برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سجاد امیدپور؛ ابوالفضل دلاوری
چکیده
تصور رایج این است که اهل تصوف اصولا غیرملی هستند و دارای گرایشات جهانوطنی و یا حتی در مرتبهای بالاتر، آنجهانوطنی میباشند. بر این اساس مفاهیمی چون ملیت و هویت ملی چندان جایگاهی در آثار و اندیشهها و زندگی روزمره آنان ندارد. این پژوهش، درستی این باور را به پرسش کشیده میزان توجه و گرایش به هویت ملی را در میان پیروان طریقت اهل ...
بیشتر
تصور رایج این است که اهل تصوف اصولا غیرملی هستند و دارای گرایشات جهانوطنی و یا حتی در مرتبهای بالاتر، آنجهانوطنی میباشند. بر این اساس مفاهیمی چون ملیت و هویت ملی چندان جایگاهی در آثار و اندیشهها و زندگی روزمره آنان ندارد. این پژوهش، درستی این باور را به پرسش کشیده میزان توجه و گرایش به هویت ملی را در میان پیروان طریقت اهل حق، که یکی از بزرگترین گروهبندیهای صوفیانه در ایران است بررسی کرده است. این پژوهش که با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسانه در سطح شهرستانهای صحنه، سرپل ذهاب و دلفان در استانهای کرمانشاه و لرستان صورت گرفتهاست با مطالعه در 21 نمونه از جامعه هدف، نشان میدهد که تجربه زیسته پیروان این طریقت از هویت ملی بیشتر تحت تاثیر هویت طریقتی بوده و در حقیقت هویت طریقتی نه تنها مانعی جهت هویتیابی ملی در زندگی روزمره نیست بلکه به طرق مختلف به پدیداری آن نیز کمک میکند. از این رو مقولاتی نظیر سرزمین، تاریخ، زبان، ادبیات و مفاخر ملی از جمله مقولههای هستند که مقوم گرایش هویت ملی در میان پیروان این طریقت است. در مقاله حاضر روش پژوهش، کیفی و روش گردآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختمند و مشاهده و مشارکت است. روش نمونهگیری نیز مبتنی بر نمونهگیری هدفمند میباشد.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
نورالدین نعمتی؛ آروین قائمیان
چکیده
چکیدهحکومت بریتانیا در اوایل سدۀ بیستم، با کسب امتیاز نفت و تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس در تحولات داخلی ایران نقش مهمی ایفاء کرد. با وقوع جنگ جهانی اول (1918-1914م) و انقلاب روسیه (1917م) استمرار سلطۀ بریتانیا بر حوزۀ عملیات شرکت نفت با چالش جدی مواجه گردید. بنابراین، لندن با اتخاذ راهبردی جدید، تمرکز قدرت در ایران را در صدر اولویت سیاست ...
بیشتر
چکیدهحکومت بریتانیا در اوایل سدۀ بیستم، با کسب امتیاز نفت و تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس در تحولات داخلی ایران نقش مهمی ایفاء کرد. با وقوع جنگ جهانی اول (1918-1914م) و انقلاب روسیه (1917م) استمرار سلطۀ بریتانیا بر حوزۀ عملیات شرکت نفت با چالش جدی مواجه گردید. بنابراین، لندن با اتخاذ راهبردی جدید، تمرکز قدرت در ایران را در صدر اولویت سیاست خارجی خود قرار داد. به قدرت رسیدن رضاشاه (حک 1320-1304ش) و سیاست آمرانۀ وی در راستای نوسازی و تمرکز قدرت سیاسی، با منافع عشایر عرب در تزاحم آشکار قرار گرفت که یکی از پیامدهای مهم آن، جابجایی جمعیتی و مهاجرت گستردۀ عشایر خوزستان به کشورهای مجاور عرب بود. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که روابط رضاشاه و عشایر عرب خوزستان چگونه بود؟ فرضیۀ پژوهش پیش رو این است که راهبرد حمایتی حکومت بریتانیا و شرکت نفت از تمرکز قدرت سیاسی و نوسازی در ایران، در جابجایی جمعیتی و مهاجرت گستردۀ عشایر عرب به خارج از کشور مؤثر بوده است. رویکرد این پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوۀ جمعآوری دادهها بصورت کتابخانهای و اسنادی میباشد. تا به حال پژوهشی بصورت مستقل به بررسی به روابط میان بریتانیا و عشایر عرب خوزستان در دورۀ رضاشاه نپرداخته است. از این رو، این مقاله درصدد است تا گوشهای از معادلات پیچیدۀ سیاسی و اجتماعی در خوزستان را بنمایاند.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
عباسعلی رضائی نیا؛ سید مهدی موسوی نیا
چکیده
چوگان در فرهنگ ایرانی جایگاه بلندی دارد و از یک بازی صرف، فراتر رفته و با نظام ارزشی و فکری جامعه ایرانی پیوند خوردهاست. مطالعه و شناخت از بازی چوگان بیشتر متکی بر متون تاریخی، ادبی و آثار هنری است. اما خلائی که در این زمینه دیده میشود، بررسی آثار و شواهد بازی چوگان از منظر میراث فرهنگی ناملموس است. از این رو هدف مقاله حاضر، شناخت ...
بیشتر
چوگان در فرهنگ ایرانی جایگاه بلندی دارد و از یک بازی صرف، فراتر رفته و با نظام ارزشی و فکری جامعه ایرانی پیوند خوردهاست. مطالعه و شناخت از بازی چوگان بیشتر متکی بر متون تاریخی، ادبی و آثار هنری است. اما خلائی که در این زمینه دیده میشود، بررسی آثار و شواهد بازی چوگان از منظر میراث فرهنگی ناملموس است. از این رو هدف مقاله حاضر، شناخت جایگاه، اهمیت و تبیین بازی چوگان به عنوان یکی از مولفههای هویت بخش در فرهنگ مردم ایران با روش توصیفی _ تحلیلی است. برای رسیدن به این منظور، بازی چوگان در زمینههای گوناگون سنتهای شفاهی، رسوم اجتماعی، هنرهای نمایشی مورد توجه قرار گرفتهاست. نخست جای نامهایی که با چوگان پیوند خورده، جستجو شدهاست. سپس به شواهد بازی چوگان در میان بازیهای بومی و محلی پرداخته شدهاست و در ادامه ضمن شناسایی نشانههای بازی چوگان، شباهتها و تفاوتهای آن در بین مناطق مختلف بیان گردید. نتیجه پژوهش نشان میدهد بازی چوگان نه تنها در بین اشراف و بزرگان، محبوب بوده بلکه در میان مردم عادی ایران نیز رواج داشتهاست. چنانکه یازده جاینام مرتبط با چوگان و نیز برگزاری آن در مناطق مختلف ایران به دو شیوه سواره و پیاده، نشانهای از پیوند عمیق مردم با این بازی است. بازی چوگان نه تنها به عنوان یک بازی ملی بلکه به عنوان یک عنصر کارآمد فرهنگی در حیات فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی نقش موثری داشتهاست.جلوههای گوناگون این بازی در زندگی مردم، بازتاب نگرشهای ایرانیان و به قوام و تداوم سنتهای فرهنگی آنها کمک کردهاست.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
محمد کشاورز
چکیده
به مجموعه مطالعات درباره ایران، به ویژه مطالعات تاریخی، ادبی، فرهنگی، جغرافیایی و زبانی ایرانشناسی میگویند. علمی که قدمتی چهار سدهای دارد و واضع آن غربیها بودهاند. ایرانشناسی در این چهار قرن از تاسیس اولین مدارس آموزش زبان در کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس تا تاسیس رشته ایرانشناسی در دانشگاههای مطرح دنیا تحولات ...
بیشتر
به مجموعه مطالعات درباره ایران، به ویژه مطالعات تاریخی، ادبی، فرهنگی، جغرافیایی و زبانی ایرانشناسی میگویند. علمی که قدمتی چهار سدهای دارد و واضع آن غربیها بودهاند. ایرانشناسی در این چهار قرن از تاسیس اولین مدارس آموزش زبان در کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس تا تاسیس رشته ایرانشناسی در دانشگاههای مطرح دنیا تحولات عظیمی را پشت سر گذاشته است. در قرن بیستم میلادی برخی از ایرانیان نیز به دلیل رفت و آمد به اروپا و مشاهده روش کار خاورشناسان و ایرانشناسان، وارد عرصه ایرانشناسی شدند و انحصار ایرانشناسی غربیان را در هم شکستند. این پژوهش با روش تحقیق تاریخی و رویکرد توصیفی – تحلیلی در صدد پاسخ دادن به این سوال است که فرایند شکلگیری و پیدایش ایرانشناسی ملی چگونه بوده است؟ دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که از سویی سواد ناکافی ایرانشناسان غربی، پروژه ایرانشناسی نفوذ و بیان مغرضانه نتایج تحقیقات توسط خاورشناسان و ایرانشناسان و از سویی دیگر، ارایه علمی به دور از تعصب و جانبنگری توسط پژوهشگران ایرانی، خودشناسی در مقابل دیگرشناسی، شناساندن ظرفیت های فرهنگی و تاریخی ایران به سراسر دنیا، علاقه پژوهشگران به تحقیق درباره ایران و حمایت دولت از پژوهشهای ایرانشناسی سبب شکل گیری «ایرانشناسی ملی» در قرن معاصر شده است. پژوهشگرانی چون علامه قزوینی و پورداود، به عنوان اولین ایرانشناسان ملی، گامهای بسیار مهمی در ترویج علم ایرانشناسی برداشتند و افرادی چون عباس اقبال، مجتبی مینوی، ایرج افشار و ... ادامهدهنده راه آنان بودند. تاسیس کتابخانه پهلوی در دهه 1340ش، نقطه عطفی در مطالعات ایرانشناسی محسوب می شود. ارتباط و همکاری با مراکز ایرانشناسی و خاورشناسی، همکاری با ایرانشناسان دنیا، تشکیل آرشیو و کتابخانه مخصوص ایرانشناسی، سازماندهی کنگرههای جهانی ایرانشناسی، پیگیری اطلاعات و انتشارات مراکز جهانی مربوط به فرهنگ ایران و انجام خدماتی درباره فرهنگ و تمدن ایران مانند: تشکیل مراکز جدید ایرانشناسی، تدریس زبان فارسی در دانشگاههای جهان و انتشار مجلات ایرانشناسی از مهمترین وظایف ایرانشناسانه این کتابخانه بود. مسئولان کتابخانه به دنبال تعیین سیاستهای کلی ایرانشناسی تمامی کشورها از تهران بودند. مرحله بعدی گسترش ایرانشناسی در دهه 1380ش، اتفاق افتاد. تاسیس بنیاد ایرانشناسی و راهیابی ایرانشناسی به دانشگاه ها سبب توسعه و گسترش هر چه بیشتر ایرانشناسی ملی گردید.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
یحیی بوذری نژاد؛ محمدحسین جمال زاده؛ سعید آریان پور
چکیده
یکی از افرادی که در دوران سلطنت صفویه درحالیکه بالاترین منصب مذهبی را در حکومت داشت، به آسیبشناسی دینی صفویه دست یازید، ملا محمدباقر سبزواری مشهور به محقق سبزواری است. او در کتاب روضةالانوار عباسی که به درخواست شاه عباس دوم نوشت، تلاش کرد علاوه بر ذکر رهنمودهایی برای ادارۀ حکومت و اصولی برای مملکتداری، آسیبهایی را که ...
بیشتر
یکی از افرادی که در دوران سلطنت صفویه درحالیکه بالاترین منصب مذهبی را در حکومت داشت، به آسیبشناسی دینی صفویه دست یازید، ملا محمدباقر سبزواری مشهور به محقق سبزواری است. او در کتاب روضةالانوار عباسی که به درخواست شاه عباس دوم نوشت، تلاش کرد علاوه بر ذکر رهنمودهایی برای ادارۀ حکومت و اصولی برای مملکتداری، آسیبهایی را که صفویه بدان دچار بود، بیان کند. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که از منظر محقق سبزواری در کتاب روضةالانوار عباسی، صفویه دچار چه آسیبهایی بودهاست؟ ازاینرو با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با گردآوری کتابخانهای دادهها، به یافتههای زیر رسیدهایم: آسیبشناسی دینی سبزواری از صفویه، در پنج زمینۀ آسیبشناسی دین، معرفت دینی، جامعۀ دینی، دینداری، نهادهای دینی دستهبندی میشود. اندیشۀ اصلاحی در روضةالانوار عباسی او مبتنی بر حکمت عملی اسلام است و رویکرد عدالتمحورانه و مهرورزانه در قبال عامۀ مردم در آن مشهود است. همچنین باید موضوع کتاب روضةالانوار عباسی را تدوین و تحقق الگوی سیاستورزی مؤمنانه دانست که مبتنی بر اعتقادات و احکام و اخلاق اسلامی، شیوهای از امربهمعروف و نهیازمنکر اجتماعی را به دست میدهد. سبزواری در بسیاری موارد با بیانی کنایی، منظور خود را گفته و در برخی موارد هم به تصریح مستقیم آسیبها پرداختهاست. سبزواری برای رفع آسیبهای مذکور و حفظ و بقای حکومت، سه عامل را دخیل میداند که برخاسته از مبانی خاص اندیشۀ سیاسی اوست: 1. عامل باطنی: اصلاح رابطۀ باطنی (معنوی) حاکم با خداوند؛ 2. عامل ظاهری: اصلاح رابطۀ حاکم با مردم و دولتمردان در رعایت اصول مملکتداری؛ 3. عامل ظاهری و باطنی: عدالتورزی و مهروزی با مردم و مبارزه با ظلم و ظالم.
محمود فضیلت؛ دیانا المحمود
چکیده
ادبیات تطبیقی از مباحث مهم پژوهش ادبی به شمار میرود و میتواند نشاندهندهی تاثیر و تاثر ادبیات در ملتهای مختلف باشد، همچنین داستان و داستاننویسی از مهمترین ارکان ادبیات به شمار میرود و شناخت عناصر داستان به درک بهتری از آن میانجامد. در این مقاله سعی شده با بررسی تطبیقی عناصر داستانی در اولین مجموعهی داستان کوتاه دو ...
بیشتر
ادبیات تطبیقی از مباحث مهم پژوهش ادبی به شمار میرود و میتواند نشاندهندهی تاثیر و تاثر ادبیات در ملتهای مختلف باشد، همچنین داستان و داستاننویسی از مهمترین ارکان ادبیات به شمار میرود و شناخت عناصر داستان به درک بهتری از آن میانجامد. در این مقاله سعی شده با بررسی تطبیقی عناصر داستانی در اولین مجموعهی داستان کوتاه دو نویسندهی زن در ایران و سوریه یعنی "آتش خاموش" نوشتهی خانم سیمین دانشور و "آینههای مردم" نوشتهی خانم وداد سکاکینی به وجوه تفاوت و اشتراک موجود در سبک و عناصر داستانی پرداخته شود.ادبیات قدیم در ایران و سوریه با مفهوم قصهگویی و حکایت پیوند خورده و هر دو کشور همزمان با پدیدهی داستان کوتاه به عنوان نوع ادبی معاصر آشنا شدند و تجربههای داستاننویسی در این دو کشور شرقی با نویسندگان مرد شروع شده ولی دیر یا زود زنان نویسنده هم به جمع نویسندگان داستان کوتاه پیوستند، در ایران سال 1327 ش/ 1948 م سیمین دانشور با چاپ کتاب آتش خاموش که اولین مجموعه داستان به قلم یک زن و به زبان فارسی است؛ ظهور یک داستاننویس زن را نوید داد. در سوریه، پیشگام داستاننویسی میان زنان وداد سکاکینی بود که ابتدا داستان-هایش را در ستون داستان هفتگی در بعضی مجلهها چاپ میکرد سپس اولین مجموعهی داستانی خود "مرایا الناس" (آینههای مردم) سال 1324ش/ 1945م به چاپ رساند. عمده ترین موضوعاتی که زنان در ابتدا به آن توجه داشتند، مسائل مربوط به زنان بود، اما بعدها، زنان به مسائل مختلفی که مربوط به انسان، کودک، خانواده و وطن است، رسیدگی کردند. نویسندگان زن سعی کردند به تدریج به تکنیک های فنی در نگارش داستان کوتاه بپردازند که بعدها به ارتقای سطح داستان کوتاه در ایران و سوریه کمک کرد.میان نخستین مجموعهی داستان کوتاه اثر نویسندگان زن در ایران و سوریه مشترکات زیادی وجود دارد که نشاندهندهی داستاننویسی خاص در دورهی انشانویسی و نگارش گزارشی بوده است و کمتر از فنون کاربردی داستان کوتاه هنری برخوردار هستند، ولی اهمیت بسیاری دارند زیرا که در زمرهی پیشروان و طلایهداران داستان کوتاه بودهاند و تاثیر فراوانی در مجموعههای داستانی گذاشتهاند.
یاسر ملازئی؛ فرج الله احمدی
چکیده
براساس گزارش منابع تاریخی و جغرافیایی، ایالت مکران در جنوب شرق ایران، گسترۀ پهناوری داشت که از شمال تا سیستان، از غرب تا کرمان، از جنوب با دریا، از شرق با حوزۀ سِند پیوند مییافت. گستردگی منطقۀ مکران در جنوب شرق ایران و پیوند با دریا و همچنین موقعیت مرزی آن با همسایگان شرقی و جنوبی ایران، زمینۀ ایجاد و توسعۀ شهرها و آبادیهای متعددی ...
بیشتر
براساس گزارش منابع تاریخی و جغرافیایی، ایالت مکران در جنوب شرق ایران، گسترۀ پهناوری داشت که از شمال تا سیستان، از غرب تا کرمان، از جنوب با دریا، از شرق با حوزۀ سِند پیوند مییافت. گستردگی منطقۀ مکران در جنوب شرق ایران و پیوند با دریا و همچنین موقعیت مرزی آن با همسایگان شرقی و جنوبی ایران، زمینۀ ایجاد و توسعۀ شهرها و آبادیهای متعددی را در مکران فراهم آورد. یکی از شهرهای تاریخیِ مکران که از منظر سیاسی و همچنین موقعیت ارتباطی، اهمیت و اعتبار داشت، شهر کیچ در مرکز ایالت بود. به اقتباس از نام همین شهر، در بسیاری از متون تاریخی و جغرافیایی قرن هفتم تا دوازدهم، بهویژه در منابع دورۀ صفوی، جاینامی با عنوان «کیچ و مکران» در جغرافیای ذهنیِ مورخان و جغرافینویسان شکل گرفت. بر همین اساس، چگونگی تداوم و تحول این جاینام در منابع تاریخی و جغرافیایی، مسئلۀ پژوهش پیش رو را شکل دادهاست. بازتاب مکرر جاینام «کیچ و مکران» در منابع تاریخی و جغرافیاییِ قرن 7 تا 12، بهویژه منابع دورۀ صفوی، این سؤال را مطرح میسازد که جاینام «کیچ و مکران» بر چه گسترۀ جغرافیایی اطلاق شده و بارِ معنایی آن چگونه در منابع تاریخی و جغرافیایی تداوم و تحول پیدا کردهاست؟ مقالۀ پیش رو با روش توصیف دادههای تاریخی و جغرافیایی و سپس تحلیل آنان از راه تطبیق و مقایسۀ دادههای موجود در متون تاریخی، بهخصوص نسخههای خطی، متون جغرافیایی، نقشههای تاریخی، سفرنامهها و همچنین چند نمونه مصاحبه با آگاهان محلی، سامان یافتهاست. دستاورد این مقاله نشان میدهد که اهمیت سیاسی و ارتباطی شهر کیچ در سدههای نخستین تا میانۀ اسلامی، این زمینه را فراهم ساخت که برای نخستین بار در گزارشهای رسمی منابع تاریخی و جغرافیایی قرن 7 و 8، بین نام آن با نام مکران پیوند ایجاد شود و از جاینام «کیچ و مکران» به مثابۀ نام دیگر ایالت مکران یاد شود. به اقتباس از این گزارشهای رسمی، استفاده از جاینام «کیچ و مکران» به مثابۀ نام دیگر ایالت مکران، نهتنها در منابع قرون بعدی تداوم یافت، بلکه در دورۀ صفوی در کنار این تداوم، تحولی نیز صورت گرفت که بر مبنای آن، این جاینام به مثابۀ نام دیگر شهر کیچ شناخته شد.
فرج الله احمدی؛ ویان علی صالح
چکیده
از بدو تاسیس کشور عراق تا کودتای 1337( 1958) به علت ساختار نظام حاکم بر دو کشور که سلطنتی بود. و عضویت آنهادر پیمان بغداد همچنین وابستگی هر دو دولت به بلوک غرب اختلافات دو کشور در حد اختلافات مرزی دو همسایه باقی ماند و منجربه تنش و اختلافات حاد بین دو کشور نشد. بعد از وقوع کودتای نظامی عراق توسط عبدالکریم قاسم در1337 (1958 )وگرایش این کشور به برقراری ...
بیشتر
از بدو تاسیس کشور عراق تا کودتای 1337( 1958) به علت ساختار نظام حاکم بر دو کشور که سلطنتی بود. و عضویت آنهادر پیمان بغداد همچنین وابستگی هر دو دولت به بلوک غرب اختلافات دو کشور در حد اختلافات مرزی دو همسایه باقی ماند و منجربه تنش و اختلافات حاد بین دو کشور نشد. بعد از وقوع کودتای نظامی عراق توسط عبدالکریم قاسم در1337 (1958 )وگرایش این کشور به برقراری روابط دوستانه با شوروی (بلوک شرق) دورانی از تنش ,تهدید و رقابت های منطقه ای بین دو کشور ایران و عراق آغاز گردید. این مقاله به بررسی روابط عراق با شوروی و تاثیر آن بر روابط خارجی ایران و عراق در طی سالهای 1357-1337 ( ۱۹۷۹- 1958) میپردازد. و به این پرسش پاسخ می دهد که شرقی شدن عراق (رابطه عراق و شوروی) چه تاثیری بر روابط ایران و عراق در سالهای 1337-57( 1958-79) داشت ؟. استدلال این مقاله این است که پس از کودتای سال 1337(1958 ) در عراق، این کشور با برقراری روابط دوستانه با بلوک شرق سعی در بدست آوردن نقشی مهمتر در خلیج فارس و افزایش توان نظامی خود داشت.که این امر کشمکشها واختلافات بین دو کشور ایران و عراق را افزایش داد .و باعث ایجاد رقابت تسلیحاتی و دخالت در امور داخلی و حمایت از گروههای معارض دو کشورگردید.در این مقاله ضمن اشاره به پیشینه روابط ایران و عراق قبل از کودتای 1337(1958) به نگرانی های که بعد از کودتای و تغییر حکومت عراق و گرایش آن به بلوک شرق برای ایران پدید آمد اشاره شده است و ضمن بررسی روابط عراق و شوروی دو مورد از پیامدهای مهم ایجاد رابطه عراق و شوروی بر روابط ایران عراق در قالب رقابتهای تسلیحاتی و حمایت از گروههای معارض دو کشور مورد بررسی قرار گرفته است .روش این پژوهش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی است.
یداله حیدری باباکمال
چکیده
کبوترخانه یکی از مهم ترین بناهای بومی ایران و ترکیه در رابطه با کشاورزی سنتی بوده که اهمیت و جایگاه آن در فرهنگ غنی دو کشور ناشناخته مانده است. بیشترین فراوانی کبوترخانه ها در ایران در استان اصفهان و مربوط به دوره های صفوی تا قاجار و در کشور ترکیه در آناتولی مرکزی و مربوط به دوره عثمانی است. کبوترخانه های ایران صرفاً به ...
بیشتر
کبوترخانه یکی از مهم ترین بناهای بومی ایران و ترکیه در رابطه با کشاورزی سنتی بوده که اهمیت و جایگاه آن در فرهنگ غنی دو کشور ناشناخته مانده است. بیشترین فراوانی کبوترخانه ها در ایران در استان اصفهان و مربوط به دوره های صفوی تا قاجار و در کشور ترکیه در آناتولی مرکزی و مربوط به دوره عثمانی است. کبوترخانه های ایران صرفاً به منظور تولید کود جهت تقویت زمین های کشاورزی ساخته می شدند؛ اما کبوترخانه های ترکیه علاوه بر تولید کود، با هدف تولید گوشت و با توجه به نیترات پتاسیم موجود در فضله کبوتر از آن جهت تهیه باروت در سلاح های گرم و تجارت آن به کشورهای اروپایی هم استفاده میشده است. از آنجاییکه ساخت این کبوترخانه ها تقریباً همزمان با کبوترخانه های ایران است، مطالعه تطبیقی آنها با نمونه های ایران از نظر الگوی پراکنش، عملکرد، اهداف ساخت، قدمت و ویژگی های معماری ضروری به نظر می رسد. بر مبنای ضرورت یادشده، مهم ترین سؤال پژوهش این است؛ از منظر مطالعات تطبیقی وجوه تشابه و افتراق کبوترخانه های ایران و ترکیه و تأثیر و تأثر آنها بر هم طی چند سده اخیر چیست؟ همچنین هدف پژوهش حاضر، بررسی اهمیت بناهای مذکور در دو کشور ایران و ترکیه با توجه به مناسبات سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی منطقه و تعیین نقش آنها در ابعاد مختلف زندگی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. نتـایج پژوهش نشان می دهد که شرایط زیست محیطی مناسب نقش قابل توجهی در استقرار، تنوع شکلی، مصالح به کار رفته و اهداف ساخت کبوترخانه های دو کشور داشته است. کبوترخانه های ترکیه به اشکال مربع، مستطیل، با پایه مدور یا بیضی (دو قسـمتی زیر و بالای زمین) با مصـالح سنـگی، خـشتی و یا در دل صخره های سنگی و به دور از مزارع سـاخته شدهاند؛ اما کبوترخانه های ایران عموماً خشـتی، بزرگتر از نمونه های ترکیه و در میان مزارع دشتها و کنار رودخانه ها و به اشکال مدور و در برخی موارد مستطیلی (گلپایگان، خوانسار، خمین و میاندوآب) طراحی شده اند.
سید مهدی حسینی تقی آباد
چکیده
اوستها در مرکز کوهستان بزرگ قفقاز در دو سوی گذرگاه داریال ساکن هستند. شماری مسلمان و شماری مسیحیاند. نتایج پژوهشهای علمی و خودآگاهی هویتی اوستها حاکی از خویشاوندی آنان با ایرانیان است و تبار ایشانرا در زنجیرهای از سکاها، سرمتها، آلانها و آسها و سرانجام اوسها و اوستها ترسیم میکند. آلانها و آسها که پیشینۀ آنها ...
بیشتر
اوستها در مرکز کوهستان بزرگ قفقاز در دو سوی گذرگاه داریال ساکن هستند. شماری مسلمان و شماری مسیحیاند. نتایج پژوهشهای علمی و خودآگاهی هویتی اوستها حاکی از خویشاوندی آنان با ایرانیان است و تبار ایشانرا در زنجیرهای از سکاها، سرمتها، آلانها و آسها و سرانجام اوسها و اوستها ترسیم میکند. آلانها و آسها که پیشینۀ آنها به سدههای واپسین پیش از میلاد بازمیگردد، متأخرترین نیاکان اوستها محسوب میشوند، مردمانیکه حضور یافتنشان در سرحدات شمالی ایران، آنها را برای ایرانیان واجد اهمیتی درخور ساخت. در مقالۀ حاضر به جستجوی بخشی از زنجیرۀ نیاکان اوستها، یعنی آلانها و آسها و تحول این نامها در کتیبهها و مکتوبات بهجا مانده از دوران ایران پیش از اسلام و همچنین آثار چاپشده تاریخنویسان، سفرنامهنویسان، اندرزنامهنویسان و شاعران ایرانی به زبان فارسی تا دورۀ قاجار پرداخته میشود. یافتههای این پژوهش حاکی از تطابق بزنگاههای حیات نیاکان اوستها و تحول نامهای ایشان در منابع ایرانی با نتایج پژوهشهای تاریخی به زبانهای مختلف و دستاوردهای باستانشناسی و زبانشناسی است.
نورالدین نعمتی؛ راحیل عسگری؛ سیامک رفعیی
چکیده
مشروطیّت، یکی از مهمترین حوادث تاریخ ایران است. بستری برای ایجاد شکافی عظیم، میان مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران؛ اگرچه این جنبش، پس از طی کردن فراز و نشیبهای بسیاری، از اهداف اولیه خود فاصله گرفت. به دلیل اهمّیّت بالای این برهه از تاریخ، نظر مورّخان و تحلیلگران بسیاری بهسمت جنبش مشروطه جلب شدهاست. در بین مهمترین تحلیلگران ...
بیشتر
مشروطیّت، یکی از مهمترین حوادث تاریخ ایران است. بستری برای ایجاد شکافی عظیم، میان مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران؛ اگرچه این جنبش، پس از طی کردن فراز و نشیبهای بسیاری، از اهداف اولیه خود فاصله گرفت. به دلیل اهمّیّت بالای این برهه از تاریخ، نظر مورّخان و تحلیلگران بسیاری بهسمت جنبش مشروطه جلب شدهاست. در بین مهمترین تحلیلگران این دوره، فریدون آدمیت دارای جایگاه ویژهای است. در این مقاله ضمن بررسی نگاه انتقادی فریدون آدمیت به جنبش مشروطه، اندیشهها و دیدگاههای او را در آثارش نشان داده میشود. عوامل و دلایل شکلگیری جنبش مشروطه و مسیر حرکت را از دیدگاه او، مورد بررسی و تلیل قرار خواهد گرفت. همچنین در اظهارنظرهای وی دربارۀ وقایع مختلف به جستوجوی مشرب فکری و جهتگیریهای سیاسیاش نیزپرداخته میشود تا بتوان نقد وی دربارۀ جنبش مشروطه را بهتر ارائهداده و ابعاد آن تبیین شود. آثار آدمیت، معمولاً کمتر مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند و بیشتر، به جهت تحلیلهای جامع وی، تحسین و تشویق شدهاند. ضرورت ایجاب میکرد پژوهشی با محوریّت آثار آدمیت، به نقد اندیشۀ او و تاریخنگاری وی انجام شود.
ثمین اسپرغم؛ ابوالقاسم قوام؛ سمیرا بامشکی
دوره 8، شماره 2 ، اسفند 1397، ، صفحه 1-19
چکیده
در قصههای پریان، بارداریها و زایشها نیز همچون دیگر رخدادها و عناصر اینگونۀ ادبی، صورتهایی دگرگونه و فراطبیعی دارند. در این مقاله، انواع بارداریها و زایشهای فراطبیعی در قصههای پریان ایرانی بررسی میشود. سپس به کمک روش اسطورهشناسی ساختگرای کلود لوی استروس، به تحلیل ساختاری و تطبیقی این قصهها با اساطیر ایرانی و نیز ...
بیشتر
در قصههای پریان، بارداریها و زایشها نیز همچون دیگر رخدادها و عناصر اینگونۀ ادبی، صورتهایی دگرگونه و فراطبیعی دارند. در این مقاله، انواع بارداریها و زایشهای فراطبیعی در قصههای پریان ایرانی بررسی میشود. سپس به کمک روش اسطورهشناسی ساختگرای کلود لوی استروس، به تحلیل ساختاری و تطبیقی این قصهها با اساطیر ایرانی و نیز اسطورههای دو سرزمین همجوار یعنی هند و بینالنهرین پرداخته خواهد شد که پیوندهای فرهنگی و تاریخی با ایران دارند و بدین ترتیب شباهتهای ساختاری بارداری و زایش در قصههای پریان ایرانی با این اسطورهها نشان داده خواهد شد. سرانجام با توجه به اسطورهبنهای مشترک این روایات، الگوی ساختاری این روایتها معین میشود و با توجه به نشانهها و نمادهای موجود در روایات، نقد و تحلیل میگردد. بررسی تطبیقی این قصهها و اساطیر نشان میدهد که اشکال غیرمعمول بارداری و زایش در قصههای مورد بحث در اصل صورتهایی اسطورهای هستند که در گذر زمان تغییر شکل داده و به صورتهایی مختلف در قصههای پریان نمود یافتهاند. این روایتها تقابل دو مفهوم ناباروری (بارخواهی) در برابر بارآوری و عالم طبیعی در برابر عالم فراطبیعی و کوشش برای حل آنها را نشان میدهند. در این روایتها، تقابل غالباً به یاری عناصر واسطۀ فراطبیعی مرتفع میشود. این گونه بارداریها و زایشهای غیرمعمول مختص قهرمانان قصههاست و ایشان را از آغاز آفرینششان به عوالم دیگر متصل میکند و سیمای ابرانسانی و خصلتهای قهرمانی ایشان را از همان لحظۀ بسته شدن نطفهشان آشکار مینماید تا ممتاز بودن آنها و جهانشان را از دیگر انسانها آشکارتر سازد.
جواد مرشدلو
چکیده
فرارود یا ماوراءالنهر، هرچند امروزه، آسیای مرکزی نام گرفته است، به لحاظ تاریخی بخشی از مجموعۀ فرهنگی و تمدنی ایران بوده است. «سارت»، که واژهای رایج در زبان ترکی جغتایی است، تا آستانه سدۀ بیستم میلادی لفظی پرکاربرد برای نامیدن بخش چشمگیری از مردم یکجانشین آسیای مرکزی به شمار میرفت. این اصطلاح در فضای پرآشوب و متحول پس از انقلاب ...
بیشتر
فرارود یا ماوراءالنهر، هرچند امروزه، آسیای مرکزی نام گرفته است، به لحاظ تاریخی بخشی از مجموعۀ فرهنگی و تمدنی ایران بوده است. «سارت»، که واژهای رایج در زبان ترکی جغتایی است، تا آستانه سدۀ بیستم میلادی لفظی پرکاربرد برای نامیدن بخش چشمگیری از مردم یکجانشین آسیای مرکزی به شمار میرفت. این اصطلاح در فضای پرآشوب و متحول پس از انقلاب روسیه، از دایرۀ مطالعات قومشناسی و بررسیهای آماری آسیای مرکزی حذف شد و جای خود را به نامهای قومی ازبک، قرقیز و غیره داد. طبق یافتههای برخی خاورشناسان برجستۀ روس، شواهد موجود در گزارش سیاحان سدۀ سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی و بررسیهای آماری روسها در اواخر همین سده، سارتها افزون بر این که بخش معین و پرجمعیتی از مردم یکجانشین آسیای مرکزی را تشکیل میدادند، پیوندهای مشخص و آشکاری با ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی داشتند. جستار پیش رو، با تکیه به اطلاعات گردآوری شده از منابع دست اول و تحلیل این اطلاعات، کوشیده است پرتوی بر این موضوع بیفکند. نتیجة تحقیق نشان میدهد که اولاً تا آستانه انقلاب بلشویکی، سارت نام معینی برای جمعیت وسیعی از شهرنشینان و روستانشینان آسیای مرکزی بوده است، و ثانیاً هویت این مردم از هویتهای قومی متمایز بوده است و حذف آن از ادبیات قومی آسیای مرکزی نتیجة ابهام در ارائۀ تعریفی درست از آن و همنوایی هویتخواهی «جدیدیها» با سیاستهای پس از انقلاب بلشویکی در آسیای مرکزی بوده است.
حمیدرضا پاشا زانوس؛ فرج اله احمدی
چکیده
روابط تجاری ایران و چین از طریق مسیرهای دریایی در دورۀ ساسانی از جمله مباحث مورد اختلاف در میان پژوهشگران این حوزه از مطالعات است، تا جائیکه برخی ادعا میکنند که هیچ گونه شواهدی از تماس مستقیم دریانوردان و بازرگانان چینی و ایرانی در دورۀ باستان وجود ندارد و تجارت مستقیم بین این دو کشور در قرون نخستین بعد از اسلام آغاز شده است. ...
بیشتر
روابط تجاری ایران و چین از طریق مسیرهای دریایی در دورۀ ساسانی از جمله مباحث مورد اختلاف در میان پژوهشگران این حوزه از مطالعات است، تا جائیکه برخی ادعا میکنند که هیچ گونه شواهدی از تماس مستقیم دریانوردان و بازرگانان چینی و ایرانی در دورۀ باستان وجود ندارد و تجارت مستقیم بین این دو کشور در قرون نخستین بعد از اسلام آغاز شده است. مقالۀ حاضر بر آن است تا براساس شواهد تاریخی، باستانشناختی و مدارک سکهها در ایران و چین نشان دهد که ارتباطات بین ایران و چین از قرن ششم میلادی با حضور ایرانیان در بنادر جنوب چین آغاز شده است. بعدها خلیج فارس، به خاطر اهمیت یافتن سیراف در گسترش تجارت دریایی بین ایران و چین در قرن نهم میلادی، مرکز تجارت منظم بین ایران و چین از طریق دریا بوده است.
سید مهدی موسوی کوهپر؛ محمد رضا محمدی؛ آناهیتا شاهرخی
چکیده
استفاده از سبکهای یکسان هنری و معماری در بناها و آثار آیینی یکی از بارزترین و مشهودترین گونهها از روابط فرهنگی و تاریخی میان ملتهاست. یکی از نمونههای این پدیده شباهت هنر و معماری در ابنیۀ مذهبی مناطق شمالی ایران، بهخصوص مازندران، با مساجد جنوب داغستان در منطقۀ قفقاز شمالی است، که با توجه به استیلای سیاسی و اجتماعی ایران ...
بیشتر
استفاده از سبکهای یکسان هنری و معماری در بناها و آثار آیینی یکی از بارزترین و مشهودترین گونهها از روابط فرهنگی و تاریخی میان ملتهاست. یکی از نمونههای این پدیده شباهت هنر و معماری در ابنیۀ مذهبی مناطق شمالی ایران، بهخصوص مازندران، با مساجد جنوب داغستان در منطقۀ قفقاز شمالی است، که با توجه به استیلای سیاسی و اجتماعی ایران تاریخی از دورۀ ساسانی تا پیش از حکومت تزارها، تحت تأثیر فرهنگ و هنر ایرانی بوده و در جغرافیای جهان ایرانی قرار دارد. جنوب این سرزمین، که از راه آبی دریایی از استانهای شمالی ایران آنچنان دور نیست، و شمال ایران به لحاظ هنری و فرهنگی مشترکات زیادی با یکدیگر دارد. در استان مازندران معماری ویژهای در برخی بناها از قبیل تکایا، حسینیهها و سقانفارها دیده میشود که شباهت زیادی به بناهای مذهبی موجود شامل مساجد و تکایا در جنوب داغستان دارد که بین قرون 17 تا 19 میلادی ساخته شدهاند. بیشتر شباهتها در استفاده از کندهکاریهای چوبی، حکاکی و نقاشی در تزئینات داخلی بنا، بر روی ستون، سرستون، بدنه و سقف و یکسانی شکل پلان است که از دوران صفوی ابتدا در مازندران و سپس در داغستان شکل گرفته است. این نوع سبک را امروزه در داغستان همچنان پرسیسکی یا ایرانی مینامند. این شباهت هنری نشانگر ارتباط هنرمندان و فرهیختگان ایرانی و داغستانی با یکدیگر و نقش ایرانیان در توسعۀ فرهنگی و مذهبی داغستان است.