مقاله پژوهشی
علیرضا اسماعیلپور
چکیده
هنر نمایش در هند پیشینهای کهن دارد. ادبیات نمایشی سنسکریت در بستر سنتی منظم شکل گرفته و تا سدههای متمادی تداوم یافته است. خاستگاههای اصلی این هنر در شبه قاره عبارتند از سرودهایی گفتگووار در وداها، مناسک ودایی و سنت حماسهخوانی، و هنرهای مرتبطی چون رقص و موسیقی نیز در پیدایش و گسترش آن مؤثر بـودهاند. ممکن است نمـایـشهای ...
بیشتر
هنر نمایش در هند پیشینهای کهن دارد. ادبیات نمایشی سنسکریت در بستر سنتی منظم شکل گرفته و تا سدههای متمادی تداوم یافته است. خاستگاههای اصلی این هنر در شبه قاره عبارتند از سرودهایی گفتگووار در وداها، مناسک ودایی و سنت حماسهخوانی، و هنرهای مرتبطی چون رقص و موسیقی نیز در پیدایش و گسترش آن مؤثر بـودهاند. ممکن است نمـایـشهای یونانی نیز بر ادبیات نمایشی سنسکریت اثری گذاشته باشد. در بررسی مختصر خاستگاههای نمایش در فرهنگ باستانی هند آشکار میشود که اغلب این خاستگاهها در ایـران نیز نمونههایی دارند که غالباً تا دورۀ اسلامی باقی بوده و بعضاً از معادلهای هندی خود نیز فراگیرترند. اما برغم این خاستگاههای نیرومند، هنر نمایش نتوانسته در قالب آثاری منظم و ماندگار در ایران پای بگیرد. در این مقاله، پس از بحث دربارۀ خاستگاههای هنر نمایش در هند، به بررسی این خلأ تاریخی پرداختهایم که در تحلیل نهایی شاید بتوان آن را ناشی از عدم نضج سنت کتابت در بخش اعظم تاریخ ادبیات باستانی ایران دانست.
مقاله پژوهشی
یاسر حمزوی؛ حسین احمدی؛ رسول وطن دوست
چکیده
گونهای از دیوارنگاره در برخی از کلیساهای ایران وجود دارد که از نظر مواد و مصالح، روش اجرا و بهطور کلی از نظر ماهیت با دیگر دیوارنگارهها متفاوت است و تا کنون پژوهشی مستقل در مورد آنها انجام نشده است. هدف این مقاله شناخت شیوۀ اجرای این گونه از دیوارنگارهها و همچنین شناخت سیر تحول آنها از طریق مطالعات میدانی، کتابخانهای و تحلیل ...
بیشتر
گونهای از دیوارنگاره در برخی از کلیساهای ایران وجود دارد که از نظر مواد و مصالح، روش اجرا و بهطور کلی از نظر ماهیت با دیگر دیوارنگارهها متفاوت است و تا کنون پژوهشی مستقل در مورد آنها انجام نشده است. هدف این مقاله شناخت شیوۀ اجرای این گونه از دیوارنگارهها و همچنین شناخت سیر تحول آنها از طریق مطالعات میدانی، کتابخانهای و تحلیل اطلاعات بهدستآمده است. به دلیل کمبود پژوهش و ثبت اطلاعات فنی در این حوزه به زبان فارسی، در این پژوهش مطالعات اولیۀ انجامشده معطوف به دیوارنگارههای بومپارچۀ اروپایی است و در مرحلۀ دوم به دیوارنگارههای بومپارچۀ کلیسای وانک و کلیسای مریم اصفهان و کلیسای مریم تبریز پرداخته میشود. در دورۀ رنسانس، جهت حل برخی از مشکلات دیوارنگارههای بزرگ و سقفنگارهها، در مراحل اجرا به مرور زمان تغییراتی را به وجود آوردند که در نهایت شیوهای متفاوت و جدید از دیوارنگاره به وجود آورد که در این تحقیق به نام دیوارنگارۀ بومپارچه نامیده میشود. در پژوهش حاضر تلاش شده چگونگی به وجود آمدن این شیوه در اروپا و نمونههای آن در کلیساهای ایران مورد بررسی قرار گیرد تا آغاز راهی باشد جهت شناخت این آثار در کشور ایران.
مقاله پژوهشی
هوشنگ خسروبیگی؛ الهه محبوب
چکیده
یکی از ابزارهای دیوان استیفا برای ثبت و ضبط دخلوخرج کشور دفاتر مالی بوده که برای تدوین آنها از شیوۀ خاصی پیروی شده است. از جملۀ این دفترها دفتر توجیهات بوده که به ثبت هزینههای جاری مملکت اختصاص داشته است. هدف این مقاله واکاوی ساختار و اجزای دفاتر توجیهات، چگونگی ثبت و ضبط آن و قوانین حاکم بر آن در عصر صفوی است. در این دفاتر، ...
بیشتر
یکی از ابزارهای دیوان استیفا برای ثبت و ضبط دخلوخرج کشور دفاتر مالی بوده که برای تدوین آنها از شیوۀ خاصی پیروی شده است. از جملۀ این دفترها دفتر توجیهات بوده که به ثبت هزینههای جاری مملکت اختصاص داشته است. هدف این مقاله واکاوی ساختار و اجزای دفاتر توجیهات، چگونگی ثبت و ضبط آن و قوانین حاکم بر آن در عصر صفوی است. در این دفاتر، اطلاعات مربوط به هزینهها بهصورت مجزا در دو بخش «توجیهات» و «مقررات» نوشته شده است. سپس حوالهها، بروات و فرامین مالی در ذیل هر بخش بهطور جداگانه ثبت و ضبط و محل پرداخت مشخص میگردیده است. تمامی امور فوق را مستوفی کل بررسی و تصحیح میکرده تا هیچگونه خطایی در ثبت اطلاعات رخ ندهد. جامعۀ آماری ما، علاوه بر نسخ خطی و اسناد آرشیوی مربوط به علم استیفا، اسناد تشکیلات اداری آستان قدس رضوی بوده است.
مقاله پژوهشی
عمادالدین شیخالحکمایی؛ میرزامحمد حسنی
چکیده
کشف اتفاقی چند تکه از یک کتیبۀ متعلق به سدۀ هفتم هجری در منطقۀ فورگ شهر داراب، در نزدیکی قلعۀ مشهور به بهمن، بابی تازه برای جستجو و ردیابی بازماندگان آل بویه پس از انقراض رسمی آنان گشود. شناسایی عناوین و القاب و نام متوفی، که آشکارا شهریار دیلمی دانسته شده است، این موضوع را تقویت کرد. جستجوی مجدد منجر به کشف کامل اجزای گمشدۀ کتیبه ...
بیشتر
کشف اتفاقی چند تکه از یک کتیبۀ متعلق به سدۀ هفتم هجری در منطقۀ فورگ شهر داراب، در نزدیکی قلعۀ مشهور به بهمن، بابی تازه برای جستجو و ردیابی بازماندگان آل بویه پس از انقراض رسمی آنان گشود. شناسایی عناوین و القاب و نام متوفی، که آشکارا شهریار دیلمی دانسته شده است، این موضوع را تقویت کرد. جستجوی مجدد منجر به کشف کامل اجزای گمشدۀ کتیبه شد. از سوی دیگر، متن تاریخ منظوم دفتر دلگشا، که در زمرۀ منابع مهم تاریخ محلی فارس در دورۀ مورد نظر شمرده میشود، گره از کار شناسایی متوفی و دیگر دیلمیان این خطه در سدۀ هفتم و هشتم گشود. در این مقاله به بازسازی قطعات گورنبشتۀ مکشوفه، شناسایی صاحب گور و چگونگی و تداوم نقش بویهیان در قدرت سیاسی فارس پرداخته شده است.
مقاله پژوهشی
رسول عربخانی
چکیده
اولیا چلبی (1020ق/1611م- ؟)، سیاح ترک اهل عثمانی، در طول مسافرتی که بیش از چهل سال به طول انجامیده، سرزمینهای قلمرو دولت عثمانی و ممالک مجاور را سیاحت نموده و مشاهدات خود را در سیاحتنامۀ بزرگی ثبت و ضبط کرده است. اولیا چلبی در طول عمر خود سه سفر به ایران عصر صفوی داشته: اولی در1056ق/ 1646م به آذربایجان و قفقاز، سفر دوم در 1057ق/1647م، که بسیار کوتاه ...
بیشتر
اولیا چلبی (1020ق/1611م- ؟)، سیاح ترک اهل عثمانی، در طول مسافرتی که بیش از چهل سال به طول انجامیده، سرزمینهای قلمرو دولت عثمانی و ممالک مجاور را سیاحت نموده و مشاهدات خود را در سیاحتنامۀ بزرگی ثبت و ضبط کرده است. اولیا چلبی در طول عمر خود سه سفر به ایران عصر صفوی داشته: اولی در1056ق/ 1646م به آذربایجان و قفقاز، سفر دوم در 1057ق/1647م، که بسیار کوتاه بوده، و سفر سوم در 1065ق/ 1655 م، به آذربایجان و مناطق غربی و مرکزی ایران. تمامی این سفرها به عنوان مأموریتی رسمی و با هدف انجام وظایف محولۀ حکومتی انجام یافته است. مناسبات ایران و عثمانی در اثنای مسافرتهای اولیا چلبی به ایران تحت تأثیر معاهدۀ ذهاب (1048ق/ 1639م) در حالتی دوستانه و نه خصمانه قرار داشت. در این سالها، هیأتهای سیاسی متعددی از سوی دولتین ایران و عثمانی به ممالک هم فرستاده میشد تا مناقشات و سوء تفاهمات مرزی را حل و فصل نموده، مانع از گسترش اختلافات و اخلال در مفاد عهدنامۀ مزبور گردند. اولیا چلبی به عنوان کارگزاری رسمی، در چند نوبت سفر به ایران، در کنار وظایف سفارتی خود، اقدام به یادداشتهایی از مشاهدات و شنیدههای خود از مکانها و اشخاصی کرده که در طی سفر با آنها روبرو شده است. مطالعۀ این یادداشتها میتواند ما را در درک بهتر فضای فرهنگی و سیاسی حاکم بر دو جامعۀ ایران و عثمانی یاری کند. نظرات اولیا چلبی را میتوان الگویی برای فهم دیدگاه عثمانیها از جامعه و سیاست ایران اواخر صفوی، مصادف با عصر شاه صفی و شاه عباس دوم، تلقی کرد. گزارشهای این سیاح در ایران، در کنار اطلاعات فراوانی که از اوضاع سیاسی و اداری صفوی ارائه میکند، برای بازیابی و بازسازی جغرافیای تاریخی و فرهنگی ایران عصر مزبور بسیار سودمند خواهد بود. این مقاله در نظر دارد نقشۀ حرکت اولیا چلبی در ایران را با توجه به ویژگیهای مسیرها و شهرهای طیشده بازسازی کند و سپس به تحلیل دیدگاههای او در چارچوب مناسبات صفوی عثمانی بپردازد.
مقاله پژوهشی
حسن کریمیان؛ حسین صدیقیان
چکیده
خوانسار یکی از شهرهای معتبر ناحیۀ اصفهان در روزگار حاکمیّت قاجار بوده است. از این شهر در متون تاریخی بهکرّات یاد شده و شهر بهکرات مورد بازدید سفرنامهنویسان اروپائی قرار گرفته است. حضور بزرگان فرهنگ و هنر و تولیدات مصنوعات متنوّع تجاری را میتوان از اصلیترین عواملی دانست که موجب شهرت این شهر در دورۀ قاجار میشده است. ...
بیشتر
خوانسار یکی از شهرهای معتبر ناحیۀ اصفهان در روزگار حاکمیّت قاجار بوده است. از این شهر در متون تاریخی بهکرّات یاد شده و شهر بهکرات مورد بازدید سفرنامهنویسان اروپائی قرار گرفته است. حضور بزرگان فرهنگ و هنر و تولیدات مصنوعات متنوّع تجاری را میتوان از اصلیترین عواملی دانست که موجب شهرت این شهر در دورۀ قاجار میشده است. اگرچه امروزه شواهد اندکی از آثار و ابنیۀ تجاری، مثل بازار و کاروانسرای عصر قاجار این شهر، برجای مانده و تنها نشان آنها را در اسناد تاریخی یا اذهان ساکنان آن میتوان جستجو نمود، امّا بررسی علل رشد و افول آن میتواند در تصمیمگیری برای رونق مجدد شهر مفید باشد. از آنجا که تاکنون پژوهش مستقلی در این باره نشده است، در مقالۀ حاضر تلاش گردیده تا نتایج مطالعات میدانی و اسنادی نگارندگان دربارۀ اوضاع اجتماعی و اقتصادی شهر در طول دورۀ قاجاریه عرضه شود.
مقاله پژوهشی
جواد مرشدلو
چکیده
فرارود یا ماوراءالنهر، هرچند امروزه، آسیای مرکزی نام گرفته است، به لحاظ تاریخی بخشی از مجموعۀ فرهنگی و تمدنی ایران بوده است. «سارت»، که واژهای رایج در زبان ترکی جغتایی است، تا آستانه سدۀ بیستم میلادی لفظی پرکاربرد برای نامیدن بخش چشمگیری از مردم یکجانشین آسیای مرکزی به شمار میرفت. این اصطلاح در فضای پرآشوب و متحول پس از انقلاب ...
بیشتر
فرارود یا ماوراءالنهر، هرچند امروزه، آسیای مرکزی نام گرفته است، به لحاظ تاریخی بخشی از مجموعۀ فرهنگی و تمدنی ایران بوده است. «سارت»، که واژهای رایج در زبان ترکی جغتایی است، تا آستانه سدۀ بیستم میلادی لفظی پرکاربرد برای نامیدن بخش چشمگیری از مردم یکجانشین آسیای مرکزی به شمار میرفت. این اصطلاح در فضای پرآشوب و متحول پس از انقلاب روسیه، از دایرۀ مطالعات قومشناسی و بررسیهای آماری آسیای مرکزی حذف شد و جای خود را به نامهای قومی ازبک، قرقیز و غیره داد. طبق یافتههای برخی خاورشناسان برجستۀ روس، شواهد موجود در گزارش سیاحان سدۀ سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی و بررسیهای آماری روسها در اواخر همین سده، سارتها افزون بر این که بخش معین و پرجمعیتی از مردم یکجانشین آسیای مرکزی را تشکیل میدادند، پیوندهای مشخص و آشکاری با ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی داشتند. جستار پیش رو، با تکیه به اطلاعات گردآوری شده از منابع دست اول و تحلیل این اطلاعات، کوشیده است پرتوی بر این موضوع بیفکند. نتیجة تحقیق نشان میدهد که اولاً تا آستانه انقلاب بلشویکی، سارت نام معینی برای جمعیت وسیعی از شهرنشینان و روستانشینان آسیای مرکزی بوده است، و ثانیاً هویت این مردم از هویتهای قومی متمایز بوده است و حذف آن از ادبیات قومی آسیای مرکزی نتیجة ابهام در ارائۀ تعریفی درست از آن و همنوایی هویتخواهی «جدیدیها» با سیاستهای پس از انقلاب بلشویکی در آسیای مرکزی بوده است.