هادی دهقانی یزدلی
چکیده
نشانهشناسی، دانش و مهارت مطالعه و تفسیر و بازتفسیر نشانههاست. در این نوع مطالعه، نشانهها براساس افق همنشینی و جانشینی عناصر و گزارههای متنی و نظر به تمامیت متن خود، بازخوانی میشوند. بازخوانیها نیز فرایند تفسیرها را بنیان مینهند و تفسیرها براساس بافت و زمینه و مخاطبان متنها، خود را آشکار میسازند. این تفسیرها، ...
بیشتر
نشانهشناسی، دانش و مهارت مطالعه و تفسیر و بازتفسیر نشانههاست. در این نوع مطالعه، نشانهها براساس افق همنشینی و جانشینی عناصر و گزارههای متنی و نظر به تمامیت متن خود، بازخوانی میشوند. بازخوانیها نیز فرایند تفسیرها را بنیان مینهند و تفسیرها براساس بافت و زمینه و مخاطبان متنها، خود را آشکار میسازند. این تفسیرها، اساسیترین محمل برای تداوم و ماندگاری متنها و اندیشههای نهفتۀ آنها در جهانهای گونهگون فرهنگی و اندیشگی و اجتماعی آدمی است. از میان رهیافتهای نشانهشناسی، رویکرد نشانهشناسی چالرز سندرس پیرس از جمله منظرگاههایی است که به زمینه و بافت متن و تفسیر و بازتفسیر نشانهها تکیه میکند. از میان ابزارهای زبانی و اندیشگی، روایتها، بهویژه نوع قصهگون آن، یکی از کهنترین و شایعترین ابزارها برای آشکارگی دلالتها و نمود معنایی نشانهها تلقی میشود. ازآنجاکه روایتهای عامه، محمل اندیشهها و نمودهای فرهنگی و آیینی گونهگونی است که در بافت و زمینه و نشانگان متفاوت و مختلفی ساخته و پرداخته میشوند، نوشتار حاضر براساس رویکرد نشانهشناسی یادشده به بررسی یکی از بنیانیترین نشانههای روایتهای عامه ـ یعنی درخت ـ و دلالتهای گونهگون آن میپردازد. این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی ـ تفسیری با هدف آشکار کردن درونمایهها و دلالتهای مختلف و مشترک نشانگان درخت در روایتها و اندیشههای راویان آنها، کارکرد این نشانگان را در ساختار و روساخت روایتها میکاود. براساس این جستار و واکاوی، درخت جزو پدیدارهای طبیعی و تأثیرگذار در ذهنیت بشری است که نظام نشانهای ویژهای را در روایتهای عامه بنیان مینهد که دلالت بر درونمایههای گونهگونی دارد. از جملۀ این درونمایهها، قداست و جاودانگی و تابو و مرکزاندیشی است. چنین درونمایههایی همراه با ساختار نشانگانی و دلالتی ویژۀ خود، جهان روایتهای عامه را نظامبندی میکنند. چنین درونمایههایی به قدمت عمر و زیست بشری، کهن و ریشهدار مینماید، اما هنوز جزو نیازهای اساسی جهان و زیست امروزی بشری در تعامل با طبیعت و جامعه و اخلاق و افقهای معنوی است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
الهام ترکاشوند؛ علی محمدی
چکیده
تاریخ رشیدی، به دورة تیموری تعلق دارد و به قلم میرزاحیدر دوغلات نوشته شده و موضوع آن تبیین حادثهها و کشمکشهایی است که برای برخی از نوادگان چنگیزخان و میرزایان دوغلات رخ داده و از قلم تاریخنویسان افتاده است. میدان اینکشمکشها، بخشهایی از چین امروزی، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان، افغانستان و تاجیکستان است. اهمیت اینکتاب ...
بیشتر
تاریخ رشیدی، به دورة تیموری تعلق دارد و به قلم میرزاحیدر دوغلات نوشته شده و موضوع آن تبیین حادثهها و کشمکشهایی است که برای برخی از نوادگان چنگیزخان و میرزایان دوغلات رخ داده و از قلم تاریخنویسان افتاده است. میدان اینکشمکشها، بخشهایی از چین امروزی، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان، افغانستان و تاجیکستان است. اهمیت اینکتاب در این است که حدود پنج قرن پیش، در کشمیر و بیرون از حوزة جغرافیایی کشور ایران، به دست یک مغول سوادآموخته، در مکتب هرات، نوشته شده است. جدای از تاریخ، این کتاب گرانسنگ را میتوان از دیدگاه زبان، ادبیات و بلاغت نیز بررسی کرد. دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که نویسنده، با بهرهمندی از صنعتهای لفظی و معنوی و استفاده از شیوة خاص زبان روایی، نبوغ خود را در زمینة ادبیات شکوفا کرده است. او، بهعنوان یک نویسندة کلاسیک، سعی کرده اثرش را، هم از حیث محتوا و هم از جهت فرم ادبی، خردمندانه و مورد پسند علما و ادبا بنویسد. ازینرو، تاریخ رشیدی، حاوی چاشنیهای ادبی و بلاغی است که در احساسات و عواطف مخاطبان تأثیر شایسته میگذارد. در این پژوهش، که به شیوة کتابخانهای و تبیین و تحلیل محتوا انجام گرفته، نخست به شناسایی و استخراج بخشهایی از متن میپردازیم که از نظر زبانی و ادبی برجستگیهای ویژهای داشته است. سپس فراز و فرود بخشهای دیگر را، از نظر زبان و بلاغت، به شیوة آماری نشان خواهیم داد تا درنهایت، با رسم نمودار، جلوههای متفاوت زبان روایی و بلاغت را در اینکتاب نشان داده باشیم.
سید مهدی حسینی تقی آباد
چکیده
اوستها در مرکز کوهستان بزرگ قفقاز در دو سوی گذرگاه داریال ساکن هستند. شماری مسلمان و شماری مسیحیاند. نتایج پژوهشهای علمی و خودآگاهی هویتی اوستها حاکی از خویشاوندی آنان با ایرانیان است و تبار ایشانرا در زنجیرهای از سکاها، سرمتها، آلانها و آسها و سرانجام اوسها و اوستها ترسیم میکند. آلانها و آسها که پیشینۀ آنها ...
بیشتر
اوستها در مرکز کوهستان بزرگ قفقاز در دو سوی گذرگاه داریال ساکن هستند. شماری مسلمان و شماری مسیحیاند. نتایج پژوهشهای علمی و خودآگاهی هویتی اوستها حاکی از خویشاوندی آنان با ایرانیان است و تبار ایشانرا در زنجیرهای از سکاها، سرمتها، آلانها و آسها و سرانجام اوسها و اوستها ترسیم میکند. آلانها و آسها که پیشینۀ آنها به سدههای واپسین پیش از میلاد بازمیگردد، متأخرترین نیاکان اوستها محسوب میشوند، مردمانیکه حضور یافتنشان در سرحدات شمالی ایران، آنها را برای ایرانیان واجد اهمیتی درخور ساخت. در مقالۀ حاضر به جستجوی بخشی از زنجیرۀ نیاکان اوستها، یعنی آلانها و آسها و تحول این نامها در کتیبهها و مکتوبات بهجا مانده از دوران ایران پیش از اسلام و همچنین آثار چاپشده تاریخنویسان، سفرنامهنویسان، اندرزنامهنویسان و شاعران ایرانی به زبان فارسی تا دورۀ قاجار پرداخته میشود. یافتههای این پژوهش حاکی از تطابق بزنگاههای حیات نیاکان اوستها و تحول نامهای ایشان در منابع ایرانی با نتایج پژوهشهای تاریخی به زبانهای مختلف و دستاوردهای باستانشناسی و زبانشناسی است.
خدیجه عالمی؛ فاطمه علی محمد
چکیده
تاریخ اجتماعی، یکی از علومی است که تغییرات زندگی مردم را در دورههای مختلف تاریخی بررسی کرده و آنها را به نقد میکشد. مسئلۀ بهداشت مردم و بهطورکلی تغییراتی که در دورۀ قاجار در طب به وجود آمد، جزو مواردی است که در تاریخ اجتماعی این دوره حائز اهمیت است. با ورود سیاحان خارجی به ایران که برخی از آنان پزشک بودند، بهداشت تعریف دیگری به ...
بیشتر
تاریخ اجتماعی، یکی از علومی است که تغییرات زندگی مردم را در دورههای مختلف تاریخی بررسی کرده و آنها را به نقد میکشد. مسئلۀ بهداشت مردم و بهطورکلی تغییراتی که در دورۀ قاجار در طب به وجود آمد، جزو مواردی است که در تاریخ اجتماعی این دوره حائز اهمیت است. با ورود سیاحان خارجی به ایران که برخی از آنان پزشک بودند، بهداشت تعریف دیگری به خود گرفت و مردم ایران با جنبههای جدیدی از پزشکی و درمان و داروها روبهرو شدند که متفاوت از طب بومی آنها بود. در دورۀ قاجار به دلیل تضادها و معضلات سیاسی و اجتماعی، بهداشت عمومی در وضع مناسبی قرار نداشت. بدین سبب دولتمردان قاجار (از دوران صدارت امیرکبیر) اقدامات جالب توجهی به منظور ارتقای بهداشت عمومی انجام دادند؛ چنانکه برای ترمیم وضعیت بهداشت جامعه به دنبال بهرهگیری از ساختار و الگویی نوین برآمدند. ورود اندیشههای متجددانه از اروپا، محور اصلی این تغییرات بود. برخورد دولت قاجار با تمدن غرب، گونهای سرخوردگی سیاسی ـ اجتماعی را به بار آورد که ثمرۀ اصلی آن الگوگیری از نهادهای درمانی اروپایی و بهرهگیری از راهبردهای کلان بود. بدین منظور پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که دولت قاجار چه اقدامات و سیاستهایی را به منظور بهبود بهداشت عمومی مردم به کار گرفت؟ این نوشتار با روش توصیف و تحلیل تاریخی انجام یافته و به بررسی این مدعا پرداختهاست که دولت قاجار برای بهبود وضعیت بهداشت مردم، از سه راهبرد کلان (شامل ارتقای سطح دانش عمومی و تخصصی، قانونگذاری، ایجاد نهادهای درمانی) استفاده کرد. دستیابی به این مطلب که دولت قاجار از طریق راهبردهای کلان، توانست اقداماتی مانند مایهکوبی و قرنطینه را در سطح کشور اجرایی کند، از جمله دستاورد این پژوهش است. نوشتار حاضر به دلایل مختلف بهداشتی همچون بهداشت در اماکن مختلف، انواع بیماریها، علل بروز بیماریها و سبک درمانی پزشکان، میتواند نمونه و دستاورد خوبی برای سایر پژوهشها در این زمینه باشد.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مهدی اسدی؛ فاطمه کاظمی زاده
چکیده
با تشدید اندیشة ناسیونالیسم پس از جنگ جهانی اول و افزایش سفر و تبادلات فرهنگی، احساسات مشترک میان پارسیان هند و حامیان ناسیونالیسم باستانگرا در ایران شدت یافت. پارسیان هند در نتیجة رشد ناسیونالیسم و توجه به مسئلة سرزمین و ملیت، بهخصوص پس از آغاز جنگهای داخلی در هندوستان و تهدید امنیت مالی و جانی خود، به سرزمین اجدادی و امکان ...
بیشتر
با تشدید اندیشة ناسیونالیسم پس از جنگ جهانی اول و افزایش سفر و تبادلات فرهنگی، احساسات مشترک میان پارسیان هند و حامیان ناسیونالیسم باستانگرا در ایران شدت یافت. پارسیان هند در نتیجة رشد ناسیونالیسم و توجه به مسئلة سرزمین و ملیت، بهخصوص پس از آغاز جنگهای داخلی در هندوستان و تهدید امنیت مالی و جانی خود، به سرزمین اجدادی و امکان بازگشت به آن، بیش از پیش علاقهمند شدند. برای روشنفکران و ناسیونالیستهای باستانگرای ایرانی، که به دنبال راهبردهای اصلاح اقتصاد و فرهنگ ایران به منظور غلبه بر آنچه آنها بهمنزلة یک دورة طولانی انحطاط فرهنگی، فقر اقتصادی و ضعف سیاسی تصور میکردند، رابطه بیشتر با پارسیان هند و کسب حمایتهای همهجانبه از سوی آنها میتوانست نقش مهمی در غلبه بر این انحطاط ایفا کند. دولت پهلوی اول نیز، متأثر از رویکرد ناسیونالیسم باستانگرا و سیاست اقتصادی خود، به مهاجرت پارسیان هند به ایران علاقهمند گردید. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش اصلی است: رویکرد دولت پهلوی اول و پارسیان هند به مسئلة مهاجرت به ایران چه بود؟ یافتههای پژوهش، که با تکیه بر منابع دست اول و براساس روشهای تاریخی صورت گرفته، نشان میدهد بهرغم تمایلات نخستین برخی از رهبران پارسیان هند و علاقة رضا شاه و تلاشهای همهجانبة دولتمردان دورة پهلوی اول، موضوع مهاجرت پارسان هند به ایران به دلیل تضاد با سیاستهای بریتانیا در هندوستان، عدم تحقق عدالت اجتماعی مد نظر پارسیان هند در ایران و ساختار دولت مطلقة پهلوی و دوگانگی در میان پارسیان هند، به شکست انجامید.
احمد حیدری
چکیده
جزیرۀ خارک یکی از جزایر مهم خلیجفارس است که در طول تاریخ به علـت قرار گرفتـن در مـسیر راههای تجاری دریایی موردتوجه بوده و آثار تاریخی متعدد و متنوعی در خود جای داده است. مدارک تاریخی و باستانشناسی نشان میدهد که این جزیره در دوره اشکانی و ساسانی مسکون بوده و یک پایگاه تجاری و مذهبی مهم به شمار میرفته است. از جمله آثار برجسته ...
بیشتر
جزیرۀ خارک یکی از جزایر مهم خلیجفارس است که در طول تاریخ به علـت قرار گرفتـن در مـسیر راههای تجاری دریایی موردتوجه بوده و آثار تاریخی متعدد و متنوعی در خود جای داده است. مدارک تاریخی و باستانشناسی نشان میدهد که این جزیره در دوره اشکانی و ساسانی مسکون بوده و یک پایگاه تجاری و مذهبی مهم به شمار میرفته است. از جمله آثار برجسته جزیرۀ خارک، دو گورصخرهای منسوب به تجار پالمیری است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که این دو گور متعلق به چه کسانی بوده و چه رابطهای بین نام جزیرۀ خارک، با ایالت خاراسن وجود دارد؟ نتیجه این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجامشده نشان میدهد که نام جزیرۀ خارک از واژۀ خاراسن (خاراکن) گرفتهشده و دو گور صخرهای بزرگ جزیرۀ خارک، برخلاف نظر رایج، متعلق به تجار پالمیری نیستند. با توجه به نقوش برجسته، فرم و ساختار دو آرامگاه، بهاحتمال گور شرقی متعلق به آنانیاس و گور جنوبی با توجه به نقش فرد لمیده بر تخت که نشاندهنده مقام عالیرتبهای در حد یک پادشاه است، متعلق به مهرداد (شاهزاده اشکانی و حاکم ایالت خاراسن) بوده است. نام جزیرۀ خارک نیز به مناسبت دفن دو پادشاه یا مقام عالیرتبه خاراسن، از واژه خاراسن یا خاراکن (به معنای قلعه)گرفته شده است.
علی شجاعی اصفهانی
چکیده
کوه صفه یک چشمانداز طبیعی ـ تاریخی با ارزشهای وابسته به تمام اجزای تشکیلدهندۀ منظر آن است. به همین سبب برای محافظت از اعتبار فرهنگی اثر لازم است تمام اجزای چشمانداز طبیعی ـ تاریخی در وضعیت کنونی، شناسایی و مطالعه و ثبت و حفاظت شوند. این اجزا، مجموعۀ آثار متمرکز در قلۀ کوه به نام قلعۀ شاهدژ یا قلعۀ دیو و شواهد پراکندۀ وابسته ...
بیشتر
کوه صفه یک چشمانداز طبیعی ـ تاریخی با ارزشهای وابسته به تمام اجزای تشکیلدهندۀ منظر آن است. به همین سبب برای محافظت از اعتبار فرهنگی اثر لازم است تمام اجزای چشمانداز طبیعی ـ تاریخی در وضعیت کنونی، شناسایی و مطالعه و ثبت و حفاظت شوند. این اجزا، مجموعۀ آثار متمرکز در قلۀ کوه به نام قلعۀ شاهدژ یا قلعۀ دیو و شواهد پراکندۀ وابسته و مرتبط و غیرمرتبط با آن از جمله کاخ تخت سلیمان در دیگر بخشهای دامنۀ کوه را شامل میشود که در ایجاد و گسترش و استمرار محوطه، نقش شاخص داشتهاند. مجموعۀ آثار ایجادشده در کوه صفۀ اصفهان که یکی از ارزشمندترین دستاوردهای معماری است، نشان از شناخت درست ساکنان سرزمین از قابلیتهای جغرافیایی در اصفهان دارد. مقالۀ حاضر تلاش دارد با بررسی منابع مکتوب و انجام بررسیهای باستانشناختی، اهمیت محدوده در دورههای مختلف تاریخی را مشخص سازد و ضمن ثبت شواهد باقیمانده در کوه صفه ـ بهویژه بخشهایی که تا کنون دیده نشدهاست ـ و بیان ویژگیهای آن، پیشنهادی برای تعیین محدوده و ضوابط عرصه و حریم قلعه به دست دهد. مطالعۀ حاضر نشان میدهد این نقطۀ راهبردی همواره ارتباط مستمر خود را با شهر اصفهان حفظ کرده و دستکم در دوران شکوفای اسلامی، به خوبی توانستهاست امنیت شهر و نقاط پیرامون را تضمین کند. نظر به اهمیت اثر و توسعۀ افسارگسیختۀ شهر، همچنین ضرورت شناخت لایههای مدفون در زیر زمین، لازم است در تعیین حدود و تدوین قوانین محدودۀ عرصه و حریم، مسائل باستانشناسی که در شناخت و حفاظت از محوطه نقش شاخص دارند، در کنار موارد مربوط به حوزههای شهری و معماری و مرمت، در اولویت قرار گیرد.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
عباس میرزایی؛ علی بلوردی
چکیده
عزاداری و مراسم مرتبط با محرم در دورۀ قاجار، جایگاه خاصی داشتهاست، بهگونهایکه طبقات مختلف جامعه آن را برگزار میکردهاند. از سوی دیگر، دورۀ قاجار، دورۀ گذار از سنت به مدرنیته در تاریخ معاصر ایران به شمار میآید. این دگرگونی در ساحتهای گوناگونی آشکار است. مراسم محرم نیز از این تغییرات دور نمانده، بهگونهایکه نمیتوان ...
بیشتر
عزاداری و مراسم مرتبط با محرم در دورۀ قاجار، جایگاه خاصی داشتهاست، بهگونهایکه طبقات مختلف جامعه آن را برگزار میکردهاند. از سوی دیگر، دورۀ قاجار، دورۀ گذار از سنت به مدرنیته در تاریخ معاصر ایران به شمار میآید. این دگرگونی در ساحتهای گوناگونی آشکار است. مراسم محرم نیز از این تغییرات دور نمانده، بهگونهایکه نمیتوان نوع نگاه طبقۀ اشراف و اعیان قاجار را با مردم عادی و توده در این مراسم یکسان برشمرد. این دو طبقه، رفتارهای متفاوتی در برگزاری عزاداریها داشتند. مکانها و سبکهای عزاداری در کنار ورود تجملات به این مراسم از بخشهایی است که میتوان تفاوت میان این دو طبقه را در آن مشاهده کرد. منابع سفرنامهنویسی، یکی از شاخصترین دسته منابعی است که این تفاوت را به خوبی روایت کردهاست. مقالۀ پیش رو براساس گزارشهای سفرنامهنویسان خارجی دورۀ قاجار، این موضوع را بررسیده و تلاش کرده به این پرسش پاسخ دهد که بر پایۀ این سفرنامهها چه تفاوتهایی میان سنتهای عزاداری اشراف و اعیان قاجار از یکسو و مردم عادی از سوی دیگر وجود دارد. فرضیۀ نویسندگان این بوده که طبقۀ اشراف و اعیان، احتمالاً به سبب دسترسی بیشتر به منابع ثروت، سنتهای عزاداری را از نظر تشریفات و تجملات و هزینهها در سطح متفاوتتری از مردم عادی برگزار میکردهاند، بهگونهایکه گویا دو نوع عزاداری در جامعۀ قاجاری برپا میشدهاست. با بررسی 22 سفرنامه، که براساس مشاهدات عینی سفرنامهنویسان تنظیم شده، این نتیجه به دست آمد که طبقۀ اشراف و اعیان از نظر مکان و شکل عزاداری و هزینههای جاری مراسم، آدام و رسوم متفاوتی با مردم عادی داشتهاند.
مهدی رحیم پور؛ عسگر صلاحی
چکیده
نزاری یکی از شاعران معروف فارسی در قرن هفتم و هشتم هجری است که آثار متعددی در قالبهای مختلف از او باقی مانده است. غزلیات و مثنویها و رباعیات نزاری چاپ شدهاند، ولی سایر اشعار او، اعم از قصاید، قطعات، ترکیببند، ترجیعبند و مسمطها هنوز چاپ نشدهاند. از طرفی در برخی نسخههای بازیافته کلیات نزاری ابیات دیگری هست که در نسخههای چاپی ...
بیشتر
نزاری یکی از شاعران معروف فارسی در قرن هفتم و هشتم هجری است که آثار متعددی در قالبهای مختلف از او باقی مانده است. غزلیات و مثنویها و رباعیات نزاری چاپ شدهاند، ولی سایر اشعار او، اعم از قصاید، قطعات، ترکیببند، ترجیعبند و مسمطها هنوز چاپ نشدهاند. از طرفی در برخی نسخههای بازیافته کلیات نزاری ابیات دیگری هست که در نسخههای چاپی نیست. یکی از این نسخهها، نسخة کلیات نزاری متعلق به کتابخانة چوروم حسنپاشا در ترکیه است که در این مقاله ضمن معرفی آن، ابیات تازهای از اشعار نزاری را که در آن نسخه آمده، ولی در نسخههای مورد استفادة مصححان نبوده، میآوریم. از طرفی برخی به اختلافات مهمی که از نظر نگارندگان صحیحتر از ضبطهای نسخههای چاپی است، اشاره کردهایم. لازم به ذکر است از بین آثار منظوم نزاری، آنچه که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته، غزلیات، سفرنامه، مثنوی روز و شب و نامههای منظوم اوست.
محمود فضیلت؛ دیانا المحمود
چکیده
ادبیات تطبیقی از مباحث مهم پژوهش ادبی به شمار میرود و میتواند نشاندهندهی تاثیر و تاثر ادبیات در ملتهای مختلف باشد، همچنین داستان و داستاننویسی از مهمترین ارکان ادبیات به شمار میرود و شناخت عناصر داستان به درک بهتری از آن میانجامد. در این مقاله سعی شده با بررسی تطبیقی عناصر داستانی در اولین مجموعهی داستان کوتاه دو ...
بیشتر
ادبیات تطبیقی از مباحث مهم پژوهش ادبی به شمار میرود و میتواند نشاندهندهی تاثیر و تاثر ادبیات در ملتهای مختلف باشد، همچنین داستان و داستاننویسی از مهمترین ارکان ادبیات به شمار میرود و شناخت عناصر داستان به درک بهتری از آن میانجامد. در این مقاله سعی شده با بررسی تطبیقی عناصر داستانی در اولین مجموعهی داستان کوتاه دو نویسندهی زن در ایران و سوریه یعنی "آتش خاموش" نوشتهی خانم سیمین دانشور و "آینههای مردم" نوشتهی خانم وداد سکاکینی به وجوه تفاوت و اشتراک موجود در سبک و عناصر داستانی پرداخته شود.ادبیات قدیم در ایران و سوریه با مفهوم قصهگویی و حکایت پیوند خورده و هر دو کشور همزمان با پدیدهی داستان کوتاه به عنوان نوع ادبی معاصر آشنا شدند و تجربههای داستاننویسی در این دو کشور شرقی با نویسندگان مرد شروع شده ولی دیر یا زود زنان نویسنده هم به جمع نویسندگان داستان کوتاه پیوستند، در ایران سال 1327 ش/ 1948 م سیمین دانشور با چاپ کتاب آتش خاموش که اولین مجموعه داستان به قلم یک زن و به زبان فارسی است؛ ظهور یک داستاننویس زن را نوید داد. در سوریه، پیشگام داستاننویسی میان زنان وداد سکاکینی بود که ابتدا داستان-هایش را در ستون داستان هفتگی در بعضی مجلهها چاپ میکرد سپس اولین مجموعهی داستانی خود "مرایا الناس" (آینههای مردم) سال 1324ش/ 1945م به چاپ رساند. عمده ترین موضوعاتی که زنان در ابتدا به آن توجه داشتند، مسائل مربوط به زنان بود، اما بعدها، زنان به مسائل مختلفی که مربوط به انسان، کودک، خانواده و وطن است، رسیدگی کردند. نویسندگان زن سعی کردند به تدریج به تکنیک های فنی در نگارش داستان کوتاه بپردازند که بعدها به ارتقای سطح داستان کوتاه در ایران و سوریه کمک کرد.میان نخستین مجموعهی داستان کوتاه اثر نویسندگان زن در ایران و سوریه مشترکات زیادی وجود دارد که نشاندهندهی داستاننویسی خاص در دورهی انشانویسی و نگارش گزارشی بوده است و کمتر از فنون کاربردی داستان کوتاه هنری برخوردار هستند، ولی اهمیت بسیاری دارند زیرا که در زمرهی پیشروان و طلایهداران داستان کوتاه بودهاند و تاثیر فراوانی در مجموعههای داستانی گذاشتهاند.
فرهاد صبوری فر؛ رضا محمدی؛ علی زارعی
چکیده
یوز یا یوزپلنگ از گونههای جانوری در خطر انقراض ایران است که نه تنها جزئی از تاریخ طبیعی این مرزوبوم به شمار میرود بلکه در تاریخ، فرهنگ و تمدن ما نیز نقش دارد. از همین رو پژوهش حاضر در نظر دارد تا با روشی تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از منابع و مآخذ تاریخی، به جایگاه یوز در تاریخ ایران بپردازد و به این پرسش بنیادی پاسخ دهد که این گونه ...
بیشتر
یوز یا یوزپلنگ از گونههای جانوری در خطر انقراض ایران است که نه تنها جزئی از تاریخ طبیعی این مرزوبوم به شمار میرود بلکه در تاریخ، فرهنگ و تمدن ما نیز نقش دارد. از همین رو پژوهش حاضر در نظر دارد تا با روشی تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از منابع و مآخذ تاریخی، به جایگاه یوز در تاریخ ایران بپردازد و به این پرسش بنیادی پاسخ دهد که این گونه جانوری چه جایگاه و کارکردهایی در تاریخ ایران داشته است؟ یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که در تاریخ ایران از یوز به عنوان حیوان شکاری در مراسم شکار و بزم و رزم استفاده میشده و در پارهای از موارد به عنوان هدیه و کالایی ذیقیمت به دربار شاهان ارسال میگردیده است. حتی در دورهی مغول یوز را به عنوان مالیات ثابت از ولایاتی که این گونه جانوری در آن میزیست، دریافت میکردند. علاوه بر این ادبیات منثور و منظوم ما از یوز تأثیر پذیرفته و در امثال و اشعار، به یوز اشارات فراوانی شده است.
حمیدرضا پیغمبری؛ لیلا مکوندی
چکیده
تاریخ اولیۀ خلیجفارس در پژوهشهای علمی کنونی بر نقش محوری سیاسی و اقتصادی میانرودان و مناسبات آن با دیلمون (بحرین) و مگن (عمان) و ملوخه (درۀ سند) متمرکز است؛ ازاینرو جایگاه عیلامیان و سایر ساکنان کرانههای شمالی در خلیجفارس مبهم و نامشخص ماندهاست. پرسشی اساسی که به ذهن میرسد این است که مردمان مذکور چه نقشی در فعالیتهای ...
بیشتر
تاریخ اولیۀ خلیجفارس در پژوهشهای علمی کنونی بر نقش محوری سیاسی و اقتصادی میانرودان و مناسبات آن با دیلمون (بحرین) و مگن (عمان) و ملوخه (درۀ سند) متمرکز است؛ ازاینرو جایگاه عیلامیان و سایر ساکنان کرانههای شمالی در خلیجفارس مبهم و نامشخص ماندهاست. پرسشی اساسی که به ذهن میرسد این است که مردمان مذکور چه نقشی در فعالیتهای دریایی ایفا میکردند. مقالۀ پیش رو تلاشی برای پاسخ دادن به این پرسش است و در آن به منظور مشخص کردن نقش «اتحادیۀ عیلام» در بازرگانی خلیجفارس، بر ضرورت بازنگری در برداشتهای رایج، از رهگذر بهرهگیری از تحلیلهای تاریخی و یافتههای باستانشناختی تأکید شده است. پژوهش حاضر نشان میدهد که منابع میانرودانی فقط منعکسکنندۀ بخشی از تاریخ خلیجفارس هستند که عمدتاً بر فعالیتهای بازرگانی خود آنها از طریق کرانههای جنوبی دریا دلالت دارد. باوجوداین، اطلاعات پراکندهای که دربارۀ نامجاهای شرقی از لابهلای همین منابع به دست میآید و یافتههای باستانشناختی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مواد معدنی و اشیای ساختهشده از سنگهای نیمهقیمتی چون لاجورد و سنگ صابون، به خوبی اهمیت نواحی جنوبی و شرقی ایران را نشان میدهد. راههای آبی مبادلات این منابع و کالاها که از شوش و کرانههای فارس (انشان)، بهویژه لیان (بوشهر)، گذر میکرد، همچون راههای زمینی تحت تأثیر رقابتها و دشمنی سیاسی عیلام و میانرودان بوده، ولی در دورههایی بسیار پررونق بودهاست. این دورهها از نظر تاریخی با سلسلههای سوکلمخها و شوتروکیها انطباق دارد که دامنۀ روابط عیلامیان به بحرین و عمان نیز گسترش یافته بود؛ بنابراین با وجود ارتباطات قوی سیاسی و اقتصادی قدرتهای میانرودانی با کرانههای جنوبی «دریای پایین»، دستهبندی قدرت منطقه در این مقاطع به سود عیلامیان تغییر یافت و اکنون میتوان با اطمینان گفت که بازرگانی پرسود دریا نیز آنچنان که منابع میانرودانی القا میکنند، در انحصار میانرودان نبودهاست.
رسول عربخانی؛ حسن اسماعیلی
چکیده
منطقۀ زنجان یا خمسۀ قدیم از قرون میانه ایران تا به امـروز به عنوان سکـونتگاه اصلی ایل افشار و تیرههای مختلف آن شناخته شده است. افشارها طایفهای از قوم اغوز بودند که در مسیر مهاجرت خود به ایران در مناطق مختلف از جمله زنجان استقرار یافته و در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در ادوار مختلف نقش بسزایی داشتهاند. از دورۀ صفویه به بعد علیالخصوص ...
بیشتر
منطقۀ زنجان یا خمسۀ قدیم از قرون میانه ایران تا به امـروز به عنوان سکـونتگاه اصلی ایل افشار و تیرههای مختلف آن شناخته شده است. افشارها طایفهای از قوم اغوز بودند که در مسیر مهاجرت خود به ایران در مناطق مختلف از جمله زنجان استقرار یافته و در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در ادوار مختلف نقش بسزایی داشتهاند. از دورۀ صفویه به بعد علیالخصوص از زمان قاجار، افراد منتسب به ایل افشار به سبب برخورداری از قابلیتهای ایلی به ویژه در عرصۀ نظامی و نیز بروز پارهای وقایع تاریخی که بسترساز مشروعیت تاریخی برای ایل بود، توانستند نقش مهمی در حوادث سیاسی ـ اجتماعی مناطق مختلف ایران ایفا کنند. ظهور خاندانهای حکومتگر و شخصیتهای نظامی سیاسی تأثیرگذار از میان افشارهای خمسه از دورۀ صفویه تا پهلوی، حکایت از میزان بالای اثرگذاری آنها در ساختار قدرت در ایران دارد. نحوه تعامل افشارهای خمسه با دولت قاجار به عنوان یکی از قدرتهای محلی پرنفوذ از منظر مناسبات میان و خاندانهای محلی، موضوعی است که این مقاله قصد دارد به آن بپردازد. موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ولایت خمسه، نفوذ محلی و ریشهدار افشارهای خمسه به همراه برخی عوامل تأثیرگذار دیگر چون جذابیتهای اقتصادی و ظرفیتهای نظامی این سرزمین، نقش مهمی در نحوه شکلدهی به مناسبات سیاسی میان افشارها و حکومت مرکزی ایران داشته است. این پژوهش، بر آن است تا با تکیه بر اصول روش پژوهش تاریخی ضمن بررسی ریشههای تاریخی نفوذ افشارها در خمسه به تبیین مناسبات میان این خاندان با دولت مرکزی و تأثیر آن بر تحولات سیاسی عصر قاجار بپردازد.
یاسر ملازئی؛ فرج الله احمدی
چکیده
براساس گزارش منابع تاریخی و جغرافیایی، ایالت مکران در جنوب شرق ایران، گسترۀ پهناوری داشت که از شمال تا سیستان، از غرب تا کرمان، از جنوب با دریا، از شرق با حوزۀ سِند پیوند مییافت. گستردگی منطقۀ مکران در جنوب شرق ایران و پیوند با دریا و همچنین موقعیت مرزی آن با همسایگان شرقی و جنوبی ایران، زمینۀ ایجاد و توسعۀ شهرها و آبادیهای متعددی ...
بیشتر
براساس گزارش منابع تاریخی و جغرافیایی، ایالت مکران در جنوب شرق ایران، گسترۀ پهناوری داشت که از شمال تا سیستان، از غرب تا کرمان، از جنوب با دریا، از شرق با حوزۀ سِند پیوند مییافت. گستردگی منطقۀ مکران در جنوب شرق ایران و پیوند با دریا و همچنین موقعیت مرزی آن با همسایگان شرقی و جنوبی ایران، زمینۀ ایجاد و توسعۀ شهرها و آبادیهای متعددی را در مکران فراهم آورد. یکی از شهرهای تاریخیِ مکران که از منظر سیاسی و همچنین موقعیت ارتباطی، اهمیت و اعتبار داشت، شهر کیچ در مرکز ایالت بود. به اقتباس از نام همین شهر، در بسیاری از متون تاریخی و جغرافیایی قرن هفتم تا دوازدهم، بهویژه در منابع دورۀ صفوی، جاینامی با عنوان «کیچ و مکران» در جغرافیای ذهنیِ مورخان و جغرافینویسان شکل گرفت. بر همین اساس، چگونگی تداوم و تحول این جاینام در منابع تاریخی و جغرافیایی، مسئلۀ پژوهش پیش رو را شکل دادهاست. بازتاب مکرر جاینام «کیچ و مکران» در منابع تاریخی و جغرافیاییِ قرن 7 تا 12، بهویژه منابع دورۀ صفوی، این سؤال را مطرح میسازد که جاینام «کیچ و مکران» بر چه گسترۀ جغرافیایی اطلاق شده و بارِ معنایی آن چگونه در منابع تاریخی و جغرافیایی تداوم و تحول پیدا کردهاست؟ مقالۀ پیش رو با روش توصیف دادههای تاریخی و جغرافیایی و سپس تحلیل آنان از راه تطبیق و مقایسۀ دادههای موجود در متون تاریخی، بهخصوص نسخههای خطی، متون جغرافیایی، نقشههای تاریخی، سفرنامهها و همچنین چند نمونه مصاحبه با آگاهان محلی، سامان یافتهاست. دستاورد این مقاله نشان میدهد که اهمیت سیاسی و ارتباطی شهر کیچ در سدههای نخستین تا میانۀ اسلامی، این زمینه را فراهم ساخت که برای نخستین بار در گزارشهای رسمی منابع تاریخی و جغرافیایی قرن 7 و 8، بین نام آن با نام مکران پیوند ایجاد شود و از جاینام «کیچ و مکران» به مثابۀ نام دیگر ایالت مکران یاد شود. به اقتباس از این گزارشهای رسمی، استفاده از جاینام «کیچ و مکران» به مثابۀ نام دیگر ایالت مکران، نهتنها در منابع قرون بعدی تداوم یافت، بلکه در دورۀ صفوی در کنار این تداوم، تحولی نیز صورت گرفت که بر مبنای آن، این جاینام به مثابۀ نام دیگر شهر کیچ شناخته شد.
محمد کشاورز بیضایی؛ رضا معینی رودبالی
چکیده
تاریخ آثارعجم اثر فرصتالدوله شیرازی، مورّخ، ادیب، شاعر، نقّاش، موسیقیدان و دانشمند برجسته و نوگرای اواخر دورۀ قاجار است که نویسنده در تدوین آن از بسیاری اصول نوین دانش تاریخ بهره برده است. این جستار با روشی توصیفی ـ روایی و تحلیلی، بینش و روش حاکم بر تاریخنگاری فرصتالدوله شیرازی را در کانون توجه خود قرار داده است. یافتههای ...
بیشتر
تاریخ آثارعجم اثر فرصتالدوله شیرازی، مورّخ، ادیب، شاعر، نقّاش، موسیقیدان و دانشمند برجسته و نوگرای اواخر دورۀ قاجار است که نویسنده در تدوین آن از بسیاری اصول نوین دانش تاریخ بهره برده است. این جستار با روشی توصیفی ـ روایی و تحلیلی، بینش و روش حاکم بر تاریخنگاری فرصتالدوله شیرازی را در کانون توجه خود قرار داده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که فرصت در دو حوزۀ بینش و روش، به مبانی و ویژگیهای تاریخنگاری علمی و نوین واقف بوده و به رعایت آن در آثارعجم همت گماشته است. این ویژگیها عبارتاند از: روش کاربست تحلیل در ریشهیابی علّی پدیدهها و رویدادها، استعانت از کار گروهی، بهرهگیری از علوم و منابع جدید، روش میدانی و مشاهدهای و بهکارگیری نقشه، جغرافیا، ریاضی، نقّاشی و اندازهگیری در امر تحقیق، توجّه به دانش خطوط باستانی، پیشینۀ شهرها، اماکن و بناهای تاریخی، اجتناب از رویدادنگاری، مشیّتگرایی، تعصب و زودباوری و بهکارگیری سبک و نثری ساده. همچنین حاصل این پژوهش نشان میدهد که نویسنده با وجود وفاداری به برخی شاخصههای تاریخنگاری سنتی، چون: استعمال اشعار عربی و فارسی در جایجای متن کتاب، از حیث توجه به اصول علمی تاریخنگاری، طرحی نو درانداخته و تاریخی نوگرا در عرصۀ تاریخنگاری محلی ایران به رشتۀ تحریر درآورده است.
مهدی علیائی مقدم
چکیده
مجموعه شعر راز نیمشب محمد مقدم، نخستین مجموعه از سه مجموعه شعری است که او در دوران کوتاه شاعری خود منتشر کرد. این مجموعه شعر از حیث نوع سطرسازی و پایانبندی مصراعها و سطرهای اشعار در تاریخ تحول شعر آزاد فارسی دارای اهمیت بسیار است. پرویز ناتل خانلری درباره مجموعه شعر راز نیمشب معتقد بود که شعر آزاد او متأثر از اشعار بنیانگزار شعر ...
بیشتر
مجموعه شعر راز نیمشب محمد مقدم، نخستین مجموعه از سه مجموعه شعری است که او در دوران کوتاه شاعری خود منتشر کرد. این مجموعه شعر از حیث نوع سطرسازی و پایانبندی مصراعها و سطرهای اشعار در تاریخ تحول شعر آزاد فارسی دارای اهمیت بسیار است. پرویز ناتل خانلری درباره مجموعه شعر راز نیمشب معتقد بود که شعر آزاد او متأثر از اشعار بنیانگزار شعر آزاد انگلیسی والت ویتمن، شاعر آمریکایی سده نوزدهم، است. حال آنکه یافتههای این مقاله نشان میدهد که مقدم در اشعار راز نیمشب بیشتر متأثر از آموزههای شاعران آزادسرای انگلیسی در سه دهه نخست سده بیستم است و نوع سطرسازیهای او در شعر شباهتی با سطرهای والت ویتمن ندارد. کوششهای پیش از این مجموعه در ساختمان مصراع اغلب در حدود مصراعسازی شعر سنتی فارسی قرار میگیرد و تجربههای مقدم به-ویژه در این مجموعه راهی را پیش پای شاعران شعر آزاد فارسی قرار داد که هم در شعر آزاد منثور در خور توجه است و هم در شعر آزاد نیمایی. تاکنون محققان بر اهمیت شعر آزاد منثور مقدم بیشتر توجه داشتهاند و در نظر آنها اشعار موزون یا نیمهموزون او در حکم اشعار منثور به شمار آمدهاست. شعر آزاد مقدم پیش از این سابقهای در خور توجه برای کوتاهی و بلندی مصراع شعر فارسی و نیز موسیقی شعر منثور احمد شاملو در نظر گرفته شدهاست. اما در این مقاله برای نخستین بار بر قطعات موزون این مجموعه و اهمیت آن در شکلگیری شعر آزاد موزون تمرکز شدهاست. ساختن سطرهایی که وزن در هر یک از آنها به نوعی متفاوت از دیگری است شعر مقدم را به ویژگی چندوزنی متصف کردهاست و این آزمایشها پس از او در میان شاعران مختلف انواع شعر آزاد به گونههای متنوعی پیگرفته شدهاست. در برخی از اشعار موزون مقدم سطرسازیهایی به چشم میخورد که با پیشنهادهای عروضی نیما در پایان-بندی مصراع مطابقت بسیار دارد و از این رو شعر او را باید از منابع مهم نیما در رسیدن به قالب ابداعی وی به شمار آورد.
محسن لطف آبادی؛ عطاالله حسنی
چکیده
ارامنه جلفای اصفهان، در تاریخ فرهنگی ایرانِ دورۀ صفوی، نقش فعالی داشتند. آنها بعد از مهاجرت از مناطق جلفا و قفقاز و ساکن شدن در اصفهان در زمان شاهعباس اول، حفظ فرهنگ و هویتشان را از طریق نظام آموزشی در دستور کار قرار دادند. ویژگیها و ابعاد آموزش و پرورش آنان و جایگاهشان در نظام آموزشی آن عصر، مسئلهای است که چندان مورد توجه و ...
بیشتر
ارامنه جلفای اصفهان، در تاریخ فرهنگی ایرانِ دورۀ صفوی، نقش فعالی داشتند. آنها بعد از مهاجرت از مناطق جلفا و قفقاز و ساکن شدن در اصفهان در زمان شاهعباس اول، حفظ فرهنگ و هویتشان را از طریق نظام آموزشی در دستور کار قرار دادند. ویژگیها و ابعاد آموزش و پرورش آنان و جایگاهشان در نظام آموزشی آن عصر، مسئلهای است که چندان مورد توجه و تحقیق قرار نگرفته است. این مقاله با روش تحقیق تاریخی، بر اساس دادههای جمعآوریشده از اسناد و کتب دستاول، ضمن نظر داشتِ یافتههای ادبیات تحقیق، به توصیف و تفسیر این مسئله میپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ارامنه جلفا برای حفظ دین و اعتقادات خود، نظام آموزشیشان را بر اساس سنن تعلیم و تربیتی خود پیریزی کردند و از حمایت حکومت صفوی برخوردار شدند. در این زمان، کلیسا و مدارس به موازات هم امر تعلیم را بر عهده داشتند و ساختمان مدارس در محوطه کلیساها بنا شده بودند. به همین دلیل، جنبه دینی نظام آموزشی ارامنه، غلبه داشت و در کنار آن بر آموزش برخی علوم غیردینی به ویژه در زمینه تجارت نیز تأکید میشد. البته، وجود فرقههای مختلف کاتولیک در اصفهان، انگیزه رقابت بین آنها را بیشتر برجسته میکرد.
محمدحسن جلالیان چالشتری
چکیده
متون فارسی میانه ـ اعم از کتیبهها، متون مانوی، زبور، متون پهلوی ـ هنوز حاوی بسیاری از کلمات ناخوانده یا اشتباهخواندهشدهاست. در این میان، متون فارسی میانۀ زردشتی، به دلیل اشکالهای عدیدۀ خط پهلوی، بیش از آثار دیگر بازمانده از این زبان، دچار ابهام در قرائت و تعدد و تنوع ترجمهاند. در این نوشتار، یک واژه از زند وندیداد و ...
بیشتر
متون فارسی میانه ـ اعم از کتیبهها، متون مانوی، زبور، متون پهلوی ـ هنوز حاوی بسیاری از کلمات ناخوانده یا اشتباهخواندهشدهاست. در این میان، متون فارسی میانۀ زردشتی، به دلیل اشکالهای عدیدۀ خط پهلوی، بیش از آثار دیگر بازمانده از این زبان، دچار ابهام در قرائت و تعدد و تنوع ترجمهاند. در این نوشتار، یک واژه از زند وندیداد و شایست نشایست و سه واژه از بندهشن، مورد بازخوانی قرار گرفتهاند و خوانش جدیدی برای هر یک پیشنهاد شدهاست. راهحل خوانش این واژهها و واژههای مشابه آنها در متون پهلوی، جز بهرهگیری از شواهد متنی و مسائل زبانی، بازنگری صورت مکتوب آنها در دستنویسها و در نظر گرفتن احتمالات گوناگون در حرفنویسی آنهاست. تلاش شدهاست تا این قرائتهای پیشنهادی در تطابق حداکثری با صورت نگارشی موجود در دستنویسها باشد و در صورت تصحیح واژه و عدول از ضبط دستنویسها، دلایل کافی برای توجیه آنها بیان شود.
حسین مصباحیان
چکیده
این نوشته در گام نخست خود سعی کرده است، به ساخت گشایی غرشماری، مفهومی آشنا در فرهنگ سرزمینمان ایران، بپردازد تا از طریق آن نشان دهد که اگر وجه مستور و پنهان این مفهوم دیده شود، برجسته گردد و امکانات رهاییبخش آن آزاد شود، میتواند از مفهومی سلبی و ناظر بر «بیرون بودن از شمار آدمی» به مفهومی ایجابی و ناظر بر مشارکتکنندهای ...
بیشتر
این نوشته در گام نخست خود سعی کرده است، به ساخت گشایی غرشماری، مفهومی آشنا در فرهنگ سرزمینمان ایران، بپردازد تا از طریق آن نشان دهد که اگر وجه مستور و پنهان این مفهوم دیده شود، برجسته گردد و امکانات رهاییبخش آن آزاد شود، میتواند از مفهومی سلبی و ناظر بر «بیرون بودن از شمار آدمی» به مفهومی ایجابی و ناظر بر مشارکتکنندهای فعال در «فرایند همهشمولی از پایین» تغییر مکان دهد و در برابر «ادعای همهشمولی از بالا با محوریت اروپا» قرار گیرد و سهمی راستین در ساختن تمدن انسانی ایفا کند. از اینرو نوشته سعی کرده است وجه مغفول غرشماری را در برابر وجه پیدای این مفهوم قرار دهد و از دعوت برای مبارزه برای به رسمیت شناخته شدن سخن بگوید. با وام گرفتن مفهوم دشوار «در راه» دریدا در کتاب اشرار: دو رساله درباره عقل و به کار گرفتن آن در متن و زمینهای کاملاً متفاوت مقاله بحث کرده است که غرشماری توسط منطقی خود ایمن حفظ میشود. گرچه درست است که غرشماری همواره توسط منطق خودش از درون تهدید میشود، ولی واجد ذخایری است که میتواند از خود در مقابل تهدیدات دفاع کند و چون چنین است همواره میتواند بماند، بپوید و در راه باشد.این راه «در راه»، راهی که نه با پذیرش ادعای همهشمولی از بالا به غرشماری تن در میدهد و نه با پذیرش غرشماری، خود را از تحولات جهانی برکنار نگاه میدارد، راه همهشمولی از پایین خواندهشده است.
نورالدین نعمتی؛ راحیل عسگری؛ سیامک رفعیی
چکیده
مشروطیّت، یکی از مهمترین حوادث تاریخ ایران است. بستری برای ایجاد شکافی عظیم، میان مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران؛ اگرچه این جنبش، پس از طی کردن فراز و نشیبهای بسیاری، از اهداف اولیه خود فاصله گرفت. به دلیل اهمّیّت بالای این برهه از تاریخ، نظر مورّخان و تحلیلگران بسیاری بهسمت جنبش مشروطه جلب شدهاست. در بین مهمترین تحلیلگران ...
بیشتر
مشروطیّت، یکی از مهمترین حوادث تاریخ ایران است. بستری برای ایجاد شکافی عظیم، میان مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران؛ اگرچه این جنبش، پس از طی کردن فراز و نشیبهای بسیاری، از اهداف اولیه خود فاصله گرفت. به دلیل اهمّیّت بالای این برهه از تاریخ، نظر مورّخان و تحلیلگران بسیاری بهسمت جنبش مشروطه جلب شدهاست. در بین مهمترین تحلیلگران این دوره، فریدون آدمیت دارای جایگاه ویژهای است. در این مقاله ضمن بررسی نگاه انتقادی فریدون آدمیت به جنبش مشروطه، اندیشهها و دیدگاههای او را در آثارش نشان داده میشود. عوامل و دلایل شکلگیری جنبش مشروطه و مسیر حرکت را از دیدگاه او، مورد بررسی و تلیل قرار خواهد گرفت. همچنین در اظهارنظرهای وی دربارۀ وقایع مختلف به جستوجوی مشرب فکری و جهتگیریهای سیاسیاش نیزپرداخته میشود تا بتوان نقد وی دربارۀ جنبش مشروطه را بهتر ارائهداده و ابعاد آن تبیین شود. آثار آدمیت، معمولاً کمتر مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند و بیشتر، به جهت تحلیلهای جامع وی، تحسین و تشویق شدهاند. ضرورت ایجاب میکرد پژوهشی با محوریّت آثار آدمیت، به نقد اندیشۀ او و تاریخنگاری وی انجام شود.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
آذر اردیانیان؛ فواد پورآرین؛ میرهادی حسینی؛ حسین مفتخری
چکیده
توسعه، تکمیل شبکه تلگراف ازجمله اقدامات اساسی حکومت رضاشاه به منظور تأسیس جامعهای مدرن بود، تلگراف بهعنوان ابزار ارتباطی پرسرعت از عناصر اصلی مستحکمسازی بدنه اقتدار نظامی به شمار میرفت که در دوران پرالتهاب ناشی از وقوع دو جنگ جهانی، تأثیر مهمی در تحولات سیاسی، اجتماعی و تاریخی ایران برجای گذاشت زیرا ایران به دلیل قرارگیری ...
بیشتر
توسعه، تکمیل شبکه تلگراف ازجمله اقدامات اساسی حکومت رضاشاه به منظور تأسیس جامعهای مدرن بود، تلگراف بهعنوان ابزار ارتباطی پرسرعت از عناصر اصلی مستحکمسازی بدنه اقتدار نظامی به شمار میرفت که در دوران پرالتهاب ناشی از وقوع دو جنگ جهانی، تأثیر مهمی در تحولات سیاسی، اجتماعی و تاریخی ایران برجای گذاشت زیرا ایران به دلیل قرارگیری در موقعیت خاص جغرافیایی نظر دولتهای قدرتمند را جهت حفظ منافع خود در خاورمیانه جلب میکرد. از این منظر توجه به عنصر ارتباطات در ادامه حیات حاکمیت سیاسی حکومت پهلوی اول بسیار بااهمیت جلوه میکرد. پژوهش حاضر با تکیه بر منابع کتابخانهای و اسناد، به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد کلیومتریک درصدد پاسخ به این سؤال است که اثرات توسعه اجتماعی و سیاسی شبکه تلگراف در دوره حکومت پهلوی اول چگونه بوده است؟ آیا بودجه اختصاصیافته به این وزارتخانه در راستای توسعه اقتدار نظامی بوده یا خیر؟ یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که تلاش رضاشاه در راستای نوسازی ایران، توسعه شبکه تلگراف را به عنوان ابزاری بسیار کاربردی با خود به همراه داشت همچنین نحوه گسترش خطوط ناشی از شرایط سیاسی بین-المللی بود؛ این شبکه به عنوان یکی از اصلیترین مؤلفههای گسترش سلطه نظامی در کشور مورد توجه قرار گرفت با این حال بودجه آن طی شانزده سال حاکمیت رضاشاه تغییر زیادی نکرد. اهمیت پژوهش حاضر آنکه میتواند اطلاعات ارزشمندی بر مبنای آمار و ارقام منتشرشده مربوط به بودجه اختصاصی به این وزارتخانه در عصر پهلوی اول در اختیار قرار دهد و زوایای مبهم سیاسی و اجتماعی جامعه را روشن نماید.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سیما رحمانی فر؛ حسین قاسمی
چکیده
حکایت موش و گربۀ شیخ بهایی یکی از متون داستانی است که شامل عناصر، مؤلفهها و نیز افکار واندیشههایی است که میتوان آنرا در ارتباط مستقیم بااوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی زمانۀ پدید آمدن آن، یعنی دورۀ سلطنت شاهعباس یکم، وبویژه آرای پدیدآورندۀ آن یعنی شیخ بهایی موردبررسی قرار داد. برهمین اساس سؤالات اصلی پژوهش پیش رو اینست که ازبررسی ...
بیشتر
حکایت موش و گربۀ شیخ بهایی یکی از متون داستانی است که شامل عناصر، مؤلفهها و نیز افکار واندیشههایی است که میتوان آنرا در ارتباط مستقیم بااوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی زمانۀ پدید آمدن آن، یعنی دورۀ سلطنت شاهعباس یکم، وبویژه آرای پدیدآورندۀ آن یعنی شیخ بهایی موردبررسی قرار داد. برهمین اساس سؤالات اصلی پژوهش پیش رو اینست که ازبررسی تاریخی حکایت مذکور به چه نتایجی دربارۀ جایگاه تصوف در این دوره بویژه در تقابل با شریعت میتوان دست یافت واینکه متن ادبی چگونه میتواند برای انعکاس ایدئولوژی و گفتمان خاص در دورهای، آینگی کند؟ونیزاینکه رویکرد شیخ بهایی درمورد دو طیف اندیشگانی شریعت وتصوف با توجه به جایگاه سیاسی - دینی وی به چه نحو بوده است؟ بهنظر میرسد باتوجه به اوضاع واحوال ایران عصر صفوی وبهویژه دورۀ سلطنت شاه عباس یکم، بتوان چیرگی قطعی نظام فقاهتی(نماد آن گربۀ داستان)بر عناصرصوفیگری(نماد آن موش داستان)را در این حکایت یافت واین ادعا را با گفتوگوهاوشواهدی که موش و گربه ارائه میدهندونیز پایان حکایت به اثبات رساند.درواقع دوران ابتدایی حکومت صفویه رامیتوان غلبۀ نظام صوفیگری، دورۀ تداوم آنرا، تضعیف این نظام ودورۀ سقوط آن را با پیروزی قطعی و نهایی نظام فقهی وبیرون رانده شدن صوفیه وصوفی-گری ازدایرۀ قدرت درنظر گرفت. ضمن اینکه میتوان تاحدود قابلتوجهی، موضع شیخ بهایی رادربرابر صوفیه واهل شریعت دراین داستان ردیابی کرد. درواقع شیخ بهایی که ظاهراً میان حقانیت تصوف یاشریعت، درمانده است، درنهایت شریعت یاهمان علم دین رابرمیگزیند.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
جواد راشکی علیآباد؛ جمشید نوروزی
چکیده
چکیده
از دورۀ مغول به بعد، سُرایش منظومههای تاریخی، به شیوۀ شاهنامه و اسکندرنامه رونق گرفت. از جمله در دورۀ صفویه، تعداد قابل توجهی از متون تاریخی در همینگونۀ ادبی بهوجود آمد. شاهنامههای تاریخی عصر صفوی، بسیاری از ویژگیهای این گونه از متون تاریخی را از دورههای قبل به ارث برد. در عین حال بهدلیل ویژگیهای خاص عصر حکومت صفویه، ...
بیشتر
چکیده
از دورۀ مغول به بعد، سُرایش منظومههای تاریخی، به شیوۀ شاهنامه و اسکندرنامه رونق گرفت. از جمله در دورۀ صفویه، تعداد قابل توجهی از متون تاریخی در همینگونۀ ادبی بهوجود آمد. شاهنامههای تاریخی عصر صفوی، بسیاری از ویژگیهای این گونه از متون تاریخی را از دورههای قبل به ارث برد. در عین حال بهدلیل ویژگیهای خاص عصر حکومت صفویه، این آثار نسبت به دورههای پیش، دارای تفاوتها و تمایزهایی است. این نوشتار که به شیوۀ توصیفی-تحلیلی مبتنی بر منابع کتابخانهای انجام پذیرفته، به بررسی منظومههای تاریخی دربارۀ سلسلۀ صفویه و سرودهشده در این عصر میپردازد. این پژوهش بر آن است تا ضمن معرفی منظومههای تاریخی این دوره و بیان ویژگیهای آنها، به جایگاه و اهمیت محتوای تاریخی این منظومهها در تاریخنگاری عصر صفویه بپردازد. نُه منظومۀ تاریخی عصر صفویه که مورد بررسی قرار گرفته، از حیث محتوایی، عمدتاً به برخی اقدامات و شرح بعضی جنگهای شاهان معاصرِ سرایندگان پرداختهاند؛ با توجه به انگیزۀ سرایندگان برای جاودانه و پرآوازهکردنِ نام شاهان مد نظر و وقایع تاریخی مرتبط با آنها، این آثار را میتوان سرودههایی برای خوشآیند حاکمان وقت تلقی کرد. با این وجود، منظومههای تاریخی این دوره، بهواسطۀ داشتن برخی دادههای دست اولِ تاریخی پیرامون برخی وقایع و موضوعات دوره صفویه، کمک به تأیید یا اصلاح اطلاعات منابع تاریخی منثور و پر کردن برخی خلاءهای اطلاعاتی، از اهمیت خاصی برخوردار هستند.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
کورش صالحی
چکیده
تأثیر گسترش دامنه ی امنیت مرکزی بر وضعیت اقتصادی ایران در دوره شاه عباس اول
چکیده
تأثیر گسترش دامنه ی امنیت مرکزی در دوره شاه عباس اول بر نظم و ترتیب امور و رونق تجاری نقش ارزندهای داشت. با توجه به افزایش چشمگیر قدرت مراکز ملوکالطوایفی و انفعال نسبی حکومت مرکزی نسبت به این مراکز در ادوار قبلی؛ توسعه عمومی امنیت کشور و مسئله مهم رونق ...
بیشتر
تأثیر گسترش دامنه ی امنیت مرکزی بر وضعیت اقتصادی ایران در دوره شاه عباس اول
چکیده
تأثیر گسترش دامنه ی امنیت مرکزی در دوره شاه عباس اول بر نظم و ترتیب امور و رونق تجاری نقش ارزندهای داشت. با توجه به افزایش چشمگیر قدرت مراکز ملوکالطوایفی و انفعال نسبی حکومت مرکزی نسبت به این مراکز در ادوار قبلی؛ توسعه عمومی امنیت کشور و مسئله مهم رونق اقتصادی در این دامنه؛ مهمترین عامل تغییر اوضاع عمومی به حساب میآمد. با به تخت نشستن شاه عباس اول این چرخه دچار تغییر کلی گردید و تغییر در صورتبندی اقوام، راهها و معادلات امنیتی داخلی و نظارت بر آن جزء عمده موارد این تغییرات بود. این تحقیق که با روش تاریخی ترتیب یافته بر حول محور این سؤال که هدف شاهعباس اول از گسترش دامنه امنیت مرکزی چه بود؟ استوار است؛ هدف از انتخاب پایتخت جدید، مهاجرت و چینش اقوام در پایتخت و راههای منتهی به آن، توجه به راهها، احداث کاروانسراهای متعدد، از بین بردن منابع ناامنی و تقویت امنیت مرکزی حکومت؛ از مهمترین اقدامات شاهعباس اول در جهت رونق اقتصادی کشور بود. دستاورد تحقیق نشان می دهد که این اقدامات امنیت بخش، باعث تشکیل فضایی جدید در عرصه امنیت کلی و اصل مهم آمدوشد کاروانهای تجاری و گسترش دامنه قوانین شهروندی گردید به نحوی که نسبتاً در یک دوره کوتاه مدت فضای عمومی کشور به سمت تعادل و سرعت رونق اقتصادی پیشرفت داشته است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سمیه مشایخ؛ زهره زرشناس
چکیده
متون سغدی بر اساس موضوعات متفاوتی دستهبندی میشوند. میتوان تمثیلهای سغدی را به عنوان یک ژانر ادبی در میان آنان تقسیم بندی کرد. وارنر برونو هنینگ از محقیقین پیشگامی بود که ردّپای داستانهای پنچتنتره را در تمثیلهای سغدی یافت. یکی از خصیصههای این متون روایتی موجز از اصل داستان است. نسخۀ SI 5704 به عنوان روایت کوتاه سغدی از داستان ...
بیشتر
متون سغدی بر اساس موضوعات متفاوتی دستهبندی میشوند. میتوان تمثیلهای سغدی را به عنوان یک ژانر ادبی در میان آنان تقسیم بندی کرد. وارنر برونو هنینگ از محقیقین پیشگامی بود که ردّپای داستانهای پنچتنتره را در تمثیلهای سغدی یافت. یکی از خصیصههای این متون روایتی موجز از اصل داستان است. نسخۀ SI 5704 به عنوان روایت کوتاه سغدی از داستان سیزدهم، تنترۀ اول پنچتنتره، یعنی «داستان لاک-پشتی که از چوب افتاد» مشخص شد. در داستان سنسکریت ویشنوشرمن، یک برهمن هشتاد ساله، که نویسندۀ اصلی داستان است سخن حکیمانهای را از فردی به نام "منو" نقل میکند که در متن سغدی نیامده. در زبانهای هند و ژرمن او نمونۀ نخستین انسان است و معنی نام او بین «انسان» و «مرد» در نوسان است. همچنین چهارده حاکم اساطیری به نام منو، بر زمین حکم میرانند که نام هر یک «منو» است. مونیر ویلیامز معادل «انسان کامل» را برای منو، در واژه نامۀ خود میآورد. این جستار تلاش دارد تا شخصیت "منو" را با انسان کامل ابن عربی بر اساس فلسفۀ خالده، که معتقد است برخی موضوعات در ادوار مختلف در فلسفۀ تاریخ جاری، مشترک و قابل تشخیص هستند را قیاس کند. این جستار تلاش دارد با بررسی هر پرسش و تحقیق درمورد آن به پرسشهای فوق پاسخ دهد:1- بررسی هویت منو. 2- ریشهشناسی منو در زبانهای هند و ژرمن چیست؟ 3-کدام متون سنسکریت هویت او را تأیید میکنند؟ 4- آیا نمونۀ دیگری دارد؟ 5- چه چیز او را با انسان کامل مرتبط میکند؟