مقاله پژوهشی
مقاله پژوهشی
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مجتبی دورودی؛ محمدجواد اولادحسین
چکیده
کوه رحمت نام کوهی است که در سمت شرقی شهرستان مرودشت واقع شده است. در این کوهستان آثار باستانی پرشماری دیده میشود که بدون تردید تختجمشید یا همان شهر هخامنشی پارسه مهمترینِ آنهاست. همچنین این کوهستان شواهد گستردهای از آثار تدفینی عهد باستان را در دل خود جای داده است. بهعلاوه در این کوهستان آثار نوشتاری مربوط به سنت ساسانی، مانند ...
بیشتر
کوه رحمت نام کوهی است که در سمت شرقی شهرستان مرودشت واقع شده است. در این کوهستان آثار باستانی پرشماری دیده میشود که بدون تردید تختجمشید یا همان شهر هخامنشی پارسه مهمترینِ آنهاست. همچنین این کوهستان شواهد گستردهای از آثار تدفینی عهد باستان را در دل خود جای داده است. بهعلاوه در این کوهستان آثار نوشتاری مربوط به سنت ساسانی، مانند کتیبههای مقصودآباد و تختطاووس نیز، پیشتر مشاهده شده است. در پژوهش حاضر، کتیبهای نویافته به زبان فارسیمیانه و خطّ پهلویِ کتابی معرفی میگردد که میتوان آن را در ردیف کتیبههای تدفینی بهشمار آورد و از این پس با عنوان کتیبۀ کوه رحمت از آن یاد میشود. یکی از موارد بسیار با اهمیّت این کتیبه، اشاره به نام شهر استخر است که در کتیبههای تدفینی برای نخستینبار مشاهده گردیده است. در یک نگاه کلی به محتوای این کتیبه، میتوان اینگونه ابراز داشت که کتیبه مورد اشاره مربوط به اواخر دوران ساسانی است و به طبقه ای از اشراف آن روزگار یعنی دبیران تعلق داشته است. شواهد بسیاری در دست است که نشان میدهد دبیران از طبقات ممتاز روزگار ساسانی بودهاند. به گونهای که نام تعدادی از دبیران در سنت پهلوی کتیبهای به ما رسیده است. کتیبۀ نویافته کوه رحمت در درّهای از این کوهستان، تحریر شده است که از جمله اراضی تختطاووس بهشمار میرود و در فواصل سمت راست میانِ جادۀ نقشرجب به شهر استخر قرار دارد و دربردارندۀ شششطر است که بهصورت عمودی و در اندازه 50 در 60 سانتیمتر به تحریر درآمده است. از جمله ویژگیهای پیرامون این کتیبه همچنین وجود دو حفرۀ مربعشکل در دهانۀ غار و در زیر نوشته است که بعضی از پژوهشگران از آنها با عنوان استودان یاد کردهاند. چنین ساختارهای حفرهمانند در دامنههای کوهستان و نزدیک نقشرجب و کتیبۀ نویافته مورد بحث به تعداد زیاد قابل مشاهده است که خود خبر از ماهیّت تدفینی این مکان میدهد. تمامی مطالب ارائه شده در این گفتار بیانگر اهمیّت بسیار زیاد این کتیبه است که ضرورت پژوهشهای بیشتر بر روی آن را میرساند. همچنین بایسته است محیط پیرامون این کتیبه نیز از سوی باستانشناسان بیشتر مورد توجه و پژوهش قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سید سعید رضا منتظری؛ مسلم رضوانی
چکیده
ثنویت از جمله مفاهیم بسیار مهمی است که در مرکزیت جهان بینی دین زرتشتی قرار دارد. این مفهوم جهان را به دو قطب خیر و شر که در تقابل با یکدیگر هستند، تقسیم و توصیف کرده است. ثنویت مفهومی است که انتظار میرود در تمامی سطوح و ساختارهای این دین از جمله نظام اخلاقی حضور داشته باشد. در این نوشتار سعی بر آن شده است تا با اتخاذ دو رویکرد متن محور ...
بیشتر
ثنویت از جمله مفاهیم بسیار مهمی است که در مرکزیت جهان بینی دین زرتشتی قرار دارد. این مفهوم جهان را به دو قطب خیر و شر که در تقابل با یکدیگر هستند، تقسیم و توصیف کرده است. ثنویت مفهومی است که انتظار میرود در تمامی سطوح و ساختارهای این دین از جمله نظام اخلاقی حضور داشته باشد. در این نوشتار سعی بر آن شده است تا با اتخاذ دو رویکرد متن محور و رویکرد منطقی به بررسی تاثیر این مفهوم بر نظام اخلاق زرتشتی پرداخته شود. در رویکرد متن محور به بررسی هم پوشانیها و هم زیستیهای موجود در متن میان ثنویت و مفاهیم اخلاقی پرداخته شده است. با اتخاذ این رویکرد میتوان ملاحظه کرد که این مفهوم، دوگانگی خود را به شیوههای مختلف در میان مفاهیم اخلاقی بر جای گذاشته است و آنها را به سمت و سوی خود جهت دهی کرده است. با این وجود، از جمله مسائلی که همواره رابطه اصول اخلاقی با جهان بینی یک دین را به چالش میکشد، مبحث عدم رابطه میان گزارههای اخلاقی و گزارههای توصیفی است، که در این نوشتار به عنوان رویکرد دوم برای بررسی موضوع مورد توجه قرار گرفته است. در این رویکرد، نسبت منطقی میان ثنویت به عنوان مفهومی که سعی در توصیف جهان به شیوهای خاص را دارد و مفاهیم اخلاقی، مورد ملاحظه قرار گرفته است. از یک سو اگر تاثیر را در معنای استنتاج از گزارههای جهان بینی در نظر بگیریم و از سوی دیگر رابطهی منطقی میان بایدها و هستها وجود نداشته باشد، بر این اساس، هر گونه نسبت و فرض تاثیر، میان جهان بینی ثنوی و اخلاقیات که از جانب نگارندگان این متون و بنیانگذاران آن لحاظ شده، بر مبنای یک خطای منطقی و مغالطه میان «هست و باید» بوده است. اگرچه با نگاه کلی به سیر تاریخی اخلاقیات زرتشتی میتوان دریافت که از شدت تاثیر ثنویت بر اخلاقیات در متون پهلوی در نسبت با اوستای قدیم کاسته شده و شاهد نوعی حرکت به سمت استقلال اخلاقیات از اصول جهان بینی هستیم.
مقاله پژوهشی
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
پری سیما مشایخی؛ فرح زاهدی
چکیده
بندهش (متشکل از دو بخش bun به معنای بن و آغاز ، و dahišn برابر واژهی دهش در فارسی، به معنای آفرینش است و در مجموع به معنای آفرینش آغازین است) یکی از کتابهای بجامانده به زبان فارسی میانهی زردشتی است که مطالب آن تنها به مسألهی آفرینش محدود نمیگردد و بخش عمدهای از آن به مسائل پایان جهان مربوط است، حتی در آن سخن از پیشگوئیها در ...
بیشتر
بندهش (متشکل از دو بخش bun به معنای بن و آغاز ، و dahišn برابر واژهی دهش در فارسی، به معنای آفرینش است و در مجموع به معنای آفرینش آغازین است) یکی از کتابهای بجامانده به زبان فارسی میانهی زردشتی است که مطالب آن تنها به مسألهی آفرینش محدود نمیگردد و بخش عمدهای از آن به مسائل پایان جهان مربوط است، حتی در آن سخن از پیشگوئیها در میان است. در این کتاب، بخشی بلند به گیاهان اختصاص داده شده که به احتمال زیاد مبتنی بر مطالعات دورهی ساسانی است. در این بخش، گیاهان به شانزده بخش تقسیم میشوند و این بخشبندی بر پایهی استفادهای است که از آنها به انسان میرسد. اگرچه، ما در متن هفده تقسیمبندی میبینیم که مورد هیزم شامل چوب همهی گیاهان میشود. در بخش مورد مطالعه، اسامی سبزیجات و میوهجات در چند گروه دستهبندی شدهاند: برخی را تَرَه، برخی را روغن، بعضی را رنگ، برخی را بویدار خوانند. نیز گیاهان را به دو بخش تقسیم کرده که شامل دو بخشیها و یک بخشیها است. از این گونهاند: میوههایی که درون و بیرون را شاید خوردن، آنهایی که بیرون شاید خوردن، درون نشاید خوردن؛ آنهایی که درون را شاید خوردن، بیرون را نشاید خوردن. شناسایی برخی از این اسامی ابهام دارند و پژوهشگران مختلف در خواندن آنها هم رأی نیستند. برای پی بردن به درستی و نادرستی خوانش این واژهها، بایستی کلیهی دستنویسهای بجامانده از بندهش بررسی شوند و دلیل استفاده از آن واژهی خاص نیز در نظر گرفته شود تا بتوان ترجمهای درست از آن ارائه داد. در نوشتار حاضر سعی شده تا برخی از این واژهها، از طریق مقابلهی دستنویسهای مختلف و مقایسهی آن با بعضی متون دیگر که حاوی اطلاعات گیاه شناسی، بویژه کتابهای دارویی و علمی فارسی هستند، بررسی و بازنگری شوند و پیشنهادهای تازهای برای خواندن این واژهها ارائه شود، اگرچه ممکن است باز هم تردید در خوانش این کلمات همچنان باقی بماند.
مقاله پژوهشی
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
امید وحدانی فر؛ اسماعیل علیپور
چکیده
موضوع این مقاله بررسی فرهنگ ایرانی در سفرنامۀ دروویل، مستشار نظامی عهد فتحعلیشاه، است. در پژوهش حاضر، نخست گزارشهای نویسندۀ فرانسوی در سه سطحِ «انگارههای مثبت»، «انگاره-های منفی» و «انگارههای خنثی (بیطرف)» طبقهبندی شده و سپس ذیل هر طبقه به تحلیل تصویرهای ارائهشده بر اساس مؤلّفههای همسانپنداری، ...
بیشتر
موضوع این مقاله بررسی فرهنگ ایرانی در سفرنامۀ دروویل، مستشار نظامی عهد فتحعلیشاه، است. در پژوهش حاضر، نخست گزارشهای نویسندۀ فرانسوی در سه سطحِ «انگارههای مثبت»، «انگاره-های منفی» و «انگارههای خنثی (بیطرف)» طبقهبندی شده و سپس ذیل هر طبقه به تحلیل تصویرهای ارائهشده بر اساس مؤلّفههای همسانپنداری، متناقضگویی، تعمیمدهی کلّینگری و بزرگنمایی- که از مشخّصههای بارز «رویکرد تصویرشناسی» است- پرداخته شدهاست. تصویرشناسی که یکی از رویکردهای ادبیات تطبیقی است، ماهیّتی بینارشتهای دارد و از این جهت با مطالعات فرهنگی در ارتباط است. کاربست این رویکرد در خوانش سفرنامهها از این جهت اهمّیّت دارد که در پرتو آن میتوان فرهنگ «بومی» (خودی) را از چشمانداز «دیگری» نگریست. به این ترتیب دو پرسش اصلی نوشتار حاضر از این قرار است: چه جنبههایی از فرهنگ ایرانی در عصر قاجار مورد توجّه یک مستشار نظامی فرانسوی بودهاست؟ این تصاویر فرهنگی چگونه در سفرنامۀ مذکور منعکس شدهاست؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر رویکرد تصویرشناسی در ادبیات تطبیقی انجام شدهاست. یافتههای تحقیق بیانگر این است که عناصر فرهنگی به همان صورت اصلی در این سفرنامه بازتاب نیافتهاست؛ بلکه این تصاویر در واقع شکل دگردیسییافتۀ دادههای اوّلیّۀ نویسنده میباشد که از کانال ایدئولوژیهای مختلف گذشته است. تصویرسازیهای فرهنگی دروویل بعضاً متأثر از انگارههای غربی- اروپایی و روابط بینامتنی و غالباً برگرفته از جغرافیای فرهنگی طبقاتی از جامعۀ عصر قاجار بوده که وی با آنها تعامل داشتهاست.واژههای کلیدی: تصویرشناسی، سفرنامه، دروویل، فرهنگِ ایرانی، عصر قاجار.دیدن تصویر فرهنگیِ «خود» در آیینۀ سفرنامههای «دیگری» دریافت تازه و متفاوتی از تاریخِ حیات فرهنگی دورههایی را در اختیار میگذارد که دسترسی به آنها امکانپذیر نیست و درک چگونگیِ آن بافت فرهنگی با تکیه بر نوشتارهای خودی، چندان موثّق، قابل اعتماد و استناد نخواهدبود. با اینکه امکان نگرشهای مغرضانه در سفرنامههای سفیران و مسافران اروپایی نسبت به ایران قابل انکار نیست، امّا به دو دلیل در مطالعات فرهنگی ارزشمند به شمار میروند: نخست اینکه جزء منابع دستاوّل هستند؛ زیرا حاصل دیدهها و شنیدههای شخصِ مؤلّف است و دیگر اینکه فاقد سلطۀ دستگاه سانسور یا خودسانسوری هستند.
مقاله پژوهشی
چتین تاش؛ محمود جعفری دهقی
چکیده
زبان کردی زنجیرهای از گویشهای بههمپیوستۀ ایرانی غربی است. این زبان از نظر آوایی، صرفی و نحوی دارای ویژگیهای مشترک بسیاری با زبانهای ایرانی نو در پیرامون خود و همین طور زبانهای ایرانی میانه، مانند فارسی میانه، میباشد. یکی از این ویژگیها ساخت کنایی است. در ساخت کنایی رفتار فاعل و مفعول مستقیم از نظر حالتدهی و نشانداری ...
بیشتر
زبان کردی زنجیرهای از گویشهای بههمپیوستۀ ایرانی غربی است. این زبان از نظر آوایی، صرفی و نحوی دارای ویژگیهای مشترک بسیاری با زبانهای ایرانی نو در پیرامون خود و همین طور زبانهای ایرانی میانه، مانند فارسی میانه، میباشد. یکی از این ویژگیها ساخت کنایی است. در ساخت کنایی رفتار فاعل و مفعول مستقیم از نظر حالتدهی و نشانداری با نظام فاعلی-مفعولی تفاوت بنیادین دارد. از نظر دستور وابستگی هر فعل بر اساس ظرفیت خود دارای وابستههایی است که به طور الزامی همراهش میآیند. فاعل، مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم وابستههای فعل محسوب میشوند. در این پژوهش بر پایۀ دستور وابستگی، رفتار فعل و رابطۀ آن با وابستههایش در ساخت کنایی در زبان کردی بررسی و با فارسی میانه مقایسه شدهاست. و با بررسی مثالهایی از زبانهای کردی و فارسی میانه کوشش شدهاست تا مسئلۀ تطابق فعل تحلیل شود و در پایان یک حالت ویژه از تطابق فعل در این زبانها بررسی میگردد. زبان کردی زنجیرهای از گویشهای بههمپیوستۀ ایرانی غربی است. این زبان از نظر آوایی، صرفی و نحوی دارای ویژگیهای مشترک بسیاری با زبانهای ایرانی نو در پیرامون خود و همین طور زبانهای ایرانی میانه، مانند فارسی میانه، میباشد. یکی از این ویژگیها ساخت کنایی است. در ساخت کنایی رفتار فاعل و مفعول مستقیم از نظر حالتدهی و نشانداری با نظام فاعلی-مفعولی تفاوت بنیادین دارد. از نظر دستور وابستگی هر فعل بر اساس ظرفیت خود دارای وابستههایی است که به طور الزامی همراهش میآیند. فاعل، مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم وابستههای فعل محسوب میشوند. در این پژوهش بر پایۀ دستور وابستگی، رفتار فعل و رابطۀ آن با وابستههایش در ساخت کنایی در زبان کردی بررسی و با فارسی میانه مقایسه شدهاست. و با بررسی مثالهایی از زبانهای کردی و فارسی میانه کوشش شدهاست تا مسئلۀ تطابق فعل تحلیل شود و در پایان یک حالت ویژه از تطابق فعل در این زبانها بررسی میگردد.
مقاله پژوهشی
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
رضا اردو؛ روزبه زرین کوب
چکیده
ارتباط دوستانه اشکانیان با سرمتیان و پادشاهی داکیه، در شمال و شمال غرب دریای سیاه، در اواخر سده یکم و اوایل سده دوم میلادی موضوعی است که در منابع معدودی مربوط به تاریخ اشکانیان ذکر شده است. اشکانیان در نیمه دوم سده یکم میلادی پس از کشاکشهای بسیار سرانجام توانستند عملاً حکومت ارمنستان را در دست بگیرند. سرمتیها در سده یکم میلادی حضور ...
بیشتر
ارتباط دوستانه اشکانیان با سرمتیان و پادشاهی داکیه، در شمال و شمال غرب دریای سیاه، در اواخر سده یکم و اوایل سده دوم میلادی موضوعی است که در منابع معدودی مربوط به تاریخ اشکانیان ذکر شده است. اشکانیان در نیمه دوم سده یکم میلادی پس از کشاکشهای بسیار سرانجام توانستند عملاً حکومت ارمنستان را در دست بگیرند. سرمتیها در سده یکم میلادی حضور چشمگیر و تأثیرگذاری در حکومتهای شمال دریای سیاه پیدا کردند. در عین حال پادشاهی داکیه نیز در همین سده و اواخر آن به قدرتی تأثیرگذار در شمال غرب دریای سیاه تبدیل شد که برای امپراتوری روم دردسرساز شده بود. در جنگهایی که پادشاهی داکیه با امپراتوری روم داشت، سرمتیها در اتحاد با داکیها بودند و از طرف دیگر، شواهد نشان میدهد شاه داکیان در ارتباط دوستانه با شاهنشاهی اشکانی قرار داشت. به نظر میآید پیشروی رو به غرب این سه حلقه تأثیرگذار -اشکانیان، سرمتیان و داکیان- در نیمه دوم سده یکم و اوایل سده دوم میلادی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر بودند. پژوهش حاضر بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چگونه شاهنشاهی اشکانی توانست با طوایف سرمتی و حکومتی در ورای دریای سیاه ارتباطی دوستانه برقرار کند. به منظور پاسخگویی به این پرسش، با روش توصیفی، ترکیب جمعیتی مناطق نیمه شمالی دریای سیاه و روابط قدرت میان آنها، تاریخ اشکانیان و سرمتیان و داکیها و همچنین متحدان مشترک ایشان در سده یکم و اوایل سده دوم میلادی بررسی شد. پس از بررسی شواهد و مدارک باستانشناختی و متنی، در پایان، این نتیجه حاصل شد که تسلط اشکانیان بر ارمنستان از نیمه دوم سده یکم میلادی، به مدت حدود پنج دهه، و همچنین نفوذ قابل توجه اقوام سرمتی که ارتباط خویشاوندی و تجاری با اشکانیان داشتند، در حکومتهای نیمه شمالی دریای سیاه، در همین محدوده زمانی، به واسطه سرمتیها موجب شکلگیری اتحادی میان اشکانیان و داکیها شد.
مقاله پژوهشی
جواد چوپانیان
چکیده
چکیده:یافتن طلا و گنج قدمتی دیرینه دارد و احتمالا در بعضی از دورههای تاریخی این سرزمین به گونهای رخ نشان داده اشت.در روزگار قاجاریه نیز این مسئله بعنوان یکی از مسائل مطرح آن روزگار وجود داشته و آنطور که از اسناد و مدارک بر میآید، صنفی به صورت فعال بدین کار مبادرت مینموده که به تیله-کنان و یا طلاشوران معروف بودهاند. دراین عصر ...
بیشتر
چکیده:یافتن طلا و گنج قدمتی دیرینه دارد و احتمالا در بعضی از دورههای تاریخی این سرزمین به گونهای رخ نشان داده اشت.در روزگار قاجاریه نیز این مسئله بعنوان یکی از مسائل مطرح آن روزگار وجود داشته و آنطور که از اسناد و مدارک بر میآید، صنفی به صورت فعال بدین کار مبادرت مینموده که به تیله-کنان و یا طلاشوران معروف بودهاند. دراین عصر منظور از زیر خاکی و گنجیابی، بدست آمدن اشیایی گران بهاء بود که از زیر خاک پیدا میشد مانند ظروف سفالی و کاشی و اشیایی از جنس طلا،نقره،سنگهای تزیینی،شیشه،اسلحههای مفرغی، سکههای قدیمی و هر قسم اشیاء نظیر آنها که ضمن حفاری آگاهانه یا تصادفی از درون خاک به دست میآمد. امّا اینکه این شغل به صورت یک صنف درآید که تعداد بیشماری مبادرت بدین عمل نمودند،خود مقوله ای جدید است که در دوره قاجاریه رخ داده است. آنان حتّی در این زمینه با دولت مرکزی مذاکره میکردند و زمانی تا چندین هزار نفر رسماً بدین کار مشغول بودهاند. این اثر تحقیقی است که بیشتر بر پایه اسناد و برخی منابع دوره قاجار از جمله برخی سفرنامه ها شکل گرفته و با دیدی کاملا انتقادی به عملکرد این شغل پرداخته و بصورت تحلیلی-توصیفی سعی در فهم این حرفه و اثرات مخرب آن را بر آثار باستانی ایران دارد، امری که کمتر در مورد آن تحقیق شده است. این شغل تاثیر موثری بر آغاز جریان ایران شناسی در ایران نیز داشته و حتّی پیشتر از فعالیتهای باستان شناسی غربیان در ایران بوده، که توسط یهودیان ایران آغاز شد و خودشان رابعنوان باستان شناس آماتور(حفاری تجاری) می دانستند که به خزانه حکومت کمک هم می کنند .این صنف حتّی تا دوره پهلوی دوّم هم در امور غارت آثار باستانی در شهر ری و دیگر نقاط ایران دخیل بودند.در زمان شاهان نخستین قاجار هیچ قانونی برای جلوگیری از اکتشافات و حفاری های ایرانیان و غربیان وجود نداشت.در زمان ناصرالدین شاه در 16 دی القعده1312قمری اولین بار امتیاز اکتشافات علمی در تمام نقاط ایران به فرانسویان داده شد.که پس از تشکیل اوّلین مجلس ملّی ایران آن را باطل نمود.