مقاله پژوهشی
مقاله پژوهشی
حمیرا زمردی؛ محمداکبر سپاهی
چکیده
داستان لیلی و مجنون از مشهورترین داستانهای عاشقانۀ ادبیات فارسی است که از زبان و ادبیات عربی به فارسی راه یافتهاست. نظامی، نخستین شاعر ایرانی است که این داستان را به نظم فارسی درآوردهاست. پس از نظامی، شاعران دیگری نیز به تأثیر از او این داستان را بازآفرینی کردهاند. داستان لیلی و مجنون همانند بسیاری از عناصر فرهنگی دیگر، از طریق ...
بیشتر
داستان لیلی و مجنون از مشهورترین داستانهای عاشقانۀ ادبیات فارسی است که از زبان و ادبیات عربی به فارسی راه یافتهاست. نظامی، نخستین شاعر ایرانی است که این داستان را به نظم فارسی درآوردهاست. پس از نظامی، شاعران دیگری نیز به تأثیر از او این داستان را بازآفرینی کردهاند. داستان لیلی و مجنون همانند بسیاری از عناصر فرهنگی دیگر، از طریق زبان و ادبیات فارسی و مناسبات فرهنگی این زبان با ادبیات اقوام و مردمانی که با این فرهنگ و ادبیات در تعامل بودهاند، وارد آن فرهنگها شدهاست و در زبانها و ادبیات آنها بازآفرینی شدهاست. در ادبیات بلوچی، دو داستان را میتوان یافت که به تأثیر از لیلی و مجنون ساخته شدهاند؛ نخست، داستانی است به نام لیلی و مجنون یا لیلا و مجنا و دیگری همین داستان هانی و شَیمُرید. داستان نخست، چندان شهرتی ندارد اما هانی و شَیمُرید مشهورترین داستان عاشقانه در ادبیات بلوچی است. این داستان منظوم همانند بسیاری از دیگر منظومههای داستانی کهن ادبیات بلوچی، شاعر مشخصی ندارد و راویان و نقالان، روایتهایی از آن را به گویشهای مختلف روایت کردهاند که طبعاً تفاوتهایی در جزئیات و تعداد منظومهها و تعداد بندهای روایتهای آن پیدا شدهاست. هانی و شَیمُرید با داستان لیلی و مجنون، شباهتهای چشمگیری دارد که با توجه به تعاملات همیشگی ادبیات بلوچی با زبان و ادبیات فارسی، میتوان این شباهتها را از منظر تعاملات فرهنگی و تأثیرپذیری ادبی بررسی کرد. همانگونه که لیلی و مجنون نظامی در مقایسه با روایت همین داستان در ادبیات عربی، متأثر از بافت اجتماعی و فرهنگی جامعۀ روزگار نظامی بودهاست، دربارۀ داستان هانی و شَیمُرید نیز میتوان دید که رنگوبوی بافت اجتماعی و فرهنگی جامعۀ میزبان در آن تأثیر گذاشته و آن را مبین ویژگیهای آن جامعه ساختهاست؛ در حقیقت میتوان هانی و شَیمُرید را نسخۀ بلوچی لیلی و مجنون دانست.
مقاله پژوهشی
فاطمه زینلی گلنابادی؛ نرگس ذاکر جعفری
چکیده
ظهور پیامآوران بهاری در میان نشانههای سال جدید فرهنگ ایرانیان اهمیت ویژهای دارد. سالهاست «حاجیفیروز» بهعنوان پیک بهاری شهرها، بهویژه شهر تهران، شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگیهای شخصیت حاجیفیروز و خوانش کهنالگویی از او با استناد به نظریات روانشناختی یونگ است. در مباحث مربوط به روانکاوی و ...
بیشتر
ظهور پیامآوران بهاری در میان نشانههای سال جدید فرهنگ ایرانیان اهمیت ویژهای دارد. سالهاست «حاجیفیروز» بهعنوان پیک بهاری شهرها، بهویژه شهر تهران، شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگیهای شخصیت حاجیفیروز و خوانش کهنالگویی از او با استناد به نظریات روانشناختی یونگ است. در مباحث مربوط به روانکاوی و روانشناسی شخصیت یونگ، از مبحثی با عنوان «کهنالگوها» یاد میشود. این عناصر با آنکه در ضمیر ناخودآگاه جمعی انسان قرار دارند، نشانههایی در خودآگاه بروز میدهند که سبب شناخته شدن نوع کهنالگو میشود و این شناخت خوانش نمادها و رمزورازهای ذهن و طبیعت را برای بشر ممکن ساختهاست. در این پژوهش، با در نظر گرفتن ویژگیها و نمادها و نشانههای حاجیفیروز، به مقایسۀ آن با کهنالگوهای یونگ پرداخته شدهاست. تحقیق حاضر در تلاش است به این پرسشها پاسخ دهد: دلیل تداوم حیات حاجیفیروز چیست؟ شخصیت حاجیفیروز چقدر با چهارچوب کهنالگوهای یونگ همپوشانی دارد؟. طبق یافتههای تحقیق حاضر، بیشترین تطبیق حاجیفیروز و کهنالگوهای یونگ را میتوان در کهنالگوی «خویشتن» جستوجو کرد؛ ویژگیهایی چون تکرارشوندگی، نماد هندسی ماندالا و ارتباطش با دایرۀ زنگی، نماد حیوانی مار و جاودانگی و ارتباط آن با کلاه حاجیفیروز، ویژگی جمع اضداد و تقابلهای دوگانه، در این مورد تأملبرانگیز هستند. نگاه دقیق به شخصیت حاجیفیروز و زمان حضورش در جامعه و پیامی که دارد نشان میدهد که وی نیز مانند توصیفاتی که یونگ از کهنالگوی خویشتن و همچنین مشخصات کلی اساطیر دارد، مطابقت دارد و با گذر از دنیای کهنالگوهایی چون «آنیما» و «سایه» و «نقاب»، به کهنالگوی خویشتن و جایگاه فردیت دست یافتهاست. این مطالعه نشان میدهد حاجیفیروز میتواند در چهارچوب علمی اسطوره قرار گیرد و به همین دلیل است که با وجود تحولات عمیق فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ، در ضمیر ناخودآگاه جمعی ایرانیان حیات داشته و بروزش در جهان عینی فرهنگ ایرانی تاکنون ادامه یافتهاست. گردآوری اطلاعات در این پژوهش بهصورت کتابخانهای است که با رویکردی کیفی و به شیوة تحلیلی ـ توصیفی انجام شدهاست.
مقاله پژوهشی
امید مجد
چکیده
گویش نیشابوری یکی از کهنترین گویشهای شرقی ایران به شمار میرود که به لحاظ ویژگیهای آوایی و دستوری، مختصات ویژهای دارد. در این جستار، به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و روش سندکاوی و دادهکاوی، بر پایۀ مطالعات کتابخانهای و بهرهگیری از شمّ زبانی نگارنده ـ که گویشور نیشابوری است ـ به بررسی اصلیترین فرایندهای واجی توصیف و تبیین انواع ...
بیشتر
گویش نیشابوری یکی از کهنترین گویشهای شرقی ایران به شمار میرود که به لحاظ ویژگیهای آوایی و دستوری، مختصات ویژهای دارد. در این جستار، به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و روش سندکاوی و دادهکاوی، بر پایۀ مطالعات کتابخانهای و بهرهگیری از شمّ زبانی نگارنده ـ که گویشور نیشابوری است ـ به بررسی اصلیترین فرایندهای واجی توصیف و تبیین انواع واجهای این گویش پرداخته و با استفاده از مشخصههای تمایزدهندۀ هر واج، آنها را دستهبندی و تقسیمبندی کردهایم. در ادامه، مبحث پسوندها و پیشوندها و نیز صرف افعال و زمانهای آنها بررسی شدهاست. نتایج پژوهش نشاندهندۀ آن است که واجهای گویش نیشابوری شامل 33 واج است؛ همزه در گویش نیشابوری در ابتدای کلمات بهسختی شنیده میشود، برخی واجها مانند «ع» و «ح» در کلمات عربی به صورت آشکار و غلیظ تلفظ میشود. هر دو واج «غ» و «ق» همزمان با هم در زبان وجود دارد. برخی هجاها برخلاف فارسی معیار با صامت بدون مصوت شروع میشود. درگویش نیشابوری، تغییراتی در مصوتها روی میدهد که برخی از آنها کاملاً بیقاعده و برخی دیگر قاعدهمند است. حذف، قلب، ادغام، ابدال، تفاوت در تلفظ صرف برخی از افعال مانند ماضی استمراری و ماضی نقلی، کاربرد خاصی از وندها، ازجمله مواردی است که سبب تفاوت گویش نیشابوری با فارسی معیار میشود. همچنین با توجه به این گویش میتوان برخی ریشهشناسیهای لغوی را نیز تکمیل و بازنگری کرد.
مقاله پژوهشی
مهدی قادرنژاد حمامیان؛ عبدالله آقائی
چکیده
شکار از نخستین اعمالی است که بشر در طول تاریخ خود همواره سعی در تصویر آن داشتهاست. در ایران باستان شکار نقش دینی و آیینی داشته و از جایگاه مهمی برخوردار بودهاست. در این میان، میترائیسم یکی از ادیانی است که به انگارۀ شکار از راه تصویر کردن آن استمرار بخشیدهاست. یکی از این تصاویر، صحنۀ شکار میترا در مهرابۀ دورااروپوس است. تکرار این ...
بیشتر
شکار از نخستین اعمالی است که بشر در طول تاریخ خود همواره سعی در تصویر آن داشتهاست. در ایران باستان شکار نقش دینی و آیینی داشته و از جایگاه مهمی برخوردار بودهاست. در این میان، میترائیسم یکی از ادیانی است که به انگارۀ شکار از راه تصویر کردن آن استمرار بخشیدهاست. یکی از این تصاویر، صحنۀ شکار میترا در مهرابۀ دورااروپوس است. تکرار این انگاره را در تاق بستان در صحنۀ شکار شاه شاهد هستیم. در مقالۀ حاضر، برای مطالعۀ استمرار انگارۀ صحنۀ شکار (میترای شکارگر به شاه شکارگر)، از رویکرد شمایلشناسی اروین پانوفسکی استفاده میکنیم. باید گفت استمرار و تکرار تصویر، منطق درونی شمایلشناسی است. پرسش اصلی مقالۀ حاضر این است که چرا نقشبرجستۀ شاه شکارگر در تاق بستان تداوم یا استمرار مفهومی همان انگارۀ میترای شکارگر در نقاشی دیواری دورااروپوس است؟ روش تحقیق در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است و مطالب به طریق اَسنادی و کتابخانهای گردآوری شدهاند. با توجه به دو تصویر مطالعهشده، میتوان گفت انگارۀ شکار، عملی با هدف نمایش مبارزه بین میترا ـ شاه و غلبه بر نیروهای شر بودهاست و در این راه اعمالی چون آموزش اصول اشرافیگری، طی کردن مراحل جوانی ـ عیاری، عمل قربانی، کشتن گراز و نماد همراه آن، پیوسته با عمل شکار هستند. مطالعه شمایلشناختی انگارۀ شکار نشان میدهد مفهوم شکار در کنار اینکه واجد ارزش تاریخی، فرهنگی، دینی ـ سیاسی است، از معنای صِرف آن فراتر رفته و در طول زمان استمرار یافته و در تصاویر دورههای مختلف ازجمله در تاق بستان تکرار شدهاست.
مقاله پژوهشی
علی اصغر باباسالار؛ موسی حسینی اقدم
چکیده
محمدتقی جنونی اردبیلی، متخلص به «جنونی»، شاعر نیمۀ دوم قرن یازدهم و نیمۀ اول قرن دوازدهم هجری قمری است. بهطوریکه از مطالعۀ اشعارش برمیآید، وی قسمت اعظم عمر خود را دور از وطن سپری کرده و از نام و نشان و زندگی وی در تذکرهها وکتابهای تاریخ ادبیات، اطلاعاتی ثبت نشدهاست. قدیمیترین منبعی که در آن به مختصر اطلاعاتی برمیخوریم، ...
بیشتر
محمدتقی جنونی اردبیلی، متخلص به «جنونی»، شاعر نیمۀ دوم قرن یازدهم و نیمۀ اول قرن دوازدهم هجری قمری است. بهطوریکه از مطالعۀ اشعارش برمیآید، وی قسمت اعظم عمر خود را دور از وطن سپری کرده و از نام و نشان و زندگی وی در تذکرهها وکتابهای تاریخ ادبیات، اطلاعاتی ثبت نشدهاست. قدیمیترین منبعی که در آن به مختصر اطلاعاتی برمیخوریم، کتاب ارزشمند الذریعه الی تصانیف الشیعه نوشته آقابزرگ تهرانی است و سایر منابع به آن کتاب استناد کردهاند. دیوان دستنوشتۀ 156 برگی جنونی به زبان فارسی، یگانه منبع معتبر دربارۀ اوست که با دقت و جستوجو در اشعارش، میتوان اطلاعاتی درخصوص وی به دست آورد. یگانه نسخۀ خطی موجود از این دیوان در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود که آن هم کامل نیست و تعدادی از ورقهای آن از بین رفتهاست. به همین سبب نیاز اساسی برای تحقیق دربارۀ زندگی و اشعار جنونی احساس میشود. جنونی با بهرهگیری از سبک خراسانی و عراقی، مضامین عارفانه را با نگاه انتقادی و قلم منحصر به فردش بررسی کرده و در سبک هندی سرودهاست. دیوان اشعار جنونی به هشت بخش تقسیم میشود: قصاید، غزلیات، رباعیات، ترجیعبند، مخمسات، قطعات، تکبیتها، مثنوی «جنگنامه» به زبان ترکی. موضوع قصیدههای جنونی، غالباً مدح و ثنای پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه و صاحبمنصبان عصر خود وی (صفوی) است. نسخۀ دیگری منسوب به جنونی مربوط به تاریخ 1100 قمری در کتابخانه و موزۀ ملی ملک موجود است که به همت ایرج افشار تنظیم شده و غیر از نام و تخلص جنونی و تاریخ کتابت، اطلاعات بیشتری به ما نمیدهد. جنونی در این دستنوشته، آثار تعدادی از شاعران و نویسندگان قبل و معاصر خود را به خط نستعلیق نوشته و نام و تخلص خود را نیز ذکر کردهاست و چند بند از مخمسات خود را در آن آوردهاست. در مقالۀ پیش رو تلاش شده ضمن تحلیل اشعار جنونی، اطلاعاتی از زندگی شاعر به تحریر درآید. همچنین دو مخمس منحصر به فرد وی تصحیح شدهاست.
مقاله پژوهشی
کلثوم غضنفری؛ امین بابادی
چکیده
شاهنشاهی اشکانی تقریباً همزمان با امپراتوری هان به قدرت رسید و با آن مناسبات سیاسی و اقتصادی و... داشت؛ بنابراین این دولت مورد توجه سالنامههای کهن چینی بود. گسترۀ جغرافیایی این حکومت، بهویژه در مناطق شرقی، جزو مباحثی است که در این سالنامهها بدان پرداخته شده و با توجه به فقر منابع این دوره میتواند در تبیین موضوع و تکمیل ...
بیشتر
شاهنشاهی اشکانی تقریباً همزمان با امپراتوری هان به قدرت رسید و با آن مناسبات سیاسی و اقتصادی و... داشت؛ بنابراین این دولت مورد توجه سالنامههای کهن چینی بود. گسترۀ جغرافیایی این حکومت، بهویژه در مناطق شرقی، جزو مباحثی است که در این سالنامهها بدان پرداخته شده و با توجه به فقر منابع این دوره میتواند در تبیین موضوع و تکمیل گزارش منابع غربی مفید باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی گسترۀ جغرافیایی قلمرو اشکانیان در منابع چینی است. افزون بر این، نقش اشکانیان در تصویرسازی منابع چینی از قلمرو آنان هم تحلیل شدهاست. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و به شیوۀ کتابخانهای انجام یافتهاست. بررسیها نشان میدهد اطلاعات منابع چینی دربارۀ قلمرو اشکانی، بهویژه در سرحدات شرقی، بسیار ارزشمند است. همچنین به نظر میرسد اشکانیان خود را یگانه ابرقدرت غرب میدانستند و در عمل هم ضمن تلاش برای حذف رومیان از مناسبات سیاسی و اقتصادی بینالمللی، سعی داشتند قلمرو خود را بزرگتر از آنچه بود، در نگاه چینیان به تصویر بکشند.
مقاله پژوهشی
الهه پنجه باشی
چکیده
نقاشیها جدا از جنبۀ هنری و تاریخی، یکی از نمودهای فرهنگی و هنری و ادبی در دورههای مختلف تاریخ هنر ایران هستند. نخستین جنبۀ اهمیت این موضوعات، ارتباط با ادبیات غنی ایرانی و انتقال ادب و سنتهای فرهنگی و هنری دورههای مختلف است. مطالعۀ این آثار میتواند به دلیل ویژگیهای مفهومی و نمادین و ادبی و تزیینی و ویژگیهای بصری، حائز اهمیت ...
بیشتر
نقاشیها جدا از جنبۀ هنری و تاریخی، یکی از نمودهای فرهنگی و هنری و ادبی در دورههای مختلف تاریخ هنر ایران هستند. نخستین جنبۀ اهمیت این موضوعات، ارتباط با ادبیات غنی ایرانی و انتقال ادب و سنتهای فرهنگی و هنری دورههای مختلف است. مطالعۀ این آثار میتواند به دلیل ویژگیهای مفهومی و نمادین و ادبی و تزیینی و ویژگیهای بصری، حائز اهمیت باشد. یکی از نمونههای ارتباط نقاشی دورۀ قاجار با ادبیات، نسخۀ خطیای است که هنرمندی به نام کرمعلی در دورۀ قاجار آن را نقاشی کردهاست و اطلاع مشخصی از زندگی وی در دسترس نیست. کتاب نقاشیشدۀ لیلی و مجنون در سال 2018 به قیمت ششهزار پوند در حراج بونامز انگلستان[1] در شهر لندن فروخته شد. این نسخه برای میرزا محمودخان، نمایندۀ ایران در لاهۀ هلند، کار شده و سفارشی بودهاست. نسخۀ مذکور 24 تصویر دارد که 9 تصویر آن در حراج فروخته شده و تصاویر آن موجود است. هدف پژوهش حاضر پی بردن به مشخصات نسخۀ لیلی و مجنون است و اینکه چه ویژگیهایی متأثر از دوران قاجار در آن میتوان یافت. پرسش پژوهش به این شرح است: این نسخۀ نقاشیشدۀ قاجاری با موضوع لیلی و مجنون چه ویژگیهای بصری دارد و چه چشماندازی از زمانۀ خود را منعکس میکند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و شیوۀ گردآوری منابع، کتابخانهای است. همچنین براساس اصول قواعد تجسمی، به روش قیاسی تحلیل نهایی صورت میگیرد.نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد نسخههای نقاشی لیلی و مجنون در دورههای گذشته از لحاظ شکل و تزیین، شباهتهای زیادی با هم داشتهاند و یکنواختتر اجرا شدهاند، ولی این نسخه به لحاظ نقش و تزیینات متنوعتر است و در فضا و نمادهای استفادهشده و نقوش و تزیینات، متأثر از فضای تصویری دورۀ قاجار است و در نقاشی، تفاوت زیادی با دورههای قبل دارد.
مقاله پژوهشی
مرجان بدیعی ازنداهی؛ رسول افضلی؛ جهانگیر معینی علمداری؛ عاطفه گل فشان
چکیده
تداوم جنگ و ناامنی در طول تاریخ یکی از مهمترین دغدغههای حکومتها و مردمان در قلمروهای گوناگون جغرافیایی بودهاست. جنگ بهمثابۀ جهاد، یکی از فروع دهگانۀ دین اسلام، به معنای کارزار با دشمنان و استفاده از بیشترین توان برای گسترش اسلام یا هراس از چیرگی آنهاست و اهداف حقطلبانه و عدالتخواهانه دارد؛ به همین دلیل بدان «جهاد ...
بیشتر
تداوم جنگ و ناامنی در طول تاریخ یکی از مهمترین دغدغههای حکومتها و مردمان در قلمروهای گوناگون جغرافیایی بودهاست. جنگ بهمثابۀ جهاد، یکی از فروع دهگانۀ دین اسلام، به معنای کارزار با دشمنان و استفاده از بیشترین توان برای گسترش اسلام یا هراس از چیرگی آنهاست و اهداف حقطلبانه و عدالتخواهانه دارد؛ به همین دلیل بدان «جهاد مقدس» میگویند. یکی از نمونههای جنگ در قلمرو جغرافیای سیاسی جهان اسلام به دورۀ غزنویان بازمیگردد. لشکرکشیهای سلاطین غزنوی، بهویژه محمود، زیر شعار «جنگ به خاطر دین» و علیه بتپرستان هندی انجام میگرفت، درحالیکه هدف از آنها عملاً به چنگ آوردن غنائم جنگی بود. هدف این مقاله که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، شناسایی دلایل بروز جنگ در قلمرو جغرافیایی حکومت غزنویان با استناد به تاریخ بیهقی است. این مقاله با جستوجو در تاریخ بیهقی نشان میدهد سه دلیل عمده در پیدایش «جنگ در راه خدا در قلمرو جغرافیایی غزنویان» تأثیرگذار بودهاست: 1. اوضاع سیاسی حاکم بر نهاد خلافت عباسی؛ 2. تأثیر نهاد دین در ظهور و افول غزنویان؛ 3. حمایت متقابل غزنویان و خلافت عباسی از یکدیگر. همچنین، این تحقیق نشان داده که هیچکدام از جنگهای دورۀ غزنوی، مصداق «جنگ در راه خدا» نبودهاست. فقط میتوان موارد معدودی جنگ با شورشیان را براساس مصادیقی در تاریخ بیهقی یافت، وگرنه متن تاریخ بیهقی گواهی میدهد بیشتر این جنگها با هدف تثبیت قدرت، کسب ثروت، اِعمال سلطه و زور بر مردمان انجام میشده و ارتباطی به احکام اسلامی دربارۀ جنگ و جهاد نداشتهاست.
مقاله پژوهشی
میترا زینلی اصلانی؛ فهیمه زارع زاده؛ سمیرا رویان
چکیده
تغذیه از نیازهای اساسی انسان برای حیات است، ولی قواعد مرتبط با تهیه و مصرف خوراک نزد جوامع مختلف با چنان آیینها و تشریفاتی همراه شده که آن را از یک نیاز طبیعی به یک برساخت فرهنگی مبدل ساختهاست. خوراک و آیینهای وابسته به آن، به انحای گوناگون در لابهلای اسناد نوشتاری و دیداری برجایمانده از اعصار متمادی بازنمود یافته و بهمثابۀ ...
بیشتر
تغذیه از نیازهای اساسی انسان برای حیات است، ولی قواعد مرتبط با تهیه و مصرف خوراک نزد جوامع مختلف با چنان آیینها و تشریفاتی همراه شده که آن را از یک نیاز طبیعی به یک برساخت فرهنگی مبدل ساختهاست. خوراک و آیینهای وابسته به آن، به انحای گوناگون در لابهلای اسناد نوشتاری و دیداری برجایمانده از اعصار متمادی بازنمود یافته و بهمثابۀ یک نظام نشانهای خاص، خوانده میشوند. بر همین اساس، پژوهش حاضر درصدد برآمده تا با گردآوری دادهها از نگارهها و سفرنامههای عصر صفوی که به خوراک و مراسم مرتبط با آن ارجاع دارند، بدین پرسش پاسخ دهد که بازنمایی تشریفات خوراک و خوانآرایی درباری در نگارهها و سفرنامههای عصر صفوی چه معنایی در بر دارد. بر این اساس، ضمن توصیف آیینهای مرتبط با خوردن در دربار صفوی بهعنوان یک نظام نشانهای، به دلالتهای ضمنی این بازنماییها اشاره شدهاست. نتیجه آنکه همخوانی چشمگیری میان اسناد تصویری و نوشتاری مورد مطالعه در باب آداب غذایی صفویان وجود دارد؛ لیکن هر رسانه به فراخور ویژگیهای خود بر بخشی از آیینهای خوراک درباری تأکید بیشتری داشتهاند. فرم صوری و تزئینات ظروف و تنسیق فضاها در نگارهها و مراحل طبخ، نحوۀ کاربرد مواد غذایی و احساسات میهمانان در مواجهه با تشریفات خوانها در سفرنامهها، با دقت و جزئیات ریزپردازانهتری بیان شدهاند. باوجوداین، معانی ضمنی که از هر دو گروه استنباط میشود، تأکید بر ثروت، سخاوت و قدرت طبقهۀ حاکم و نیز آداب و پوشش و دیدگاه زیباییشناختی ایرانیان بهواسطهۀ نوع خوراکها و نحوهۀ برپایی خوانها و چیدمان فضاست.
مقاله پژوهشی
روح الله هادی؛ سهند آقایی؛ ژاله آموزگار
چکیده
در کیهانشناسی برخی شمنیسمها، بهویژه شمنیسم آسیایی، عالم با سه منطقۀ کیهانی که با محوری مرکزی به هم میرسند، تجسم مییابد. شمنها قادرند به آسمانها فراز روند و با خدایان دیدار کنند یا به جهان زیرین نزول کنند و با شیاطین مرگ بجنگند. آنها در حالت خلسه به جهان زیرزمینی هبوط میکنند و راه غلبه بر شیاطین را از خدایان فرمانروا بر ...
بیشتر
در کیهانشناسی برخی شمنیسمها، بهویژه شمنیسم آسیایی، عالم با سه منطقۀ کیهانی که با محوری مرکزی به هم میرسند، تجسم مییابد. شمنها قادرند به آسمانها فراز روند و با خدایان دیدار کنند یا به جهان زیرین نزول کنند و با شیاطین مرگ بجنگند. آنها در حالت خلسه به جهان زیرزمینی هبوط میکنند و راه غلبه بر شیاطین را از خدایان فرمانروا بر جهان زیرین فرامیگیرند. «نزول به جهان زیرین» نزد اقوام آلتایی، خویشکاری شمنهای سیاه است و «پرواز جادویی» خویشکاری شمنهای سفید. تعدادی از معروفترین سفرها به جهان زیرین در ادبیات حماسی و منابع اسطورهای به لحاظ ساختاری شمنی هستند؛ بدین معنا که سالکان از فن خلسهآمیز شمنان مدد میجویند. نویسندگان در مقالۀ حاضر، آثار این پدیده را در شمنیسم بازجستهاند و سپس با نظر به منابع اساطیری ایران، سفر زیرزمینی دو شخصیت اسطورهای جم و افراسیاب با عناوین «وَر جمکرد» و «نزول افراسیاب به جهان زیرین» را تحلیل کردهاند. همچنین با نظر به نمادپردازی جهانشمول «پل یا گذرگاه دشوار» که در سفرهای خلسهآمیز شمنهای آسیایی نیز نمونه دارد، از اسطورۀ چینود زردشتی سخن راندهاند.
مقاله پژوهشی
حسن کریمیان؛ افشین آریان پور
چکیده
غندیجان یکی از شهرهای باستانی ایران بوده که بقایای آن در محدودهای به وسعت تقریبی ششصد هکتار در نزدیکی روستایی به نام سرمشهد در حوزۀ دهستان دادین در بخش جنوبغربی استان فارس واقع شدهاست. قدمت این شهر باستانی به دوران شاهنشاهی ساسانیان میرسد و در دوران اسلامی نیز حیات آن ادامه داشتهاست. از این شهر معتبر باستانی هماکنون ویرانههایی ...
بیشتر
غندیجان یکی از شهرهای باستانی ایران بوده که بقایای آن در محدودهای به وسعت تقریبی ششصد هکتار در نزدیکی روستایی به نام سرمشهد در حوزۀ دهستان دادین در بخش جنوبغربی استان فارس واقع شدهاست. قدمت این شهر باستانی به دوران شاهنشاهی ساسانیان میرسد و در دوران اسلامی نیز حیات آن ادامه داشتهاست. از این شهر معتبر باستانی هماکنون ویرانههایی بر جای مانده که در بررسی نگارندگان، بقایای فضاهایی شامل تل خندق، کاروانسرای بهرام، قیزقلعه، تل نقارهخانه و بنای تاق منفرد، که در نقاط مختلف شهر پراکندهاند، شناسایی شدهاست. با وجود اهمیت این محوطۀ باستانی و گسترۀ زیاد مواد فرهنگی در عرصۀ آن، تاکنون درخصوص شکل و عملکرد و همچنین سازمان فضایی این شهر، مطالعات جامع و دقیقی انجام نگرفتهاست. در پژوهش حاضر تلاش شده تا دلیل شکلیابی غندیجان در دوران ساسانی و همچنین اهمیت آن در دوران اسلامی بررسی شود. همچنین به پرسشهایی دربارۀ ویژگی صنایع و تولیدات، موقعیت راههای ارتباطی باستانی، قدمت و کاربری آثار باستانی این شهر پاسخ داده شود. در نتیجۀ پژوهش مشخص شد شکل شهر غندیجان با پلان مستطیلی (هیپودامیان) از دوران ساسانی بوده که عمدتاً عملکرد دفاعی، راهبردی، صنعتی داشتهاست. تحلیل توزیع زمانی و مکانی دادههای منقول در تعیین قدمت، روشن ساخت که حیات این شهر در دوران اسلامی از دورۀ خلفای راشدین تا خوارزمشاهیان و اتابکان فارس ادامه داشتهاست.
مقاله پژوهشی
منصور رستمی
چکیده
اهلحق (آیین یارسان) یک جریان فکری ـ مذهبی درون دینی اسلامی است که پیشینیۀ زیادی دارد. تاریخ شکلگیری و مبانی اعتقادی و ریشۀ باورهای آن بهسبب پیچیدگی و بیان تمثیلی و نمادین و رمزواره بودن ادبیات آیینیاش، در هالهای از ابهام فرورفتهاست؛ ازاینرو پژوهشگران دربارۀ پیدایش تاریخی و ریشۀ مبانی و باورهای اهلحق، آرا و نظرات متفاوت ...
بیشتر
اهلحق (آیین یارسان) یک جریان فکری ـ مذهبی درون دینی اسلامی است که پیشینیۀ زیادی دارد. تاریخ شکلگیری و مبانی اعتقادی و ریشۀ باورهای آن بهسبب پیچیدگی و بیان تمثیلی و نمادین و رمزواره بودن ادبیات آیینیاش، در هالهای از ابهام فرورفتهاست؛ ازاینرو پژوهشگران دربارۀ پیدایش تاریخی و ریشۀ مبانی و باورهای اهلحق، آرا و نظرات متفاوت و متناقضی اظهار داشتهاند و عالمان اهلحق نیز در این باره نظرات گوناگونی نشان دادهاند. با رمزگشایی از متون مذکور و نیز ترجمه و تفسیر عبارات و مفاهیم فنی کلامیاری که با اصطلاحات خاص زبان کلامی بیان شدهاست، میتوان ماهیت این آیین را مطالعه و بررسی کرد. مقالۀ حاضر به این پرسش پاسخ دادهاست که مبانی باورها و اصول اعتقادی آیین اهلحق با کدامیک از فرقههای اسلامی همسوست و در چه نمودهایی وجه اشتراک دارد؟این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی با تکیه بر متون اولیۀ اصلی خطی که به گویشهای گوناگون زبان کُردی سروده شدهاست، مبانی و اصول اعتقادی و باورهای اساسی اهلحق ـ مانند تجلی ذات خدا در عالم و انسان، چرخۀ حیات (دونای دون) که به بیان سیر تکامل روح انسان میپردازد و کیفیت ارتباط فرشتگان با انسان که با عبارات و تعابیر مختلفی همچون تجسد و حلول و نماد و تجلی پردازش شده ـ را بررسی و تبیین کردهاست. در ادامه، ریشۀ آغازین این مبانی را در فرقۀ کیسانیه نشان دادهاست. در منابع آیینی اهلحق، توجه به دو شخصیت محمد حنفیه و مختار ثقفی که در اندیشۀ کیسانیه نیز مورد توجه هستند، ارتباط آیین اهلحق و کیسانیه را بیشتر میکند. اهلحق در گذر زمان تحت تأثیر شرایط پیرامونی و نیز شرایط درونآیینی، توسعه و تعمیق یافته و به شکل امروزی درآمدهاست. افزون بر آن، باور به سه امام معصوم از دیگر مشترکات اهلحق و کیسانیه است. تأثیرپذیری این اندیشه از برخی فِرَق مانند مخمسه و منصوریه و نیز متصوفه که تحولات اساسی در شکلگیری و سامان یافتن سازمان این آیین را در پی داشتهاست، از دیگر اهداف این مقاله است.