مقاله پژوهشی
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مهدی اسدی؛ پرویز حسین طلائی؛ علی اکبر مسگر
چکیده
از ابتدای دوران قرون جدید و با آغاز سلطه سیاسی غرب بر نقاط مختلف جهان ازجمله شرق، تعاملات سنتی شرق و غرب معطوف به مسائل جدیدی گردید و لزوم شناخت نقاط جدید به دلایل بسیار موردتوجه اروپاییان قرار گرفت. از سدههای هفدهم به بعد ارتباط تنگاتنگی میان شرقشناسی بهمثابه حرفه و شغل و گسترش تجارت اروپایی و درنهایت میان امپریالیسم و استعمارگری ...
بیشتر
از ابتدای دوران قرون جدید و با آغاز سلطه سیاسی غرب بر نقاط مختلف جهان ازجمله شرق، تعاملات سنتی شرق و غرب معطوف به مسائل جدیدی گردید و لزوم شناخت نقاط جدید به دلایل بسیار موردتوجه اروپاییان قرار گرفت. از سدههای هفدهم به بعد ارتباط تنگاتنگی میان شرقشناسی بهمثابه حرفه و شغل و گسترش تجارت اروپایی و درنهایت میان امپریالیسم و استعمارگری وجود داشته است. با همین رویکرد، نوع نگاه آنان به سایر تمدنها بخصوص شرقیان اغلب بااحساس برتری و لزوم سلطه بر آنان، تغییر یافت. متفکران شرقی به گونههای متفاوت چارهاندیشیهایی در مواجهه با غرب ارائه نمودند. هرچند انتقاد به شرقشناسی بهصورت روشمند پس از جنگ جهانی دوم آغاز گردید، اما زمینههای این انتقاد بهپیش از جنگ اول جهانی و به ظهور جنبشهای ملی در شرق بازمیگردد. ماهیت این جنبشها نیز به چالش کشیدن هژمونی سیاسی و فرهنگی غرب بود. تفکرات کسروی در چنین زمانی شکل گرفت؛ وی نخستین پژوهشگری در ایران یا شرق است که به مسئله شرقشناسی هرچند نه بهصورت روشمند و منسجم پرداخت. شیوه مبارزه کسروی در هر دو عرصه (هژمونی سیاسی و فرهنگی غرب) تا حدودی متفاوت از سایرین بود. در خلال همین مبارزات قلمی بود که او به ماهیت پژوهشهای برخی شرق شناسان در رابطه با مسئله استعمار برای تداوم سلطه بر ملل شرق پی برد. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش اصلی است: کسروی در رابطه با مطالعات شرقشناسی و مستشرقین چه رویکردی را دنبال میکرد؟ یافتههای پژوهش که با تکیهبر منابع دستاول و بر اساس روشهای تاریخی و بر مبنای توصیف و تحلیل صورت گرفته، نشان میدهد کسروی در دو عرصه به انتقاد از مطالعات شرقشناسی و مستشرقین پرداخت. نخست برای از میان بردن احساس سرافکندگی ایرانیان در برابر دستاوردهای علمی غرب و شیفتگی پژوهشگران ایرانی به آثار آنها به مبارزه علمی با آنان پرداخت و ضعفهای اساسی آنان را متذکر گردید. دوم به شرح ارتباط شرق شناسان با مسئله استعمار پرداخت و هدف پژوهشهای شرق شناسان را نگهداشتن ایرانیان در بدآموزیهای گذشته خود برای تداوم سلطه دولتهای استعماری دانست.
مقاله پژوهشی
احمد پوراحمد؛ رحمت اله فرهودی؛ سعید زنگنه شهرکی؛ طهورا شفاعت قراملکی
چکیده
بافت تاریخی مجموعهای از آثار تمدن گذشتگان میباشد که ارزش و فرهنگ یک شهر را نشان میدهد. این بافت مجموعهای از کیفیتهای مطلوب در جهت بهرهمندی جوامع برشمرده میشود. بازآفرینی شهری به دنبال حل مشکلات ناشی از ابعاد گوناگون زندگی میباشد. گردشگری پایدار در هماهنگی با محیط، جامعه و فرهنگهای محلی عمل میکند و میتواند به عنوان ...
بیشتر
بافت تاریخی مجموعهای از آثار تمدن گذشتگان میباشد که ارزش و فرهنگ یک شهر را نشان میدهد. این بافت مجموعهای از کیفیتهای مطلوب در جهت بهرهمندی جوامع برشمرده میشود. بازآفرینی شهری به دنبال حل مشکلات ناشی از ابعاد گوناگون زندگی میباشد. گردشگری پایدار در هماهنگی با محیط، جامعه و فرهنگهای محلی عمل میکند و میتواند به عنوان رویکرد مناسب برای بازآفرینی باشد. هدف از پژوهش اولویتبندی گونههای گردشگری به منظور بازآفرینی بافت تاریخی میباشد که به این منظور در پی پاسخگویی به این سؤال میباشیم که کدام یک از گونههای گردشگری برای بازآفرینی بافتهای تاریخی بخصوص بافت تاریخی تبریز مناسب میباشد؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا ابعاد بازآفرینی شهری و گونههای مختلف گردشگری مورد بررسی قرار گرفتند. جامعهی آماری تحقیق حاضر را خبرگان گردشگری و شهرسازی (اساتید دانشگاه) تشکیل میدهند که در ارتباط با موضوع پژوهش هم از نظر نظری و هم از نظر مصداقی در ارتباط با نمونهی موردی (شهر تبریز) دانش و تخصص لازم را دارا بودهاند. با توجه به نبود چارچوب نظری و عدم شناخت کافی از تعداد جامعهی آماری و همچنین با توجه به ماهیت و هدف تحقیق، با استفاده از ترکیبی از روشهای نمونهگیری غیراحتمالی از قبیل روشهای هدفمند یا قضاوتی (معیار- محور)، زنجیرهای (گلوله برفی) و سهمیهای و داوطلبانه (اعضای در دسترس) به انتخاب تعداد اعضای مورد نیاز پنل خبرگان از میان افراد واجد شرایط اقدام شد؛ حداکثر تعداد افراد برای رسیدن به اجماع در نظرات 30 نفر تعیین گردید. نتایج از طریق نرمافزار SPSS و با کاربرد آزمون دلفی فازی مورد تحلیل قرار گرفت. سپس ارتباط هر یک از گونههای گردشگری با اهداف بازآفرینی بافت تاریخی مشخص گردید. در انتها راهبردها و سیاستهایی در جهت توسعهی گونههای گردشگری که ارتباط بیشتری با بازآفرینی بافتهای تاریخی دارند ارائه گردید. نتایج حاکی از آن است که بازآفرینی بافت تاریخی با رویکرد گردشگری باید با الویتدهی به گردشگری تاریخی (0.072)، فرهنگی (0.070)، هنری (0.061)، خلاق (0.058)، اجتماعی (0.055)، تفریحی (0.053)، غذا (0.052) صورت پذیرد.
مقاله پژوهشی
مهربان پولادی؛ محسن ابوالقاسمی
چکیده
در این پژوهش ضمن معرفی محلۀ زرتشتیان یزد به عنوان مهمترین پایگاه فرهنگی زرتشتیان ایران، به بررسی برخی از اسناد به دست آمده در این محله پرداخته میشود که در موزۀ اسناد و نسخ یزد (اسناد و نسخ مجموعۀ پولادی) نگهداری میشود. محلۀ زرتشتیان یزد یکی از مهمترین مراکز تاریخی و سنتی شهر یزد است و میتوان آن را بزرگترین آرشیو اسناد و نسخ ...
بیشتر
در این پژوهش ضمن معرفی محلۀ زرتشتیان یزد به عنوان مهمترین پایگاه فرهنگی زرتشتیان ایران، به بررسی برخی از اسناد به دست آمده در این محله پرداخته میشود که در موزۀ اسناد و نسخ یزد (اسناد و نسخ مجموعۀ پولادی) نگهداری میشود. محلۀ زرتشتیان یزد یکی از مهمترین مراکز تاریخی و سنتی شهر یزد است و میتوان آن را بزرگترین آرشیو اسناد و نسخ زرتشتیان در ایران نامید. در طول سالیان گذشته، اسناد فراوان و نسخههای دستنویس اوستا از این محله به دست آمده است. از مهمترین این یافتهها میتوان به مجموعۀ پولادی اشاره کرد که در سال 1394 خورشیدی در منزل ارباب مهربان پولاد کشف شد و شامل تعدادی نسخۀ اوستا و همچنین هزاران نامه تجاری، مذهبی، شخصی و اسناد و قرارداد مربوط به سالهای 1210 تا 1314 خورشیدی است. قدمت برخی از این اسناد به زمان پولاد تیرانداز، پدر مهربان پولاد برمیگردد. این اسناد و نسخ که سالهای طولانی در زیرزمین منزل ارباب مهربان پولادی، به دور از چشم ساکنان خانه در زیر خروارها خاک محبوس بوده است؛ به صورت کاملاً اتفاقی توسط نوه وی که همنام اوست، یافت شده و پس از بررسیهای کارشناسی و دقیق توسط اساتید دانشگاه، اهمیت و ارزش این آثار مشخصشده و اقدامات لازم برای به نمایش گذاشتن آنها در قالب موزۀ اسناد و نسخ صورت گرفته است. این مجموعه شامل چندین نسخۀ خطی اوستا است که قدیمیترین آنها مربوط به سال 1023 خورشیدی (1645 م) است. این مجموعه همچنین شامل هزاران نامه و سند است که بیشتر این اسناد مربوط به قراردادها، نامههای تجاری، صلحنامهها، نامههای خانوادگی و مسائل اجتماعی است. درونمایه آن نامهها و اسناد به خوبی نشاندهنده نقش مهم و مثبت زرتشتیان در مسائل تجاری، سیاسی و اقتصادی عصر قاجار و پهلوی است. ارباب مهربان پولاد علاوه بر فعالیتهای گسترده تجاری در شهرهای یزد، شیراز، اهواز و بروجرد و نیز کشورهایی چون هند و انگلیس و عراق، در فعالیتهای اجتماعی جامعۀ زرتشتیان از جمله عضویت در انجمن ناصری و نیز تأسیس باغ وقفی شیراز نقش اساسی داشته است.
مقاله پژوهشی
یداله حیدری باباکمال
چکیده
کبوترخانه یکی از مهم ترین بناهای بومی ایران و ترکیه در رابطه با کشاورزی سنتی بوده که اهمیت و جایگاه آن در فرهنگ غنی دو کشور ناشناخته مانده است. بیشترین فراوانی کبوترخانه ها در ایران در استان اصفهان و مربوط به دوره های صفوی تا قاجار و در کشور ترکیه در آناتولی مرکزی و مربوط به دوره عثمانی است. کبوترخانه های ایران صرفاً به ...
بیشتر
کبوترخانه یکی از مهم ترین بناهای بومی ایران و ترکیه در رابطه با کشاورزی سنتی بوده که اهمیت و جایگاه آن در فرهنگ غنی دو کشور ناشناخته مانده است. بیشترین فراوانی کبوترخانه ها در ایران در استان اصفهان و مربوط به دوره های صفوی تا قاجار و در کشور ترکیه در آناتولی مرکزی و مربوط به دوره عثمانی است. کبوترخانه های ایران صرفاً به منظور تولید کود جهت تقویت زمین های کشاورزی ساخته می شدند؛ اما کبوترخانه های ترکیه علاوه بر تولید کود، با هدف تولید گوشت و با توجه به نیترات پتاسیم موجود در فضله کبوتر از آن جهت تهیه باروت در سلاح های گرم و تجارت آن به کشورهای اروپایی هم استفاده میشده است. از آنجاییکه ساخت این کبوترخانه ها تقریباً همزمان با کبوترخانه های ایران است، مطالعه تطبیقی آنها با نمونه های ایران از نظر الگوی پراکنش، عملکرد، اهداف ساخت، قدمت و ویژگی های معماری ضروری به نظر می رسد. بر مبنای ضرورت یادشده، مهم ترین سؤال پژوهش این است؛ از منظر مطالعات تطبیقی وجوه تشابه و افتراق کبوترخانه های ایران و ترکیه و تأثیر و تأثر آنها بر هم طی چند سده اخیر چیست؟ همچنین هدف پژوهش حاضر، بررسی اهمیت بناهای مذکور در دو کشور ایران و ترکیه با توجه به مناسبات سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی منطقه و تعیین نقش آنها در ابعاد مختلف زندگی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. نتـایج پژوهش نشان می دهد که شرایط زیست محیطی مناسب نقش قابل توجهی در استقرار، تنوع شکلی، مصالح به کار رفته و اهداف ساخت کبوترخانه های دو کشور داشته است. کبوترخانه های ترکیه به اشکال مربع، مستطیل، با پایه مدور یا بیضی (دو قسـمتی زیر و بالای زمین) با مصـالح سنـگی، خـشتی و یا در دل صخره های سنگی و به دور از مزارع سـاخته شدهاند؛ اما کبوترخانه های ایران عموماً خشـتی، بزرگتر از نمونه های ترکیه و در میان مزارع دشتها و کنار رودخانه ها و به اشکال مدور و در برخی موارد مستطیلی (گلپایگان، خوانسار، خمین و میاندوآب) طراحی شده اند.
مقاله پژوهشی
ابتهاج سلیمی؛ حسن زندیه؛ منوچهر صمدی وند؛ معصومه قره داغی
چکیده
برکناری رضاشاه از قدرت، تکان سختی به ساختار سیاسی کشور وارد آورد و مرحلۀ تازهای از فعالیت پارلمان، احزاب، گروه ها، جریان های داخلی، اقشار و طبقات اجتماعی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی آغاز گردید. انتخابات مجلس شورای ملی و مشارکت مردم در انتخاب وکلای موردنظر خویش در تهران و دیگر نقاط کشور هم از این تحولات و تکانه، بی نصیب نماند ...
بیشتر
برکناری رضاشاه از قدرت، تکان سختی به ساختار سیاسی کشور وارد آورد و مرحلۀ تازهای از فعالیت پارلمان، احزاب، گروه ها، جریان های داخلی، اقشار و طبقات اجتماعی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی آغاز گردید. انتخابات مجلس شورای ملی و مشارکت مردم در انتخاب وکلای موردنظر خویش در تهران و دیگر نقاط کشور هم از این تحولات و تکانه، بی نصیب نماند و هر یک از مراجع مذکور، بدون منع قانونی در آن دخالت کردند و انتخابات برای مدتی از کنترل دولت خارج شد. شرکت مردم در انتخابات نسبتاً آزاد دورۀ چهاردهم مجلس، اولین تجربۀ ملت ایران بعد از سقوط دیکتاتوری پهلوی اول بود و استقبال زیادی از آن صورت گرفت. کرمانشاه به عنوان منطقه ای مهم و استراتژیک واقع در غرب ایران، ازجملۀ این موارد بود که احزاب، نیروها و شخصیت های مختلف با رهایی از دشواری های سیاسی دورۀ پهلوی اول، به تکاپو افتادند و در انتخابات سهیم شدند که بررسی آن، مسئلۀ مقاله حاضر است. این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی و با تکیه بر متون اسنادی و کتابخانه ای، با واکاوی روند رأی گیری، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که علل و عوامل تأثیرگذار در جریان برگزاری انتخابات مجلس چهاردهم شورای ملی در حوزۀ انتخابیۀ کرمانشاه چه بوده است؟ یافته ها نشان می دهد که برخلاف دورۀ سلطنت رضاشاه، انتخابات دورۀ چهاردهم به انحصار هیچیک از نیروهای سیاسی و اجتماعی درنیامد و نامزدهای این دوره وابسته با گروههای ذی نفوذ متعدد و متضادی بودند. در اولین انتخابات دورۀ پهلوی دوم، نظر به ایجاد خلأ قدرت و ضعف دربار و عوامل بازدارندۀ رژیم، میزان مشارکت افزایشیافته و مراکز قدرت به ویژه ایلات و عشایر و مأموران سیاسی خارجی برای نیل به اهداف خویش، در جریان انتخابات مجلس به فعالیت ها و کنشگری پرداختند، لذا این مرحله از انتخابات تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی قرار داشت، در نتیجه نمایندگان جدیدی به مجلس راه پیدا کردند.
مقاله پژوهشی
آزاده شریفی؛ علیرضا حاجیان نژاد
چکیده
فیلولوژی به معنای مطالعة فرهنگ از خلال زبان و توجه به خصلت زبانی فرهنگ است. روش فیلولوژی از قرن هجدهم بخش عمدهای از شرقشناسی اروپایی را در برمیگیرد. توجه به زبانهای شرقی از مطالعات کتاب مقدس آغاز شد، فیلولوژی بهتدریج مسیر خود را از الهیات جدا کرد و به روشی برای فهم زبان و متون شرقی تبدیل شد. نیاز به یادگیری عربی (و سایر زبانهای ...
بیشتر
فیلولوژی به معنای مطالعة فرهنگ از خلال زبان و توجه به خصلت زبانی فرهنگ است. روش فیلولوژی از قرن هجدهم بخش عمدهای از شرقشناسی اروپایی را در برمیگیرد. توجه به زبانهای شرقی از مطالعات کتاب مقدس آغاز شد، فیلولوژی بهتدریج مسیر خود را از الهیات جدا کرد و به روشی برای فهم زبان و متون شرقی تبدیل شد. نیاز به یادگیری عربی (و سایر زبانهای شرقی) تأسیس مدارسی را در اروپا موجب شد نخست در فرانسه و سپس در آلمان، آلمانی زبانها برخلاف همکاران اروپایی خود رویکرد استعماری و سیاسی به مشرق زمین نداشتند و وجه تمایز آنها همین تکیه بر روش فیلولوژیک است. در این مقاله، پس از گذری کوتاه بر شرقشناسی و بیان نقاط عطف ایرانشناسی در آلمان، سنت دانشگاهی فیلولوژی تشریح شده است. سپس اهمیت روش فیلولوژی در دو سنت مهم شرقشناسی آلمان (رمانتیک و فیلولوژیک) بازنموده شده است. سنت رمانتیک بیشتر بر ترجمة متون شرقی تکیه دارد و فیلولوژی را به عنوان ابزاری برای بهبود کیفیت ترجمه میخواهد. سنت فیلولوژیک در پی بازسازی تاریخی متن و زبان است و خط سیر منظمی را دنبال میکند. اهمیت روش فیلولوژی متنمداری و توجه به بافت متن است. فیلولوژیِ کلاسیک منابعی غنی از فرهنگ لغات تا فهرستهای نسخ و تصحیحهای دقیق فراهم آورده است. در این سنت هم تحلیل کتاب مقدس مسلمانان و بازسازی بافت آن نقش محوری داشته است. اهمیت سنت فیلولوژیک در بررسی متن مقدس کنار گذاشتن مفهوم تقدس است که امکان تحقیق در بافت و جزییات متن و نیز پرسش از گویندة آن را فراهم میکند. این مقاله به تبارشناسی فیلولوگهای آلمانی و ردهبندی خدمات ایشان در سطوح ترجمه، فهرستنویسی و تصحیح متون فارسی (و عربی) میپردازد و روند تکامل آن را از نسل اول شاگردان دوساسی (فرایتاگ، فلوگل و فلیشر) تا دورة طلایی شرقشناسی آلمان در قرن بیستم (ریتر و مایر) نشان میدهد. تمرکز مقاله بر تصحیح متون عرفانی و اسلامی و اقدامات شرقشناسان آلمانیزبان در این حوزه است.
مقاله پژوهشی
سمیه السادات طباطبایی؛ علیرضا حسینی
چکیده
بسیاری از پژوهندگان بر این باورند که حکایت وامواژه های فارسی در زبان عربی به سر آمده و دیگر باید دفتر پژوهش در این باره را بست؛ چراکه پیشینیان آن طور که شاید داد سخن را دادهاند و آنچه را که باید گفته اند. گرچه تلاش پیشینیان در این باره ستودنی است ولی باید دانست که این قصۀ ناتمام سر دراز دارد و هنوز هم ناگفته ها فراوان ...
بیشتر
بسیاری از پژوهندگان بر این باورند که حکایت وامواژه های فارسی در زبان عربی به سر آمده و دیگر باید دفتر پژوهش در این باره را بست؛ چراکه پیشینیان آن طور که شاید داد سخن را دادهاند و آنچه را که باید گفته اند. گرچه تلاش پیشینیان در این باره ستودنی است ولی باید دانست که این قصۀ ناتمام سر دراز دارد و هنوز هم ناگفته ها فراوان است. نگارنده در این مقاله میکوشد تا نشان دهد که برخی از واژگان فارسی با وجود کاربست در زبان نوشتاریِ عربی در لغتنامه های پرشمار عربی و نیز کتابهایِ در پیوند با «تعریب» نیامدهاند و افزون بر این آنچه که در تعریف و توضیح برخی دیگر از واژگان فارسی بیان شده نارسا و ناقص است. در مقالۀ پیشرو از رهگذر واکاوی منابع کهنِ عربی روشن میشود که «کُتب لغت» به واژۀ فارسی البارجین، علیرغم استفاده در منابع مکتوب عربی، اشاره نکرده اند و معنای بیانشده برای الخرداذی نیز ناقص است. در این جا ذکر دو نکته بایسته است: نخست آن که در این جستار برای دریافتن چگونگی کاربست واژگان بیانشده منابع گوناگون، از حوزههای متعدد، بررسی شده و تنها به واکاوی آثار لغوی بسنده نشده است. کتاب های تاریخی، جغرافیایی، ادبی و نیز کتابهای دینی مانند آثار فقهی و حدیثی از این جمله اند. دوم آن که پژوهش های این چنین را نباید، به ستم، تفنن لغوی دانست و این گونه پنداشت که یافتن معنای واژگان کهنی که امروزه دیگر نه در فارسی و نه در عربی کاربستی ندارند بیهوده و بیثمر است؛ چراکه پژوهش هایی از این دست افزون بر ارزش «لغوی» اهمیت تاریخی–فرهنگی نیز دارند؛ زیرا دادوستد زبانی را، که یکی از سویه های روابط پر فراز و نشیب ایرانیان و عربهاست، می کاود. انتخاب دو واژۀ یادشده از آن روست که این دو برآمده از زندگی روزمرۀ مردم اند. البارجین ابزار غذا خوردن است و الخرداذی شراب و آوند آن. واژگانی از این دست در زبان عربی شاهدانی هستند که از رخنه کردن شیوۀ زیستن ایرانیان در آداب زندگی عربی-اسلامی گواهی می دهند.
مقاله پژوهشی
حسین عبدلی؛ مهدی گلجان
چکیده
پیدایش اسلام در شرق ایران که بخشی از آن افغانستان نام گرفته است به عهد خلفای راشدین باز میگردد و بنا به مستندات تاریخی، نفوذ تشیّع در این خطّه، پس از شروع سختگیریهای امویان نسبت به شیعیان آغاز گردید. ورود علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان، تسامح مذهبی مغولان، مسلمان شدن ایلخانان و تمایل ایشان به آیین تشیّع و برآمدن صفویان، در گسترش ...
بیشتر
پیدایش اسلام در شرق ایران که بخشی از آن افغانستان نام گرفته است به عهد خلفای راشدین باز میگردد و بنا به مستندات تاریخی، نفوذ تشیّع در این خطّه، پس از شروع سختگیریهای امویان نسبت به شیعیان آغاز گردید. ورود علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان، تسامح مذهبی مغولان، مسلمان شدن ایلخانان و تمایل ایشان به آیین تشیّع و برآمدن صفویان، در گسترش مذهب تشیّع در این منطقه مهم ارزیابی میشود. در سده های اخیر شیعیان اقلیتی پرشمار در جامـعۀ اسـلامی افـغانـستان محـسوب می شوند. مذهب شیعه بیشتر در میان اقوام و قبایل ایرانیتبارِ فارسیزبان افغانستان رواج دارد. اکثر هَزارهها و قزلباشها شیعه مذهبند؛ با این وجود تشیّع در میان قبایل تاجیک، اُزبک، ترکمن، بلوچ و حتی پشتونها و برخی از اقوام دیگر، پیروانی دارد. شیعیان در ولایات مختلف به شکل فراگیر یا نقطهای سکونت دارند اما بهصورت عمده در مناطق مرکزی افغانستان یعنی هَزارهجات زندگی میکنند. بیشتر شیعیانِ افغانستان دوازده امامیاند گرچه تعداد قابل ملاحظهای از تاجیکهای شیعه، پیرو کیش اسماعیلی هستند. مسئلۀ اصلی این پژوهش بررسی حیات سیاسی- اجتماعی شیعیان افغانستان در عصر سَدوزاییها (1160-1233 ق/1747-1818م) و نقش آنها در به قدرت رسیدن احمدخان اَبدالی (دُرّانی)، بنیانگذار حکومت سَدوزایی و تحکیم پایههای قدرت او و فرزندانش میباشد. سَدوزاییها در قدرتیابی و فتوحات خویش، از تجارب نظامی برخی از قبایل هَزاره بهرهمند شدند. قزلباشها نیز آنان را در امور لشکری و دیوانی یاری رساندند. نزدیک شدن این اقوام به کانون قدرت، گاه موجب بروز حساسیت و واکنش از سوی اکثریت سنی مذهب پشتون میشد. ذکر برخی از وقایع تاریخی و بیان مواجهۀ شیعیان با آن حوادث، بستری فراهم خواهد کرد تا به درک بهتری از رفتارشناسی شیعیان افغانستان در دورۀ مورد بحث نائل شویم. نتایج این پژوهش که با روش تاریخی و با رویکرد توصیفی تحلیلی به انجام رسیده به شناخت بهتر مناسبات شیعیان با حکومت دُرّانی و درک موقعیت و جایگاه ایشان در جمعیت غالباً سنیمذهب کمک می کند.
مقاله پژوهشی
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مهشید گوهری کاخکی؛ محمدجعفر یاحقی
چکیده
پس از استقرار دولت ایلخانی بار دیگر نام ایران به عنوان سرزمینی دارای استقلال سیاسی و جغرافیایی احیا گردید و ایلخانان حاکمان سرزمین پهناور ایران از جیحون تا فرات خوانده شدند. در تاریخهای منثور و منظوم دورۀ ایلخانی نیز به این موضوع اشاره شده است. در این پژوهش چگونگی بازنمایی مفهوم ایران در منظومههای تاریخی مهم عصر ایلخانی، یعنی ...
بیشتر
پس از استقرار دولت ایلخانی بار دیگر نام ایران به عنوان سرزمینی دارای استقلال سیاسی و جغرافیایی احیا گردید و ایلخانان حاکمان سرزمین پهناور ایران از جیحون تا فرات خوانده شدند. در تاریخهای منثور و منظوم دورۀ ایلخانی نیز به این موضوع اشاره شده است. در این پژوهش چگونگی بازنمایی مفهوم ایران در منظومههای تاریخی مهم عصر ایلخانی، یعنی همایوننامۀ زجاجی، شهنامۀ چنگیزی، ظفرنامۀ مستوفی و شهنشاهنامۀ تبریزی بررسی شده است تا مشخص شود که شاعران این حماسههای تاریخی چقدر در راستای بازنمایی نام ایران گام برداشتند و چقدر کوشیدند تا قلمرو حکمرانی ایلخانان را ایرانزمین بنامند و آن را با قلمرو پادشاهی ایران باستان منطبق سازند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در این منظومهها دو نگرش متفاوت نسبت به مقولۀ ایران وجود دارد: در شهنامه، ظفرنامه و شهنشاهنامه که در دربار ایلخانان مسلمان سروده شده، بارها قلمرو فرمانروایی ایلخانان، ایران و ایرانزمین نامیده و حدود آن از جیحون تا روم و مصر ذکر شده است؛ همچنین حاکمان ایلخانی، شاهانی ایرانی پاسدار مرزهای ایرانزمین معرفی شدند؛ اما در همایوننامه کمتر چنین نمونههایی دیده میشود. به نظر میرسد که مهمترین دلیل رویکرد متفاوت همایوننامه این است که این منظومه در اوایل شکلگیری دولت ایلخانی سروده شده است؛ زمانی که هنوز به مفهوم ایران و هویت ایرانی کمتر توجه میشد؛ اما سرایش سه منظومۀ دیگر در دورۀ ثبات و اقتدار ایلخانان انجام شده است. دیدگاههای شخصی شاعران نیز در این رویکرد مؤثر است، هدف اصلی زجاجی روایت کردن تاریخ اسلام بوده است، بدون اینکه دغدغۀ پرداختن به تاریخ ایران و هویت ایرانی را داشته باشد؛ اما کاشانی و بهویژه مستوفی و تبریزی دیدگاه ایرانگرایانۀ خود را در تفسیر حوادث تاریخی دخالت دادند. وجود دو رویکرد متفاوت و معنادار در این آثار نشان میدهد که شاعران آگاهانه و هدفمند به کاربرد نام ایران و ایرانزمین در آثار خود توجه داشتند؛ علاوه بر این ثابت میشود که در دورۀ تثبیت حکومت ایلخانی، بار دیگر ایرانزمین به عنوان سرزمینی مستقل با مرزهای جغرافیایی معین شناخته میشده است که پادشاهان وظیفۀ خود میدانستند تا از آن در برابر دشمنان متجاوز دفاع کنند.
مقاله پژوهشی
پویا نکویی؛ رضا پرویزاده
چکیده
مقالة حاضر به بررسی یکی از مباحث مهم در رابطه با موسیقی ایرانی پرداخته که در دهههای سی و چهل شمسی مطرح شد. در این بحث گروهی از منتقدین موسیقی ایرانی به نقد ویژگیهای به زعم خود عرفانگرایانة موسیقی ایرانی پرداختند. در آن سو گروه دیگری از فعّالان موسیقی ایرانی بر همان اساس به خوانشی عرفانگرایانه از موسیقی ایرانی پرداختند. در ...
بیشتر
مقالة حاضر به بررسی یکی از مباحث مهم در رابطه با موسیقی ایرانی پرداخته که در دهههای سی و چهل شمسی مطرح شد. در این بحث گروهی از منتقدین موسیقی ایرانی به نقد ویژگیهای به زعم خود عرفانگرایانة موسیقی ایرانی پرداختند. در آن سو گروه دیگری از فعّالان موسیقی ایرانی بر همان اساس به خوانشی عرفانگرایانه از موسیقی ایرانی پرداختند. در بخش نخست ابتدا به بررسیِ آراءِ گروهی از منتقدین موسیقی ایرانی مبنی بر پیوند آن با تصوف پرداخته است. در ادامه همچنین به بررسی ریشههای این تفسیر از موسیقی ایرانی در ایران آن دوره پرداخته شده است. همانطور که بیان خواهد شد، دو جریان فکری به نقد نقش تصوف در فرهنگ ایرانی پرداخته بودند؛ در یک سو جریان چپ و در سوی دیگر احمد کسروی نمایندگان این نوع نگاه محسوب میشدند. چنانکه اشاره شده درونمایة نظرات منتقدین موسیقی ایرانی مشابه نظرات طیفهایی است که تا پیش از این تاریخ به نقد وجوهی از فرهنگ ایرانی منجمله تصوف پرداخته بودند. در ادامه، نظرات گروه دیگری که به بیان روایتی عرفانگرایانه از موسیقی ایرانی پرداختند، بررسی شده است، و ضمناً به برخی از علل شکلگیری این نگرش و خوانش نیز اشاراتی شده است. این مقاله ضمن ریشه شناسی علل پیدایش این دو رویکرد، به طرح تمایز مفاهیم «محفل» و «بزم»، بر اساس برخی از شواهد و مستندات موجود به طور مختصر پرداخته است. در این راستا دو تلقی از فرهنگ شنیدن در تاریخ فرهنگی شنیدن موسیقی در عرصة موسوم به «اندرونی» موسیقی ایرانی مطرح شده است. همچنانکه به اختصار بیان شده است دو فرهنگ شنیداری متفاوت بر این دو عرصه حاکم بوده است. در همین راستا نشان داده شده که این تلقیِ «عرفانگرایانه» وابسته به آداب و قواعد شنیداری حاکم بر عرصة موسوم به محافل بود. در ادامه همچنین مختصراً مطرح شده که بر اساس گفتمان «پرورش ذوق عامه» در دورة پهلوی برخی از فعّالانی که آن روایت عرفانگرا از موسیقی را ارائه میکردند، بر اهمیت و لزوم نقش اجتماعی موسیقی تأکید داشتند. در بخش پایانی اجمالاً به بررسی برنامة گلها پرداخته شده و این برنامه محصول تفسیر عرفانگرایانة فعالان موسیقی و تأکید آنها بر مسئلة پرورش ذوق مردم تلقی شده است.