برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
فاطمه توفیقی
چکیده
آثار متفکران راستگرا و چپگرا دربارۀ جایگاه اسلام و ایران در جهان، از الگوی مشترکی پیروی میکند که در آن اسلام (و بهویژه تشیع) و ایران به هم پیوستهاند، فهم شهودی و اشراقی ـ که یکی از شاخصههای اصلی حکمت اسلامی و ایرانی است ـ بدیلی پیشرو برای علم و فن (تکنیک) مدرن غربی است؛ ازاینرو اسلام در روایت پیشرفت نقشی محوری دارد. ...
بیشتر
آثار متفکران راستگرا و چپگرا دربارۀ جایگاه اسلام و ایران در جهان، از الگوی مشترکی پیروی میکند که در آن اسلام (و بهویژه تشیع) و ایران به هم پیوستهاند، فهم شهودی و اشراقی ـ که یکی از شاخصههای اصلی حکمت اسلامی و ایرانی است ـ بدیلی پیشرو برای علم و فن (تکنیک) مدرن غربی است؛ ازاینرو اسلام در روایت پیشرفت نقشی محوری دارد. در تمام این تصاویر، دوگانۀ شرقی ـ غربی حاکم است؛ یعنی جهانی دوپاره تصویر میشود که در آن دو نوع فهم و دو نوع علم و دو نوع رابطه بین افراد دیده میشود. در این مقاله، با تحلیل گفتمان آثار (عمدتاً دینپژوهانه) تعدادی از متفکران شاخص آن روزگار ـ یعنی عبدالحسین زرینکوب، مرتضی مطهری، سیدحسین نصر، احمد فردید، علی شریعتی، داریوش شایگان ـ میکوشم تصویری از سیطرۀ گفتمان شرقی ـ غربی بر تفکر ایران پیش از انقلاب به دست دهم. باوجود تفاوتهای زیاد میان خاستگاه و روش و هدف و مدعای متفکران یادشده، همه در این اشتراک داشتند که برای اثبات سخن خود، از گفتمان مبتنی بر دوقطبی شرق و غرب استفاده کنند. در پایان، در نگاهی انتقادی نشان خواهم داد که چگونه این گفتمانِ برساختی، برای فهم علمی، آسیبزا بودهاست.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
حمیرا زمردی؛ مینا اکبرى فراهانی
چکیده
بحث از فضایل و رذایل اخلاقی از جمله اندیشههای مشترک در باورهای اخلاقی و عارفانه ایران و هند باستان است. براساس اندیشۀ دوگانهباوری صفات رذیله ناشی از نیروهای شر و تاریکی است و صفات نیک متأثر از نیروهای خیر و روشنی است. پرهیز از صفات رذیله، بهویژه صفت رذیلۀ خشم، در این اندیشۀ مشترک و نمود آن در آثار ایران و هند باستان تأکید شده است. ...
بیشتر
بحث از فضایل و رذایل اخلاقی از جمله اندیشههای مشترک در باورهای اخلاقی و عارفانه ایران و هند باستان است. براساس اندیشۀ دوگانهباوری صفات رذیله ناشی از نیروهای شر و تاریکی است و صفات نیک متأثر از نیروهای خیر و روشنی است. پرهیز از صفات رذیله، بهویژه صفت رذیلۀ خشم، در این اندیشۀ مشترک و نمود آن در آثار ایران و هند باستان تأکید شده است. در شاهنامه نبرد این دو نیروی خیر و شر در شخصیتهای داستانها و سخنان فردوسی دیده میشود. در مثنوی نیز در وجود انسان نبرد نیکی و بدی جریان دارد. در این پژوهش، صفت رذیلۀ خشم در ایران و هند باستان برمبنای شاهنامه و مثنوی، با روش تطبیقی و تحلیلی، بررسی شده است. در این بررسی، خشم در دو مفهوم دیو خشم و صفت رذیلۀ خشم به کار رفته است. انسان با این صفت ناپسند خشم از گروه نیکی و روشنی دور و به گروه اهریمنی و تاریکی نزدیک میشود. بنابراین، با تحلیل شواهدی از آثار نشان دادهایم که فردوسی و مولوی، دو شاعر بزرگ دورۀ اسلامی، این مفاهیم اندیشۀ باستانی ایران و هند را در شاهنامه و مثنوی بهخوبی متجلّی کردهاند و به تداوم فرهنگ کهن آریایی خویش پایبند بودهاند.
حمیرا زمردی
دوره 1، شماره 1 ، بهمن 1390، ، صفحه 13-22
چکیده
ایران زمین در برهههای مختلف تاریخ، مورد تهاجم اقوام بیگانه بوده و آثار مکتوب ایرانی اعمّ از کتابهای دینی، علمی، تاریخی و ... بارها در معرض زوال و نابودی قرار گرفته است. اَسناد متعدّدِ تاریخی به تاریخچ? این امر اشاره داشتهاند و نیز گواهی میدهند که میراث مکتوب ایرانی از طریق باز تحریر یا تالیف مجدّد و نیز ترجمه در معرض بازیافت ...
بیشتر
ایران زمین در برهههای مختلف تاریخ، مورد تهاجم اقوام بیگانه بوده و آثار مکتوب ایرانی اعمّ از کتابهای دینی، علمی، تاریخی و ... بارها در معرض زوال و نابودی قرار گرفته است. اَسناد متعدّدِ تاریخی به تاریخچ? این امر اشاره داشتهاند و نیز گواهی میدهند که میراث مکتوب ایرانی از طریق باز تحریر یا تالیف مجدّد و نیز ترجمه در معرض بازیافت قرار گرفته و اِحیاء شدهاند و بسیاری از تألیفات و ترجمههای علمی، تاریخی و فرهنگی در دور? اسلامی محصول میراث ِ فکری تمدّنهای بزرگی چون ایران و یونان است که البتّه میراث یونانی به دلیل تهاجم اسکندر مقدونی به ایران باستان در بردارند? معارف ایرانی نیز بوده است. در این مقاله بر آنیم تا با بررسی پیشین? تحوّلات فرهنگی در زمین? آثار مکتوب، مستندات تاریخی را در این خصوص مدّ نظر قرار دهیم.
فرج اله احمدی؛ پرویز حسین طلائی
چکیده
انطاکیه از جمله شهرهایی است که به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکیاز زمان تأسیس آن در دوره سلوکیان تا اواخر دوره ساسانی همواره عرصه رویارویی و تنش میان قدرتهای بزرگ عصر باستان بوده است. تعلیل و تبیین ساخت و کارکرد شهر انطاکیه و ابعاد حائز اهمّیت این شهر در عصر باستان، روشنگر تاریخ بخشی از مناسبات ایران و روم و کشمکشهای مرزی آن هاست؛ ...
بیشتر
انطاکیه از جمله شهرهایی است که به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکیاز زمان تأسیس آن در دوره سلوکیان تا اواخر دوره ساسانی همواره عرصه رویارویی و تنش میان قدرتهای بزرگ عصر باستان بوده است. تعلیل و تبیین ساخت و کارکرد شهر انطاکیه و ابعاد حائز اهمّیت این شهر در عصر باستان، روشنگر تاریخ بخشی از مناسبات ایران و روم و کشمکشهای مرزی آن هاست؛ کشمکش های مرزیای که بر تحولات داخلی دو قدرت رقیب تأثیر بسیاری بر جای گذاشته است. مقاله حاضر با توجه به اهمیت مسئله، بر آن است که با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی، ساخت و کارکرد شهر انطاکیه در مناسبات ایران و روم در دوره ساسانی، را مورد واکاوی قرار دهد. یافته های این تحقیق نشان میدهد که ساخت و طرح شهر انطاکیه شطرنجی بوده و اهمیت سیاسی- نظامی، اقتصادی- تجاری و مذهبی آن، برخاسته از موقعیت ژئوپلیتیکیآن بوده است. رومیان از این شهر به عنوان مقر فرماندهی و محلی برای بازسازی نیروها استفاده میکردند. این شهر در مسیر راه تجاری ابریشم قرار داشت و موقعیت تجاری و اقتصادی آن برای ساسانیان و رومیان از اهمیت زیادی برخوردار بود. علاوه بر این، انطاکیه به عنوان یکی از شهرهای مهم مسیحی نقش مؤثری در انتقال این آیین در شرق داشت. ساسانیان نیز با دستیابی به این شهر به استراتژی مؤسس ساسانیان یعنی دستیابی به سرزمینهای هخامنشیان نزدیک میشدند؛ چنان که پس از تصرف آن به عنوان بخشی از قلمرو خود، درصدد ایجاد آتشکده در این شهر مرزی بودند. از لحاظ اقتصادی و تجاری تصرف این شهر برای دو قدرت عصر باستان، جدا از سود حاصل از واقع شدن آن در سر راه مبادلات بازرگانی، به منزله دست یابی به غنایم هنگفت و نیروهای مولد این شهر نیز بود.
محمّدحسن جلالیان چالشتری
چکیده
توجّه بسیار دانشمندان به شخصیّت و نام مرداس، علیرغم ناچیز بودن ذکری که از او در شاهنامه رفته، مدیون اهمّیّت پسرش ضحّاک در اساطیر ایرانی است. نبود نام و نشان او در متون اوستایی و تشویش صورتهای نگارشی آن به خط پهلوی در متون فارسی میانه و کثرت بیش از حدّ گونههای مضبوط آن در متون اسلامی و همسانی نوشتاری و احتمالاً آوایی صورت مضبوط در ...
بیشتر
توجّه بسیار دانشمندان به شخصیّت و نام مرداس، علیرغم ناچیز بودن ذکری که از او در شاهنامه رفته، مدیون اهمّیّت پسرش ضحّاک در اساطیر ایرانی است. نبود نام و نشان او در متون اوستایی و تشویش صورتهای نگارشی آن به خط پهلوی در متون فارسی میانه و کثرت بیش از حدّ گونههای مضبوط آن در متون اسلامی و همسانی نوشتاری و احتمالاً آوایی صورت مضبوط در شاهنامه با نام خاصّ عربی مرداس مسائلی هستند که این شخصیّت و نامش را در ابهام فرو بردهاند. با این همه، وجود اطّلاعات بسیار در وداها از ایزد توَشْتْر، پدر ویشوهروپه که معادل ضحّاک ایرانی است، میتواند تا حدّی خلأ اطّلاعات ما از این شخصیّت را مرتفع سازد. با بازخوانی اطّلاعات مرتبط با این شخصیّت در متون ودایی و مداقّه درصورتهای نام او در متون فارسی میانه و متون عهد اسلامی میتوان تصویری بهتر از او به دست آورد و خطاهای گذشته دربارۀ نام او را تصحیح کرد.
محمدرضا ابوالقاسمی
چکیده
نوشتههای فراوانی دربارۀ نگارگری ایرانی در دست است که عموماً برای تبیین زیباشناسی این هنر به آموزههای عرفانی و بهویژه عالم خیال یا عالم مثال استناد کردهاند. برخی از مهمترین نظریهپردازان این حوزه (کربن، بورکهارت، شووان، نصر و رینگنبِرگ) با تکیه بر آراء ابن عربی کوشیدهاند ثابت کنند که زیباشناسیِ نگارگری ایرانی برخاسته ...
بیشتر
نوشتههای فراوانی دربارۀ نگارگری ایرانی در دست است که عموماً برای تبیین زیباشناسی این هنر به آموزههای عرفانی و بهویژه عالم خیال یا عالم مثال استناد کردهاند. برخی از مهمترین نظریهپردازان این حوزه (کربن، بورکهارت، شووان، نصر و رینگنبِرگ) با تکیه بر آراء ابن عربی کوشیدهاند ثابت کنند که زیباشناسیِ نگارگری ایرانی برخاسته از آموزۀ عرفانی «عالم خیال» است. مسئلۀ محوری این مقاله مبتنی است بر اینکه پیوند زدن مفاهیم متافیزیکی عالم خیال به زیباشناسی نگارگری مبنای نظری و روششناختی مستحکمی ندارد، زیرا اولاً ابن عربی و سایر پیروانش از طرح آموزۀ عالم خیال هدفی هستیشناختی (مراتب وجود) و معرفتشناختی (معرفت الله) را دنبال میکردهاند؛ ثانیاً شواهد و قراین چندانی در دست نیست که ثابت کند نگارگران و نقاشان الزاماً با تعالیم عرفانی ابن عربی آشنا بوده یا بدان گرایش داشتهاند؛ ثالثاً، بنابر دیدگاههای عرفانی، شهود عالم خیال شروطی دارد و صرفاً عارف واصل و حکیم کامل قادر است در آن سیر و سیاحت کند. بنابراین، تصوّر اینکه نگارگران همگی به چنین مراتبی دست یافتهاند دور از ذهن به نظر میرسد و شواهد چندانی هم برای اثبات آن در دست نیست. در مقابل، کوشیدهایم نشان دهیم که با رجوع به خود آثار نگارگری بهتر میتوان به وجوه زیباشناختی آنها پی برد.
محمد حسن رازنهان؛ مهران رضایی؛ محمد حسین سلیمانی
چکیده
گردابها جایگاههایی بودند در پهنههای دریا که کشتی گرد آن به چرخش در میآمد و سرانجام در کام آن فرو میرفت. اهمیت این جایگاهها به اندازهای بود که علاوه بر بیشتر جغرافینگاران که دربارة آنها مطالبی نوشتهاند، رسّامان نقشههای جغرافیایی نیز در بیشتر نقشههای ناحیهای به رسم جایگاه آن پرداختهاند تا کشتیبانان را از افتادن ...
بیشتر
گردابها جایگاههایی بودند در پهنههای دریا که کشتی گرد آن به چرخش در میآمد و سرانجام در کام آن فرو میرفت. اهمیت این جایگاهها به اندازهای بود که علاوه بر بیشتر جغرافینگاران که دربارة آنها مطالبی نوشتهاند، رسّامان نقشههای جغرافیایی نیز در بیشتر نقشههای ناحیهای به رسم جایگاه آن پرداختهاند تا کشتیبانان را از افتادن در آنها پرهیز دهند. یکی از شناختهشدهترین گردابها جایگاه فم الاسد یا کام شیر در خلیج فارس است. منظور از کام شیر یا دهان شیر، که به فراوانی در نوشتههای و سرودههای قدیم به کار رفته، گاه همین فم الاسد است. چنین مینماید که تا کنون دریافت روشنی از «کام شیر» در معنای جایگاه یک گرداب ترسناک نموده نشده، بلکه بیشتر به معنای ظاهری آن، یعنی دهان شیر جنگل، بسنده شده است. شناخت درست و بجای این واژهها میتواند تفسیر ما را از نوشتهها، سرودهها و نقشههایی که به این جایگاهها پرداختهاند دگرگون کند. این نوشته به شرح نام این جایگاه و گونههای دیگر جایگاههای گردابی، که در نوشتههای قدیم پرکاربردترند، پرداخته، پیشینۀ هر یک از این کلمات را واکاوی کرده و نمونههایی از آن را نشان داده است.
جهانبخش ثواقب؛ معصومه هادی؛ محمدرضا زاده صفری
چکیده
گسترش ورود اروپاییان به ایران در قرن 19میلادی/13 هجری، اگرچه موجبات افزایش اطلاعات آنان در عرصههای مختلف از طبیعت و جامعة ایران را فراهم ساخت، اما بهدلیل ادراک حسی یا سطحی از فرهنگ، ادیان و مذاهب ایرانی، بهویژه مذاهب قومی، محلی و رازآلود، دریافتهای آنان با اما و اگرهای فراوانی همراه است. این امر در گزارش سیاحان غربی دورة ...
بیشتر
گسترش ورود اروپاییان به ایران در قرن 19میلادی/13 هجری، اگرچه موجبات افزایش اطلاعات آنان در عرصههای مختلف از طبیعت و جامعة ایران را فراهم ساخت، اما بهدلیل ادراک حسی یا سطحی از فرهنگ، ادیان و مذاهب ایرانی، بهویژه مذاهب قومی، محلی و رازآلود، دریافتهای آنان با اما و اگرهای فراوانی همراه است. این امر در گزارش سیاحان غربی دورة قاجاریه از مذاهب صفحات غرب ایران بهوضوح قابل مشاهده است. هدف این پژوهش بررسی انتقادی این موضوع بر پایة روش تطبیقی است. بخش فراوانی از آنچه سفرنامهنویسان خارجی در سفرنامههای خود تحت عناوین اهل حق، نُصَیری، چراغخاموش، چراغپف، داوودی و بهویژه فرقة علیاللهی به عقاید و آداب و رسوم جاری در میان کردان با مرکزیت شهر کرند غرب منسوب داشتهاند، بیشتر بهیکی از آیینهای رایج در منطقه بهنام «یاری» تعلق دارد و در نتیجه تصویر آنان از فرقة علیاللهی تصویری مخدوش و غیر قابل اعتماد است.
حسین بادامچی
چکیده
اگرچه متون تاریخی به زبان ایلامی از دورۀ ایلامی قدیم نادر هستند، اما از شوش در دورۀ سوکلمخها نزدیک به 550 سند حقوقی به زبان اکدی و در موضوعات گوناگون حقوقی به دست آمده است که فرصتی بینظیر برای مطالعۀ نهادهای حقوقی و اجتماعی ایلام باستان فراهم میکند. مقالۀ حاضر ضمن ویرایش و ترجمۀ وصیتنامه گیمیلاَدد، اهل شوش از سده 17 ق. م، به ...
بیشتر
اگرچه متون تاریخی به زبان ایلامی از دورۀ ایلامی قدیم نادر هستند، اما از شوش در دورۀ سوکلمخها نزدیک به 550 سند حقوقی به زبان اکدی و در موضوعات گوناگون حقوقی به دست آمده است که فرصتی بینظیر برای مطالعۀ نهادهای حقوقی و اجتماعی ایلام باستان فراهم میکند. مقالۀ حاضر ضمن ویرایش و ترجمۀ وصیتنامه گیمیلاَدد، اهل شوش از سده 17 ق. م، به چگونگی قانون وصیت در ایلام باستان میپردازد. مقالۀ حاضر ابتدا برای مشخص کردن بستر تاریخی دورۀ سوکلمخها را تعریف میکند. سپس با تکیه به اسناد همزمان از بینالنهرین و شوش دربارۀ دامنۀ اختیار افراد برای وصیت کردن و جنبههای حقوقی وصیت توضیح میدهد.سرانجام وصیتنامۀ ایلامی گیمیلاَدد و یک سند مرتبط از دیدگاه صورت و ماهیت مطالعه خواهد شد. مطالعۀ حاضر نشان میدهد که والدین نمیتوانستند بدون دلیل فرزندان خود را از ارث محروم کنند؛ اما کوتاهی فرزندان در نگهداری از والدین دلیل کافی برای محروم کردن از ارث دانسته میشد. سند حاضر نشان میدهد که زنان ایلامی علاوه بر اهلیت دارا شدن، اهلیت اجرای حق نیز داشتهاند و میتوانستهاند مستقلاً در اموال خود تصرف کنند و معاملات حقوقی انجام دهند. چون این اسناد تا کنون به زبان انگلیسی هم منتشر نشدهاند، ترجمه انگلیسی را به متن افزودهایم.
بهمن فیروزمندی؛ علی بهادری
چکیده
بسیاری از پدیدهها و تحولات تاریخی ایران باستان و از جمله دورة هخامنشی ریشه در ساختار قبیلهای جامعه و قدرت دارد. یکی از این پدیدهها هفت خاندان بزرگ است که به رهبری داریوش موفق شدند بردیا / گوماته را سرنگون کنند. نویسندگان باستان تأیید میکنند که از این زمان تا پایان دورة ساسانی هفت خاندان با اسامی گوناگون نقش مهمی در ساختار سیاسی، ...
بیشتر
بسیاری از پدیدهها و تحولات تاریخی ایران باستان و از جمله دورة هخامنشی ریشه در ساختار قبیلهای جامعه و قدرت دارد. یکی از این پدیدهها هفت خاندان بزرگ است که به رهبری داریوش موفق شدند بردیا / گوماته را سرنگون کنند. نویسندگان باستان تأیید میکنند که از این زمان تا پایان دورة ساسانی هفت خاندان با اسامی گوناگون نقش مهمی در ساختار سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران باستان ایفا کردهاند. گبریاس یکی از اعضای هفت خاندان زمان داریوش اول است که در سنگنبشتة بیستون شخصی از قبیلة پاتیشْوَری خوانده میشود و در گلنبشتههای باروی تختجمشید و نقوش مهر برجایمانده آثاری از او دیده میشود. با توجه به این مدارک، به نظر میرسد که گبریاس در مقام خان قبیلة پاتیشوری یکی از بزرگ مالکان منطقة شمال غرب فارس و جنوب شرق خوزستان بوده و قلمرو قبیلة پاتیشوری نیز در همین ناحیه قرار داشته است. لیدوما (جنجان فعلی)، محل کشف آثار متعدد معماری هخامنشی، احتمالاً مرکز منطقهای/ قبیلهای گبریاس بوده است. گوردخمههای صخرهای هخامنشی شرق بهبهان را نیز میتوان بدو نسبت داد. این منطقه شدیداً تحت تأثیر فرهنگ و هنر عیلام قرار داشته و همان گونه که از مهر شخصی گبریاس برمیآید، او نیز از این نفوذ برکنار نمانده است.
یاسر حمزوی؛ حسین احمدی؛ رسول وطن دوست
چکیده
گونهای از دیوارنگاره در برخی از کلیساهای ایران وجود دارد که از نظر مواد و مصالح، روش اجرا و بهطور کلی از نظر ماهیت با دیگر دیوارنگارهها متفاوت است و تا کنون پژوهشی مستقل در مورد آنها انجام نشده است. هدف این مقاله شناخت شیوۀ اجرای این گونه از دیوارنگارهها و همچنین شناخت سیر تحول آنها از طریق مطالعات میدانی، کتابخانهای و تحلیل ...
بیشتر
گونهای از دیوارنگاره در برخی از کلیساهای ایران وجود دارد که از نظر مواد و مصالح، روش اجرا و بهطور کلی از نظر ماهیت با دیگر دیوارنگارهها متفاوت است و تا کنون پژوهشی مستقل در مورد آنها انجام نشده است. هدف این مقاله شناخت شیوۀ اجرای این گونه از دیوارنگارهها و همچنین شناخت سیر تحول آنها از طریق مطالعات میدانی، کتابخانهای و تحلیل اطلاعات بهدستآمده است. به دلیل کمبود پژوهش و ثبت اطلاعات فنی در این حوزه به زبان فارسی، در این پژوهش مطالعات اولیۀ انجامشده معطوف به دیوارنگارههای بومپارچۀ اروپایی است و در مرحلۀ دوم به دیوارنگارههای بومپارچۀ کلیسای وانک و کلیسای مریم اصفهان و کلیسای مریم تبریز پرداخته میشود. در دورۀ رنسانس، جهت حل برخی از مشکلات دیوارنگارههای بزرگ و سقفنگارهها، در مراحل اجرا به مرور زمان تغییراتی را به وجود آوردند که در نهایت شیوهای متفاوت و جدید از دیوارنگاره به وجود آورد که در این تحقیق به نام دیوارنگارۀ بومپارچه نامیده میشود. در پژوهش حاضر تلاش شده چگونگی به وجود آمدن این شیوه در اروپا و نمونههای آن در کلیساهای ایران مورد بررسی قرار گیرد تا آغاز راهی باشد جهت شناخت این آثار در کشور ایران.
علیرضا خواجه احمد عطاری؛ مُحیُّ الدّین آقاداودی؛ بهاره تقوینژاد
چکیده
دو مسجد- مدرسۀ چهارباغ و علیقلیآقا از دو مجموعة شهری شاخص دوران شاه سلطان حسین در پژوهش حاضر مورد توجه قرار گرفتهاند. پژوهش حاضر دو فرضیه را مطرح میدارد. نخست اینکه مسجد- مدرسه های منتخب در این پژوهش به عنوان شاخص ترین بناهای علمی- مذهبی احداثشده در دورۀ پادشاهی شاه سلطان حسین، بهخصوص از حیث آرایه های معماری، دارای ...
بیشتر
دو مسجد- مدرسۀ چهارباغ و علیقلیآقا از دو مجموعة شهری شاخص دوران شاه سلطان حسین در پژوهش حاضر مورد توجه قرار گرفتهاند. پژوهش حاضر دو فرضیه را مطرح میدارد. نخست اینکه مسجد- مدرسه های منتخب در این پژوهش به عنوان شاخص ترین بناهای علمی- مذهبی احداثشده در دورۀ پادشاهی شاه سلطان حسین، بهخصوص از حیث آرایه های معماری، دارای مؤلفههای سبک شناسانه منظمی هستند و دوم اینکه یکی از عوامل مهم در ایجاد تمایزات و تشابهات موجود در دو بنا نحوۀ حمایت از آنهاست. یافتههای این پژوهش گویای آن است که مهم ترین شاخصه های سبک شناسانه حاکم بر آرایههای دو بنا عبارت است از بهرهگیری از شاه گرهها و نقوش هندسی خاص به شکلی بافت گونه بر زمینة قطعههای کوچک کاشی معرق، با طیف رنگهای معین، جایگاه ویژۀ تقسیمات چهارگانه و کهنالگوی چلیپایی و همچنین تقارنهای گوناگون و بعضی موارد مشابه. به لحاظ محتوایی آرایه های معماری بازتابدهندۀ مضامین اعتقادی شیعه و تمجید از حامی دو بناست. با این وجود و علیرغم درج نام شاه در نقطۀ طلایی سردر دو بنا، در ساختار معماری و تزئینات، تفاوتهای بسیاری دیده میشود، از جمله تفاوت کمی و کیفی ابعاد بنا و وجود عناصر وابسته در بنای چهارباغ که معادلی در بنای علیقلیآقا ندارد. به لحاظ تزئینات نیز تمایزات چشمگیری مشاهده میشود.
صغری سلمانی نژاد مهر آبادی؛ عبدالرضا سیف
چکیده
وجوه شباهتها و تفاوتهای موجود بین شخصیتهای اساطیری و تاریخی و بیان آن میتواند تاثیر و تاثر ممتد اسطوره و تاریخ در طول زمان و نتیجه این تاثیرات را نشان دهد. کیومرث همواره در اساطیر ایران به عنوان نخستین انسان که در ظاهر نیز تفاوت چشمگیری با انسان امروزی دارد، مطرح میشود؛ اما در شاهنامه، فردوسی هرگز او را نخستین انسان ...
بیشتر
وجوه شباهتها و تفاوتهای موجود بین شخصیتهای اساطیری و تاریخی و بیان آن میتواند تاثیر و تاثر ممتد اسطوره و تاریخ در طول زمان و نتیجه این تاثیرات را نشان دهد. کیومرث همواره در اساطیر ایران به عنوان نخستین انسان که در ظاهر نیز تفاوت چشمگیری با انسان امروزی دارد، مطرح میشود؛ اما در شاهنامه، فردوسی هرگز او را نخستین انسان نمیشمارد. به نظر میرسد این امر متأثر از جهان بینی و نگاه اسلامی فردوسی در مورد آفرینش نخستین انسان در قرآن باشد؛ به همین جهت او را به عنوان اولین پادشاه، و نه نخستین انسان، مطرح میسازد. در این پژوهش کوشش شده تمام شباهتها و تفاوتهای این دو شخصیت در شاهنامه و قرآن بیان شود.
انتخاب کوهستان برای اولین محل زندگی، کشته شدن فرزندان، دشمنی اهریمن با آنان، داشتن عنوان نخستین و یکی دانستن این دو شخصیت در برخی از کتابهای تاریخی در این مبحث بررسی میشود.
نیما آصفی
چکیده
این مقاله در پی یافتن پاسخی برای این پرسش اصلی بوده است که آیا، چنانکه هنینگ اندیشیده، هرزنی در اصل گونهای از زبان تالشی است و در پی مهاجرت مردمان تالشزبان به آن دیار راه یافته، و نیز این پرسش که اگر مهاجرتی به هرزن رخ داده باشد، گونۀ زبانی تالشان مهاجر متعلق به کدام گویش تالشی بوده است. در این مقاله به سیزده مورد دگرگونی واجی ...
بیشتر
این مقاله در پی یافتن پاسخی برای این پرسش اصلی بوده است که آیا، چنانکه هنینگ اندیشیده، هرزنی در اصل گونهای از زبان تالشی است و در پی مهاجرت مردمان تالشزبان به آن دیار راه یافته، و نیز این پرسش که اگر مهاجرتی به هرزن رخ داده باشد، گونۀ زبانی تالشان مهاجر متعلق به کدام گویش تالشی بوده است. در این مقاله به سیزده مورد دگرگونی واجی و تفاوتهای لغویِ دیدهشده در منابع مورد نظر ما، یعنی اشعار شیخ صفیالدین اردبیلی، گونۀ زبانی هرزنی، سه گویش زبان تالشی و گویش تاتی خلخال پرداخته شده است. میزان و معیار ما برای شناخت این دگرگونیها ایرانی باستان بوده است، یعنی دگرگونیهای واجی را با اصل ایرانی باستان سنجیدهایم. نتایج آماری بهدستآمده در این بخش ما را به این تحلیل کیفی رهنمون میسازد که اگر چنانچه داستان مهاجرت تالشان به هرزن را بپذیریم، خاستگاه این مهاجران نمیتواند، چنانکه هنینگ انگاشته، جایی در محدودۀ جنوب شرقی مناطق تالش زبان باشد، بلکه این مهاجرت احتمالاً از مناطق شمالی تالش رخ داده است.
حسین بادامچی
چکیده
اگرچه اسناد به زبان ایلامی قدیم نادر هستند، از شوش در دورة سوکلمخها بیش از ۵۰۰ سند حقوقی به زبان اکدی و در موضوعات مختلف به دست آمده است که فرصتی بی نظیر برای مطالعة نهادهای حقوقی و اجتماعی ایلام فراهم میکند. مقالة حاضر ضمن ویرایش و ترجمة سه اجارةنامه ایلامی از دوره سوکلمخها به بررسی ماهیت قراردادهای معروف به ...
بیشتر
اگرچه اسناد به زبان ایلامی قدیم نادر هستند، از شوش در دورة سوکلمخها بیش از ۵۰۰ سند حقوقی به زبان اکدی و در موضوعات مختلف به دست آمده است که فرصتی بی نظیر برای مطالعة نهادهای حقوقی و اجتماعی ایلام فراهم میکند. مقالة حاضر ضمن ویرایش و ترجمة سه اجارةنامه ایلامی از دوره سوکلمخها به بررسی ماهیت قراردادهای معروف به esip-tabal) ) میپردازد. مطالعة تطبیقی با قانون حمورابی نشان میدهد که احتمالاً نوع خاصی از رهن در قالب عقد اجاره پنهان شده تا امکان اخذ بهرة بیش از نرخ جایز فراهم شود. مقالة حاضر ابتدا برای مشخص کردن بستر تاریخی تقسیم بندی تاریخ ایلام باستان را توضیح میدهد. سپس اهمیت اسناد اکدی شوش بررسی و سرانجام متن سه اجارة نامه زمین کشاورزی از نوع (esip-tabal) از دیدگاه صورت و ماهیت قرار داد مطالعه خواهد شد.
محمدحسن جلالیان چالشتری
چکیده
خط و نظام نوشتاری بهکاررفته در متون فارسی میانۀ زرتشتی یا همان خط پهلوی به دلیل نواقص و مشکلات بسیاری که داشته، چه در زمان رواج و کاربردش در نگارش آثار و متون فارسی میانه و چه در حال حاضر که این متون مورد بررسی و پژوهش قرار میگیرند، همواره باعث بدفهمیها و قرائتهای اشتباه فراوان شده است. این ابهامات خط و عدم درک کامل و دقیق متن ...
بیشتر
خط و نظام نوشتاری بهکاررفته در متون فارسی میانۀ زرتشتی یا همان خط پهلوی به دلیل نواقص و مشکلات بسیاری که داشته، چه در زمان رواج و کاربردش در نگارش آثار و متون فارسی میانه و چه در حال حاضر که این متون مورد بررسی و پژوهش قرار میگیرند، همواره باعث بدفهمیها و قرائتهای اشتباه فراوان شده است. این ابهامات خط و عدم درک کامل و دقیق متن باعث شده تا مؤلّفان و کاتبان گذشته و پژوهندگان کنونی گاه جهت رفع ابهام از واژهها و توجیه برداشت و قرائت خود دست به پرداختن افسانههایی بزنند که پشتوانه و اساسی ندارند. در این نوشتار، پس از مروری بر صورتهای نگاشتهشدۀ نام سرزمین سغد در متون پهلوی و ارائۀ پیشنهادی در نحوۀ واجنویسی یکی از این صورتها به صفت «هفتآشیان»، که در مورد این سرزمین در متن پهلوی شهرستانهای ایران و در کتاب زینالاخبار گردیزی آمده، پرداخته شده است و در نهایت صفت «هفتآشیان» صورتی تحریفشده از برگردان واژۀ اوستایی suγδō.šayanaبه حساب آمده است. صورت اوستایی با پشت سر گذاشتن تحولات آوایی در زبان فارسی میانه به صورت suwdōšayan درآمده، ولی به علت عدم آگاهی کاتبان از آن و شباهت نگارشی آن در خط پهلوی باhaftāšyān ، در دستنویسهای پهلوی و متون پس از اسلام به واسطة این واژة اخیر پس زده شده و بهکلی متروک شده است.
نازنین خلیلی پور؛ محمدتقی راشد محصل
چکیده
رسالۀ سنسکریتِ َارتهَهشاسترَه تصنیف کاوتیلیه، تألیفی از حدود قرن سوم ق.م، نوشتهای است در آیین کشورداری و پادشاهی در هند. این کتاب، که از نظر عنوان شباهتهای نزدیک با سیاستنامه یا سیرالملوک خواجه نظامالملک طوسی، وزیر مشهور دورۀ سلجوقی و مؤسس نظامیههای ایران، دارد، تاکنون به زبان فارسی ترجمه نشده و اصولاً به وجود چنین ...
بیشتر
رسالۀ سنسکریتِ َارتهَهشاسترَه تصنیف کاوتیلیه، تألیفی از حدود قرن سوم ق.م، نوشتهای است در آیین کشورداری و پادشاهی در هند. این کتاب، که از نظر عنوان شباهتهای نزدیک با سیاستنامه یا سیرالملوک خواجه نظامالملک طوسی، وزیر مشهور دورۀ سلجوقی و مؤسس نظامیههای ایران، دارد، تاکنون به زبان فارسی ترجمه نشده و اصولاً به وجود چنین اثری در آثار ادبی و تاریخی ایران اشارهای نرفته است. این مقاله بر آن است که ضمن معرفی کتاب ارتههشاستره به خوانندگان فارسیزبان، برخی فصلهای آن را ازجهت موضوعی با مطالب کتاب سیاستنامه مقابله کند، وجوه افتراق و تشابه مطالب دو کتاب را بازنمایاند، و از این راه تفاوت اندیشۀ سیاسی دو نویسنده را تا حد امکان مشخص نماید. نیز به دنبال این است که در خلال این بررسی بتواند درجۀ توفیقِ دو نویسنده را در بیان مقصود و کاربرد توصیههای هریک را در کشورداری و بهره رسانیدن به خواستاران معین کند. در نهایت، با توجه به اینکه کتابی مانند ارتههشاستره با تمام ویژگیهای یک سیاستنامۀ مطلوب در دست است، مسئلۀ این مقاله این است که آیا اساساً کتاب سیاستنامۀ خواجه نظامالملک را نیز در مقایسه با ارتههشاسترۀ کاوتیلیه، میتوان سیاستنامه نامید؟
بهروز افخمی؛ زینب خسروی
چکیده
باغ ایرانی از مهمترین پدیدههای فرهنگی ایران است. بر پایۀ اسناد تاریخی و شواهد باستانشناسی نخستین باغهای ایرانی در دورۀ هخامنشی ساخته شدهاند. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که باغ ایرانی، به عنوان یکی از خصوصیات فرهنگ ایرانی، چه معنا و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی را بازنمایی میکند؟ چارچوب نظری پژوهش بر اساس ...
بیشتر
باغ ایرانی از مهمترین پدیدههای فرهنگی ایران است. بر پایۀ اسناد تاریخی و شواهد باستانشناسی نخستین باغهای ایرانی در دورۀ هخامنشی ساخته شدهاند. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که باغ ایرانی، به عنوان یکی از خصوصیات فرهنگ ایرانی، چه معنا و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی را بازنمایی میکند؟ چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریة هتروتوپیای فوکو نهاده شده و کوشش شده است که کارکردهای چندگانة باغ ایرانی تبیین شود. باغ ایرانی معنا و کارکردی چندگانه داشته است. نخستین اینها مرتبط است با رفع محدودیت انسان و تسلط فرهنگ زیستی بر جغرافیای ایران که در قالب منظرسازی باغ نمایان میشود؛ دومین اینها مرتبط است با بهرهبرداری نهاد سیاسی از باغ یا نمادهای باغ ایرانی در جهت معنادهی به فضای باغ به منظور نمایش قدرت و مشروعیت؛ و سومین هماهنگی، یکپارچگی و نظم پدیدههای طبیعی است. نظم باغ ایرانی به انسان آرامش و احتمالاً حس نزدیکی و ارتباط با خداوند را میداده است. کارکردهای چندگانه و متراکم باغ ایرانی وارد ناخودآگاه جمعی ایرانیان شده و در فرهنگ ایرانی، باغ به مکان مرکزی تبدیل شده و به همین جهت در دورههای مختلف تاریخی ساخت آن تداوم یافته است.
الهه پنجه باشی
چکیده
در زمان معاصر نشانه در مرکز توجه انسان قرارگرفته و ازجمله موضوعاتی است که بهطور عمده مورد بازاندیشی واقعشده است. نقاشی دورۀ قاجار در دهههای اخیر، شاهد تحول و تقویت خوانش نشانههای تصویری بوده است. یکی از نشانههای اصلی در هنر دورۀ اول قاجار نشانه پرنده است بهوفور در هنر نقاشی این دوراندیده میشود. پانوفسکی با طرح تفسیر شمایلشناسانه ...
بیشتر
در زمان معاصر نشانه در مرکز توجه انسان قرارگرفته و ازجمله موضوعاتی است که بهطور عمده مورد بازاندیشی واقعشده است. نقاشی دورۀ قاجار در دهههای اخیر، شاهد تحول و تقویت خوانش نشانههای تصویری بوده است. یکی از نشانههای اصلی در هنر دورۀ اول قاجار نشانه پرنده است بهوفور در هنر نقاشی این دوراندیده میشود. پانوفسکی با طرح تفسیر شمایلشناسانه میان مطالعاتی که درزمینۀ تاریخ هنر و مطالعات سایر رشتههای علوم انسانی صورت میپذیرد پیوند برقرار میکند. در مطالعات تطبیقی همیشه یک اثر را از حیث خصلتهای صوری و فرمال موردبررسی قرار نمیدهیم، بلکه میان یک اثر با ادبیات، فلسفه... و نظام اجتماعی آن دوران و سایر نظامهای فرهنگی پیوند برقرار میکنیم. رها از اینکه هنرمند چنین قصدی را داشته یا نداشته است. در جستجوی این مسئله ابتدا با مقولات کلیدی در حوزۀ نظری بر اساس نظریهپردازی اروین پانوفسکی (1968-1892) میلادی بهعنوان گرایش نظری پژوهش مورد واکاوی قرارگرفته و بر این مبنی سؤال اصلی پژوهش به این قرار است: پرنده در نقاشی پیکره نگاری درباری دورۀ قاجار در زنان و مردان از چه جایگاه معنایی بنا بر آرا پانوفسکی برخوردار است؟ محتوای پژوهش حاضر کیفی است و بر اساس روششناسی تاریخی- تحلیلی و شیوۀ گردآوری کتابخانهای صورت گرفته است. نتایج یافتهها حاکی از آن است که نمایش و حضور پرنده در هنر قاجار متأثر از هنجارهای زیباییشناسی ایران در دورههای قبل است. پرنده در این آثار بهمثابه نمادی فعال و پویا در تعادل با پیکره تصویر قرارگرفته و در تکامل فرایند نهایی تصویر نمودار میشود.
احمد پوراحمد؛ رحمت اله فرهودی؛ سعید زنگنه شهرکی؛ طهورا شفاعت قراملکی
چکیده
بافت تاریخی مجموعهای از آثار تمدن گذشتگان میباشد که ارزش و فرهنگ یک شهر را نشان میدهد. این بافت مجموعهای از کیفیتهای مطلوب در جهت بهرهمندی جوامع برشمرده میشود. بازآفرینی شهری به دنبال حل مشکلات ناشی از ابعاد گوناگون زندگی میباشد. گردشگری پایدار در هماهنگی با محیط، جامعه و فرهنگهای محلی عمل میکند و میتواند به عنوان ...
بیشتر
بافت تاریخی مجموعهای از آثار تمدن گذشتگان میباشد که ارزش و فرهنگ یک شهر را نشان میدهد. این بافت مجموعهای از کیفیتهای مطلوب در جهت بهرهمندی جوامع برشمرده میشود. بازآفرینی شهری به دنبال حل مشکلات ناشی از ابعاد گوناگون زندگی میباشد. گردشگری پایدار در هماهنگی با محیط، جامعه و فرهنگهای محلی عمل میکند و میتواند به عنوان رویکرد مناسب برای بازآفرینی باشد. هدف از پژوهش اولویتبندی گونههای گردشگری به منظور بازآفرینی بافت تاریخی میباشد که به این منظور در پی پاسخگویی به این سؤال میباشیم که کدام یک از گونههای گردشگری برای بازآفرینی بافتهای تاریخی بخصوص بافت تاریخی تبریز مناسب میباشد؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا ابعاد بازآفرینی شهری و گونههای مختلف گردشگری مورد بررسی قرار گرفتند. جامعهی آماری تحقیق حاضر را خبرگان گردشگری و شهرسازی (اساتید دانشگاه) تشکیل میدهند که در ارتباط با موضوع پژوهش هم از نظر نظری و هم از نظر مصداقی در ارتباط با نمونهی موردی (شهر تبریز) دانش و تخصص لازم را دارا بودهاند. با توجه به نبود چارچوب نظری و عدم شناخت کافی از تعداد جامعهی آماری و همچنین با توجه به ماهیت و هدف تحقیق، با استفاده از ترکیبی از روشهای نمونهگیری غیراحتمالی از قبیل روشهای هدفمند یا قضاوتی (معیار- محور)، زنجیرهای (گلوله برفی) و سهمیهای و داوطلبانه (اعضای در دسترس) به انتخاب تعداد اعضای مورد نیاز پنل خبرگان از میان افراد واجد شرایط اقدام شد؛ حداکثر تعداد افراد برای رسیدن به اجماع در نظرات 30 نفر تعیین گردید. نتایج از طریق نرمافزار SPSS و با کاربرد آزمون دلفی فازی مورد تحلیل قرار گرفت. سپس ارتباط هر یک از گونههای گردشگری با اهداف بازآفرینی بافت تاریخی مشخص گردید. در انتها راهبردها و سیاستهایی در جهت توسعهی گونههای گردشگری که ارتباط بیشتری با بازآفرینی بافتهای تاریخی دارند ارائه گردید. نتایج حاکی از آن است که بازآفرینی بافت تاریخی با رویکرد گردشگری باید با الویتدهی به گردشگری تاریخی (0.072)، فرهنگی (0.070)، هنری (0.061)، خلاق (0.058)، اجتماعی (0.055)، تفریحی (0.053)، غذا (0.052) صورت پذیرد.
محمد افروغ
چکیده
جل ها از مهم ترین و کاربردی ترین دست بافته های عشایر شمال غرب ایران و بهطور خاص، شاهسون است که ضمن مرتفع ساختن نیاز ضروری عشایر در ارتباط با حمل افراد و اسباب زندگی، محملی برای آشکار کردن ابعاد زیباشناختی ذهن هنرمند بومی و عشایری، بود. نقش های برآمده از عقاید و باورهای جمعی و فردی و اندیشه خیالین و رنگ های برتافته ...
بیشتر
جل ها از مهم ترین و کاربردی ترین دست بافته های عشایر شمال غرب ایران و بهطور خاص، شاهسون است که ضمن مرتفع ساختن نیاز ضروری عشایر در ارتباط با حمل افراد و اسباب زندگی، محملی برای آشکار کردن ابعاد زیباشناختی ذهن هنرمند بومی و عشایری، بود. نقش های برآمده از عقاید و باورهای جمعی و فردی و اندیشه خیالین و رنگ های برتافته از ذوق و احساس بافنده در جل شاهسون، اینگونه بافته ها را از منظر زیباشناختی منحصربه فرد نموده است. این مقاله بر آن است تا بررسی، تحلیل، توصیف و معرفی جل های شاهسونی را با سی نمونه انتخابی در ابعاد فن شناختی (فنون بافت) و زیباشناختی (نقش و رنگ)، مورد مطالعه قرار دهد. پرسش مطروحه در این مقاله این است که طرح ها و نقش ها و رنگ های بهکاررفته در جل های شاهسون کدام است؟ برخی از یافته های پژوهش چنین است: اندازه جل های شاهسونی نسبت به جل های سایر عشایر، بزرگ تر و به شکل مستطیل است. ضمن اینکه از نقش و نگاره های بیشتری بهره برده است. فضای ساختاری زمینۀ آنها غالباً به قاب ها یا نوارهای افقی کم عرض و متوسط، تقسیم شده است که در درون آنها انواع نقش مایه ها به ویژه نقوش جانوری، تزئین و نقش پردازی گشته است. زمینه برخی از جل ها نیز بدون قاب و نوار و به صورت سرتاسری و افشان گونه تزئین گشته است. نقش مایه طاووس و بز (بزغاله)، بیشترین و متنوع ترین نقش و نگاره های و نقوش گیاهی همـچون درخت و گل و بوته های انتزاعی کم ترین نمونه های نقش اندازی شده در این جل هاست. همچنین بافت جل ها به طور غالب، به شیوه پیچ بافی یا سوماک است. رنگ های به کار رفته در این جل ها محدود، طبیعی و گیاهی است که شامل قرمز، آبی و انواع طیف آن، سرمه ای، زرد طلایی و خردلی، سیاه، سفید، قهوهای سیر و باز، سبز سیر و باز، است. این مقاله از نوع کیفی و بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای و جستجو در منابع مختلف (سراچهها، مجموع ها و موزه های معتبر)، است.
حمیرا زمردی؛ محمداکبر سپاهی
چکیده
داستان لیلی و مجنون از مشهورترین داستانهای عاشقانۀ ادبیات فارسی است که از زبان و ادبیات عربی به فارسی راه یافتهاست. نظامی، نخستین شاعر ایرانی است که این داستان را به نظم فارسی درآوردهاست. پس از نظامی، شاعران دیگری نیز به تأثیر از او این داستان را بازآفرینی کردهاند. داستان لیلی و مجنون همانند بسیاری از عناصر فرهنگی دیگر، از طریق ...
بیشتر
داستان لیلی و مجنون از مشهورترین داستانهای عاشقانۀ ادبیات فارسی است که از زبان و ادبیات عربی به فارسی راه یافتهاست. نظامی، نخستین شاعر ایرانی است که این داستان را به نظم فارسی درآوردهاست. پس از نظامی، شاعران دیگری نیز به تأثیر از او این داستان را بازآفرینی کردهاند. داستان لیلی و مجنون همانند بسیاری از عناصر فرهنگی دیگر، از طریق زبان و ادبیات فارسی و مناسبات فرهنگی این زبان با ادبیات اقوام و مردمانی که با این فرهنگ و ادبیات در تعامل بودهاند، وارد آن فرهنگها شدهاست و در زبانها و ادبیات آنها بازآفرینی شدهاست. در ادبیات بلوچی، دو داستان را میتوان یافت که به تأثیر از لیلی و مجنون ساخته شدهاند؛ نخست، داستانی است به نام لیلی و مجنون یا لیلا و مجنا و دیگری همین داستان هانی و شَیمُرید. داستان نخست، چندان شهرتی ندارد اما هانی و شَیمُرید مشهورترین داستان عاشقانه در ادبیات بلوچی است. این داستان منظوم همانند بسیاری از دیگر منظومههای داستانی کهن ادبیات بلوچی، شاعر مشخصی ندارد و راویان و نقالان، روایتهایی از آن را به گویشهای مختلف روایت کردهاند که طبعاً تفاوتهایی در جزئیات و تعداد منظومهها و تعداد بندهای روایتهای آن پیدا شدهاست. هانی و شَیمُرید با داستان لیلی و مجنون، شباهتهای چشمگیری دارد که با توجه به تعاملات همیشگی ادبیات بلوچی با زبان و ادبیات فارسی، میتوان این شباهتها را از منظر تعاملات فرهنگی و تأثیرپذیری ادبی بررسی کرد. همانگونه که لیلی و مجنون نظامی در مقایسه با روایت همین داستان در ادبیات عربی، متأثر از بافت اجتماعی و فرهنگی جامعۀ روزگار نظامی بودهاست، دربارۀ داستان هانی و شَیمُرید نیز میتوان دید که رنگوبوی بافت اجتماعی و فرهنگی جامعۀ میزبان در آن تأثیر گذاشته و آن را مبین ویژگیهای آن جامعه ساختهاست؛ در حقیقت میتوان هانی و شَیمُرید را نسخۀ بلوچی لیلی و مجنون دانست.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
فاطمه معنوی؛ حسین دانا؛ افشین متقی
چکیده
سیر مضامین ادبی در دورههای مختلف شعر فارسی نشان میدهد رابطۀ ادبیات و جامعه، رابطهای اجتنابناپذیر است؛ برای نمونه، بازتاب مسائل ژئوپلیتیکیِ متأثر از عصبیتهای فردی و دینیِ برخاسته از ضرورتهای سیاسی و حکومتیِ زمانه در جهت منافع خلفا و پادشاهان مستبد حاکم بر ایرانِ بعد از اسلام نشان میدهد که شاعران درباری در ...
بیشتر
سیر مضامین ادبی در دورههای مختلف شعر فارسی نشان میدهد رابطۀ ادبیات و جامعه، رابطهای اجتنابناپذیر است؛ برای نمونه، بازتاب مسائل ژئوپلیتیکیِ متأثر از عصبیتهای فردی و دینیِ برخاسته از ضرورتهای سیاسی و حکومتیِ زمانه در جهت منافع خلفا و پادشاهان مستبد حاکم بر ایرانِ بعد از اسلام نشان میدهد که شاعران درباری در مقام یکی از رسانههای مهم تبلیغی جامعه، در جهتِ تقویت منافع جریانهای سیاسی و مذهبی حاکم، مضامین همسو با گفتمانهای ابلاغشده را ترویج کردهاند؛ از جملۀ این مضامین، تشویق پادشاهان به کشورگشایی و حمله به دیگر سرزمینها به بهانۀ گسترش اسلام و جاودانگی نام پادشاهان در صفحات تاریخ بودهاست که در نتیجه، فضای جغرافیایی و به تبع آن، انباشت سرمایه را برای حاکمان وقت به ارمغان میآوردهاست. با نظر به اهمیت موضوع از لحاظ سیاسی، جغرافیایی، اجتماعی و تجلی آن در نحوۀ تفکر شاعران دورۀ غزنوی، بر آن شدیم تا این مسئله را از دیدگاه فرخی و عنصری و ناصرخسرو که اشعار درخور توجهی دربارۀ موضوع گسترش ارضی برای حاکمان دورۀ خویش داشتهاند، بررسی کنیم و در مقام نتیجهگیری نشان دهیم که براساس روحِ زمانۀ ایران عصر غزنوی، شاعران با دیدگاههای ایدئولوژیک و با توجه به همراستا بودن مضامین گسترش ارضی و متملقانۀ ایشان با عملکرد و سیاستهای توسعۀ ارضی سلطان، بر راهبرد سلطان برای رسیدن به اهدافش مؤثر واقع شده و چهبسا توانسته باشند گامهای مهمی در جهت تفکرِ گسترش ارضی از حیث سیاسی و عقیدتی بردارند و با تشویقهای متملقانۀ خود، پادشاه وقت را در کشورگشاییها و توسعۀ ارضی از زوایای مختلف روحی و روانی یاریگر باشند.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سید سعید رضا منتظری؛ مسلم رضوانی
چکیده
ثنویت از جمله مفاهیم بسیار مهمی است که در مرکزیت جهان بینی دین زرتشتی قرار دارد. این مفهوم جهان را به دو قطب خیر و شر که در تقابل با یکدیگر هستند، تقسیم و توصیف کرده است. ثنویت مفهومی است که انتظار میرود در تمامی سطوح و ساختارهای این دین از جمله نظام اخلاقی حضور داشته باشد. در این نوشتار سعی بر آن شده است تا با اتخاذ دو رویکرد متن محور ...
بیشتر
ثنویت از جمله مفاهیم بسیار مهمی است که در مرکزیت جهان بینی دین زرتشتی قرار دارد. این مفهوم جهان را به دو قطب خیر و شر که در تقابل با یکدیگر هستند، تقسیم و توصیف کرده است. ثنویت مفهومی است که انتظار میرود در تمامی سطوح و ساختارهای این دین از جمله نظام اخلاقی حضور داشته باشد. در این نوشتار سعی بر آن شده است تا با اتخاذ دو رویکرد متن محور و رویکرد منطقی به بررسی تاثیر این مفهوم بر نظام اخلاق زرتشتی پرداخته شود. در رویکرد متن محور به بررسی هم پوشانیها و هم زیستیهای موجود در متن میان ثنویت و مفاهیم اخلاقی پرداخته شده است. با اتخاذ این رویکرد میتوان ملاحظه کرد که این مفهوم، دوگانگی خود را به شیوههای مختلف در میان مفاهیم اخلاقی بر جای گذاشته است و آنها را به سمت و سوی خود جهت دهی کرده است. با این وجود، از جمله مسائلی که همواره رابطه اصول اخلاقی با جهان بینی یک دین را به چالش میکشد، مبحث عدم رابطه میان گزارههای اخلاقی و گزارههای توصیفی است، که در این نوشتار به عنوان رویکرد دوم برای بررسی موضوع مورد توجه قرار گرفته است. در این رویکرد، نسبت منطقی میان ثنویت به عنوان مفهومی که سعی در توصیف جهان به شیوهای خاص را دارد و مفاهیم اخلاقی، مورد ملاحظه قرار گرفته است. از یک سو اگر تاثیر را در معنای استنتاج از گزارههای جهان بینی در نظر بگیریم و از سوی دیگر رابطهی منطقی میان بایدها و هستها وجود نداشته باشد، بر این اساس، هر گونه نسبت و فرض تاثیر، میان جهان بینی ثنوی و اخلاقیات که از جانب نگارندگان این متون و بنیانگذاران آن لحاظ شده، بر مبنای یک خطای منطقی و مغالطه میان «هست و باید» بوده است. اگرچه با نگاه کلی به سیر تاریخی اخلاقیات زرتشتی میتوان دریافت که از شدت تاثیر ثنویت بر اخلاقیات در متون پهلوی در نسبت با اوستای قدیم کاسته شده و شاهد نوعی حرکت به سمت استقلال اخلاقیات از اصول جهان بینی هستیم.