مقاله پژوهشی
سورنا فیروزی؛ زهره جوزی
چکیده
مطالعه نبشتههای میانرودانی و به ویژه دورههای آشور میانه و آشور نو، دادههای جغرافیایی بسیاری را در اختیار پژوهشگران امروزین قرار داده است. این که با استناد بر مختصات بومنگارانه این اطلاعات، پیشینه فرهنگی و تاریخی مناطق غربی و مرکزی فلات ایران را بهتر بررسی کرد، روندی است که پایه بسیاری از پژوهشهای تاریخی، فرهنگی و باستانشناختی ...
بیشتر
مطالعه نبشتههای میانرودانی و به ویژه دورههای آشور میانه و آشور نو، دادههای جغرافیایی بسیاری را در اختیار پژوهشگران امروزین قرار داده است. این که با استناد بر مختصات بومنگارانه این اطلاعات، پیشینه فرهنگی و تاریخی مناطق غربی و مرکزی فلات ایران را بهتر بررسی کرد، روندی است که پایه بسیاری از پژوهشهای تاریخی، فرهنگی و باستانشناختی را پدید آورده است. شاهان دوره آشور میانه اندکاندک و از روزگار تیگلات-پیلسر یکم، به سوی شرق سرزمین خود توجه کردند و این نگاه در روزگار آشور نو، نیرو گرفت، به گونهای که بیشترین اطلاعات از همین دوره اخیر به دست ما رسیده است. از این جهت، پژوهش پیش رو بر مبنای جغرافیایی که نبشتههای شاهانه روزگار آشور نو آن را ترسیم میکند، به این موضوع میپردازد که حدود استان ایلام کنونی یا دستکم بخش شمالی آن منطبق بر کدام یک از سرزمینهای توصیف شده در آن مستندات نوشتاری بوده است. این مقاله پیشنهاد میدهد که بر خلاف نظرات مطرح شده درباره سرزمین نَمری، بخش مهمی از مختصات این گستره کهن همخوان با حدود استان ایلام بوده است. همچنین این پژوهش بیان میکند که بر پایه نتیجهگیری یاد شده و نیز بررسی مولفههای فرهنگی سرزمین نمری، میتوان به درک بهتری از وضعیت فرهنگی مختصات استان ایلام کنونی در هزاره یکم پیش از میلاد دست یافت.
مقاله پژوهشی
عمار احمدی؛ وحید رشیدوش؛ یعقوب شربتیان سمنانی؛ علی باصری
چکیده
عروسکهای سنتی در نگاه نخست نوعی اسباببازی نمادین دختران و پسران بیشتر مناطق آذربایجان به حساب میآید. بیشتر این مناطق عروسکهای مخصوص به خودشان را دارند که از نظر ساختار فیزیکی و کارکرد نمادین اجتماعی آن باهم متفاوت هستند. این مطالعه موردی متمرکز شده روی عروسکهای آیینی و نمادینی که در بین مردم استان اردبیل در گذشته رایج بوده ...
بیشتر
عروسکهای سنتی در نگاه نخست نوعی اسباببازی نمادین دختران و پسران بیشتر مناطق آذربایجان به حساب میآید. بیشتر این مناطق عروسکهای مخصوص به خودشان را دارند که از نظر ساختار فیزیکی و کارکرد نمادین اجتماعی آن باهم متفاوت هستند. این مطالعه موردی متمرکز شده روی عروسکهای آیینی و نمادینی که در بین مردم استان اردبیل در گذشته رایج بوده و در برخی مناطق روستایی هنوز هم ادامه دارد. عروسکهای سنتی و آیینی رایج در بین مردم مناطق مختلف استان اردبیل نشان دهنده نقش اجتماعی زنان و مردان و به عبارتی آموزش وظایف و مسئولیت اجتماعی آینده آنهاست. روش تحقیق این پژوهش کاربردی با محوریت تحقیق کیفی متکی بر تحلیل میدانی میباشد که از نظریه انسانشناسی نمادین و تفسیری در تحلیل و تفسیر مردمشناختی مسئله استفاده شده است. ابتکار و نوآوری این مقاله پژوهشی در نایاب بودن این گروه از مقالات است به عبارتی جای خالی این پژوهش در حوزه مطالعات موردی استان اردبیل کاملاً احساس میشد. نتیجه این پژوهش علاوه بر معرفی و حفظ و نگهداری عروسکهای سنتی مناطق مختلف استان اردبیل در اسطورهها و افسانههای این عروسکهای نمادین آیتم زمانی و مکانی تا حدودی لحن و رنگ ساختاری فرهنگ مردم اردبیل را به خود اختصاص داده است. شرایط اقلیمی و زیستی این عروسکها نشان میدهد که مکان روایت مناطق کوهستانی است که زمستانهای بلند، طولانی و سختی دارد و تابستانهای کوتاه و خنکی در آن موج میزند.
مقاله پژوهشی
محمد انصاری؛ جهانگیر صفری؛ ابراهیم ظاهری عبده وند
چکیده
چکیده
در قصۀ «برادران طلایی»، از قصههای رایج در فرهنگ بختیاری، بنمایههای اسطورهای مختلفی همچون آیین قربانی برای الهۀ مادر، مطابقت شخصیتها با ایزدان، کارکرد اسطورهای اشیا و مکانهایی چون حلقه، برف، کوه و انار دیده میشود؛ بنابراین فهم درست این قصه، در گروِ شناخت این عناصر اسطورهای است که در این پژوهش، با روش اسنادی ...
بیشتر
چکیده
در قصۀ «برادران طلایی»، از قصههای رایج در فرهنگ بختیاری، بنمایههای اسطورهای مختلفی همچون آیین قربانی برای الهۀ مادر، مطابقت شخصیتها با ایزدان، کارکرد اسطورهای اشیا و مکانهایی چون حلقه، برف، کوه و انار دیده میشود؛ بنابراین فهم درست این قصه، در گروِ شناخت این عناصر اسطورهای است که در این پژوهش، با روش اسنادی و رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی آنها در پیوند با متونی چون شاهنامه پرداخته میشود. یافتهها و نتایج پژوهش نشان میدهد اسطورۀ کلان در این قصه، ازدواج با پری و آیینهای مرتبط با آن است؛ آیینهایی که هنوز برخی از نشانههای آن مانند ازدواج با قنات در مناطق مختلف ایران رایج است. علاوه بر این، شخصیتهای این قصه، دگردیسی یافتۀ ایزدان است یا میتوان گفت ایزدان، کهننمونۀای برای ساختن آنان بودهاند؛ چنانکه شخصیت درویش با توجه به دو چهرۀ اهورایی و اهریمنیاش، مانند ایزد وایو است و بیشتر خویشکاریهای پری مانند ارتباط با آب و چشمه، قدرت پیکرگردانی و تبدیل کردن قهرمان به سنگ، در کنشهای شخصیت دخترغارنشین دیده میشود. کنشهای قصه، مانند کشتن جوان/درویش بر سر چشمه، ریشه در آیین قربانی برای الهۀ آب دارد، به طلا تبدیل شدن شخصیتها، نماد اسطورهای جاودانگی است، برونهمسری و نقش پررنگ شخصیت دختر و پدر در ازدواج نیز ریشه در فرهنگ ازدواجهای اسطورهای دارد.
واژههای کلیدی: اسطوره، فرهنگ بختیاری، قصۀ برادران طلایی، فرهنگ ازدواج اسطورهای، ایزد وایو.
مقاله پژوهشی
مینا رستگارفرد؛ یعقوب محمدی فر؛ اسماعیل همتی ازندریانی
چکیده
مروارید یکی از پرتکرارترین عناصر تزئینی و یکی از نشانههای فرّه ایزدی در هنر ساسانی است. گسترش ارتباطات همهجانبه در این دوره، موجب انتقال مفاهیم فرهنگی و درونمایهی هنر ساسانی به سرزمینهای دیگر شد. مطالعهی جنبههای نفوذ فرهنگ ساسانی و محبوبیت آن در چین در مسیر زمینی جاده ابریشم، از اهداف اصلی این پژوهش است و در ادامه پاسخ ...
بیشتر
مروارید یکی از پرتکرارترین عناصر تزئینی و یکی از نشانههای فرّه ایزدی در هنر ساسانی است. گسترش ارتباطات همهجانبه در این دوره، موجب انتقال مفاهیم فرهنگی و درونمایهی هنر ساسانی به سرزمینهای دیگر شد. مطالعهی جنبههای نفوذ فرهنگ ساسانی و محبوبیت آن در چین در مسیر زمینی جاده ابریشم، از اهداف اصلی این پژوهش است و در ادامه پاسخ به سوالاتی مهم از جمله: با مطالعهی نقوش مرواریدی، تاثیرگذاری ِتفکر هنری و مذهبی دربار ساسانی بر تمدن چین از چه جنبههایی قابل بررسی است؟ استفاده از نقوش مرواریدی در آثار هنری چینی آگاهانه بوده است یا تقلیدی صرف در تبعیت از هنر درباری ساسانی است؟ گسترهی جغرافیایی مورد بحث، جهت مقایسه آثار، شامل ایالتهای شرقی امپراتوری ساسانی و سپس در چین است. ماهیت پژوهش حاضر از نوع بنیادی است و رویکرد آن توصیفی، تحلیلی ـ تطبیقی و روش گردآوری آن، کتابخانهای است. عناصر تزئینی مرواریدی بکار رفته در معابد بودایی، مقابر سغدیان یا منابع مانوی، صرفا تقلیدی برگرفته از مفهوم زیباییشناسانه ساسانی نیست؛ بلکه انتخابی آگاهانه است از مفهوم اصلی آن و سپس کاربرد این هنر در بستر مذهبی و فرهنگی جدید. به نظر میرسد عامل اصلی در معرفی فرهنگ ساسانی در ملل همسایه، تجارت در مسیر جاده ابریشم در مقابل حضور سفرای متعدد و ارسال هدایای گوناگون از جانب ساسانیان به دربار چین، نقش پررنگتری دارد.
واژههای کلیدی: هنر ساسانی، نقشمایه مروارید، تزئینات معماری، ایالتهای شرقی، چین
مقاله پژوهشی
محمد چوپانی؛ غفار برج ساز
چکیده
شاهنامه در شمار بهترین آثار حماسی عالم محسوب میشود؛ گرچه محققانِ بسیاری به بررسی این اثر بزرگ پرداختهاند؛ اما هنوز میتوان زوایایی از این اثر بزرگ را آشکار نمود. یکی از این زوایا، بررسی کارکرد بلاغی ضمیر در این اثر سترگ است. میدانیم جابجایی کلمات در ساختار جمله و قرار گرفتن در جایگاههای مهم آن با مقاصد بلاغی و معنایی رابطة ...
بیشتر
شاهنامه در شمار بهترین آثار حماسی عالم محسوب میشود؛ گرچه محققانِ بسیاری به بررسی این اثر بزرگ پرداختهاند؛ اما هنوز میتوان زوایایی از این اثر بزرگ را آشکار نمود. یکی از این زوایا، بررسی کارکرد بلاغی ضمیر در این اثر سترگ است. میدانیم جابجایی کلمات در ساختار جمله و قرار گرفتن در جایگاههای مهم آن با مقاصد بلاغی و معنایی رابطة مستقیم و تعیینکننده-ای دارد. «ضمیر» نیز یکی از عناصری است که به سبب جایگاهِ سیالی که دارد، با حضور در قسمتهای مهم جمله از خاصیت دستوری عدول میکند و با برجسته شدن به ایجاد دلالتهای ثانویه و مفاهیم مجازی در متن کمک میکند؛ از این رو، هدف این پژوهش بررسی کارکردهای بلاغیِ مسندالیة ضمیر و متعلقات آن در داستان ضحاک است و پرسش اصلی این است که ضمیر در جایگاه مسندالیه و متعلقات آن، در تولید کدام معانی و اغراض ثانویة نقش ویژهای ایفا کرده است؟ پژوهش حاضر به صورت کیفی و با روشاسنادی– توصیفی تدوین گردیدهاست. نتایج نشان میدهد که شاعر با استفاده از شیوهها، امکانات و ساختهایِ زبانی و بلاغیِ گوناگون، با قابلیتِ کارکردِ معنایی و اغراضِ ثانویة اطمینانبخشی، قطعیت و منحصرکنندگی، در کنارِ امکاناتِ گوناگونِ حوزة «ضمیر» میکوشد در مرحلة نخست، مخاطب را از حالت تردید و انکار خارج کند و در ذهن او جایی برای کمترین تردید دربارة موضوع مد نظر باقی نگذارد و زمینة پذیرش و همراهی او را فراهم سازد، سپس از راه تشویق و ترغیب، تاثیر ویژهای بر او بگذارد و نهایتا او را با خواسته، دریافت و نظر خود همراه سازد.
مقاله پژوهشی
احمد حیدری
چکیده
در بناهای تاریخی، بخش بیرونی یا عمومی یک سازه به نامهای دیوانعام، ایوان و تالار پذیرایی شناخته شده و عملکرد آن، پذیرایی از میهمانان رسمی یا مکانی برای اجرای تشریفات رسمی و بارعام بوده است. طرح ستاوند از جمله عناصری است که در دوره صفویه در بناهایی مانند آینهخانه، عالیقاپو و چهلستون ایجاد میشود. شباهت ستاوند صفویه با دیوانعام ...
بیشتر
در بناهای تاریخی، بخش بیرونی یا عمومی یک سازه به نامهای دیوانعام، ایوان و تالار پذیرایی شناخته شده و عملکرد آن، پذیرایی از میهمانان رسمی یا مکانی برای اجرای تشریفات رسمی و بارعام بوده است. طرح ستاوند از جمله عناصری است که در دوره صفویه در بناهایی مانند آینهخانه، عالیقاپو و چهلستون ایجاد میشود. شباهت ستاوند صفویه با دیوانعام دوره شاهجهان که اندکی پیشتر در هند متداول شد، موجب گردید که برخی پژوهشگران مانند کُخ، ستاوند صفوی را بازنمایی از ستاوند گورکانی بدانند. هدف از این پژوهش آن است که ستاوند در معماری صفویه چرا و چگونه رواج یافته و منشاء یا سیر تحول آن چگونه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. حاصل پژوهش نشان میدهد که ساخت تالارهای ستوندار با کاربری بارعام، در دوره هخامنشی رواج یافته، ولی در دوره پس از هخامنشی ستاوندها با کاربری بارعام تحت تأثیر عناصر معماری بومی قرار میگیرند. ستاوند گونه غربی که در خانه بطلمیوسII دیده میشود، به شکل یک سایبان در فضای خالی پریاستایل ساخته شده است. ستاوند گونه شرقی که در هند مشاهده میشود و به نام شاهجهانی شهرت یافته، تحت تأثیر عناصر بومی شامل: مَنْدَپَه، الگوی خانه چوبی روستایی و چادر یا کمپ مغولها قرار گرفته است. در این میان، ستاوند ایرانی دوره صفوی همزمان یا اندکی پس از ستاوندهای شاهجهانی ساخته شده و تحت تأثیر معماری بومی شمال ایران و تختجمشید قرار گرفته است. در بنای عالیقاپو، بر خلاف بناهای دیگر صفوی، عناصر معماری هند بیشتر مشاهده میشود که میتوان به تأثیر مَنْدَپَه اشاره کرد
مقاله پژوهشی
اسماعیل شراهی
چکیده
بنای قلعه دختر دژی کوهستانی در 25 کیلومتری جنوب غرب ساوه در بالای کوهی منفرد از رشته کوه هِندِس واقع است. در پژوهشهای انجام شده درباره شکلگیری این بنا و کارکرد آن نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی از پژوهشگران ساخت قلعه را مربوط به دوره ساسانی و کارکرد آنرا معبد آناهیتا دانسته و برخی دیگر آنرا دژی مربوط به دوره اسلامی و مرتبط با ...
بیشتر
بنای قلعه دختر دژی کوهستانی در 25 کیلومتری جنوب غرب ساوه در بالای کوهی منفرد از رشته کوه هِندِس واقع است. در پژوهشهای انجام شده درباره شکلگیری این بنا و کارکرد آن نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی از پژوهشگران ساخت قلعه را مربوط به دوره ساسانی و کارکرد آنرا معبد آناهیتا دانسته و برخی دیگر آنرا دژی مربوط به دوره اسلامی و مرتبط با فرقه اسماعیلیان معرفی کردهاند. عدم ارائه مستندات معتبر از سوی پژوهشگران ، این سوال را مطرح کرده که قلعه دختر بعنوان بنائی عظیم و با شکوه که در بستر جغرافیایی و تاریخی ساوه شکل گرفته، چه کارکردی داشته و در چه زمانی شکل گرفته است؟ بطور قطع پرداختن به این موضوع جدای از ارائه پیشنهاداتی برای تاریخگذاری و کارکرد قلعه دختر بطور خاص، در حوزه پژوهشهای معماری یا باستانشناسی دورهی اسلامی بویژه قلعهها، چالشهایی را مطرح میسازد که در آینده پرداختن جامع بدان از طرف پژوهشگران امر ضرورت خواهد یافت. در این مقاله فرض بر آن قرار گرفته که قلعه دختر یک قلعه اسماعیلیه و کارکرد آن نیز بر اساس استفاده پیروان و یا آن فرقه بوده است. روش انجام این پژوهش تاریخی – تحلیلی است که مبتنی بر بررسیهای میدانی و شواهد معماری،کاوشهای میدانی باستانشناسی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای است. مطالعات و بررسی های بعمل آمده قلعه دختر را در پیوند با سایر قلعه های اسماعیلیه ایران دانسته و سده های 5 تا 7 ه.ق را بعنوان دوره شکل گیری و استفاده از آن قلعه در خدمت فرقه اسماعیلیه پیشنهاد داده است.
مقاله پژوهشی
سجاد امیدپور؛ ابوالفضل دلاوری
چکیده
تصور رایج این است که اهل تصوف اصولا غیرملی هستند و دارای گرایشات جهانوطنی و یا حتی در مرتبهای بالاتر، آنجهانوطنی میباشند. بر این اساس مفاهیمی چون ملیت و هویت ملی چندان جایگاهی در آثار و اندیشهها و زندگی روزمره آنان ندارد. این پژوهش، درستی این باور را به پرسش کشیده میزان توجه و گرایش به هویت ملی را در میان پیروان طریقت اهل ...
بیشتر
تصور رایج این است که اهل تصوف اصولا غیرملی هستند و دارای گرایشات جهانوطنی و یا حتی در مرتبهای بالاتر، آنجهانوطنی میباشند. بر این اساس مفاهیمی چون ملیت و هویت ملی چندان جایگاهی در آثار و اندیشهها و زندگی روزمره آنان ندارد. این پژوهش، درستی این باور را به پرسش کشیده میزان توجه و گرایش به هویت ملی را در میان پیروان طریقت اهل حق، که یکی از بزرگترین گروهبندیهای صوفیانه در ایران است بررسی کرده است. این پژوهش که با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسانه در سطح شهرستانهای صحنه، سرپل ذهاب و دلفان در استانهای کرمانشاه و لرستان صورت گرفتهاست با مطالعه در 21 نمونه از جامعه هدف، نشان میدهد که تجربه زیسته پیروان این طریقت از هویت ملی بیشتر تحت تاثیر هویت طریقتی بوده و در حقیقت هویت طریقتی نه تنها مانعی جهت هویتیابی ملی در زندگی روزمره نیست بلکه به طرق مختلف به پدیداری آن نیز کمک میکند. از این رو مقولاتی نظیر سرزمین، تاریخ، زبان، ادبیات و مفاخر ملی از جمله مقولههای هستند که مقوم گرایش هویت ملی در میان پیروان این طریقت است. در مقاله حاضر روش پژوهش، کیفی و روش گردآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختمند و مشاهده و مشارکت است. روش نمونهگیری نیز مبتنی بر نمونهگیری هدفمند میباشد.
مقاله پژوهشی
مهدی رفعتی پناه
چکیده
فلسفه ادغام تمام موجودات اعم از انسان، حیوانات، گیاهان و پرندگان را جزئی از کیهان قلمداد میکند که از اصلی واحد، اصل حیات، پیروی میکنند و در پی هدفی واحد که همانا نظم کیهانی است در حرکتند. بر این اساس مقاله حاضر با بررسی شواهد تاریخی، آیینی، دینی و اسطورهای ایران باستان در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا میتوان در فرهنگ ایران ...
بیشتر
فلسفه ادغام تمام موجودات اعم از انسان، حیوانات، گیاهان و پرندگان را جزئی از کیهان قلمداد میکند که از اصلی واحد، اصل حیات، پیروی میکنند و در پی هدفی واحد که همانا نظم کیهانی است در حرکتند. بر این اساس مقاله حاضر با بررسی شواهد تاریخی، آیینی، دینی و اسطورهای ایران باستان در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا میتوان در فرهنگ ایران باستان فلسفۀ ادغام را یافت؟ و اگر چنین است، جایگاه هر یک از اجزای طبیعت در این نظام چگونه تعریف شده است و چه کارویژههایی برای آنها به منظور حفظ نظم کیهانی تعریف شده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که در جهانبینی ایرانی، انسان نه به عنوان مافوقی که برتری اخلاقی و هستیشناختی بر موجودات دیگر دارد، بلکه به عنوان جزئی از هستی به شمار میرود که در کنار سایر اجزای هستی و پدیدههای طبیعی وظیفۀ برقراری نظم کیهانی را در مبارزه با شر و نیروهای اهریمنی به عهده دارد. درک پدیدههای طبیعی به عنوان وجوداتی که ارزش ذاتی دارند و در چرخۀ تکامل مادی و معنوی انسان میتوانند نقش بازی کنند، اصلیترین پیامی است که توجه به جهانبینی باستانی برای انسان امروزی دارد. در حقیقت فلسفۀ ادغام در قالب جهانبینی ایرانِ باستان میتواند در چارچوب گفتمان رادیکالیسم سبز و به ویژه الهیات اکولوژیک در کنار سایر اجزای این گفتمان مانند الهیات اکولوژیک اسلامی، مسیحی، بودایی و یهودی به کار حفاظت محیط زیست آید.
مقاله پژوهشی
داوود پاکباز کتج؛ حسن کریمیان؛ مصیب امیری؛ مجید منتظرظهوری
چکیده
دهدشت یکی از مهمترین شهرهای جنوب غرب ایران در دوران اسلامی است که در عصر صفوی از اهمیت و شکوفایی بسیار بالایی برخوردار بوده است. این شهر در دوران صفوی دارالملک و حاکمنشین ولایت بزرگ کهگیلویه بوده که محدودۀ وسیع کوره ارّجان سدههای پیشین را در بر میگرفت. شهر دهدشت در دوران شکوفایی خود، دارای تمام ویژگیهای شهری بوده است. هدف از ...
بیشتر
دهدشت یکی از مهمترین شهرهای جنوب غرب ایران در دوران اسلامی است که در عصر صفوی از اهمیت و شکوفایی بسیار بالایی برخوردار بوده است. این شهر در دوران صفوی دارالملک و حاکمنشین ولایت بزرگ کهگیلویه بوده که محدودۀ وسیع کوره ارّجان سدههای پیشین را در بر میگرفت. شهر دهدشت در دوران شکوفایی خود، دارای تمام ویژگیهای شهری بوده است. هدف از نوشتار حاضر، تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر زوال شهر دهدشت از دوره صفوی تا پایان دوره قاجار و زمان اضمحلال آن است. در این پژوهش که به روش تاریخی - تحلیلی انجام گرفت، سعی بر آن است تا بر اساس نتایج بدست آمده از مطالعات میدانی و واکاوی منابع تاریخی به این پرسش پاسخ داده شود که چه عواملی منجر به زوال شهر تاریخی دهدشت شده و پایان حیات سیاسی – اجتماعی آن مربوط به چه دورهای از تاریخ است؟ بر اساس نتایج به دست آمده از واکاوی منابع تاریخی و مطالعات باستانشناسی، جنگ، شورشها و غارتهای مکرر و پی در پی، ناامنی، ویرانی شبکههای ارتباطی، کاهش رونق تجاری، مالیات سنگین و متأثر از آن وخامت اوضاع اقتصادی، منجر به زوال شهر دهدشت و خالی شدن آن از سکنه گردید. ضعف و سیر زوال تدریجی شهر نیز با تضعیف و زوال حکومت صفوی شروع شده و تا دوره قاجار تداوم یافت، اما فروپاشی نهایی و پایان حیات سیاسی - اجتماعی آن مربوط به نیمه پایانی دوره قاجار است.
مقاله پژوهشی
عارف عزیزپور شوبی؛ احد نژاد ابراهیمی؛ یاسر شهبازی
چکیده
علم هندسه در تمدن اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. یکی از جلوههای این علم که در رسائل دانشمندان و صناعت اهل حِرف بسیار مورد توجه قرار گرفت، هندسه حجم است. از آنجای که احجام ساخته شده در قالب بناهای معماری، آثار هنری و یا ابزارهای کاربردی بخش عظیمی از تمدن اسلامی را شکل میدهند، بررسی ارتباط بین تفکر و نگاه به هندسه حجم از منظر ...
بیشتر
علم هندسه در تمدن اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. یکی از جلوههای این علم که در رسائل دانشمندان و صناعت اهل حِرف بسیار مورد توجه قرار گرفت، هندسه حجم است. از آنجای که احجام ساخته شده در قالب بناهای معماری، آثار هنری و یا ابزارهای کاربردی بخش عظیمی از تمدن اسلامی را شکل میدهند، بررسی ارتباط بین تفکر و نگاه به هندسه حجم از منظر اندیشمندان مسلمان در ادوار مختلف دارای اهمیت است. این پژوهش با استفاده از روش تفسیری-تاریخی کار شده است تا به این سوالها پاسخ دهد: علم هندسه بر اساس چه مبانی در طبقهبندی علوم تقسیمبندی شده است؟ سیر تحول در نگاه به هندسه حجم در ارتباط با تقسیمبندی علم هندسه در نزد ریاضیدانان مسلمان چگونه بوده است؟ یافتههای این پژوهش نشان میدهد، تقسیمبندی علم هندسه به نظری و عملی اولین بار توسط فارابی انجام گرفت، تقسیمات اخوان الصفا که برای هندسه جنبههای رمزی قائل هستند به هندسه محسوس و معقول است. تاکید بر عمل در طبقهبندی علوم در دوره اسلامی با توجه به اهمیتی کاربرد علوم نظری در عمل بوده است. چنین اهمیتی سبب شد تا نگاه به هندسه حجم علاوه بر بنیانهای نظری فلسفی، مثلثاتی، محاسباتی و مخروطات از مباحث نظری مانند احجام سازنده کیهان متحول شود و محاسبه حجم از شیوه مقایسهای به محاسبات عددی توسعه یابد و با توجه به پیوندی که هندسه با صناعت ایجاد کرد ارجاعات به حجم از مجسمات تا ابعاد المکان (فضا) گسترده شد.
مقاله پژوهشی
اسماعیل شراهی؛ محمد ابراهیم زارعی؛ حمیده چوبک
چکیده
بنای قلعه دختر (قیز قلعه، قزقلعه) دژی کوهستانی در 25 کیلومتری جنوب غرب ساوه در بالای کوهی منفرد از رشته کوه هِندِس واقع است. در پژوهشهای انجام شده درباره شکلگیری این بنا و کارکرد آن نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی از پژوهشگران ساخت قلعه دختر را مربوط به دوره ساسانی و کارکرد آنرا معبد آناهیتا دانسته و برخی دیگر آنرا دژی مربوط به ...
بیشتر
بنای قلعه دختر (قیز قلعه، قزقلعه) دژی کوهستانی در 25 کیلومتری جنوب غرب ساوه در بالای کوهی منفرد از رشته کوه هِندِس واقع است. در پژوهشهای انجام شده درباره شکلگیری این بنا و کارکرد آن نظرات متفاوتی ارائه شده است. برخی از پژوهشگران ساخت قلعه دختر را مربوط به دوره ساسانی و کارکرد آنرا معبد آناهیتا دانسته و برخی دیگر آنرا دژی مربوط به سدههای میانی دوره اسلامی و مرتبط با فرقه اسماعیلیان معرفی کردهاند. عدم ارائه مستندات و مدارک معتبر از سوی پژوهشگران، نیاز به دقت و بررسی بیشتر در منابع مکتوب، جغرافیای تاریخی- طبیعی ساوه و مطالعات صورت گرفته درباره این بنا را دوچندان ساخته است. در این پژوهش فرض بر آن قرار گرفته که قلعه دختر بواسطه نام، جایگاه ساخت، اشاره منابع تاریخی، ارتباط با برخی عوارض و پدیده های طبیعی و مطالعات باستانشناسی صورت گرفته، در دوره ساسانی شکل گرفته و بعنوان پرستشگاه الهه ناهید،کارکرد داشته است. روش انجام این پژوهش تاریخی - تحلیلی است که مبتنی بر بررسیهای میدانی و شواهد معماری،کاوشهای باستانشناسی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای است. مطالعات و بررسیهای بعمل آمده نشان میدهد؛ شاید بنیاد قلعه دختر در دوره ساسانی، بعنوان یک نیایشگاه پی ریزی شده باشد، ولی بواسطه بدست نیامدن شواهد و مدارکی دال بر وجود آثاری از دوره یاد شده تاکنون از یک طرف و از طرفی کشف شواهدی گواه بر استفاده از بنا در سده های میانی دوره اسلامی و در ارتباط با سایر قلعه های منطقه ، کارکرد بنا بعنوان یک قلعه اسماعیلیه قابل قبولتر است.
مقاله پژوهشی
اسماعیل علیپور
چکیده
گزارش سفرنامههای اروپاییان از ایران، یکی از نابترین منابع پژوهشی در زمینة ایرانشناسی است؛ زیرا میتواند روشنگر گوشه-هایی از فرهنگِ ایرانی باشد که ممکن است مورّخان ایرانی سهواً یا عمداً نادیده گرفتهباشند؛ با وجود این، محتمل است که آثار مذکور آمیخته با بزرگنمایی؛ کلیگوی؛ تعمیمهای نابهجا؛ و گرایشهای مغرضانة سیاسی ...
بیشتر
گزارش سفرنامههای اروپاییان از ایران، یکی از نابترین منابع پژوهشی در زمینة ایرانشناسی است؛ زیرا میتواند روشنگر گوشه-هایی از فرهنگِ ایرانی باشد که ممکن است مورّخان ایرانی سهواً یا عمداً نادیده گرفتهباشند؛ با وجود این، محتمل است که آثار مذکور آمیخته با بزرگنمایی؛ کلیگوی؛ تعمیمهای نابهجا؛ و گرایشهای مغرضانة سیاسی باشد. هدفِ پژوهش حاضر، بررسی انتقادیِ بازنمایی فرهنگ ایرانی در سفرنامۀ فراسوی دریای خزر نوشتۀ آرتور کریستنسن ، مستشرق و اسطورهشناس دانمارکی، است. این مقاله با روشِ توصیفی-تحلیلی و بر مبنای رویکرد «تصویرشناسی» به بررسی این سفرنامه میپردازد. تصویرشناسی یکی از رویکردهای مطالعات ادبیات تطبیقی است که تصویر «خودی» را از چشمانداز «دیگری» یا بالعکس بررسی میکند و هدفِ غایی آن تبیین چرایی و چگونگی این انعکاس فرهنگی است. همچنین این رویکرد، بینارشتهای است و با حوزة مطالعات فرهنگی، مرتبط می-باشد. پرسش اصلی پژوهشِ حاضر این است که چرا و به چه دلایلی جلوههای مشخصی از فرهنگ و ادبیات ایرانی، مقارن سفر نویسنده به ایران در اواخر عهد قاجار، نمود بیشتری در این سفرنامه داشتهاست؟ نتایج بهدستآمده نشانمیدهد که کریستنسن دیدگاهی اروپامحور دارد و برداشتهای وی برآیندِ استنتاجهای استقرائی؛ انگارههای کلیشهای؛ و گرایشهای سیاسی است که با برجستهسازیِ ابعاد منفیِ فرهنگِ فردی و اقلیمیِ بخشهای محدودی از ایران میکوشد آنها را به مجموعة فرهنگ ایرانی تعمیم-میدهد.
مقاله پژوهشی
مجید منتظرظهوری؛ داریوش براتی دشت راهی
چکیده
گیرشمن باستان شناس فرانسوی در سال 1947 میلادی در شمال شرق مسجد قرون اولیه شوش، موفق به کشف بنای موسوم به خانقاه شد. اولین بار مونیک کروران، این بنا را خانقاه مربوط به قرون نخستین اسلامی معرفی کرد. باتوجهبه شواهد باستان شناسی و سخنان مقدسی جغرافیدان قرن چهارم مبنی بر ورودش به خانقاهی در شوش، میتوان به جریان تصوف و وجود خانقاه در این ...
بیشتر
گیرشمن باستان شناس فرانسوی در سال 1947 میلادی در شمال شرق مسجد قرون اولیه شوش، موفق به کشف بنای موسوم به خانقاه شد. اولین بار مونیک کروران، این بنا را خانقاه مربوط به قرون نخستین اسلامی معرفی کرد. باتوجهبه شواهد باستان شناسی و سخنان مقدسی جغرافیدان قرن چهارم مبنی بر ورودش به خانقاهی در شوش، میتوان به جریان تصوف و وجود خانقاه در این شهر تأکید کرد. خانقاه شوش به لحاظ مطالعات باستان شناسی از اهمیت مطالعاتی بالایی برخوردار است و میتواند از طرفی ما را تا حدی به بازیابی ریشههای معماری و از طرف دیگر نظام رفتاری و ایدئولوژیک خانقاه نزدیک کند. سوال اصلی این پژوهش که نویسندگان سعی در طرح آن دارند و باتوجهبه شواهد باستانشناسی میکوشند پاسخی همسو ارائه کنند عبارت است از: بازیابی خاستگاه معماری خانقاه شوش به لحاظ ساختاری و متعاقباً بازبینی فرهنگ رفتاری و دینی حاکم بر این بناست. آیا خانقاه شوش ارتباطی ساختاری با بناهای مذهبی و نظام ایدئولوژیک پیش از اسلام دارد یا برگرفته از مبانی دوران اسلامی است؟ پژوهش زیر در جهت پاسخ به سؤالات مطرح شده از روش توصیفی - تحلیلی و از رویکرد باستانشناختی - تاریخی استفاده نموده است. شواهد باستانشناسی حکایت از همخوانی برخی عناصر معماری خانقاه شوش با مهرکدههای شناسایی شده دوره ساسانی در جنوب ایران دارد که بعدها حتی در معماری دوران میانی و متأخرتر اسلامی نیز بازتاب یافت. همچنین با بازخوانی منابع و بررسی سنن کهن ایرانی در می یابیم، برخی از رفتارهای دینی موجود در نظام خانقاهی ریشه در باورهای پیش از اسلام دارد.
مقاله پژوهشی
مینا صفا
چکیده
پژوهش در حکمت خسروانی یا حکمت ایران باستان که شامل همهی مفاهیم فرهنگی میشود، راهی برای شناخت درستتر فرهنگ اسلامی ـ ایرانی از سدههای دوم هجری به بعد است که بخشی قابل توجه از آن را فلسفه و بخشی دیگر را اساطیر عرفانی تشکیل میدهد. در حقیقت حکمت ایران چکیده مکاتب فکری، دینی و جهانبینی اقوام ایرانی است که قرنها در ایران پیش و پس از ...
بیشتر
پژوهش در حکمت خسروانی یا حکمت ایران باستان که شامل همهی مفاهیم فرهنگی میشود، راهی برای شناخت درستتر فرهنگ اسلامی ـ ایرانی از سدههای دوم هجری به بعد است که بخشی قابل توجه از آن را فلسفه و بخشی دیگر را اساطیر عرفانی تشکیل میدهد. در حقیقت حکمت ایران چکیده مکاتب فکری، دینی و جهانبینی اقوام ایرانی است که قرنها در ایران پیش و پس از اسلام به رشد و بالندگی خود ادامه داد. شیخ شهابالدین سهروردی از این حکمت به عنوان "حکمت اشراق/ خسروانی" یاد میکند. فلاسفه و حکمای ایرانی بسیاری در بستر فکری و فرهنگی ایران رشد نمودند و از بحر حکمت و فلسفه شرق و غرب بهره بردند. یکی از این حکما ناصرخسرو قبادیانی، داعی و حجت اسماعیلی در قرن 5 ه.ق است. تاکنون آثار او با دیدگاه غربی خوانده و میراث فلسفه یونان در آنها جستجو و بازنمود شدهاند، اما در این پژوهش با طرح پرسشهایی بنیادین، همانند رابطۀ ناصر خسرو با جهان باستانی ایران چیست؟ آیا ناصر خسرو از میراث فلسفه ایرانی/حکمت خسروانی بهره جسته و تأثیر پذیرفته است؟ این تأثیر تا چه میزان بود؟ به بررسی نقش و جایگاه حکمت ایرانی/خسروانی در ساختار فکری و حکمت ناصرخسرو پرداختیم و با تأکید بر جایگاه عقل و اختیار در ساختار فکری ناصرخسرو، شاخصههای اصلی حکمت خسروانی و حکمت ناصرخسرو پیرامون عقل و اختیار مقایسه و تفسیر و تحلیل نمودیم.
مقاله پژوهشی
سجاد زلیکانی؛ الهام اندرودی؛ اسمر شهبازی
چکیده
در رویارویی با تعزیه (شبیهخوانی) که با باورهای آیینی پیوند گرفته است، این گمان پدید میآید که در ساختن یا سمتوسو دادن به فرهنگ زیست مردمان اثرگذار است. ازاینرو، تعزیۀ امامحسین(ع) روستای تلاوک نمونۀ پژوهش برگزیده شد. روستای تلاوک یکی از روستاهای استان مازندران در بخش دودانگۀ شهرستان ساری است که پیوسته از دوران قاجار تاکنون، ...
بیشتر
در رویارویی با تعزیه (شبیهخوانی) که با باورهای آیینی پیوند گرفته است، این گمان پدید میآید که در ساختن یا سمتوسو دادن به فرهنگ زیست مردمان اثرگذار است. ازاینرو، تعزیۀ امامحسین(ع) روستای تلاوک نمونۀ پژوهش برگزیده شد. روستای تلاوک یکی از روستاهای استان مازندران در بخش دودانگۀ شهرستان ساری است که پیوسته از دوران قاجار تاکنون، در آن نمایش آیینی تعزیه در روز یازدهم محرّم برگزار میشود. دادههای این پژوهش از بررسیهای میدانی در درازنای دو دهه به دست آمدهاند: زیستن در روستای تلاوک؛ دیدن و ارزیابی تعزیه و رویدادهای همپیوند با آن؛ گفتوگو با دانایان و کهنسالان و شمار بسیاری از مردمان روستای تلاوک و روستاهای دیگر. پژوهش دربارۀ فرهنگ زیست برآمده از تعزیۀ روستای تلاوک این برآیند را داشته است که هم فرهنگ زیست ناملموس (باور و رفتار گروهی مردم) و هم فرهنگ زیست ملموس (بافت کالبدی روستا) پدید آمده است. با اینکه فرهنگ زیست ملموس در دستۀ باور و رفتار گروهی مردمان و همچنین فرهنگ زیست ملموس در دستۀ بافت کالبدی روستا گنجانده شدهاند، ولی فرهنگ ناملموس و فرهنگ ملموس برهمکنشی دوسویه دارند که در درازنای زمان بر همدیگر اثر گذاشتهاند. در این پژوهش نمایان شده است که همراستا با برگزاری تعزیۀ امامحسین(ع)، شیفتگی به حسینابنعلی(ع) و داستان کارزار کربلا میان مردمان این روستا گستردهتر شدهاند و رفتارها و باورهایی پدید آمدهاند که با تعزیه و با این شیفتگی پیوند دارند. همچنین باورمندی و شیفتگی به حسینابنعلی(ع) و داستان کارزار کربلا میان روستاییان تلاوک نیز میتواند با پیوستگی و ماندگاری تعزیۀ امامحسین(ع) در این روستا همراستا باشد.
مقاله پژوهشی
رضوان احرار؛ نرگس ذاکر جعفری
چکیده
در دوران صفوی موسیقی از جایگاه بسیار مهمی در ضیافتها، اعیاد و مراسمات مختلف درباری و اجتماعی قرار داشت که تحتتأثیر جریانات مذهبی و سیاسی بود. جدا از متون تاریخ موسیقی، در سفرنامههای اروپاییان عصر صفوی موسیقی ایرانی بسیار بازتاب داشته است و در این بین دیدگاههایی پرفراز و نشیب در کیفیت و شایستگی یا عدم شایستگی موسیقی ایرانی ...
بیشتر
در دوران صفوی موسیقی از جایگاه بسیار مهمی در ضیافتها، اعیاد و مراسمات مختلف درباری و اجتماعی قرار داشت که تحتتأثیر جریانات مذهبی و سیاسی بود. جدا از متون تاریخ موسیقی، در سفرنامههای اروپاییان عصر صفوی موسیقی ایرانی بسیار بازتاب داشته است و در این بین دیدگاههایی پرفراز و نشیب در کیفیت و شایستگی یا عدم شایستگی موسیقی ایرانی دیده شده است. در این پژوهش این پرسش مطرح است که آنان چه دیدگاهی نسبت به موسیقی ایرانی داشتهاند؛ برای پیگیری و دستیابی به پاسخ، این پژوهش چهار سفرنامه دوره صفوی را که دارای ویژگیهای توصیفات موسیقایی متفاوتی هستند را انتخاب و با خوانش پسااستعماری نظریه ادوارد سعید مورد تحلیل قرار داده است تا با این خوانش مفاهیم استعماری متون این سفرنامهها، در صورت وجود آشکار و اهداف آن پیگیری شود. در این تحقیق سفرنامههای رافائل دومانس، فیگوئروا، اولئاریوس و شاردن برای بررسی برگزیده شدهاند زیرا از جنبههای فرهنگی و اجتماعی در بازخورد و مواجهه با موسیقی ایرانی متمایز بودند. بر اساس یافتههای تحقیق، نحوه مواجهه و عملکرد چهار سفرنامهنویس نسبت به سازها و موسیقی ایرانی در سه گروه قابل تفکیک است: 1. مشاهده و اظهارنظر کلی: رویکرد غیرتعاملی 2. مشارکت فکری و مشاهدات میدانی: رویکرد غیرتعاملی 3. مشاهدات میدانی و مشارکت اجرایی: رویکرد تعاملی. روش تحقیق، تحلیلی ـ تفسیری و روش گردآوری دادهها کتابخانهای و از طریق فیشبرداری انجام شده و روش تحلیل دادهها بهصورت کیفی است.
مقاله پژوهشی
فاطمه طاهرخانی؛ حیدر ولی زاده
چکیده
هدف از نگارش این مقاله، بررسی سازو کارهای زبانی موجود در گفتمان شیعی است که موجب بازیابی و احیای مفهوم "ایران" در عصر صفویه شد. اهمیت پرداختن به این مفهوم از آن جهت است که بسیاری از مناسبات و روابط سیاسی-اجتماعی، شیوه های تولید قدرت، نحوه شکل گیری هویت ایرانی-اسلامی و نیز نحوه ساخت دولت متمرکز شیعی را در لایه های زیرین معنایی خود ...
بیشتر
هدف از نگارش این مقاله، بررسی سازو کارهای زبانی موجود در گفتمان شیعی است که موجب بازیابی و احیای مفهوم "ایران" در عصر صفویه شد. اهمیت پرداختن به این مفهوم از آن جهت است که بسیاری از مناسبات و روابط سیاسی-اجتماعی، شیوه های تولید قدرت، نحوه شکل گیری هویت ایرانی-اسلامی و نیز نحوه ساخت دولت متمرکز شیعی را در لایه های زیرین معنایی خود مستتر دارد. یکی از متون مهم این دوره که به سبک سیاستنامه در سال 1402ه.ش نگاشته و به شاه عباس دوم تقدیم شده است کتاب روضه الانوار اثر ملا محمد باقر سبزواری است. این کتاب با کاربست مکرر واژه ایران، نمونه مناسبی برای بررسی نحوه امتزاج گفتمانی ایران و تشیع به مثابه دو رکن هویتی ایران معاصر است. با خوانش این متن مطابق با رهیافت تاریخ مفهومی رایان کوزلک و روش تاریخی- گفتمانی روث ووداک، نتایج ذیل حاصل شد: مفهوم ایران به گسترده ترین صورت معنایی و تاریخی در این متن مورد اشاره و استفاده واقع شده است و کلیه ظرفیت های گفتمانی و معنایی موجود درآن شامل صور اسطوره ای، جغرافیایی، دینی و فرهنگی برای تولید قدرت سیاسی دولت فراگیر و نوظهور صفویه به کار گرفته شده است و کلیه سطوح و لایه های معنایی تاریخی این مفهوم در این متن، احضار گشته اند. به واقع، تشیع به مثابه محملی برای بروز و ظهور این فراگیری و کل نگری عمل نموده است و از سویی یک سطح معنایی نو که همان تشیع است نیز به آن افزوده گردیده است. به دیگر سخن تشیع محملی برای ظهور مجدد ایران در دو صورت عینی و ذهنی دولت متمرکز شیعی و مفهومی تاریخی فرهنگی بازیابی شده تبدیل گشت.
مقاله پژوهشی
فرحناز شمس؛ کلثوم غضنفری
چکیده
از جمله مفاهیم مهم در دین زردشتی نیکوکاری است که آموزههای قابل توجهی در باب آن وجود دارد و توجه ویژهای به آن شده است. نیکوکاری حوزه و ابعاد گسترده-ای دارد که شناخت مصادیق، حدود و سازوکارهای آن میتواند کارکردهای فردی، اجتماعی، معنوی و فرهنگی آن را بیشتر روشن سازد. با توجه به تأثیر نیکوکاری در روحیات و زندگی فرد و اجتماع تبیین این ...
بیشتر
از جمله مفاهیم مهم در دین زردشتی نیکوکاری است که آموزههای قابل توجهی در باب آن وجود دارد و توجه ویژهای به آن شده است. نیکوکاری حوزه و ابعاد گسترده-ای دارد که شناخت مصادیق، حدود و سازوکارهای آن میتواند کارکردهای فردی، اجتماعی، معنوی و فرهنگی آن را بیشتر روشن سازد. با توجه به تأثیر نیکوکاری در روحیات و زندگی فرد و اجتماع تبیین این مفهوم و شناخت ابعاد آن میتواند تلقی و دیدگاه جامعه و افراد نسبت به آن را روشن نماید. هدف این مقاله بررسی نیکوکاری و ابعاد آن در دین زردشتی با تاکید بر متون پهلوی است که در دورة ساسانی یا قرون نخستین اسلامی نظم و نسک یافتهاند. با توجه به زمان نگارش این متون میتوان تا حدودی با تعاریف و فعالیتهای مردم، نهاد دینی و دستگاه حکومتی در این زمینه آشنا شد که نیازمند تعامل میان آنان در این باره بوده است. بررسیها نشان میدهد مصالح فرد و خانواده، اجتماع و جامعة دینی در بحث نیکوکاری مد نظر بوده است.از جمله مفاهیم مهم در دین زردشتی نیکوکاری است که آموزههای قابل توجهی در باب آن وجود دارد و توجه ویژهای به آن شده است. نیکوکاری حوزه و ابعاد گسترده-ای دارد که شناخت مصادیق، حدود و سازوکارهای آن میتواند کارکردهای فردی، اجتماعی، معنوی و فرهنگی آن را بیشتر روشن سازد. با توجه به تأثیر نیکوکاری در روحیات و زندگی فرد و اجتماع تبیین این مفهوم و شناخت ابعاد آن میتواند تلقی و دیدگاه جامعه و افراد نسبت به آن را روشن نماید.
مقاله پژوهشی
مجید سروند؛ محمدجعفر جامه بزرگی
چکیده
در باور آرامش دوستدار، سیطره و چیرگیِ همیشگیِ فرهنگِ دینی، وضعیتی را پدید میآورد که پیامدِ آن چیزی جز رکودِ فرهنگی و ناممکن بودنِ استقلال، خودبنیادی، فردیت، سوژگی، و مقاومتِ آدمی نخواهد بود. لذا، دوستدار با طرحِ مفهوم فرهنگ دینی، در مسیری گام مینهد که هیچ راه بُرونرفتی را از آن نمیتوان تصوّر کرد. در این تصویر، فرهنگ امری ...
بیشتر
در باور آرامش دوستدار، سیطره و چیرگیِ همیشگیِ فرهنگِ دینی، وضعیتی را پدید میآورد که پیامدِ آن چیزی جز رکودِ فرهنگی و ناممکن بودنِ استقلال، خودبنیادی، فردیت، سوژگی، و مقاومتِ آدمی نخواهد بود. لذا، دوستدار با طرحِ مفهوم فرهنگ دینی، در مسیری گام مینهد که هیچ راه بُرونرفتی را از آن نمیتوان تصوّر کرد. در این تصویر، فرهنگ امری به خود بسته، ایستا، همگن، و یکپارچه است که هیچگونه پویایی در آن وجود نداشته و فردْ مضمحل در آن بوده و از نوآوری، کنشگری، و ایجاد دگرگونی ناتوان است. مقاله حاضر به دو پرسش اساسی پرداخته است؛ نخست اینکه فرهنگِ دینی در انگارة دوستدار چه اقتضائات و پیامدهای هویتی را در پی داشته است؟ پرسش دیگر اینکه آیا در رویکرد داریوش شایگان درباره ارتباط متقابل فرهنگها، نسبتِ غرب و شرق، و پیوند سنّت، تجدّد، و پُستمدرنیسم، میتوان پاسخهایی به بُنبستهای دوستدار یافت؟ فرضیه مقاله این است که، نتیجۀ رویکردِ دوستدار را میتوان بحران هویتی یا حتّی «بیهویتی» در پروژة فکری وی قلمداد نمود. همچنین به نظر میرسد طرح فکری شایگانِ متأخّر، ظرفیت عبور از چنین بُنبست فرهنگی و هویتی را دارد. شایگان با عطف توجه به دنیای با هستیشناسی ریزوموار و درهم-شکسته تلاش می کند نشان دهد در روزگار کنونی، هیچ فرهنگی به تنهایی پاسخگوی نیازهای انسان امروزی نیست و بنابراین انسان معاصر از آگاهی چندپاره برخوردار بوده و دیگر موجودی تکهویتی نیست، بلکه چندهویتی است و از این توانایی برخوردار است که از یک فضای فرهنگی ـشیوهای از هستی و سطحی از آگاهیـ به فضای فرهنگی دیگر
مقاله پژوهشی
زهرا سادات کشاورز
چکیده
پژوهش حاضر با نگرشی بینارشتهای(تاریخی-جامعهشناختی-دموگرافیک) احتمال تغییر ساختار جمعیتی خانواده در صفویه را بررسی کرده و نظریه ماکس وبر و استراتژی قیاسی را مبنا قرار داده است. از اینرو، تلاش شده یک تیپ ایدئال از تغییر خانواده در دموگرافیِ تاریخِ اغلب جوامع، بهمکانیسمی برای گمانهزنی درباره علیت جامعهشناختیِ تغییر ابعاد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با نگرشی بینارشتهای(تاریخی-جامعهشناختی-دموگرافیک) احتمال تغییر ساختار جمعیتی خانواده در صفویه را بررسی کرده و نظریه ماکس وبر و استراتژی قیاسی را مبنا قرار داده است. از اینرو، تلاش شده یک تیپ ایدئال از تغییر خانواده در دموگرافیِ تاریخِ اغلب جوامع، بهمکانیسمی برای گمانهزنی درباره علیت جامعهشناختیِ تغییر ابعاد خانواده در عصرصفویه بدل شود و به دلیل تأثیرپذیریِ خانواده از پیشرانهای حکمرانی، بهمثابه متغییرهای میانجی، روش تحلیل مسیر اقتباس شده است. فرضیه مربوطه این است که؛ پیشران حکمرانی صفوی(دیپلماسیِ مناسبات قدرت)، زمینههای اولیه و احتمالیِ تغییر ابعاد خانواده را پدید آورده است. پرسش متناسب با فرضیه نیز عبارت است از اینکه؛ آیا میتوان تغییر ابعاد خانواده را براساس پیشران حکمرانی حوزه سیاست خارجیِ صفوی محتمل دانست؟ نظرگاه تحلیلی پژوهش، رأی به وضعیت آستانهایِ تغییر ابعاد خانواده، از گسترده به مابعد گسترده، در صفویه داده است؛ زیرا ممکن است که پیشران دیپلماسی مناسبات قدرت، بر توسعه پیشهوری اثر گذاشته و در ادامه، توسعه پیشهوری و تجارت، بر عبور احتمالی از خانواده گسترده تأثیرگذار بوده باشد. البته تغییر وضعیتی کاملاً مقدماتی در عصرصفویه داشته است و تنها در مقام یک پژوهشِ فرضیهساز، در قلمرو تاریختحلیلی، قابلطرح میباشد و ضمناْ به نسبت فاصلهگیری این دیپلماسی از وضعیتی استاندارد، احتمال مذکور کم فروغ گشته است. بدینترتیب، استراتژی کلان این پژوهش، ارتقاء توجه عمومی به دامنه اثرگذاری سیاست خارجی کشور، حتی تا عمق اجتماعیترین نهاد، یعنی نهاد خانواده میباشد.
مقاله پژوهشی
حمید رضایی؛ ناهید جعفری دهکردی
چکیده
میراث معنوی استان چهارمحال و بختیاری شامل عروسکهای انسانریختی است که بهعنوان نمادهایی از باورها، آیینها و ادبیات شفاهی اقوام مختلف منطقه شناخته میشوند و فراتر از یک بازیچه، تجلیگر عقاید، نیازها و ارتباطات فرهنگی مردم این منطقه هستند. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به بررسی ارتباط میان عروسکهای بومی و آیینهای بازتابیافته ...
بیشتر
میراث معنوی استان چهارمحال و بختیاری شامل عروسکهای انسانریختی است که بهعنوان نمادهایی از باورها، آیینها و ادبیات شفاهی اقوام مختلف منطقه شناخته میشوند و فراتر از یک بازیچه، تجلیگر عقاید، نیازها و ارتباطات فرهنگی مردم این منطقه هستند. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به بررسی ارتباط میان عروسکهای بومی و آیینهای بازتابیافته در آنها پرداخته است. دادهها از طریق مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شدهاند. در بخش اسنادی، چارچوب نظری بر مبنای نمادشناسی، فرهنگ آیینی و دستساختههای سنتی منطقه تدوین شد. در بخش میدانی، اطلاعات مربوط به 12 عروسک بومی از طریق مصاحبه با سالمندان آشنا با آیینها و پژوهشگران فرهنگ عامه منطقه بهدست آمده است. نگارندگان میکوشند با هدف "شناسایی آیینهای مرتبط عروسکهای بومی چهارمحال و بختیاری" به این پرسش پاسخ دهند که "عروسکهای بومی چهارمحال و بختیاری، بهعنوان نمادهای فرهنگی، چه باورها و آیینهایی از مردم این منطقه را بازنمایی میکنند؟" یافتهها نشان میدهد که این نمونهها، فراتر از نقش یک ابزار بازیچه، تجلیگاه باورها، نیازها و ارتباطات فرهنگی مردم این منطقه هستند. این عروسکها، چه در آیینهای جمعی و چه در مناسک فردی، نقشی نمادین ایفا کرده و بهعنوان واسطهای برای ارتباط انسان با نیروهای طبیعی، معنوی و ماورایی عمل کردهاند. کارکردهای متنوع آنها، از طلب باران و برکت تا محافظت در برابر بلاها و تقویت امید، نشاندهنده جایگاه عمیق آنها در زندگی مردم است. این عروسکها نهتنها بازتابدهنده هویت فرهنگی و اعتقادات معنوی مردمان چهارمحال و بختیاری هستند، بلکه نشان از هماهنگی میان انسان و طبیعت و تلاشی برای حفظ تعادل در جهان اطراف دارند.
مقاله پژوهشی
شهلا خلیل اللهی؛ Lمریم موسوی جشوقانی
چکیده
تام لدی معتقد است که زیباییشناسی روزمره به ما مجال میدهد، دربارة چیزهایی سخن بگوییم که عموما در زیباییشناسی مرسوم طرح نمیشوند؛ بلکه حوزة کاملا جدیدی از تحقیق را برایمان میگشاید. با اینحال، میتوان گفت که این حوزه با زمینههای مرسوم زیباییشناسی ارتباط تنگاتنگ دارد. یکی از این حوزهها، زیباییشناسی امرِ روزمرّه در خصوص ...
بیشتر
تام لدی معتقد است که زیباییشناسی روزمره به ما مجال میدهد، دربارة چیزهایی سخن بگوییم که عموما در زیباییشناسی مرسوم طرح نمیشوند؛ بلکه حوزة کاملا جدیدی از تحقیق را برایمان میگشاید. با اینحال، میتوان گفت که این حوزه با زمینههای مرسوم زیباییشناسی ارتباط تنگاتنگ دارد. یکی از این حوزهها، زیباییشناسی امرِ روزمرّه در خصوص مکان است که به مفاهیم آشنایی و غریبگی، تفسیر مکان و امر روزمرّه در زیست جهان میپردازد. خانه به معنای فضایی برای زندگی، بهجز مفهوم ساختمان، ماهیتی خیالی و ذهنی است که از خلال برخی از آثار مانند سفرنامهها قابل رؤیت میشود، سفرنامهها منبع اصلی پژوهش در زیستجهانِ در حوزۀ زیباییشناسی زندگی روزمرّه هستند. سفرنامۀ ژوبر گزارش تاریخ اجتماعی ایران در زمان فتحعلی شاه قاجار است. توصیفهای هنرمندانۀ نویسنده بهویژه از مکانها، قصرها، عمارتها و خانهها زمینة لایههای پنهانی مطالعات بینارشتهای میان ادبیات و فلسفه را فراهم ساخته، بازخوانی آنها با تلفیق آرای زیباییشناسی شیوهای نوین برای تحلیل متن سفرنامهای است که دربارۀ ایران نوشته شده است. این پژوهش با روش توصیفی و اسنادی به این پرسش پاسخ میدهد که زیباییشناسی زندگی روزمرّه مکان در این سفرنامه چگونه است؟ دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که داوریهای ژوبر دربارة عمارتها، قصرها، خانهها و مکانهای دیگر با الفاظ و مفاهیمی شکل گرفته که نشان میدهد او نه تنها با گذر از غریبگی به فرآیند آشناسازی رسیده، بلکه توانسته زیباییشناسی مکان را با حس مکان و روح مکان به تصویر بکشد.