالتهای سیستان و مکران بسیار گستردهتر از امروز بود. در ابتدای سده سوم سیستان تحت تسلط طاهریان قرار گرفت. در اواسط قرن سوم صفاریان به مرکزیت سیستان بر بخشهای وسیعی از ایران از جمله مکران ...
بیشتر
سیستان و مکران در سده سوم تا ششم هجری دو ایالت در جنوب شرق سرزمینهای خلافت شرقی و در منطقه ثغور محسوب میشدند. در آن دوره تاریخی وسعت سرزمینی ایالتهای سیستان و مکران بسیار گستردهتر از امروز بود. در ابتدای سده سوم سیستان تحت تسلط طاهریان قرار گرفت. در اواسط قرن سوم صفاریان به مرکزیت سیستان بر بخشهای وسیعی از ایران از جمله مکران حکومت نمودند. با روی کار آمدن سامانیان و به دنبال آن ترکان غزنوی و سلجوقی، تکاپوهای آنان برای تسلط بر سیستان و مکران آغاز گردید. از طرفی آل بویه در قرن چهارم به نواحی غربی مکران کشورگشایی داشتند. تکاپوهای این چنینی برای تسلط بر سیستان و مکران و مقاومت ملوک بازمانده صفاری در سیستان و حاکمان مکران برای استقلال سیاسیشان، مناسبات سیاسی پیچیدهای را در منطقه ایجاد کرده بود. از این رو، بررسی مناسبات سیاسی مکران و سیستان در این دوره جای واکاوی و تحقیق دارد. با روی کار آمدن صفاریان در سیستان در قرن سوم و بعد از آن، ملوک سیستان در صدد تسلط بر مکران بودند، اما حاکمان مکران تلاش میکردند این منطقه را خودشان اداره کنند. بسیاری از تهاجمات ترکان به مکران از مسیر سیستان انجام می شد و بسا اوقات برخی حاکمان سیستان در نتیجه فشار اقوام مهاجم یا دستهبندیهای داخلی، به مکران پناهنده می شدند. هدف این نوشتار تبیین مناسبات سیاسی سیستان و مکران از قرن سوم تا قرن ششم هجری است. این تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای انجام گرفته است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سورنا فیروزی؛ مهسا ویسی
چکیده
درباره پیشینه نگارش سرودههای زرتشت و نیز باقی بخشهای اوستا، دو نظر کلی کهن و نوین در دست است. نظر کهن که در متون پهلوی مستند شده و در آثار برخی از مورخان روزگار اسلامی بازتاب یافته است، از مکتوب بودن آنها پیش از حمله اسکندر مقدونی یاد کردهاند، اما نظر محققان معاصر بر تاخر این مساله است. این پژوهش بر پایه رویکرد رهیافت تاریخی و ...
بیشتر
درباره پیشینه نگارش سرودههای زرتشت و نیز باقی بخشهای اوستا، دو نظر کلی کهن و نوین در دست است. نظر کهن که در متون پهلوی مستند شده و در آثار برخی از مورخان روزگار اسلامی بازتاب یافته است، از مکتوب بودن آنها پیش از حمله اسکندر مقدونی یاد کردهاند، اما نظر محققان معاصر بر تاخر این مساله است. این پژوهش بر پایه رویکرد رهیافت تاریخی و تحلیل محتوای متون از یک سو و ارزیابی وضعیت نگارش در فلات ایرانِ مرتبط با نیمه نخست از هزاره یکم پیش از میلاد، ابتدا به بررسی شواهد و استنادات دو دیدگاه میپردازد و سپس موضوع را برمبنای واقعیات موجود مولفههای زمانی و جغرافیایی مرتبط با روزگار زرتشت و هخامنشیان تحلیل میکند. این مقاله در پی آن است که تا از طریق ارزیابی شواهد مرتبط با سرودههای منتسب به زرتشت، کهنترین زمان ممکن برای نگارش این کهنترین بخش از اوستا را برآورد کند. مقاله پیشرو نشان میدهد که اثراتی از مکتوب بودن سرودههای زرتشت در روزگار سرایش آنها وجود دارد. در این مقاله دیده شد که برخلاف نظر برخی از پژوهشگران، محتوای اوستایی و از جمله سرودههای زرتشت، تا پیش از حمله اسکندر، مکتوب شده بودند. در پایان، مقاله درباره منظور داریوش بزرگ از خط آریایی در کتیبه بیستون بحث میکند و آن را نه مرتبط با خط میخی و زبان پارسی قدیم، بلکه نوشتن به زبان بلخی (آریایی) روزگار داریوش میداند که این امر یا به خط آرامی رایج و یا به خطی برگرفته از آن صورت گرفته است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
حمیدرضا فهندژسعدی؛ عبدالرضا سیف
چکیده
تذکرةالاولیاء جزوِ نخستین کتابهایی است که در زبانِ فارسی، به صورتِ یکپارچه، به ذکرِ اقوال و مقاماتِ زاهدان و مشایخِ صوفیه پرداخته است، و نیز در سلکِ نخستین آثارِ فارسی است که به صورتِ علمی و امروزی تصحیح شده است (1905م) و این خود گواهی است بر ارزش و اهمیتِ این نامۀ جاودانۀ عطّار نیشابوری. بیتردید چنین اثر سترگی، پژوهشهای متنوع ...
بیشتر
تذکرةالاولیاء جزوِ نخستین کتابهایی است که در زبانِ فارسی، به صورتِ یکپارچه، به ذکرِ اقوال و مقاماتِ زاهدان و مشایخِ صوفیه پرداخته است، و نیز در سلکِ نخستین آثارِ فارسی است که به صورتِ علمی و امروزی تصحیح شده است (1905م) و این خود گواهی است بر ارزش و اهمیتِ این نامۀ جاودانۀ عطّار نیشابوری. بیتردید چنین اثر سترگی، پژوهشهای متنوع و نوآیینی را میطلبد و شماری از مصحّحان و محققان کوششهایی ستودنی در این راستا داشتهاند؛ با این همه، این کتاب هنوز نکات بسیار پُراهمیت و زوایای پنهانی دارد که بدان پرداخته نشده است و در این مقاله کوشش شده است تا جهتِ کارآمدیِ هرچه بیشترِ این اثر، به ده مورد از آنها اشاره شود: ابتدا مقدمهای کوتاه دربارۀ تذکرةالاولیاء و مسألۀ انتسابِ آن به عطّار ارائه میشود و سپس در بابِ مسائلی مانندِ «شبههناکی نیل»، افتادگیِ یک نامِ مهم در ذکرِ ابوحفصِ حدّاد، عدمِ شاگردیِ ابوالقاسمِ کرّکانی نزدِ ابوعثمانِ مغربی، دربارۀ انتسابِ سخنی به ابومحمدِ جریری، شناسایی یکی از اعلامِ تذکره به نامِ ثعلبه انصاری، بیاعتباریِ نسبنامۀ ابوعلی رودباری، نسبتِ فامیلیِ ابوعمروِ نجید و ابوعبدالرحمنِ سُلمی، ارتباطِ ابن خفیف و جنیدِ بغدادی، رابطۀ استادشاگردیِ عمرو بن عثمانِ مکّی و جعفر خلدی و تاریخِ صحیحِ فوتِ محمد بن اسلمِ طوسی، با ذکرِ مستنداتِ معتبر بحث خواهد شد. هدفِ این مقاله در راستای درکِ هرچه بهترِ جزئیات متن و زوایای کمترشناختهشدۀ تذکرةالاولیاء است که در کنار یافتههای دیگر پژوهشگران، میتواند در چاپهای بعدیِ این کتابِ ارزشمند اعمال شود. در هر حال این کتاب از امّهاتِ متونِ عرفانی در زبانِ فارسی
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
محبوبه شعبانی جفرودی؛ سیده مامک صلواتیان؛ علیرضا نیکویی؛ سامره اسدی مجره
چکیده
تاثیر فرآیندهای روانیِ هنرمند، طی خلق اثر، مبرهن است. در این ملجاء، کارل گوستاو یونگ، روانکاو سوئیسی با مطالعه بر رویاها و اسطورهها، به الگوهای تکرار شوندهای در کردوکارهای روان انسان دست یافت که طی تاریخ، بهکرات برآفرینههای بشر، تجلی یافتهاند. بسط این اندیشه منجربه شکلگیری رویکرد خوانش کهنالگویی شد که در تکوین الگویی ...
بیشتر
تاثیر فرآیندهای روانیِ هنرمند، طی خلق اثر، مبرهن است. در این ملجاء، کارل گوستاو یونگ، روانکاو سوئیسی با مطالعه بر رویاها و اسطورهها، به الگوهای تکرار شوندهای در کردوکارهای روان انسان دست یافت که طی تاریخ، بهکرات برآفرینههای بشر، تجلی یافتهاند. بسط این اندیشه منجربه شکلگیری رویکرد خوانش کهنالگویی شد که در تکوین الگویی ساختاری در پژوهشهای علوم انسانی نتیجهبخش بوده است. در این نگرش نهادِ اثر، بهمثابۀ روان آفرینندۀ آن در نظر گرفته میشود و استعارات موجود، مبتنیبر کهنالگوهای مشخصی تفسیر میگردند. در میان اقسام هنر، معماری، علاوه بر سویۀ مادی، مشحون ایدههایی فراکالبدی و دربردارندۀ جنبههایی غنی از فرهنگ و باورهای این بوم است که مجال تاملبر تجلیات ناخودآگاه جمعی را فراهم میآورد. این پژوهش با هدف درک درونمایههای کهنالگوهای خویشتن و فرآیند فردانیت، در نظریات یونگ و یافتن مفاهیم مشترک میان آنها و معماری خانههای سنتی فلات مرکزی ایران و گسترش مرزهای دانش میانرشتهای تدوین گشته است. پرسشهای پژوهش چنین تبیین میگردند: درونمایههای مترتببر کهنالگوهای خویشتن و فرآیند فردانیت در خانههای سنتی فلات مرکزی ایران کدامند؟ این کهنالگوها با کدام اصول معماری خانههای سنتی فلات مرکزی ایران تطابق دارند؟ روش غالب پژوهش، تحلیل محتوای کیفی، با تعامل رویکردهای استقرایی_قیاسی و نگرش پدیدارشناسی است. پایایی پژوهش در بخش کمی، با اعمال ضریب آلفای کرونباخ، در نرمافزار Spss تعیین میگردد. نتایج نشان میدهند، درونمایههایی چون «مرکزیت»، «همنشینی تضادها»، «درونگرایی»، «هندسۀ ماندالایی»، «سلسلهمراتب» و «وحدت» در کهنالگوهای خویشتن و فرآیند فردانیت با برخی اصول معماری خانههای سنتی قاجاری در فلات مرکزی ایران متناظر بوده و بر اجزای خانهها فرافکنی شدهاند.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
نیلوفر موسوی؛ حسن زندیه؛ امیرتیمور رفیعی؛ حمیدرضا صفاکیش
چکیده
باور به احکام نجومی و تأثیر اجرام سماوی بر زندگی انسان از کهنترین باورهای ایرانیان است. این اعتقاد، نه تنها بخش مهمی از فرهنگ عامه بوده؛ بلکه در سطوح مختلف حکومتی همواره نفوذ و گسترش بسیاری داشت. استفاده از احکام نجوم در لشکرکشیها، عقد پیمانها، جنگوصلح، جلوس به تخت شاهی، شکار، سفر، خرید، تجارت، تعلیموتعلم، دعا، درمان بیماریها، ...
بیشتر
باور به احکام نجومی و تأثیر اجرام سماوی بر زندگی انسان از کهنترین باورهای ایرانیان است. این اعتقاد، نه تنها بخش مهمی از فرهنگ عامه بوده؛ بلکه در سطوح مختلف حکومتی همواره نفوذ و گسترش بسیاری داشت. استفاده از احکام نجوم در لشکرکشیها، عقد پیمانها، جنگوصلح، جلوس به تخت شاهی، شکار، سفر، خرید، تجارت، تعلیموتعلم، دعا، درمان بیماریها، ازدواج، و... تنها نمونههایی از تأثیر این باور در وجوه مختلف زندگی سیاسی و اجتماعی مردم در عصر قاجاریه بود. باور به میمنت و خوشیمنی برخی روزها و نحوست و بدیمنی برخی دیگر از روزها، بخش مهمی از اعتقاد به تأثیر افلاک بود؛ که به مرور با پارهای از احکام دینی نیز، درهم آمیخته بود. چنین اعتقادی، تصمیمگیریها، عملکردها و دانشی مطابق با گفتمان سنتی جامعه در موضوع احکام نجومی پدید آورد که در شقوق مختلف زندگی سیاسی و اجتماعی خود را نمایان میکرد. از اینرو، پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این پرسش است که پایههای اجتماعی ـ سیاسی باور به سعدونحس ایام از منظر تاریخی در این دوره چه بوده و این مسئله چه پیامدهایی بر زندگی سیاسی و اجتماعی ایرانیان عصر قاجاری داشت؟ این پژوهش، با روششناسی ساختمندگرا در دو سطح کنش و ساختار به توصیف، تحلیل و تببین گفتمان مسلط سنتی جامعه در موضوع سعدونحس ایام و پیامدهای آن از دیدگاه پارادایم خرافات پرداخته است. بر اساس یافتههای تحقیق، عوامل روان شناختی چون ترس، تسلیم پذیری و تقدیرگرایی در کنار جهل علمی و مقاومت در برابر اندیشههای جدید، فقدان سیستم آموزشی سازمانیافته، فقدان خدمات درمان عمومی و دولتی،
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
شایسته سادات موسوی؛ پریا شاطریان
چکیده
دگردیسی کلاناستعارهها نشانۀ بزرگی از گسستهای تاریخی است. با تغییر شرایط تاریخی، مفاهیم سیاسی و اجتماعی تحول پیدا میکنند و خود را در لباس جدیدی نمودار میسازند. یکی از حوزههای نوین مطالعات تاریخ که به این تغییرات مفهومی میپردازد، تاریخ مفاهیم یا تاریخ مفهومی نام دارد. تاریخ مفهومی چارچوب بسیار مناسبی برای بررسی شکلگیری ...
بیشتر
دگردیسی کلاناستعارهها نشانۀ بزرگی از گسستهای تاریخی است. با تغییر شرایط تاریخی، مفاهیم سیاسی و اجتماعی تحول پیدا میکنند و خود را در لباس جدیدی نمودار میسازند. یکی از حوزههای نوین مطالعات تاریخ که به این تغییرات مفهومی میپردازد، تاریخ مفاهیم یا تاریخ مفهومی نام دارد. تاریخ مفهومی چارچوب بسیار مناسبی برای بررسی شکلگیری مفاهیم سیاسی- فرهنگی است و نشان میدهد که چگونه این مفاهیم در دورههای آستانهای دگردیسی پیدا میکنند و به عصر بعد منتقل میشوند. اما یکی از بزرگترین نقصانهای این حوزه، غفلت آن از عناصرِ بهظاهر غیرسیاسی، مانند تمثیلات، استعارات، اساطیر و... است. در این تحقیق که بر اساس پروژۀ تاریخ مفهومی راینهارت کوزلک تدوین یافته است، نشان دادهایم که استعارهها و تمثیلها نیز نقش بسزایی در مفهومیشدنِ واژهها و ورود آنها با بار مفهومی نو به عصر مدرن دارند. در این تحقیق یکی از کلیدواژههای عصر مدرن، یعنی وطن، مورد بررسی قرار گرفته است. این واژه، در کنار تعداد زیادی از دیگر واژگان، در عصر مشروطه - که باید یکی از مهمترین دورانهای آستانهای تاریخ ایران قلمداد شود- بار مفهومی جدیدی به خود میگیرد. چنانکه خواهیم دید، وطن با پیوند خوردن به مفاهیمی همچون زن، مادر و خانه، از قالب یک واژه به در میآید و به یک مفهوم تبدیل میشود.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
رضوان عارف عباس؛ ناصر صدقی؛ ولی دین پرست
چکیده
چکیده:
یکی از طریقت های صوفیانه در اسلام، طریقت قادریه است که بنیانگذار اصلی آن را شیخ عبدالقادر گیلانی(متوفی 561ه.ق) دانسته اند. طریقت قادریه در قرون هفتم و هشتم، در عراق و سپس هند و شامات و شمال افریقا گسترش یافت . از قرن نهم هجری بتدریج در کردستان ایران و عراق نیز پیروانی پیدا کرد. از آن پس در قرون بعدی روز به روز بر تعداد پیروان این ...
بیشتر
چکیده:
یکی از طریقت های صوفیانه در اسلام، طریقت قادریه است که بنیانگذار اصلی آن را شیخ عبدالقادر گیلانی(متوفی 561ه.ق) دانسته اند. طریقت قادریه در قرون هفتم و هشتم، در عراق و سپس هند و شامات و شمال افریقا گسترش یافت . از قرن نهم هجری بتدریج در کردستان ایران و عراق نیز پیروانی پیدا کرد. از آن پس در قرون بعدی روز به روز بر تعداد پیروان این طریقت در کردستان عراق و ایران افزده شد. به طوری که امروز این طریقت پیروان زیادی در این مناطق دارد. بررسی چگونگی و علل رشد وتوسعه طریقت قادریه در کردستان عراق موضوع اصلی این پژوهش است. روش انجام این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و درصدد پاسخ به این سؤال اصلی است که چه علل و عواملی موجبات گسترش طریقت قادریه در کردستان را فراهم ساخته است؟ یافته های پژهش نشان می دهد که: عوامل متعددی برای گسترش طریقت قادریه در کردستان وجود دارد از جمله می توان به مواردی همچون: فعالیت های فرهنگی مشایخ قادریه، خلأ قدرت محلی در کردستان، سفرهای متعدد شیوخ به مناطق گوناگون و تبلیغات وسیع طریقت قادریه بین مردم، تعامل با حاکمان محلی و یا با دولت عثمانی در گسترش این طریقت در کردستان تاثیر گذار بود.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
عباسعلی رضائی نیا؛ سید مهدی موسوی نیا
چکیده
چوگان در فرهنگ ایرانی جایگاه بلندی دارد و از یک بازی صرف، فراتر رفته و با نظام ارزشی و فکری جامعه ایرانی پیوند خوردهاست. مطالعه و شناخت از بازی چوگان بیشتر متکی بر متون تاریخی، ادبی و آثار هنری است. اما خلائی که در این زمینه دیده میشود، بررسی آثار و شواهد بازی چوگان از منظر میراث فرهنگی ناملموس است. از این رو هدف مقاله حاضر، شناخت ...
بیشتر
چوگان در فرهنگ ایرانی جایگاه بلندی دارد و از یک بازی صرف، فراتر رفته و با نظام ارزشی و فکری جامعه ایرانی پیوند خوردهاست. مطالعه و شناخت از بازی چوگان بیشتر متکی بر متون تاریخی، ادبی و آثار هنری است. اما خلائی که در این زمینه دیده میشود، بررسی آثار و شواهد بازی چوگان از منظر میراث فرهنگی ناملموس است. از این رو هدف مقاله حاضر، شناخت جایگاه، اهمیت و تبیین بازی چوگان به عنوان یکی از مولفههای هویت بخش در فرهنگ مردم ایران با روش توصیفی _ تحلیلی است. برای رسیدن به این منظور، بازی چوگان در زمینههای گوناگون سنتهای شفاهی، رسوم اجتماعی، هنرهای نمایشی مورد توجه قرار گرفتهاست. نخست جای نامهایی که با چوگان پیوند خورده، جستجو شدهاست. سپس به شواهد بازی چوگان در میان بازیهای بومی و محلی پرداخته شدهاست و در ادامه ضمن شناسایی نشانههای بازی چوگان، شباهتها و تفاوتهای آن در بین مناطق مختلف بیان گردید. نتیجه پژوهش نشان میدهد بازی چوگان نه تنها در بین اشراف و بزرگان، محبوب بوده بلکه در میان مردم عادی ایران نیز رواج داشتهاست. چنانکه یازده جاینام مرتبط با چوگان و نیز برگزاری آن در مناطق مختلف ایران به دو شیوه سواره و پیاده، نشانهای از پیوند عمیق مردم با این بازی است. بازی چوگان نه تنها به عنوان یک بازی ملی بلکه به عنوان یک عنصر کارآمد فرهنگی در حیات فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی نقش موثری داشتهاست.جلوههای گوناگون این بازی در زندگی مردم، بازتاب نگرشهای ایرانیان و به قوام و تداوم سنتهای فرهنگی آنها کمک کردهاست.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
محمدامیر مشهدی؛ سارا نظام دوست
چکیده
قرن ششم، اوج کاربرد اصطلاحات دانش نجوم در نظم و نثر فارسی است. یکی از برجستهترین و بارزترین آثار در کاربرد اصطلاحات و اطلاعات علم نجوم در ادبیّات فارسی، مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی (559م) است که آن را در سال 551 تألیف کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربرد علم نجوم در مقامات حمیدی به روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد که بدین سوال پاسخ دهد که ...
بیشتر
قرن ششم، اوج کاربرد اصطلاحات دانش نجوم در نظم و نثر فارسی است. یکی از برجستهترین و بارزترین آثار در کاربرد اصطلاحات و اطلاعات علم نجوم در ادبیّات فارسی، مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی (559م) است که آن را در سال 551 تألیف کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربرد علم نجوم در مقامات حمیدی به روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد که بدین سوال پاسخ دهد که حمیدالدین بلخی چگونه و با چه هدفی از علم نجوم و ابزار آن در مقامات بهره برده است؛ بنابراین تلاش نگارندگان بر آن است که با استخراج نمونههای به کار رفته، این اثر را از حیث موضوع یاد شده، مورد واکاوی قرار دهند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حمیدالدین بلخی، علم نجوم را به صورت ماهرانه و با آگاهی کامل برای پرُ بار کردن و نشان دادن توانمندی خود به کار برده است و اهمیت کاربست آن در مقامات تا بدانجاست که یک مقامه (مقامۀ بیستم: طبیب و منجّم) را کامل به این بحث اختصاص داده است؛ بنابراین میتوان ادعا کرد که بلخی با آشنایی کامل از علم نجوم، آن را به دلایل گوناگونی از جمله نشان دادن توانمندیهای خود در به کارگیری علم نجوم و اظهار فضل و دانش، جلوههای خیالانگیزی ادبی و هنری و در نهایت به دلیل باورهای مذهبی خود به کار برده است تا بدین طریق اثر خود را به خوانندگان معرفی نماید و آن را از این جهت ممتاز نماید تا بعد از او، جاودانگی اثرش حفظ گردد.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سورنا فیروزی؛ زهره جوزی
چکیده
مطالعه نبشتههای میانرودانی و به ویژه دورههای آشور میانه و آشور نو، دادههای جغرافیایی بسیاری را در اختیار پژوهشگران امروزین قرار داده است. این که با استناد بر مختصات بومنگارانه این اطلاعات، پیشینه فرهنگی و تاریخی مناطق غربی و مرکزی فلات ایران را بهتر بررسی کرد، روندی است که پایه بسیاری از پژوهشهای تاریخی، فرهنگی و باستانشناختی ...
بیشتر
مطالعه نبشتههای میانرودانی و به ویژه دورههای آشور میانه و آشور نو، دادههای جغرافیایی بسیاری را در اختیار پژوهشگران امروزین قرار داده است. این که با استناد بر مختصات بومنگارانه این اطلاعات، پیشینه فرهنگی و تاریخی مناطق غربی و مرکزی فلات ایران را بهتر بررسی کرد، روندی است که پایه بسیاری از پژوهشهای تاریخی، فرهنگی و باستانشناختی را پدید آورده است. شاهان دوره آشور میانه اندکاندک و از روزگار تیگلات-پیلسر یکم، به سوی شرق سرزمین خود توجه کردند و این نگاه در روزگار آشور نو، نیرو گرفت، به گونهای که بیشترین اطلاعات از همین دوره اخیر به دست ما رسیده است. از این جهت، پژوهش پیش رو بر مبنای جغرافیایی که نبشتههای شاهانه روزگار آشور نو آن را ترسیم میکند، به این موضوع میپردازد که حدود استان ایلام کنونی یا دستکم بخش شمالی آن منطبق بر کدام یک از سرزمینهای توصیف شده در آن مستندات نوشتاری بوده است. این مقاله پیشنهاد میدهد که بر خلاف نظرات مطرح شده درباره سرزمین نَمری، بخش مهمی از مختصات این گستره کهن همخوان با حدود استان ایلام بوده است. همچنین این پژوهش بیان میکند که بر پایه نتیجهگیری یاد شده و نیز بررسی مولفههای فرهنگی سرزمین نمری، میتوان به درک بهتری از وضعیت فرهنگی مختصات استان ایلام کنونی در هزاره یکم پیش از میلاد دست یافت.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مجید احمد پور
چکیده
پژوهش حاضر درصدد بررسی «روش شناسی حکمت عملی تدبیر معماری در فرهنگ ایرانی اسلامی» است.زیرا به یک معنا،معماری را میتوان در زمره«حکمت» به حساب آورد؛ زیرا هم در بستری از«دانش»تحقق مییابد و هم نیازمند«تدبیر»است؛معماری ظهور سنخی از جهاننگری است که محصول فرهنگ جوامع انسانی تلقی میشود و همزمان «انتقالدهنده ...
بیشتر
پژوهش حاضر درصدد بررسی «روش شناسی حکمت عملی تدبیر معماری در فرهنگ ایرانی اسلامی» است.زیرا به یک معنا،معماری را میتوان در زمره«حکمت» به حساب آورد؛ زیرا هم در بستری از«دانش»تحقق مییابد و هم نیازمند«تدبیر»است؛معماری ظهور سنخی از جهاننگری است که محصول فرهنگ جوامع انسانی تلقی میشود و همزمان «انتقالدهنده فرهنگ» نیز میباشد. سئوال اصلی تحقیق حاضر آن است که مکتب حکمی،جهاننگری و نظام ارزشی اسلامی با چه روشی امر معماری را در فرهنگ ایرانی در دو حوزه نظر و عمل تدبیر کرده است؟ در پاسخ، فرهنگ اسلامی، معیارهایی برای حکیمانه بودن امور مربوط به زیست انسانی تعیین کرده است که قاعدتاً امر معماری نیز نمیتواند فارغ از آن معیارها باشد؛ از یکسو متعالی بودن حکمت به اتصال آن به عالم امر و دریافت افاضه و رحمت الهی تلقی شده است و از سوی دیگر با جریانهای رقیب خود درگیر میشوند و نظام تدبیری خاصّی را پیش میکشند.️سازگاری عقل و وحی از مشخصههای حکمت عملی اسلامی در تدبیر امر معماری تلقی میگردد. نظام تدبیری که بر اثر اتصال به منظومهی معرفتی وحیانی تعارضی با دستاوردهای عقلانی بشری پیدا نمیکند.بهطور خاص، در ایران به دلیل عقبه شیعی خود و حوزه تعامل بین نقل و عقل و شهود که حکیمان مسلمان، دائما آن را تئوریزه کرده و حکمت را در ابعاد مختلف حیات انسانی امتداد داده و با آن زندگی کردهاند ظرفیت قابل توجهی را برای پیافکندن تدابیر حکیمانه زیست انسانی پیشروی نظام حکمرانی جامعه اسلامی قرار داده است.در این پژوهش به روش شناسی حکمت عملی تدبیر معماری در فرهنگ ایرانی اسلامی میپردازیم
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
شیرزاد طایفی؛ پوریا میرآخورلی
چکیده
مطالعات اقتباسی در ایران به دلیل عدم توجه به مبانی نظری مناسب، دچار خلاء بزرگی است که منجر به فراگیر نشدن این مبحث بینارشتهای در میان پژوهشهای فارسی شده است. حال این پژوهش با نگاهی آسیبشناسانه وضع موجود و به کارگیری رویکردی مناسب، درصدد است علاوه بر طرح و پیشنهاد رویکردی مناسب برای پژوهشهای اقتباسی، به تحلیل تطبیقی یکی از ...
بیشتر
مطالعات اقتباسی در ایران به دلیل عدم توجه به مبانی نظری مناسب، دچار خلاء بزرگی است که منجر به فراگیر نشدن این مبحث بینارشتهای در میان پژوهشهای فارسی شده است. حال این پژوهش با نگاهی آسیبشناسانه وضع موجود و به کارگیری رویکردی مناسب، درصدد است علاوه بر طرح و پیشنهاد رویکردی مناسب برای پژوهشهای اقتباسی، به تحلیل تطبیقی یکی از آثار اقتباسی و بررسی موردی آن نیز بپردازد. در این پژوهش، رویکرد نئوفرمالیسم(Neo-formalism) که قابلیت طرح در هر دو رسانهی ادبیات و سینما را دارد، مبنای روایتشناسانه قرار گرفته و با تکیه بر آن به خوانش تطبیقی زمان و مکان در داستان و فیلم «شبهای روشن» فئودور داستایفسکی و سعید عقیقی و فرزاد موتمن پرداخته شده است. رویکرد نئوفرمالیسم عناصر شکلی را به گونهای مورد بحث قرار میدهد که مخاطب نقشی فعال و موثر در روند روایتپردازی دارد. داستان «شبهای روشن» داستایفسکی، اثری است که در قرن نوزدهم روسیه میگذرد. برمبنای این داستان، سعید عقیقی فیلمنامهای با همین عنوان نوشته و تبدیل به فیلم شده است. باتوجه به این که زمان و مکان در فیلمنامهی سعید عقیقی نسبت به اثر اصلی تغییر یافته، اثری بومی و ایرانی بهشمار میرود. در مقالهی پیشرو تغییر زمان و مکان اثر ادبی از روسیهی قرن نوزدهم به تهران قرن بیستویکم از منظر نئوفرمالیسم مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین بحث میشود چگونه داستان بلندی از داستایفسکی با تغییر زمان و مکان به زیستبوم و فرهنگ ایرانی، همچنان عناصر مهم خود را حفظ میکند و اثری شاخص و مهم تلقی میشود.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
کاوه قنبری؛ علی اکبر فراتی
چکیده
با شکستِ حکومت اقتدارگرایِ ساسانیان، بتدریج زبان فارسیمیانه در دیوانها کمرنگ و ناپدید گشت. زبان پهلوی جایش را به زبان عربی داد که در سایه تقدس قرآن کریم، زبانی مقدس به شمار میرفت. در چنین شرایطی، هر ادیب و دبیری در ایرانشهر، ذهن و اندیشه خود را در قالب عربی میریخت و این زبان تبدیل به زبان نخبگان جامعه ایرانی و زبان فرهنگِ زمانه ...
بیشتر
با شکستِ حکومت اقتدارگرایِ ساسانیان، بتدریج زبان فارسیمیانه در دیوانها کمرنگ و ناپدید گشت. زبان پهلوی جایش را به زبان عربی داد که در سایه تقدس قرآن کریم، زبانی مقدس به شمار میرفت. در چنین شرایطی، هر ادیب و دبیری در ایرانشهر، ذهن و اندیشه خود را در قالب عربی میریخت و این زبان تبدیل به زبان نخبگان جامعه ایرانی و زبان فرهنگِ زمانه گشت. از نامهنگاریها در دیوانها تا نگارش اخبار و سِیَر، و ... همه به زبان عربی بود. در این شرایط شاعران عربیسرایِ ایرانیتبار که نقش رابط سنتهای فرهنگی و ادبیِ ایرانی را ایفا میکردند؛ اجزای فرهنگ ایرانی را وارد زبان عربی نمودند که از برجستهترین آنها، جشنهای ایرانشهری بود که خود بستری را فراهم میکرد تا باقی مجموعه سنتهای فرهنگی ایران نیز از این رهگذر منتقل شوند. در پژوهش کنونی جشنهای ایرانی در آثار ادیبان و شاعران کتاب یتیمةالدهر با رویکرد ادبی-تاریخی- اجتماعی، مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان میدهد جشن های نوروز، مهرگان، سده، رام، آفریجکان، خورروز، به ترتیب اهمیت در آن روزگار، گرامی داشته میشدهاند. نوروز، مهرگان و سده بیشتر جنبه مناسبتی داشته و به عنوان جشنهای درباری بیان شدهاند؛ هرچند سده و فضای حاکم بر آن بیش از نوروز و مهرگان توصیف شده است؛ درصورتی که رام، آفریجکان و خورروز، در میان توده مردم اهمیت داشته است. افزون بر این، تاثیر فرهنگ ایرانی بر شعر عربی، نمایان است که از جشنهای ایرانشهری تا توصیف مجموعه اجزای فرهنگ ایرانی مانند طبیعت، بهار، گلها، رنگها، و موسیقی و ... را شامل میشود.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
محمود فضیلت؛ آراد غلامی
چکیده
ادبیات از آن رو که تجلی گاه و بازتاب دهندۀ واقعیت های زندگی و آرمان های انسان است، پیوسته تحت تأثیر تاریخ قرار می گیرد؛ از این رو، می توان ریشۀ بسیاری از داستان ها و روایت های ادبی را در حوادث و روایت های تاریخی جست و جو کرد. در این پژوهش، بر چهار روایت تاریخی و ادبی که نوع خاصی از نیرنگ و فریب که با آسیب رساندن به خود همراه است، بن مایه ...
بیشتر
ادبیات از آن رو که تجلی گاه و بازتاب دهندۀ واقعیت های زندگی و آرمان های انسان است، پیوسته تحت تأثیر تاریخ قرار می گیرد؛ از این رو، می توان ریشۀ بسیاری از داستان ها و روایت های ادبی را در حوادث و روایت های تاریخی جست و جو کرد. در این پژوهش، بر چهار روایت تاریخی و ادبی که نوع خاصی از نیرنگ و فریب که با آسیب رساندن به خود همراه است، بن مایه یا موضوع مکرر آن ها به شمار می آید، تمرکز می کنیم: روایت تاریخی زوپیر مربوط به عصر هخامنشی، روایت تاریخی رزم پیروز با هپتالیان مربوط به دوران ساسانی، داستان زاغان و بومان در کلیله و دمنۀ بهرام شاهی و داستان شاه نصرانی گداز در دفتر نخست مثنوی معنوی. در راستای به دست دادن یک دید جامع، در ابتدا خلاصه ای از هر یک از این چهار روایت بیان می نماییم (سطح توصیفی پژوهش) و سپس به تبیین اشتراکات و افتراقات آن ها می پردازیم (سطح تحلیلی پژوهش). گردآوری داده ها در پژوهش حاضر، متناسب با موضوع و روش آن، به شیوۀ کتابخانه ای صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که توطئۀ اصلی در این چهار روایت یکسان است؛ اما پردازش آن ها متفاوت است. افزون بر این، می توان روایت تاریخی زوپیر را منبعی کهن برای سه روایت دیگر دانست؛ منبعی که تا کنون مورد غفلت واقع شده است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
عمار احمدی؛ وحید رشیدوش؛ یعقوب شربتیان سمنانی؛ علی باصری
چکیده
عروسکهای سنتی در نگاه نخست نوعی اسباببازی نمادین دختران و پسران بیشتر مناطق آذربایجان به حساب میآید. بیشتر این مناطق عروسکهای مخصوص به خودشان را دارند که از نظر ساختار فیزیکی و کارکرد نمادین اجتماعی آن باهم متفاوت هستند. این مطالعه موردی متمرکز شده روی عروسکهای آیینی و نمادینی که در بین مردم استان اردبیل در گذشته رایج بوده ...
بیشتر
عروسکهای سنتی در نگاه نخست نوعی اسباببازی نمادین دختران و پسران بیشتر مناطق آذربایجان به حساب میآید. بیشتر این مناطق عروسکهای مخصوص به خودشان را دارند که از نظر ساختار فیزیکی و کارکرد نمادین اجتماعی آن باهم متفاوت هستند. این مطالعه موردی متمرکز شده روی عروسکهای آیینی و نمادینی که در بین مردم استان اردبیل در گذشته رایج بوده و در برخی مناطق روستایی هنوز هم ادامه دارد. عروسکهای سنتی و آیینی رایج در بین مردم مناطق مختلف استان اردبیل نشان دهنده نقش اجتماعی زنان و مردان و به عبارتی آموزش وظایف و مسئولیت اجتماعی آینده آنهاست. روش تحقیق این پژوهش کاربردی با محوریت تحقیق کیفی متکی بر تحلیل میدانی میباشد که از نظریه انسانشناسی نمادین و تفسیری در تحلیل و تفسیر مردمشناختی مسئله استفاده شده است. ابتکار و نوآوری این مقاله پژوهشی در نایاب بودن این گروه از مقالات است به عبارتی جای خالی این پژوهش در حوزه مطالعات موردی استان اردبیل کاملاً احساس میشد. نتیجه این پژوهش علاوه بر معرفی و حفظ و نگهداری عروسکهای سنتی مناطق مختلف استان اردبیل در اسطورهها و افسانههای این عروسکهای نمادین آیتم زمانی و مکانی تا حدودی لحن و رنگ ساختاری فرهنگ مردم اردبیل را به خود اختصاص داده است. شرایط اقلیمی و زیستی این عروسکها نشان میدهد که مکان روایت مناطق کوهستانی است که زمستانهای بلند، طولانی و سختی دارد و تابستانهای کوتاه و خنکی در آن موج میزند.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
محمد انصاری؛ جهانگیر صفری؛ ابراهیم ظاهری عبده وند
چکیده
چکیده
در قصۀ «برادران طلایی»، از قصههای رایج در فرهنگ بختیاری، بنمایههای اسطورهای مختلفی همچون آیین قربانی برای الهۀ مادر، مطابقت شخصیتها با ایزدان، کارکرد اسطورهای اشیا و مکانهایی چون حلقه، برف، کوه و انار دیده میشود؛ بنابراین فهم درست این قصه، در گروِ شناخت این عناصر اسطورهای است که در این پژوهش، با روش اسنادی ...
بیشتر
چکیده
در قصۀ «برادران طلایی»، از قصههای رایج در فرهنگ بختیاری، بنمایههای اسطورهای مختلفی همچون آیین قربانی برای الهۀ مادر، مطابقت شخصیتها با ایزدان، کارکرد اسطورهای اشیا و مکانهایی چون حلقه، برف، کوه و انار دیده میشود؛ بنابراین فهم درست این قصه، در گروِ شناخت این عناصر اسطورهای است که در این پژوهش، با روش اسنادی و رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی آنها در پیوند با متونی چون شاهنامه پرداخته میشود. یافتهها و نتایج پژوهش نشان میدهد اسطورۀ کلان در این قصه، ازدواج با پری و آیینهای مرتبط با آن است؛ آیینهایی که هنوز برخی از نشانههای آن مانند ازدواج با قنات در مناطق مختلف ایران رایج است. علاوه بر این، شخصیتهای این قصه، دگردیسی یافتۀ ایزدان است یا میتوان گفت ایزدان، کهننمونۀای برای ساختن آنان بودهاند؛ چنانکه شخصیت درویش با توجه به دو چهرۀ اهورایی و اهریمنیاش، مانند ایزد وایو است و بیشتر خویشکاریهای پری مانند ارتباط با آب و چشمه، قدرت پیکرگردانی و تبدیل کردن قهرمان به سنگ، در کنشهای شخصیت دخترغارنشین دیده میشود. کنشهای قصه، مانند کشتن جوان/درویش بر سر چشمه، ریشه در آیین قربانی برای الهۀ آب دارد، به طلا تبدیل شدن شخصیتها، نماد اسطورهای جاودانگی است، برونهمسری و نقش پررنگ شخصیت دختر و پدر در ازدواج نیز ریشه در فرهنگ ازدواجهای اسطورهای دارد.
واژههای کلیدی: اسطوره، فرهنگ بختیاری، قصۀ برادران طلایی، فرهنگ ازدواج اسطورهای، ایزد وایو.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مینا رستگارفرد؛ یعقوب محمدی فر؛ اسماعیل همتی ازندریانی
چکیده
مروارید یکی از پرتکرارترین عناصر تزئینی و یکی از نشانههای فرّه ایزدی در هنر ساسانی است. گسترش ارتباطات همهجانبه در این دوره، موجب انتقال مفاهیم فرهنگی و درونمایهی هنر ساسانی به سرزمینهای دیگر شد. مطالعهی جنبههای نفوذ فرهنگ ساسانی و محبوبیت آن در چین در مسیر زمینی جاده ابریشم، از اهداف اصلی این پژوهش است و در ادامه پاسخ ...
بیشتر
مروارید یکی از پرتکرارترین عناصر تزئینی و یکی از نشانههای فرّه ایزدی در هنر ساسانی است. گسترش ارتباطات همهجانبه در این دوره، موجب انتقال مفاهیم فرهنگی و درونمایهی هنر ساسانی به سرزمینهای دیگر شد. مطالعهی جنبههای نفوذ فرهنگ ساسانی و محبوبیت آن در چین در مسیر زمینی جاده ابریشم، از اهداف اصلی این پژوهش است و در ادامه پاسخ به سوالاتی مهم از جمله: با مطالعهی نقوش مرواریدی، تاثیرگذاری ِتفکر هنری و مذهبی دربار ساسانی بر تمدن چین از چه جنبههایی قابل بررسی است؟ استفاده از نقوش مرواریدی در آثار هنری چینی آگاهانه بوده است یا تقلیدی صرف در تبعیت از هنر درباری ساسانی است؟ گسترهی جغرافیایی مورد بحث، جهت مقایسه آثار، شامل ایالتهای شرقی امپراتوری ساسانی و سپس در چین است. ماهیت پژوهش حاضر از نوع بنیادی است و رویکرد آن توصیفی، تحلیلی ـ تطبیقی و روش گردآوری آن، کتابخانهای است. عناصر تزئینی مرواریدی بکار رفته در معابد بودایی، مقابر سغدیان یا منابع مانوی، صرفا تقلیدی برگرفته از مفهوم زیباییشناسانه ساسانی نیست؛ بلکه انتخابی آگاهانه است از مفهوم اصلی آن و سپس کاربرد این هنر در بستر مذهبی و فرهنگی جدید. به نظر میرسد عامل اصلی در معرفی فرهنگ ساسانی در ملل همسایه، تجارت در مسیر جاده ابریشم در مقابل حضور سفرای متعدد و ارسال هدایای گوناگون از جانب ساسانیان به دربار چین، نقش پررنگتری دارد.
واژههای کلیدی: هنر ساسانی، نقشمایه مروارید، تزئینات معماری، ایالتهای شرقی، چین
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
محمد چوپانی؛ غفار برج ساز
چکیده
شاهنامه در شمار بهترین آثار حماسی عالم محسوب میشود؛ گرچه محققانِ بسیاری به بررسی این اثر بزرگ پرداختهاند؛ اما هنوز میتوان زوایایی از این اثر بزرگ را آشکار نمود. یکی از این زوایا، بررسی کارکرد بلاغی ضمیر در این اثر سترگ است. میدانیم جابجایی کلمات در ساختار جمله و قرار گرفتن در جایگاههای مهم آن با مقاصد بلاغی و معنایی رابطة ...
بیشتر
شاهنامه در شمار بهترین آثار حماسی عالم محسوب میشود؛ گرچه محققانِ بسیاری به بررسی این اثر بزرگ پرداختهاند؛ اما هنوز میتوان زوایایی از این اثر بزرگ را آشکار نمود. یکی از این زوایا، بررسی کارکرد بلاغی ضمیر در این اثر سترگ است. میدانیم جابجایی کلمات در ساختار جمله و قرار گرفتن در جایگاههای مهم آن با مقاصد بلاغی و معنایی رابطة مستقیم و تعیینکننده-ای دارد. «ضمیر» نیز یکی از عناصری است که به سبب جایگاهِ سیالی که دارد، با حضور در قسمتهای مهم جمله از خاصیت دستوری عدول میکند و با برجسته شدن به ایجاد دلالتهای ثانویه و مفاهیم مجازی در متن کمک میکند؛ از این رو، هدف این پژوهش بررسی کارکردهای بلاغیِ مسندالیة ضمیر و متعلقات آن در داستان ضحاک است و پرسش اصلی این است که ضمیر در جایگاه مسندالیه و متعلقات آن، در تولید کدام معانی و اغراض ثانویة نقش ویژهای ایفا کرده است؟ پژوهش حاضر به صورت کیفی و با روشاسنادی– توصیفی تدوین گردیدهاست. نتایج نشان میدهد که شاعر با استفاده از شیوهها، امکانات و ساختهایِ زبانی و بلاغیِ گوناگون، با قابلیتِ کارکردِ معنایی و اغراضِ ثانویة اطمینانبخشی، قطعیت و منحصرکنندگی، در کنارِ امکاناتِ گوناگونِ حوزة «ضمیر» میکوشد در مرحلة نخست، مخاطب را از حالت تردید و انکار خارج کند و در ذهن او جایی برای کمترین تردید دربارة موضوع مد نظر باقی نگذارد و زمینة پذیرش و همراهی او را فراهم سازد، سپس از راه تشویق و ترغیب، تاثیر ویژهای بر او بگذارد و نهایتا او را با خواسته، دریافت و نظر خود همراه سازد.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
احمد حیدری
چکیده
در بناهای تاریخی، بخش بیرونی یا عمومی یک سازه به نامهای دیوانعام، ایوان و تالار پذیرایی شناخته شده و عملکرد آن، پذیرایی از میهمانان رسمی یا مکانی برای اجرای تشریفات رسمی و بارعام بوده است. طرح ستاوند از جمله عناصری است که در دوره صفویه در بناهایی مانند آینهخانه، عالیقاپو و چهلستون ایجاد میشود. شباهت ستاوند صفویه با دیوانعام ...
بیشتر
در بناهای تاریخی، بخش بیرونی یا عمومی یک سازه به نامهای دیوانعام، ایوان و تالار پذیرایی شناخته شده و عملکرد آن، پذیرایی از میهمانان رسمی یا مکانی برای اجرای تشریفات رسمی و بارعام بوده است. طرح ستاوند از جمله عناصری است که در دوره صفویه در بناهایی مانند آینهخانه، عالیقاپو و چهلستون ایجاد میشود. شباهت ستاوند صفویه با دیوانعام دوره شاهجهان که اندکی پیشتر در هند متداول شد، موجب گردید که برخی پژوهشگران مانند کُخ، ستاوند صفوی را بازنمایی از ستاوند گورکانی بدانند. هدف از این پژوهش آن است که ستاوند در معماری صفویه چرا و چگونه رواج یافته و منشاء یا سیر تحول آن چگونه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. حاصل پژوهش نشان میدهد که ساخت تالارهای ستوندار با کاربری بارعام، در دوره هخامنشی رواج یافته، ولی در دوره پس از هخامنشی ستاوندها با کاربری بارعام تحت تأثیر عناصر معماری بومی قرار میگیرند. ستاوند گونه غربی که در خانه بطلمیوسII دیده میشود، به شکل یک سایبان در فضای خالی پریاستایل ساخته شده است. ستاوند گونه شرقی که در هند مشاهده میشود و به نام شاهجهانی شهرت یافته، تحت تأثیر عناصر بومی شامل: مَنْدَپَه، الگوی خانه چوبی روستایی و چادر یا کمپ مغولها قرار گرفته است. در این میان، ستاوند ایرانی دوره صفوی همزمان یا اندکی پس از ستاوندهای شاهجهانی ساخته شده و تحت تأثیر معماری بومی شمال ایران و تختجمشید قرار گرفته است. در بنای عالیقاپو، بر خلاف بناهای دیگر صفوی، عناصر معماری هند بیشتر مشاهده میشود که میتوان به تأثیر مَنْدَپَه اشاره کرد
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سید حسن قاضوی؛ محمدمهدی سلمانپور؛ محمد اسماعیل اسمعیلی جلودار
چکیده
مقابر مذهبی به خصوص حرمهای امامزادگان، از دیرباز مورد احترام مسلمانان و بهویژه شیعیان قرار داشته است. در حکومتهای شیعی مذهب، این ارادت و توجه بیشتر بود. حکومت آل بویه، به عنوان اولین حکومت فراگیر و نیرومند شیعیان در قرن 4 و 5 ق، به این گونه بناها عنایت داشت و امامزاده حمزه دهدشت، در استان کهکیلویه و بویراحمد، در منطقه باستانی ارجان، ...
بیشتر
مقابر مذهبی به خصوص حرمهای امامزادگان، از دیرباز مورد احترام مسلمانان و بهویژه شیعیان قرار داشته است. در حکومتهای شیعی مذهب، این ارادت و توجه بیشتر بود. حکومت آل بویه، به عنوان اولین حکومت فراگیر و نیرومند شیعیان در قرن 4 و 5 ق، به این گونه بناها عنایت داشت و امامزاده حمزه دهدشت، در استان کهکیلویه و بویراحمد، در منطقه باستانی ارجان، از بناهای کهن باقی مانده از صدراسلام است و درب چوبی آن که اکنون به شماره 3292 در موزه ملی ایران نگهداری میشود، حاوی پیامهای مذهبی ویژهای است.
پیش از این برخی از محققان به شاخصههای بصری یا توصیف کتیبههای این درب توجه نمودهاند اما به تحلیل مضامین و پیامها در آن چندان عنایتی نداشتهاند، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش میپردازد که در کتیبههای این درب کهن، از چه مضامینی بهره برده شده و آن مضامین و پیامها در باورهای شیعی چه جایگاهی دارند؟ بیان اهمیت ویژه این اثر و توجه به نکاتی ویژه در مستندسازی برخی ادعیه معروف شیعی، از دیگر مطالبی است که در این پژوهش به آن توجه شده است. نتایج اولیه این پژوهش نشان داد که این اثر علاوه بر منظر زیباییشناختی و شاخصههای بصری ارزشمند، از لحاظ مضامین و محتوای خود اثری ویژه بوده و در اعتبارسنجی برخی از منابع مکتوب دست اول شیعی کارایی دارد. مضامین و محتوای کتیبب-ها نیز لحاظ اجتماعی بازگوی شرایط سیاسی و فرهنگی شیعیان وقت و حضور توانمند مذهب امامی در آن منطقه است
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
بولنت آکداغ؛ حمیرا زمردی
چکیده
در این پژوهش به آثار شاعر ترکتبار عثمان کمال افندی ملخص به عثمان کمالی میپردازیم. وی از مریدان باواسطهی مولانا جلالالدین رومی، نابینا و حافظ قرآن بود. آشنایی مولانا با علوم عقلی و نقلی، ادبیات، فقه، حدیث، تفسیر قرآن و سخنان حضرت علی (ع) زمینهساز شکلگیری زیباترین اشعار مدح حضرت علی (ع) در زبان فارسی شده است و همین اثرگذاری سبب ...
بیشتر
در این پژوهش به آثار شاعر ترکتبار عثمان کمال افندی ملخص به عثمان کمالی میپردازیم. وی از مریدان باواسطهی مولانا جلالالدین رومی، نابینا و حافظ قرآن بود. آشنایی مولانا با علوم عقلی و نقلی، ادبیات، فقه، حدیث، تفسیر قرآن و سخنان حضرت علی (ع) زمینهساز شکلگیری زیباترین اشعار مدح حضرت علی (ع) در زبان فارسی شده است و همین اثرگذاری سبب شده است اشعار عثمان کمالی نیز در قالبی روحنواز سروده شوند و در عصر خلیفه و خنجر بهشکل عشقی حقیقی به آل علی (ع) نمود یابند. اهمیت پژوهش حاضر معرفی شاعری است که از بیان عشق خود به اهل بیت باکی نداشته و هدف پژوهش، بررسی میزان اثرپذیری اشعار عثمان کمالی از مولاناست. روش پژوهش کتابخانهای بوده و از مصاحبه نیز در بخشی از پژوهش استفاده شده است. چارچوب نظری پژوهش تحلیل گفتمان با تکیه بر آراء فرکلاف (2001) میباشد. بر اساس یافتههای پژوهش؛ شعر کمالی بهلحاظ درونمایه و معنا از شعر مولانا تأثیر پذیرفته است. و میتوان گفت بحر اشعار نیز نزدیک به شعر مولانا است. برخلاف اشعار مولانا که ضمایر شخصی و غیرشخصی را در خود جا دادهاند، ضمایر در اشعار کمالی به ضمایر شخصی محدود میشوند. موضوع برجستهی دیگری که در اشعار عثمان کمالی به چشم میخورد، استفاده از تلمیح در اشعار وی است. وی تقریبا در تمام اشعار خود، به روش مولانا، از آیات و احادیث و حتی اشعار مولانا به شکل تلمیح استفاده کرده است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
اسماعیل شراهی
چکیده
بنای قلعه دختر دژی کوهستانی در 25 کیلومتری جنوب غرب ساوه در بالای کوهی منفرد از رشته کوه هِندِس واقع است. در پژوهشهای انجام شده درباره شکلگیری این بنا و کارکرد آن نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی از پژوهشگران ساخت قلعه را مربوط به دوره ساسانی و کارکرد آنرا معبد آناهیتا دانسته و برخی دیگر آنرا دژی مربوط به دوره اسلامی و مرتبط با ...
بیشتر
بنای قلعه دختر دژی کوهستانی در 25 کیلومتری جنوب غرب ساوه در بالای کوهی منفرد از رشته کوه هِندِس واقع است. در پژوهشهای انجام شده درباره شکلگیری این بنا و کارکرد آن نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی از پژوهشگران ساخت قلعه را مربوط به دوره ساسانی و کارکرد آنرا معبد آناهیتا دانسته و برخی دیگر آنرا دژی مربوط به دوره اسلامی و مرتبط با فرقه اسماعیلیان معرفی کردهاند. عدم ارائه مستندات معتبر از سوی پژوهشگران ، این سوال را مطرح کرده که قلعه دختر بعنوان بنائی عظیم و با شکوه که در بستر جغرافیایی و تاریخی ساوه شکل گرفته، چه کارکردی داشته و در چه زمانی شکل گرفته است؟ بطور قطع پرداختن به این موضوع جدای از ارائه پیشنهاداتی برای تاریخگذاری و کارکرد قلعه دختر بطور خاص، در حوزه پژوهشهای معماری یا باستانشناسی دورهی اسلامی بویژه قلعهها، چالشهایی را مطرح میسازد که در آینده پرداختن جامع بدان از طرف پژوهشگران امر ضرورت خواهد یافت. در این مقاله فرض بر آن قرار گرفته که قلعه دختر یک قلعه اسماعیلیه و کارکرد آن نیز بر اساس استفاده پیروان و یا آن فرقه بوده است. روش انجام این پژوهش تاریخی – تحلیلی است که مبتنی بر بررسیهای میدانی و شواهد معماری،کاوشهای میدانی باستانشناسی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای است. مطالعات و بررسی های بعمل آمده قلعه دختر را در پیوند با سایر قلعه های اسماعیلیه ایران دانسته و سده های 5 تا 7 ه.ق را بعنوان دوره شکل گیری و استفاده از آن قلعه در خدمت فرقه اسماعیلیه پیشنهاد داده است.