زینب صادقی سهل آباد
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر معطوف به بررسی مضامین عرفانی و اسلامی ـ ایرانی در آثار الکساندر کوسیکوف، شاعر سدۀ بیستم روسیه است. کوسیکوف از آن دسته شاعرانی است که در ایران کاملاً مورد بیتوجهی قرار گرفته است، در حالیکه میزان تأثیرپذیری وی از عرفان، فرهنگ و ادبیات ایران و مشرق زمین کاملاً قابل توجه است. مطالعۀ توصیفی و تحلیلی آثار «سجادۀ ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر معطوف به بررسی مضامین عرفانی و اسلامی ـ ایرانی در آثار الکساندر کوسیکوف، شاعر سدۀ بیستم روسیه است. کوسیکوف از آن دسته شاعرانی است که در ایران کاملاً مورد بیتوجهی قرار گرفته است، در حالیکه میزان تأثیرپذیری وی از عرفان، فرهنگ و ادبیات ایران و مشرق زمین کاملاً قابل توجه است. مطالعۀ توصیفی و تحلیلی آثار «سجادۀ مروارید»، «اسکندرنامه»، «البراق» و پارهای دیگر از تصنیفات وی، حاکی از تأثیرپذیری و همنوایی وی با عرفان اسلامی ـ ایرانی است. طرح مفاهیم قرآنی و اسلامی، مضامین و بنمایههای عرفانی ادب فارسی، اقتباس از سبک شعری و کاربرد واژههای فارسی در آثار کوسیکوف از جملۀ این تأثیرات بودهاند. تجلی بنمایههای عرفانی ادبیات فارسی بر اشعار الکساندر کوسیکوف، بیانگر ژرفای تأثیر عرفان و ادب ایرانی بر ادبیات و اندیشۀ شاعران سرزمینی دیگر و مایۀ مباهات هر ایرانی است و توانایی شاعر و عمق نگاه او را در ایجاد جهانی با گفتمان چند سویه و ایجاد پل بین تمدنها و گفتگوی فرهنگها مینمایاند و از سویی دیگر نمایانگر قدرت نفوذ اندیشههای اسلامی و عرفانی در ملل دیگر است.
حسین عبدلی؛ مهدی گلجان
چکیده
پیدایش اسلام در شرق ایران که بخشی از آن افغانستان نام گرفته است به عهد خلفای راشدین باز میگردد و بنا به مستندات تاریخی، نفوذ تشیّع در این خطّه، پس از شروع سختگیریهای امویان نسبت به شیعیان آغاز گردید. ورود علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان، تسامح مذهبی مغولان، مسلمان شدن ایلخانان و تمایل ایشان به آیین تشیّع و برآمدن صفویان، در گسترش ...
بیشتر
پیدایش اسلام در شرق ایران که بخشی از آن افغانستان نام گرفته است به عهد خلفای راشدین باز میگردد و بنا به مستندات تاریخی، نفوذ تشیّع در این خطّه، پس از شروع سختگیریهای امویان نسبت به شیعیان آغاز گردید. ورود علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان، تسامح مذهبی مغولان، مسلمان شدن ایلخانان و تمایل ایشان به آیین تشیّع و برآمدن صفویان، در گسترش مذهب تشیّع در این منطقه مهم ارزیابی میشود. در سده های اخیر شیعیان اقلیتی پرشمار در جامـعۀ اسـلامی افـغانـستان محـسوب می شوند. مذهب شیعه بیشتر در میان اقوام و قبایل ایرانیتبارِ فارسیزبان افغانستان رواج دارد. اکثر هَزارهها و قزلباشها شیعه مذهبند؛ با این وجود تشیّع در میان قبایل تاجیک، اُزبک، ترکمن، بلوچ و حتی پشتونها و برخی از اقوام دیگر، پیروانی دارد. شیعیان در ولایات مختلف به شکل فراگیر یا نقطهای سکونت دارند اما بهصورت عمده در مناطق مرکزی افغانستان یعنی هَزارهجات زندگی میکنند. بیشتر شیعیانِ افغانستان دوازده امامیاند گرچه تعداد قابل ملاحظهای از تاجیکهای شیعه، پیرو کیش اسماعیلی هستند. مسئلۀ اصلی این پژوهش بررسی حیات سیاسی- اجتماعی شیعیان افغانستان در عصر سَدوزاییها (1160-1233 ق/1747-1818م) و نقش آنها در به قدرت رسیدن احمدخان اَبدالی (دُرّانی)، بنیانگذار حکومت سَدوزایی و تحکیم پایههای قدرت او و فرزندانش میباشد. سَدوزاییها در قدرتیابی و فتوحات خویش، از تجارب نظامی برخی از قبایل هَزاره بهرهمند شدند. قزلباشها نیز آنان را در امور لشکری و دیوانی یاری رساندند. نزدیک شدن این اقوام به کانون قدرت، گاه موجب بروز حساسیت و واکنش از سوی اکثریت سنی مذهب پشتون میشد. ذکر برخی از وقایع تاریخی و بیان مواجهۀ شیعیان با آن حوادث، بستری فراهم خواهد کرد تا به درک بهتری از رفتارشناسی شیعیان افغانستان در دورۀ مورد بحث نائل شویم. نتایج این پژوهش که با روش تاریخی و با رویکرد توصیفی تحلیلی به انجام رسیده به شناخت بهتر مناسبات شیعیان با حکومت دُرّانی و درک موقعیت و جایگاه ایشان در جمعیت غالباً سنیمذهب کمک می کند.
الهه پنجه باشی
چکیده
نقاشیها جدا از جنبۀ هنری و تاریخی، یکی از نمودهای فرهنگی و هنری و ادبی در دورههای مختلف تاریخ هنر ایران هستند. نخستین جنبۀ اهمیت این موضوعات، ارتباط با ادبیات غنی ایرانی و انتقال ادب و سنتهای فرهنگی و هنری دورههای مختلف است. مطالعۀ این آثار میتواند به دلیل ویژگیهای مفهومی و نمادین و ادبی و تزیینی و ویژگیهای بصری، حائز اهمیت ...
بیشتر
نقاشیها جدا از جنبۀ هنری و تاریخی، یکی از نمودهای فرهنگی و هنری و ادبی در دورههای مختلف تاریخ هنر ایران هستند. نخستین جنبۀ اهمیت این موضوعات، ارتباط با ادبیات غنی ایرانی و انتقال ادب و سنتهای فرهنگی و هنری دورههای مختلف است. مطالعۀ این آثار میتواند به دلیل ویژگیهای مفهومی و نمادین و ادبی و تزیینی و ویژگیهای بصری، حائز اهمیت باشد. یکی از نمونههای ارتباط نقاشی دورۀ قاجار با ادبیات، نسخۀ خطیای است که هنرمندی به نام کرمعلی در دورۀ قاجار آن را نقاشی کردهاست و اطلاع مشخصی از زندگی وی در دسترس نیست. کتاب نقاشیشدۀ لیلی و مجنون در سال 2018 به قیمت ششهزار پوند در حراج بونامز انگلستان[1] در شهر لندن فروخته شد. این نسخه برای میرزا محمودخان، نمایندۀ ایران در لاهۀ هلند، کار شده و سفارشی بودهاست. نسخۀ مذکور 24 تصویر دارد که 9 تصویر آن در حراج فروخته شده و تصاویر آن موجود است. هدف پژوهش حاضر پی بردن به مشخصات نسخۀ لیلی و مجنون است و اینکه چه ویژگیهایی متأثر از دوران قاجار در آن میتوان یافت. پرسش پژوهش به این شرح است: این نسخۀ نقاشیشدۀ قاجاری با موضوع لیلی و مجنون چه ویژگیهای بصری دارد و چه چشماندازی از زمانۀ خود را منعکس میکند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و شیوۀ گردآوری منابع، کتابخانهای است. همچنین براساس اصول قواعد تجسمی، به روش قیاسی تحلیل نهایی صورت میگیرد.نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد نسخههای نقاشی لیلی و مجنون در دورههای گذشته از لحاظ شکل و تزیین، شباهتهای زیادی با هم داشتهاند و یکنواختتر اجرا شدهاند، ولی این نسخه به لحاظ نقش و تزیینات متنوعتر است و در فضا و نمادهای استفادهشده و نقوش و تزیینات، متأثر از فضای تصویری دورۀ قاجار است و در نقاشی، تفاوت زیادی با دورههای قبل دارد.
محمد کشاورز بیضایی
چکیده
نظام التواریخ اثر موجز قاضی بیضاوی در دورۀ مغولان، با وجود موقعیت مهم زمانی و همچنین مستندات مکرر مورخان بعدی به آن، از سوی مورخان و نویسندگان متأخر چندان مورد توجه نبوده و حتی منجر به ابراز نظرهای دوگانه دربارۀ آن شده است. در این جستار با روشی تحلیلی ـ توصیفی، ویژگیهای معرفت تاریخی قاضی بیضاوی در نظام التواریخ و در عین حال میزان ...
بیشتر
نظام التواریخ اثر موجز قاضی بیضاوی در دورۀ مغولان، با وجود موقعیت مهم زمانی و همچنین مستندات مکرر مورخان بعدی به آن، از سوی مورخان و نویسندگان متأخر چندان مورد توجه نبوده و حتی منجر به ابراز نظرهای دوگانه دربارۀ آن شده است. در این جستار با روشی تحلیلی ـ توصیفی، ویژگیهای معرفت تاریخی قاضی بیضاوی در نظام التواریخ و در عین حال میزان توفیق آن مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که عوامل و ویژگیهایی نظیر اعتقادات کلامی وی به خصوص گرایش به مذهب کلامی اشعری، جایگاه وی به عنوان قاضیالقضات و مفسّر قرآن بر اساس همان نگاه اشعری، منجر به اولویت فقه، کلام و تفسیر بر تاریخ در دستگاه معرفتی و مبادی اندیشهورزانۀ وی شده و دانش تاریخ نتوانسته است حضوری اصیل در نظام فکری وی داشته باشد. با این حال ویژگیهایی در تاریخنگاری بیضاوی وجود دارد که مهمترین آنها را به قرار زیر میتوان برشمرد: تعلق خاطر به گذشتۀ فارس به عنوان زادگاه خویش، باور به امر قدسی در تاریخ، مشیّت باوری، توجّه به تاریخ به مثابۀ ابزاری انتفاعی در خدمت شریعت (خیر دنیا و عقبی)، غلبۀ توصیف بر تحلیل، پاکیزهنویسی و گرایش به زبانی ساده و ایضاحی.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مهشید گوهری کاخکی؛ محمدجعفر یاحقی
چکیده
پس از استقرار دولت ایلخانی بار دیگر نام ایران به عنوان سرزمینی دارای استقلال سیاسی و جغرافیایی احیا گردید و ایلخانان حاکمان سرزمین پهناور ایران از جیحون تا فرات خوانده شدند. در تاریخهای منثور و منظوم دورۀ ایلخانی نیز به این موضوع اشاره شده است. در این پژوهش چگونگی بازنمایی مفهوم ایران در منظومههای تاریخی مهم عصر ایلخانی، یعنی ...
بیشتر
پس از استقرار دولت ایلخانی بار دیگر نام ایران به عنوان سرزمینی دارای استقلال سیاسی و جغرافیایی احیا گردید و ایلخانان حاکمان سرزمین پهناور ایران از جیحون تا فرات خوانده شدند. در تاریخهای منثور و منظوم دورۀ ایلخانی نیز به این موضوع اشاره شده است. در این پژوهش چگونگی بازنمایی مفهوم ایران در منظومههای تاریخی مهم عصر ایلخانی، یعنی همایوننامۀ زجاجی، شهنامۀ چنگیزی، ظفرنامۀ مستوفی و شهنشاهنامۀ تبریزی بررسی شده است تا مشخص شود که شاعران این حماسههای تاریخی چقدر در راستای بازنمایی نام ایران گام برداشتند و چقدر کوشیدند تا قلمرو حکمرانی ایلخانان را ایرانزمین بنامند و آن را با قلمرو پادشاهی ایران باستان منطبق سازند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در این منظومهها دو نگرش متفاوت نسبت به مقولۀ ایران وجود دارد: در شهنامه، ظفرنامه و شهنشاهنامه که در دربار ایلخانان مسلمان سروده شده، بارها قلمرو فرمانروایی ایلخانان، ایران و ایرانزمین نامیده و حدود آن از جیحون تا روم و مصر ذکر شده است؛ همچنین حاکمان ایلخانی، شاهانی ایرانی پاسدار مرزهای ایرانزمین معرفی شدند؛ اما در همایوننامه کمتر چنین نمونههایی دیده میشود. به نظر میرسد که مهمترین دلیل رویکرد متفاوت همایوننامه این است که این منظومه در اوایل شکلگیری دولت ایلخانی سروده شده است؛ زمانی که هنوز به مفهوم ایران و هویت ایرانی کمتر توجه میشد؛ اما سرایش سه منظومۀ دیگر در دورۀ ثبات و اقتدار ایلخانان انجام شده است. دیدگاههای شخصی شاعران نیز در این رویکرد مؤثر است، هدف اصلی زجاجی روایت کردن تاریخ اسلام بوده است، بدون اینکه دغدغۀ پرداختن به تاریخ ایران و هویت ایرانی را داشته باشد؛ اما کاشانی و بهویژه مستوفی و تبریزی دیدگاه ایرانگرایانۀ خود را در تفسیر حوادث تاریخی دخالت دادند. وجود دو رویکرد متفاوت و معنادار در این آثار نشان میدهد که شاعران آگاهانه و هدفمند به کاربرد نام ایران و ایرانزمین در آثار خود توجه داشتند؛ علاوه بر این ثابت میشود که در دورۀ تثبیت حکومت ایلخانی، بار دیگر ایرانزمین به عنوان سرزمینی مستقل با مرزهای جغرافیایی معین شناخته میشده است که پادشاهان وظیفۀ خود میدانستند تا از آن در برابر دشمنان متجاوز دفاع کنند.
مرجان بدیعی ازنداهی؛ رسول افضلی؛ جهانگیر معینی علمداری؛ عاطفه گل فشان
چکیده
تداوم جنگ و ناامنی در طول تاریخ یکی از مهمترین دغدغههای حکومتها و مردمان در قلمروهای گوناگون جغرافیایی بودهاست. جنگ بهمثابۀ جهاد، یکی از فروع دهگانۀ دین اسلام، به معنای کارزار با دشمنان و استفاده از بیشترین توان برای گسترش اسلام یا هراس از چیرگی آنهاست و اهداف حقطلبانه و عدالتخواهانه دارد؛ به همین دلیل بدان «جهاد ...
بیشتر
تداوم جنگ و ناامنی در طول تاریخ یکی از مهمترین دغدغههای حکومتها و مردمان در قلمروهای گوناگون جغرافیایی بودهاست. جنگ بهمثابۀ جهاد، یکی از فروع دهگانۀ دین اسلام، به معنای کارزار با دشمنان و استفاده از بیشترین توان برای گسترش اسلام یا هراس از چیرگی آنهاست و اهداف حقطلبانه و عدالتخواهانه دارد؛ به همین دلیل بدان «جهاد مقدس» میگویند. یکی از نمونههای جنگ در قلمرو جغرافیای سیاسی جهان اسلام به دورۀ غزنویان بازمیگردد. لشکرکشیهای سلاطین غزنوی، بهویژه محمود، زیر شعار «جنگ به خاطر دین» و علیه بتپرستان هندی انجام میگرفت، درحالیکه هدف از آنها عملاً به چنگ آوردن غنائم جنگی بود. هدف این مقاله که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، شناسایی دلایل بروز جنگ در قلمرو جغرافیایی حکومت غزنویان با استناد به تاریخ بیهقی است. این مقاله با جستوجو در تاریخ بیهقی نشان میدهد سه دلیل عمده در پیدایش «جنگ در راه خدا در قلمرو جغرافیایی غزنویان» تأثیرگذار بودهاست: 1. اوضاع سیاسی حاکم بر نهاد خلافت عباسی؛ 2. تأثیر نهاد دین در ظهور و افول غزنویان؛ 3. حمایت متقابل غزنویان و خلافت عباسی از یکدیگر. همچنین، این تحقیق نشان داده که هیچکدام از جنگهای دورۀ غزنوی، مصداق «جنگ در راه خدا» نبودهاست. فقط میتوان موارد معدودی جنگ با شورشیان را براساس مصادیقی در تاریخ بیهقی یافت، وگرنه متن تاریخ بیهقی گواهی میدهد بیشتر این جنگها با هدف تثبیت قدرت، کسب ثروت، اِعمال سلطه و زور بر مردمان انجام میشده و ارتباطی به احکام اسلامی دربارۀ جنگ و جهاد نداشتهاست.
علی مصلحی مصلحآبادی؛ زهره زرشناس
چکیده
تلاشهای زبانشناسان برای ریشهیابی واژههای زبانهای ایرانی پیشینهای طولانی در ایران و کشورهای دیگر، بهویژه کشورهای اروپایی، دارد و پیشرفتهای اخیر در باب مطالعات تاریخی و تطبیقی زبان نیز به دقت بیشتر در این زمینه و پیش نهادن نظرهای تازه در کنار بازنگری نظرهای پیشینیان منجر شدهاست. در این پژوهش، سعی شده که با بهرهگیری ...
بیشتر
تلاشهای زبانشناسان برای ریشهیابی واژههای زبانهای ایرانی پیشینهای طولانی در ایران و کشورهای دیگر، بهویژه کشورهای اروپایی، دارد و پیشرفتهای اخیر در باب مطالعات تاریخی و تطبیقی زبان نیز به دقت بیشتر در این زمینه و پیش نهادن نظرهای تازه در کنار بازنگری نظرهای پیشینیان منجر شدهاست. در این پژوهش، سعی شده که با بهرهگیری از روشهای مطالعات تطبیقی زبانهای هندواروپایی و تلفیق آنها با دانستههای موجود از زبانهای ایرانی، بخشی از واژههای گنجینة زبانهای ایرانی بررسی و با نیای هندواروپایی آغازین آنها مرتبط شود. برای این منظور، با روش تطبیقی و «معنا-تبارهشناختی»، نخست تلاش میشود که ریشهای مادر در هندواروپایی آغازین بازسازی و سپس با بهرهگیری از سوابق شناختهشده از موارد گسترندافزایی به ریشة مادر و بررسی سوابق این ریشههای گسترنددار در ایرانی، برای برخی از واژههایی که تا کنون ریشهای برای آنها داده نشده، نیایی درخور معرفی شود و برای برخی دیگر نیز ریشههایی جایگزین پیشنهاد گردد. در اینجا به بررسی ریشة مادرِ *sel- و بازتابهای آن در برخی از زبانهای ایرانی پرداخته میشود و در این میان همتبارهای آنها در زبانهای دیگرِ هندواروپایی نیز بهصورت ضمنی معرفی میشوند.
چنگیز مولایی
چکیده
در عبارت کلیشهای aivam parūvnām xšāyaθiyam که در مقدمۀ تعدادی از کتیبههای پادشاهان هخامنشی تکرار میشود، همۀ محققان aivam را عدد و xšāyaθiyam را معدود آن انگاشته و عبارت را «یک شاه از بسیاری» ترجمه کردهاند؛ اما بررسی دقیق ارتباط نحوی اجزاء و ارکان عبارت و مقایسۀ آن با عبارت مقدم برخود، مثلاً haya Dārayavahum xšāyaθiyam akunauš ...
بیشتر
در عبارت کلیشهای aivam parūvnām xšāyaθiyam که در مقدمۀ تعدادی از کتیبههای پادشاهان هخامنشی تکرار میشود، همۀ محققان aivam را عدد و xšāyaθiyam را معدود آن انگاشته و عبارت را «یک شاه از بسیاری» ترجمه کردهاند؛ اما بررسی دقیق ارتباط نحوی اجزاء و ارکان عبارت و مقایسۀ آن با عبارت مقدم برخود، مثلاً haya Dārayavahum xšāyaθiyam akunauš «(آن) که داریوش را شاه کرد» صراحتاً نشان میدهد که در عبارت مورد بحث ما فعل جمله، یعنی akunauš به قرینۀ همین جملۀ اخیرالذکر حذف شده، به بیان دیگر ساختار عبارت در اصل (haya) aivam parūvnām xšāyaθiyam (akunauš) بوده است. این مقاله به تعیین نقش نحوی aivam و xšāyaθiyam و توجیه نقش paruvnām اختصاص یافته و در طول آن کوشش شده است تا با ذکر شواهدی از متون اوستایی و فارسی باستان نشان داده شود که بر خلاف پندار رایج، aivam … xšāyaθiyam عدد و معدود نیستند، بلکه aivam وصف مبهمی است که نقش مفعول صریح فعل کنشنمود akunauš را بر عهده گرفته و xšāyaθiyam مسند آن است، بنابر این عبارت مورد بحث را با اطمینان خاطر میتوان «یکی را، شاهِ بسیاران» ترجمه کرد.
پویا نکویی؛ رضا پرویزاده
چکیده
مقالة حاضر به بررسی یکی از مباحث مهم در رابطه با موسیقی ایرانی پرداخته که در دهههای سی و چهل شمسی مطرح شد. در این بحث گروهی از منتقدین موسیقی ایرانی به نقد ویژگیهای به زعم خود عرفانگرایانة موسیقی ایرانی پرداختند. در آن سو گروه دیگری از فعّالان موسیقی ایرانی بر همان اساس به خوانشی عرفانگرایانه از موسیقی ایرانی پرداختند. در ...
بیشتر
مقالة حاضر به بررسی یکی از مباحث مهم در رابطه با موسیقی ایرانی پرداخته که در دهههای سی و چهل شمسی مطرح شد. در این بحث گروهی از منتقدین موسیقی ایرانی به نقد ویژگیهای به زعم خود عرفانگرایانة موسیقی ایرانی پرداختند. در آن سو گروه دیگری از فعّالان موسیقی ایرانی بر همان اساس به خوانشی عرفانگرایانه از موسیقی ایرانی پرداختند. در بخش نخست ابتدا به بررسیِ آراءِ گروهی از منتقدین موسیقی ایرانی مبنی بر پیوند آن با تصوف پرداخته است. در ادامه همچنین به بررسی ریشههای این تفسیر از موسیقی ایرانی در ایران آن دوره پرداخته شده است. همانطور که بیان خواهد شد، دو جریان فکری به نقد نقش تصوف در فرهنگ ایرانی پرداخته بودند؛ در یک سو جریان چپ و در سوی دیگر احمد کسروی نمایندگان این نوع نگاه محسوب میشدند. چنانکه اشاره شده درونمایة نظرات منتقدین موسیقی ایرانی مشابه نظرات طیفهایی است که تا پیش از این تاریخ به نقد وجوهی از فرهنگ ایرانی منجمله تصوف پرداخته بودند. در ادامه، نظرات گروه دیگری که به بیان روایتی عرفانگرایانه از موسیقی ایرانی پرداختند، بررسی شده است، و ضمناً به برخی از علل شکلگیری این نگرش و خوانش نیز اشاراتی شده است. این مقاله ضمن ریشه شناسی علل پیدایش این دو رویکرد، به طرح تمایز مفاهیم «محفل» و «بزم»، بر اساس برخی از شواهد و مستندات موجود به طور مختصر پرداخته است. در این راستا دو تلقی از فرهنگ شنیدن در تاریخ فرهنگی شنیدن موسیقی در عرصة موسوم به «اندرونی» موسیقی ایرانی مطرح شده است. همچنانکه به اختصار بیان شده است دو فرهنگ شنیداری متفاوت بر این دو عرصه حاکم بوده است. در همین راستا نشان داده شده که این تلقیِ «عرفانگرایانه» وابسته به آداب و قواعد شنیداری حاکم بر عرصة موسوم به محافل بود. در ادامه همچنین مختصراً مطرح شده که بر اساس گفتمان «پرورش ذوق عامه» در دورة پهلوی برخی از فعّالانی که آن روایت عرفانگرا از موسیقی را ارائه میکردند، بر اهمیت و لزوم نقش اجتماعی موسیقی تأکید داشتند. در بخش پایانی اجمالاً به بررسی برنامة گلها پرداخته شده و این برنامه محصول تفسیر عرفانگرایانة فعالان موسیقی و تأکید آنها بر مسئلة پرورش ذوق مردم تلقی شده است.
سیروس نصراله زاده
چکیده
کتیبههای خصوصی بخش مهمی از مجموعة کتیبههای دورة ساسانی است که تا قرنهای نخستین هجری ادامه یافته است. یک بخش مهم این کتیبهها گورنوشتهها هستند که در خصوص تدفین زردشتی در اواخر دورة ساسانی و آغاز اسلام در ایران اطلاعات مهمی در بر دارند. اکثریت این گورنوشتهها در فارس یافته شده است. علاوه بر فارس، در یاسوج، شیانِ چین، استانبول ...
بیشتر
کتیبههای خصوصی بخش مهمی از مجموعة کتیبههای دورة ساسانی است که تا قرنهای نخستین هجری ادامه یافته است. یک بخش مهم این کتیبهها گورنوشتهها هستند که در خصوص تدفین زردشتی در اواخر دورة ساسانی و آغاز اسلام در ایران اطلاعات مهمی در بر دارند. اکثریت این گورنوشتهها در فارس یافته شده است. علاوه بر فارس، در یاسوج، شیانِ چین، استانبول نیز این گورنوشتهها یافته شده است. برخی از این گورنوشتهها تاریخدارند. یکی از این گورنوشتههای مهم کتیبة اقلید است که مربوط به اواخر دورة ساسانی است و دربردارندة اطلاعات مهمی دربارة بعضی از مقامات و مناصب اواخر دورة ساسانی و تنوع تدفین در آن زمان است. عنوان صاحب آن مرزبان است و حاکم بیشاپور بوده است؛ پس از مرگش در اقلید دفن شده است که محتملاً موطن او بوده است. این کتیبه آخرین کتیبة تاریخدار پیش از سقوط ساسانیان است. تاریخ آمده بر آن، که مربوط به سلطنت یزدگرد سوم است، چنین است: روز خور (یازدهم) و ماه (دوازدهم) ماه آبان سال ششم سلطنت یزدگرد، برابر ماه فوریة 638 م.
میترا زینلی اصلانی؛ فهیمه زارع زاده؛ سمیرا رویان
چکیده
تغذیه از نیازهای اساسی انسان برای حیات است، ولی قواعد مرتبط با تهیه و مصرف خوراک نزد جوامع مختلف با چنان آیینها و تشریفاتی همراه شده که آن را از یک نیاز طبیعی به یک برساخت فرهنگی مبدل ساختهاست. خوراک و آیینهای وابسته به آن، به انحای گوناگون در لابهلای اسناد نوشتاری و دیداری برجایمانده از اعصار متمادی بازنمود یافته و بهمثابۀ ...
بیشتر
تغذیه از نیازهای اساسی انسان برای حیات است، ولی قواعد مرتبط با تهیه و مصرف خوراک نزد جوامع مختلف با چنان آیینها و تشریفاتی همراه شده که آن را از یک نیاز طبیعی به یک برساخت فرهنگی مبدل ساختهاست. خوراک و آیینهای وابسته به آن، به انحای گوناگون در لابهلای اسناد نوشتاری و دیداری برجایمانده از اعصار متمادی بازنمود یافته و بهمثابۀ یک نظام نشانهای خاص، خوانده میشوند. بر همین اساس، پژوهش حاضر درصدد برآمده تا با گردآوری دادهها از نگارهها و سفرنامههای عصر صفوی که به خوراک و مراسم مرتبط با آن ارجاع دارند، بدین پرسش پاسخ دهد که بازنمایی تشریفات خوراک و خوانآرایی درباری در نگارهها و سفرنامههای عصر صفوی چه معنایی در بر دارد. بر این اساس، ضمن توصیف آیینهای مرتبط با خوردن در دربار صفوی بهعنوان یک نظام نشانهای، به دلالتهای ضمنی این بازنماییها اشاره شدهاست. نتیجه آنکه همخوانی چشمگیری میان اسناد تصویری و نوشتاری مورد مطالعه در باب آداب غذایی صفویان وجود دارد؛ لیکن هر رسانه به فراخور ویژگیهای خود بر بخشی از آیینهای خوراک درباری تأکید بیشتری داشتهاند. فرم صوری و تزئینات ظروف و تنسیق فضاها در نگارهها و مراحل طبخ، نحوۀ کاربرد مواد غذایی و احساسات میهمانان در مواجهه با تشریفات خوانها در سفرنامهها، با دقت و جزئیات ریزپردازانهتری بیان شدهاند. باوجوداین، معانی ضمنی که از هر دو گروه استنباط میشود، تأکید بر ثروت، سخاوت و قدرت طبقهۀ حاکم و نیز آداب و پوشش و دیدگاه زیباییشناختی ایرانیان بهواسطهۀ نوع خوراکها و نحوهۀ برپایی خوانها و چیدمان فضاست.
شهرام یوسفی فر
چکیده
مطالعات مسائل اجتماعی در ایران، بر موقعیت امروز تمرکز دارد و به دلایل مختلف از رهیافتهای تاریخی به دور مانده است. از سدۀ 13/19 در اثر تماسهای گسترده ایران با غرب، بسیاری مسائل اجتماعی کلان اجتماعی به وجود آمده و برخی از آنها، در تولید ساختارها و مناسبات اجتماعی نقشی سرنوشتساز ایفا کردند، ازاینرو فهم همه جانبه مسائل کلان اجتماعی ...
بیشتر
مطالعات مسائل اجتماعی در ایران، بر موقعیت امروز تمرکز دارد و به دلایل مختلف از رهیافتهای تاریخی به دور مانده است. از سدۀ 13/19 در اثر تماسهای گسترده ایران با غرب، بسیاری مسائل اجتماعی کلان اجتماعی به وجود آمده و برخی از آنها، در تولید ساختارها و مناسبات اجتماعی نقشی سرنوشتساز ایفا کردند، ازاینرو فهم همه جانبه مسائل کلان اجتماعی امروزی نیازمند درک پیچیدگیها و تطور مسائل تاریخی تا به امروز است اما نیل به این امر کار دشواری است؛ چراکه در چگونگی شناسایی و وصف مسئلههای تاریخی هر دوره، به شدت تحت تأثیر نظام اندیشهای قدرت سیاسی و اجتماعی زمانه خود قرار دارد. در این پژوهش با تکیه بر یک سنخ منبع، حاوی دادههای منحصر به فرد از چالشها و مسائل اوایل سدۀ 14/20 ایران، مقولهبندی از مسائل اجتماعی ارائه میشود. اسناد بایگانی دیوان عدلیه اعظم بنا به ماهیت حقوقی و قضایی آن، مجموعهای از دادههایی را به دست میدهد که به این پرسش پاسخ خواهد داد که در دورۀ مورد نظر چه مسائل کلان اجتماعی وجود داشت؟ این پژوهش با روش و رویکرد تحلیل دادهها به شیوۀ کیفی و استخراج دادهها و مقولهبندی آنها از متون مورد نظر، انجام شد و در این مرحله تمرکز بر شناسایی و مقولهبندی مسائل کلان اجتماعی بود. تحقیق نشان داد چالشهای اقتصادی و حقوقی ـ قضایی، اصلیترین مسائل کلان اجتماعی در جامعه ایران در آغاز سدۀ 14/20 بود.
روح الله هادی؛ سهند آقایی؛ ژاله آموزگار
چکیده
در کیهانشناسی برخی شمنیسمها، بهویژه شمنیسم آسیایی، عالم با سه منطقۀ کیهانی که با محوری مرکزی به هم میرسند، تجسم مییابد. شمنها قادرند به آسمانها فراز روند و با خدایان دیدار کنند یا به جهان زیرین نزول کنند و با شیاطین مرگ بجنگند. آنها در حالت خلسه به جهان زیرزمینی هبوط میکنند و راه غلبه بر شیاطین را از خدایان فرمانروا بر ...
بیشتر
در کیهانشناسی برخی شمنیسمها، بهویژه شمنیسم آسیایی، عالم با سه منطقۀ کیهانی که با محوری مرکزی به هم میرسند، تجسم مییابد. شمنها قادرند به آسمانها فراز روند و با خدایان دیدار کنند یا به جهان زیرین نزول کنند و با شیاطین مرگ بجنگند. آنها در حالت خلسه به جهان زیرزمینی هبوط میکنند و راه غلبه بر شیاطین را از خدایان فرمانروا بر جهان زیرین فرامیگیرند. «نزول به جهان زیرین» نزد اقوام آلتایی، خویشکاری شمنهای سیاه است و «پرواز جادویی» خویشکاری شمنهای سفید. تعدادی از معروفترین سفرها به جهان زیرین در ادبیات حماسی و منابع اسطورهای به لحاظ ساختاری شمنی هستند؛ بدین معنا که سالکان از فن خلسهآمیز شمنان مدد میجویند. نویسندگان در مقالۀ حاضر، آثار این پدیده را در شمنیسم بازجستهاند و سپس با نظر به منابع اساطیری ایران، سفر زیرزمینی دو شخصیت اسطورهای جم و افراسیاب با عناوین «وَر جمکرد» و «نزول افراسیاب به جهان زیرین» را تحلیل کردهاند. همچنین با نظر به نمادپردازی جهانشمول «پل یا گذرگاه دشوار» که در سفرهای خلسهآمیز شمنهای آسیایی نیز نمونه دارد، از اسطورۀ چینود زردشتی سخن راندهاند.
حسن کریمیان؛ افشین آریان پور
چکیده
غندیجان یکی از شهرهای باستانی ایران بوده که بقایای آن در محدودهای به وسعت تقریبی ششصد هکتار در نزدیکی روستایی به نام سرمشهد در حوزۀ دهستان دادین در بخش جنوبغربی استان فارس واقع شدهاست. قدمت این شهر باستانی به دوران شاهنشاهی ساسانیان میرسد و در دوران اسلامی نیز حیات آن ادامه داشتهاست. از این شهر معتبر باستانی هماکنون ویرانههایی ...
بیشتر
غندیجان یکی از شهرهای باستانی ایران بوده که بقایای آن در محدودهای به وسعت تقریبی ششصد هکتار در نزدیکی روستایی به نام سرمشهد در حوزۀ دهستان دادین در بخش جنوبغربی استان فارس واقع شدهاست. قدمت این شهر باستانی به دوران شاهنشاهی ساسانیان میرسد و در دوران اسلامی نیز حیات آن ادامه داشتهاست. از این شهر معتبر باستانی هماکنون ویرانههایی بر جای مانده که در بررسی نگارندگان، بقایای فضاهایی شامل تل خندق، کاروانسرای بهرام، قیزقلعه، تل نقارهخانه و بنای تاق منفرد، که در نقاط مختلف شهر پراکندهاند، شناسایی شدهاست. با وجود اهمیت این محوطۀ باستانی و گسترۀ زیاد مواد فرهنگی در عرصۀ آن، تاکنون درخصوص شکل و عملکرد و همچنین سازمان فضایی این شهر، مطالعات جامع و دقیقی انجام نگرفتهاست. در پژوهش حاضر تلاش شده تا دلیل شکلیابی غندیجان در دوران ساسانی و همچنین اهمیت آن در دوران اسلامی بررسی شود. همچنین به پرسشهایی دربارۀ ویژگی صنایع و تولیدات، موقعیت راههای ارتباطی باستانی، قدمت و کاربری آثار باستانی این شهر پاسخ داده شود. در نتیجۀ پژوهش مشخص شد شکل شهر غندیجان با پلان مستطیلی (هیپودامیان) از دوران ساسانی بوده که عمدتاً عملکرد دفاعی، راهبردی، صنعتی داشتهاست. تحلیل توزیع زمانی و مکانی دادههای منقول در تعیین قدمت، روشن ساخت که حیات این شهر در دوران اسلامی از دورۀ خلفای راشدین تا خوارزمشاهیان و اتابکان فارس ادامه داشتهاست.
منصور رستمی
چکیده
اهلحق (آیین یارسان) یک جریان فکری ـ مذهبی درون دینی اسلامی است که پیشینیۀ زیادی دارد. تاریخ شکلگیری و مبانی اعتقادی و ریشۀ باورهای آن بهسبب پیچیدگی و بیان تمثیلی و نمادین و رمزواره بودن ادبیات آیینیاش، در هالهای از ابهام فرورفتهاست؛ ازاینرو پژوهشگران دربارۀ پیدایش تاریخی و ریشۀ مبانی و باورهای اهلحق، آرا و نظرات متفاوت ...
بیشتر
اهلحق (آیین یارسان) یک جریان فکری ـ مذهبی درون دینی اسلامی است که پیشینیۀ زیادی دارد. تاریخ شکلگیری و مبانی اعتقادی و ریشۀ باورهای آن بهسبب پیچیدگی و بیان تمثیلی و نمادین و رمزواره بودن ادبیات آیینیاش، در هالهای از ابهام فرورفتهاست؛ ازاینرو پژوهشگران دربارۀ پیدایش تاریخی و ریشۀ مبانی و باورهای اهلحق، آرا و نظرات متفاوت و متناقضی اظهار داشتهاند و عالمان اهلحق نیز در این باره نظرات گوناگونی نشان دادهاند. با رمزگشایی از متون مذکور و نیز ترجمه و تفسیر عبارات و مفاهیم فنی کلامیاری که با اصطلاحات خاص زبان کلامی بیان شدهاست، میتوان ماهیت این آیین را مطالعه و بررسی کرد. مقالۀ حاضر به این پرسش پاسخ دادهاست که مبانی باورها و اصول اعتقادی آیین اهلحق با کدامیک از فرقههای اسلامی همسوست و در چه نمودهایی وجه اشتراک دارد؟این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی با تکیه بر متون اولیۀ اصلی خطی که به گویشهای گوناگون زبان کُردی سروده شدهاست، مبانی و اصول اعتقادی و باورهای اساسی اهلحق ـ مانند تجلی ذات خدا در عالم و انسان، چرخۀ حیات (دونای دون) که به بیان سیر تکامل روح انسان میپردازد و کیفیت ارتباط فرشتگان با انسان که با عبارات و تعابیر مختلفی همچون تجسد و حلول و نماد و تجلی پردازش شده ـ را بررسی و تبیین کردهاست. در ادامه، ریشۀ آغازین این مبانی را در فرقۀ کیسانیه نشان دادهاست. در منابع آیینی اهلحق، توجه به دو شخصیت محمد حنفیه و مختار ثقفی که در اندیشۀ کیسانیه نیز مورد توجه هستند، ارتباط آیین اهلحق و کیسانیه را بیشتر میکند. اهلحق در گذر زمان تحت تأثیر شرایط پیرامونی و نیز شرایط درونآیینی، توسعه و تعمیق یافته و به شکل امروزی درآمدهاست. افزون بر آن، باور به سه امام معصوم از دیگر مشترکات اهلحق و کیسانیه است. تأثیرپذیری این اندیشه از برخی فِرَق مانند مخمسه و منصوریه و نیز متصوفه که تحولات اساسی در شکلگیری و سامان یافتن سازمان این آیین را در پی داشتهاست، از دیگر اهداف این مقاله است.
محمد افروغ
چکیده
جل اسب، یکی از مهمترین و ضروریترین دستبافتههای عشایر قشقایی است که از زمان حضور اسب در جامعه ایلی، همواره مورد توجه و استفاده بوده است. در این بافته، بافنده علاوه بر سعی در ارائه جلی با دوام و کیفیت بالا، اهتمامی ویژه به بُعد زیباشناختی (نقش و رنگ) آن داشته است. از این رهگذر، همنشینی دو عنصر تجسمی نقش و رنگ در جلهای ...
بیشتر
جل اسب، یکی از مهمترین و ضروریترین دستبافتههای عشایر قشقایی است که از زمان حضور اسب در جامعه ایلی، همواره مورد توجه و استفاده بوده است. در این بافته، بافنده علاوه بر سعی در ارائه جلی با دوام و کیفیت بالا، اهتمامی ویژه به بُعد زیباشناختی (نقش و رنگ) آن داشته است. از این رهگذر، همنشینی دو عنصر تجسمی نقش و رنگ در جلهای قشقایی، آنرا به یک اثر هنری بومی و عشایری (کاربرد جلها بهواسطه تغییر شیوه زندگی، منسوخشده است)، تبدیل نمودهاست که امروزه زینتبخش مجموعهها و موزههای مشهور جهان است. این مقاله بر آن است تا جلهای نقش طاووسی را از منظر زیباشناختی بررسی، تحلیل و معرفی نماید. از اینرو، تعداد سی جل از منابع مختلف جمعآوری و مورد مطالعه قرار گرفت. یافتههای پژوهش چنین است: نقوش در نمونههای انتخابی به چهار طبقه جانوری (حیوانات و پرندگان)، انسانی، گیاهی و اشکال هندسی تقسیم میشود که از این میان نقوش جانوری و بهطور خاص نقش پرنده طاووس در برگههای متنوع، بیشترین حضور را هم بهصورت تکنگاره و هم بهصورت تکرار در قالب نوارهای افقی، در زمینه جلها دارند. همچنین تعداد رنگهای بهکار رفته در این بافتهها بین 8 الی 12 رنگ است که عبارت است از قرمز، آبی، سرمهای، سبز، زرد، نارنجی، عنابی، سیاه، سفید، خرمایی، قهوهای باز و سیر. همچنین فن بافت جلها، سوزنی و قالی بری (ترکمن نقش) است. این پژوهش از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع تحلیلی ـ توصیفی است. شیوه گردآوری دادهها نیز توأمان بهصورت کتابخانهای و میدانی، جستجو در موزهها و مجموعههای معتبر، بوده است.
مصطفی اسلامی سنجبد؛ عبدالرضا سیف
چکیده
هدف از نگارش مقالۀ حاضر، بررسی مفهوم فاصله در شعر حافظ بر مبنای نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه و ترنر است. این نظریه که در حوزۀ معناشناسی شناختی مطرح میشود، به دلیل توجه خاص به فرایندهای معنایی و پیچیدگیهای آن از منظر شناختی، میتواند در مطالعۀ غزلیات حافظ که همواره از نظر پیچیدگی مضامین، سرآمد شاعران پارسیزبان بوده، چهارچوب مناسبی ...
بیشتر
هدف از نگارش مقالۀ حاضر، بررسی مفهوم فاصله در شعر حافظ بر مبنای نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه و ترنر است. این نظریه که در حوزۀ معناشناسی شناختی مطرح میشود، به دلیل توجه خاص به فرایندهای معنایی و پیچیدگیهای آن از منظر شناختی، میتواند در مطالعۀ غزلیات حافظ که همواره از نظر پیچیدگی مضامین، سرآمد شاعران پارسیزبان بوده، چهارچوب مناسبی را برای تحلیل فراهم سازد. بررسیها نشان داد که مفهوم فاصله در شعر حافظ در قالب فاصلۀ مکانی و فاصلۀ زمانی و فاصلۀ معرفتی، نمود مییابد. فاصلۀ معرفتی، بیش از انواع دیگر فاصله در دیوان حافظ به چشم میخورد؛ بدین صورت که شاعر از عناصر زمانی و مکانی و بهطورکلی ملموس و عینی بهره میبرد تا یک مفهوم انتزاعی ـ یعنی فاصله در شناخت، معرفت، درک، دیدگاه ـ را به مخاطب القا کند. گاهی شاعر با نفی شباهت ظاهری میان دو چیز یا دو کس، بر تفاوتهای باطنی و درواقع وجود فاصله میان آنها تأکید میورزد. این عمل حافظ را میتوان شکستن چهارچوبهای موجود و خلق چهارچوبهای جدید دانست که با هنر حافظ در ساختارشکنی ارتباط دارد. گاهی نیز شاعر با در نظر گرفتن دو پدیدۀ متقابل، بر نفی تفاوت ظاهری و یکی بودن آنان در عمل و درواقع نبود فاصله میان آن دو تأکید دارد. این دسته ابیات براساس رویکرد فضاهای ذهنی در قالب آمیختگی مفهومی به خوبی تحلیل میشود؛ زیرا شاعر از دو فضای ذهنی متقابل بهره میبرد و با ایجاد یک فضای آمیخته، فضای ذهنی جدیدی خلق میکند که هم عناصری از فضاهای درونداد دارد و هم عناصر جدیدی در آن ظاهر میشود که در فضاهای درونداد وجود نداشته و از تلفیق دو فضای متقابل حاصل شدهاست.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
هاشم کاظمی؛ مصطفی ده پهلوان
چکیده
شروع سلطنت اشکانیان و هویت ارشک اول بهعنوان سرسلسلة این حکومت یکی از بخشهای رازآلود تاریخ اشکانی است. متأسفانه هیچیک از تاریخهای متعددی که در دوران باستان درخصوص اشکانیها نگاشته شدهاند باقی نمانده و در دورههای متعدد از بین رفتهاند. در نتیجۀ فقدان منابع موثق، برداشتهای مدرن از دولت و حکومت اشکانیها با واقعیتهای ...
بیشتر
شروع سلطنت اشکانیان و هویت ارشک اول بهعنوان سرسلسلة این حکومت یکی از بخشهای رازآلود تاریخ اشکانی است. متأسفانه هیچیک از تاریخهای متعددی که در دوران باستان درخصوص اشکانیها نگاشته شدهاند باقی نمانده و در دورههای متعدد از بین رفتهاند. در نتیجۀ فقدان منابع موثق، برداشتهای مدرن از دولت و حکومت اشکانیها با واقعیتهای سیاسی و فرهنگی آن زمان سازگار نیست. براساس تحلیل منابع مکتوب درخصوص هویت ارشک، آنها را میتوان به دو سنت تاریخنگاری تقسیم کرد: یکی متعلق به آپولودوروس و دنبالکنندگان او، یوستین و استرابو، و دیگری بهوسیلة آریان و دنبالکنندگان او (فوتیوس، زوسیموس، سینکلوس، دیو). در این میان، یک روایت در میان پژوهشگران تاریخ و باستانشناسی اشکانی مورد استقبال بیشتری قرار گرفته است. براساس این روایت، ارشک یک سکایی بود که ریاست قبیلة پارنی از اتحادیة داهه را برعهده داشت. سپس، باتوجه به این نسخه از منشأ اشکانیها، در اواسط قرن سم پ.م. ارشک از آشفتگی حکومت سلوکی در غرب استفاده میکند و به همراه پارنیها ایالت پارت سلوکی را به تصرف خود درمیآورند و زمینة شکلگیری شاهنشاهی اشکانی را فراهم میکنند. مرجع اصلی و مؤثرترین اشاعهدهندة مفهوم اشکانیان کوچرو و سکایی استرابواست. وی در شناخت ریشة اشکانیها از مورخان قدیمتر هلنیستی الهام گرفته، بااینحال هیچیک از آنها قبل از قرن دوم پیش از میلاد زندگی نکردهاند. در این تحقیق، نگارندگان با تکیه بر شواهد باستانشناختی و تحلیل منابع مکتوب سنت تاریخنگاری آریان و دنبالکنندگان وی مبتنی بر بومی و پارتی بودن ارشک را به واقعیتهای سیاسی و اجتماعی زمان اشکانی نزدیکتر میدانند. همچنین استدلال خواهد شد که ارشک اول هرگز نتوانسته حکومتی هماورد با امپراتوری سلوکی را تأسیس کند، بلکه وی تحت سلطة سلوکیها یک حکومت خراجگذار را اداره میکرد. تأسیس شاهنشاهی اشکانی با تکیه بر عناصر بومی و پارتی میتواند فقط پس از سلطنت آنتیوخوس سوم (223/ 2ـ187) صورت گرفته باشد. درحقیقت، هیچ شاهدی، مستقیم و غیرمستقیم، برای شاهنشاهی اشکانی در ایران در قرن سوم وجود ندارد. اگر حکومت اولیة اشکانیان اساساً دارای یک بنیاد سرزمینی بود، نمیتوانست چیزی فراتر از یک قدرت منطقهای بوده باشد.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
روح الله هادی؛ محمدسرور مولایی؛ صدیقاللّه کلکانی
چکیده
جایگاه سنایی در تاریخ شعر فارسی دری و تغییرهایی که او از لحاظ محتوا بهویژه عرفان، حکمت و پند و اندرز وارد کرد، ویژه است و به باور سناییشناسان شعر فارسی در قصیده و غزل تا امروز وامدار سنایی است. به دلایل گوناگون، که از مهمترین آنها باید به محدویت چاپ و نبود روشهای تحقیق اشاره کرد، تا سدۀ چهاردهم به حکیم سنایی در ایران و افغانستان ...
بیشتر
جایگاه سنایی در تاریخ شعر فارسی دری و تغییرهایی که او از لحاظ محتوا بهویژه عرفان، حکمت و پند و اندرز وارد کرد، ویژه است و به باور سناییشناسان شعر فارسی در قصیده و غزل تا امروز وامدار سنایی است. به دلایل گوناگون، که از مهمترین آنها باید به محدویت چاپ و نبود روشهای تحقیق اشاره کرد، تا سدۀ چهاردهم به حکیم سنایی در ایران و افغانستان توجهی که شایستۀ جایگاه او بوده نشده است و میراث ادبیاش تنها آثار اوست که به شکل نسخههای خطی باقی مانده یا اطلاعاتی است که در آثار تاریخی و ادبی نقل شده است. تحقیقات جدی و جدید دربارۀ سنایی بازمیگردد به دهههای اخیر که بهویژه در ایران با تألیفات و پژوهشهای مستقل و پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری، جلوه و رونق بیسابقهای یافته است. پژوهشهای سناییشناسی در افغانستان، که پارهای از آنها با آنچه در ایران انجام شده مشترک است، عرصه های ذیل را دربر میگیرد:الف) مقالههای کلی یا موضوعی دربارة سنایی و آثارشب) تصحیح و چاپ آثار سناییج) شرح مثنویهای سنایی مانند سیرالعباد و حدیقةالحقیقهد) نقد پژوهشهای انجامشده در افغانستان و سرزمینهای دیگراوج سناییشناسی در افغانستان برگزاری همایش نهصدمین سالروز سنایی است که در سال 1356 ش برگزار شده و در آن تحقیقات ارزشمندی مانند شرح سیرالعباد، تصحیح حدیقه و نوشتن مقالههای پژوهشی دربارة سنایی و آثارش انجام شده است. از درخشانترین این پژوهشها مقدمة استاد مجروح است که در مقدمة سیرالعباد آمده است. کار ارزشمند دیگر شرح حدود هزار بیت از حدیقةالحقیقه است که به دست استاد عبدالاحد عشرتی صورت پذیرفته است. آگاهی از پژوهشهای انجامشده در افغانستان میتواند افق بازتری در پیش چشم پژوهشگرانی بگشاید که پس از این به مطالعة سنایی و آثار او میپردازند. با توجه به اهمیت موضوع در این مقاله، که برخاسته از رسالة دکتری است، کوشیدهایم با روش مطالعات کتابخانهای، سناییپژوهی در افغانستان را بکاویم و نکات تازه دربارة سنایی، یافتههای پژوهشگران و مسائل و موضوعات مطرح در مقالات و آثار آنان را شناسایی، نقد و تحلیل کنیم.
خدیجه غلامی؛ محمد ابراهیم زارعی
چکیده
لارستان قدیم (ایراهستان) پهنۀ وسیعی از کرانهها و پسکرانههای خلیجفارس را در بر میگرفتهاست. این مناطق از قرون نخستین اسلامی تا سال 1010 قمری، امیران نیمهمستقل داشت که از آنان با نام خاندان گرگین میلاد و میلادیان یاد کردهاند. لارستان به دلیل موقعیت جغرافیایی، از نظر راههای تجاری که بندرهای خلیجفارس را به مناطق شمالیتر ...
بیشتر
لارستان قدیم (ایراهستان) پهنۀ وسیعی از کرانهها و پسکرانههای خلیجفارس را در بر میگرفتهاست. این مناطق از قرون نخستین اسلامی تا سال 1010 قمری، امیران نیمهمستقل داشت که از آنان با نام خاندان گرگین میلاد و میلادیان یاد کردهاند. لارستان به دلیل موقعیت جغرافیایی، از نظر راههای تجاری که بندرهای خلیجفارس را به مناطق شمالیتر مانند شیراز وصل میکردند، اهمیت دارد. از نظر اقلیمی در ناحیۀ گرم و خشک در ناحیۀ اقلیمی پسکرانۀ جنوبی واقع است. کمبود آب، یکی از شاخصهای اصلی اقلیمی این نواحی است. در این نوشتار، بررسی پایگان آبی لارستان براساس منابع مکتوب و شواهد موجود از سدۀ پنجم تا پایان دورۀ قاجار، با پرسش اصلی اصول سازِکار پایگان آبی و تغییرات پایگان آبی در دورههای مختلف با هدف نشان دادن چگونگی انطباق مردم لارستان مطالعه شدهاست. این پژوهش از طریق مطالعۀ اسناد و اطلاعات تاریخی مکتوب در گزارشهای جغرافیانویسان به روش تحقیق تاریخی و مبتنی بر جمعآوری و جمعبندی، در کنار شواهد موجود فراهم آمدهاست تا ضعف مطالعاتی را در این حوزه پوشش دهد. مطالعه و بررسی منابع مکتوب نشان میدهد منابع آب در لارستان به صورت چاه، گاوچاه، چشمه، آبانبار، قنات بودهاست. استفاده از آبخوانهای زیرزمینی مانند اغلب نواحی مختلف ایران، در این نواحی نیز از سیستمهای مورد استفاده بودهاست، اما سیستم غالب، ذخیرۀ آبهای سطحی در آبانبارها بودهاست. دلیل آن، آبخوانهای زیرزمینی است که در همۀ مناطق وسیع لارستان یکسان نیست؛ حتی در مناطقی که آبخوانها غنی هستند، میتواند شوری آب ـ که اغلب در دشتها اینگونه است ـ آنها را بیمصرف کند. علاوه بر این، تقویت آبخوانها نیز مورد توجه بودهاست. همچنین پایگان آب در منطقۀ لارستان، نوعی ایستایی فرهنگی از نظر کارکرد و شکل دارد.
احمد بازماندگان خمیری
چکیده
ا ایالت فارس در طی اعصار تاریخی خود، تأثیر بسزایی در ساختار سیاسی و دیوانسالاری ایران داشته است و گاهی دیگر ایالات ایران نیز از آن تأثیر میپذیرفتند. در دورۀ نادرشاه افشار این ایالت شاهد دگرگونی و تغییراتی در ساختار دیوانسالاری خود بود. این دگرگونی روند و رویکرد جدیدی را در این ساختار به وجود آورد. پرسشهای اصلی این هستند ...
بیشتر
ا ایالت فارس در طی اعصار تاریخی خود، تأثیر بسزایی در ساختار سیاسی و دیوانسالاری ایران داشته است و گاهی دیگر ایالات ایران نیز از آن تأثیر میپذیرفتند. در دورۀ نادرشاه افشار این ایالت شاهد دگرگونی و تغییراتی در ساختار دیوانسالاری خود بود. این دگرگونی روند و رویکرد جدیدی را در این ساختار به وجود آورد. پرسشهای اصلی این هستند که چرا نادرشاه این تغییرات را به وجود آورد؟ چه مناصبی در این دوره از اهمیت برخوردار بودند و کارکرد آنها چه بود؟ چرا این تغییرات نتوانستند به فارس ثبات ببخشند؟ روش به کار رفته در این مقاله، تحلیلی- توصیفی بر مبنای تحقیقات کتابخانهای و اسنادی است و تلاش شده تا از اسناد و فرمانهای کمتر شناخته شده استفاده شود. این بررسی نشان داد که هدف نادرشاه همچون دیگر کنشگران سیاسی، اعمال قدرت به بهترین وجه ممکن بر جامعه و نیروهای موجود در آن بود. او کوشید تا با احیاء و اصلاح مناصب اداری، نفوذ سیاسی و اقتصادی دولتش در فارس را بیشتر کند. به دلیل وجود رقابتهای منطقهای و حضور پرنفوذ کنشگران سیاسی محلی، بسیاری از این اصلاحات ناکام ماند.
محرم باستانی؛ حسن کریمیان
چکیده
سکهها راستگوترین اسناد با ارزش بشری هستند که از دیرهنگام در ادوار تاریخی برای ثبت و ضبط وقایع از آن بهره می برند و در طول ایام این وسیله ارزشمند مطابق شرایط زمانی و مکانی تغیر و تحولات اساسی در جنس فلز، وزن، عیار، خطوط و نقوش و شعارها و از همه مهمتر تاریخ و محل ضربشان به وجود آمده است. این شئی ارزشمند تاریخی اطلاعات بسیاری ...
بیشتر
سکهها راستگوترین اسناد با ارزش بشری هستند که از دیرهنگام در ادوار تاریخی برای ثبت و ضبط وقایع از آن بهره می برند و در طول ایام این وسیله ارزشمند مطابق شرایط زمانی و مکانی تغیر و تحولات اساسی در جنس فلز، وزن، عیار، خطوط و نقوش و شعارها و از همه مهمتر تاریخ و محل ضربشان به وجود آمده است. این شئی ارزشمند تاریخی اطلاعات بسیاری مؤثری در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی، دینی و مذهبی را در خود دارد که تعمق و تفحص در آن می تواند ابهامات زیادی در حوزه های متعدد برای محققان، دانشپژوهان، مورخین و باستانشناسان، جامعه شناسان و محققان علوم اجتماعی را روشن سازد و آنان با مسلح شدن به این وسیله با ارزش برخی از پیچیدگی برآمدن یک حاکمیت و شکست آنان در عرصه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی، دینی و مذهبی تبیین نماید. از جمله خاندانهای حکومتگر شیعی مذهب که در ایام حاکمیت عباسیان بر ایران برای اعتبار بخشی به حاکمیت خود اقدام به ضرب سکه کردند تا حقانیت حکومت و اقتدار را به رخ حاکمان قدر قدرت، سایر امرای محلی و منطقهای بکشند خاندان باوندیان است. سکه های باوندی با توجه به شاخصهای آن از ویژگی های خاصی نسبت به سایر سکههای ضرب شده معاصر خود برخوردار است و به نحوی جنبههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی، دینی و مذهبی حاکمیت باوندی را در برمیگیرد که بررسی آن می تواند برخی از ابهامات و پیچیدگی های این دوره از تاریخ ایران مشخص کند. از این رو مقاله حاضر درصدد است با طرح این سوال؛ چرایی و چگونگی ضرب سکه فرمانروایان باوندی در دورۀ حاکمیت عباسیان بر ایران به چالش بکشد؟ اینکه خاندان حکومتگر باوندی به تعبیت از کدام یک از حکومت های محلی و منطقه ای برای اثبات حاکمیت خود اقدام به ضرب سکه کرده است و در این حوزه تا چه حدی توانسته در آن پیشرفت حاصل کند.
یحیی بوذری نژاد؛ حسین ایرانپور
چکیده
در زمان صفویه، شاخهای از عالمان از روش طبیعی اجتهاد در استنباط فقهی احکام خارج شدند و به اخباریگری روی آوردند. حکومت صفوی در جایگاه داعیهدار تشیع ـ سلباً یا ایجاباً ـ مورد اهتمام علمای شیعه بود؛ به همین سبب، بررسی حرکتهای علمی و اجتماعی در این دوره مورد اهتمام است. بررسی نظرات مجتهدها و اخباریان ما را به این مهم رهنمون ...
بیشتر
در زمان صفویه، شاخهای از عالمان از روش طبیعی اجتهاد در استنباط فقهی احکام خارج شدند و به اخباریگری روی آوردند. حکومت صفوی در جایگاه داعیهدار تشیع ـ سلباً یا ایجاباً ـ مورد اهتمام علمای شیعه بود؛ به همین سبب، بررسی حرکتهای علمی و اجتماعی در این دوره مورد اهتمام است. بررسی نظرات مجتهدها و اخباریان ما را به این مهم رهنمون میسازد که سرچشمه و منشأ سنخ تعاملات و کنشهای هر کدام از فریقین در نوع نگاه آنان به شأن زعامت برای جامعه است که اصولیها آن را متعلق به مجتهد جامعالشرایط میانگارند و شاه را ملزم به گرفتن اذن از او میدانند، ولی اخباریها این شأن را عرفی میانگارند و به عهدۀ مردم گذاشتهاند. تلقی اخباریها از زعامت جامعه، تبعاتی را در پی داشت. این جریان به نوعی به ظاهرگرایی دامن زد و همین امر سیر ترقی تمدن اسلامی را منحط ساخت و به خودکامگی پادشاهان صفوی دامن زد. از دیگر سو، این جریان و وقوع آن در بستر زمانی صفویه، سبب رواج یافتن خرافات و بدعتهایی در اعتقادات و اعمال مذهبی از جمله اختلافات مذهبی، حجیت یافتن رؤیا، بدعتگذاری در مناسبتهای دینی، بهخصوص عزاداری، و نیز تصرف در اعتقادات منجیگراییِ شیعی شد. توجه به جایگاه علوم عقلی در دورۀ صفویه هم درخور توجه است که با کنار نهادن آن، پیامدهای اجتماعی اخباریگری دوچندان شد. این نوشتار با در نظر داشتن روش تحلیل اسنادی، در صدد بررسی منابع و اَسناد مختلف تاریخی است تا بتواند فهم خود را همافق آن عصر بسازد و جلوههای جدیدی از تأثیرات مثبت و منفی و در بعضی مواقع مخرب جریان اخباریگری بر سیر تاریخ ایران اسلامی را کشف سازد و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن جریان در همان دوران را به تصویر بکشد و تفاوت آن با جریان اصولگرایی فقهی را نیز بیان کند.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
محمد علی پرغو؛ جواد علیپور سیلاب
چکیده
یکی از موضوعات جالب و مغفول در مطالعات تاریخ اجتماعی ایران، نحوة مقابله با چالشهای طبیعی و اقلیمی از جمله بادهای گرم یا سرد است. نمونة مهم بادهای گرم با عنوان باد سموم در منابع مختلف اشارهشدة مورخان، جغرافیدانان و طبیبان بوده است؛ ازینرو پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که «باد سموم» چه ویژگیهایی دارد ...
بیشتر
یکی از موضوعات جالب و مغفول در مطالعات تاریخ اجتماعی ایران، نحوة مقابله با چالشهای طبیعی و اقلیمی از جمله بادهای گرم یا سرد است. نمونة مهم بادهای گرم با عنوان باد سموم در منابع مختلف اشارهشدة مورخان، جغرافیدانان و طبیبان بوده است؛ ازینرو پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که «باد سموم» چه ویژگیهایی دارد و در نظام طب ایرانی به چه نحوی با آن مقابله میشد؟ مقالة حاضر در گام اول به بررسی پراکنش جغرافیایی و تاریخچه و در گام دوم به تبیین رویکردشناختی و رفتاری طبیبان در مقابله با باد سموم و عوارض حاصل از آن پرداخته است. یافتههای پژوهش حاضر براساس رویکرد توصیفیـ تحلیلی بیانگر آن است که باد سموم، بهمنزلة یک چالش اقلیمی، در دورههای مختلف تاریخی و در مناطق مختلف جغرافیایی مورد توجه بود. منطقة جغرافیایی وزش این باد در ایران بیشتر شامل مناطق جنوبی (شرقیـ غربی) و دورة زمانی وزش آن از اواخر بهار تا اواخر تابستان بوده است. به لحاظ کیفی، شاخصة اصلی باد سموم گرمی و خشکی بود. وزش این باد حیات انسان، زیست گیاهی و جانوری منطقه را با مشکلاتی روبهرو میکرد. مواجهه با باد سموم موجب بروز عوارض بدنی مهلکی در بدن فرد میشد که طبیبان با عنوان «سمومزدگی» از آن یاد کردهاند. تدابیر پیشگیرانه جهت مقابله با گرما و باد سموم و انواع روشهای درمانی برای رفع عوارض حاصل از رویارویی با این باد، توسط طبیبان در چارچوب طب اخلاطی ارائه شده است.
جواد بشری
چکیده
در برخی کتب نثر اواخر سدۀ هفتم و اوایل سدۀ هشتم و پس از آن، به کلام موزونی با کارکردی مثلگونه استشهاد شده که شباهت زیادی به مصرعی از سرودههای سعدی دارد؛ در حالی که در تاریخ وصّاف، این مصرع به مؤلف تاریخ، انتساب یافته است. در این گفتار با نگاهی چندوجهی ابتدا ضبط تعدادی از دستنویسهای کلیات سعدی در موضع مربوط به مصرع مزبور بررسی خواهد ...
بیشتر
در برخی کتب نثر اواخر سدۀ هفتم و اوایل سدۀ هشتم و پس از آن، به کلام موزونی با کارکردی مثلگونه استشهاد شده که شباهت زیادی به مصرعی از سرودههای سعدی دارد؛ در حالی که در تاریخ وصّاف، این مصرع به مؤلف تاریخ، انتساب یافته است. در این گفتار با نگاهی چندوجهی ابتدا ضبط تعدادی از دستنویسهای کلیات سعدی در موضع مربوط به مصرع مزبور بررسی خواهد شد، سپس فقرهای از تاریخ وصّاف که این مصرع را در خود جای داده با مقایسۀ دستنویسهایی از آن به اتقان خواهد رسید. فرض نهایی دربارۀ این مصرع مثلگونه آن است که سعدی و وصاف مثل مشهوری را دستآویز هنرنمایی خویش قرار داده و اوّلی با تغییری جزئی در ابتدای آن و دومی به شکل دستنخورده آن را تضمین و برداشت کردهاند. استفادۀ یکی از کتب نثر از این مصرع (رسالۀ فریدون سپهسالار) که همزمان با وصاف یا حتی پیش از او نگاشته شده، به نتیجهگیری اخیر یاری میرساند. ازاینرو نمیتوان این مصرع را متعلّق به وصاف دانست، بلکه حدس قریببهیقین آن است که او نیز مثل مشهوری را که پیش از او در افواه رواج داشته در کلام خویش تضمین کرده و آن را به نام خود زده است.