برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
کورش صالحی
چکیده
تأثیر گسترش دامنه ی امنیت مرکزی بر وضعیت اقتصادی ایران در دوره شاه عباس اول
چکیده
تأثیر گسترش دامنه ی امنیت مرکزی در دوره شاه عباس اول بر نظم و ترتیب امور و رونق تجاری نقش ارزندهای داشت. با توجه به افزایش چشمگیر قدرت مراکز ملوکالطوایفی و انفعال نسبی حکومت مرکزی نسبت به این مراکز در ادوار قبلی؛ توسعه عمومی امنیت کشور و مسئله مهم رونق ...
بیشتر
تأثیر گسترش دامنه ی امنیت مرکزی بر وضعیت اقتصادی ایران در دوره شاه عباس اول
چکیده
تأثیر گسترش دامنه ی امنیت مرکزی در دوره شاه عباس اول بر نظم و ترتیب امور و رونق تجاری نقش ارزندهای داشت. با توجه به افزایش چشمگیر قدرت مراکز ملوکالطوایفی و انفعال نسبی حکومت مرکزی نسبت به این مراکز در ادوار قبلی؛ توسعه عمومی امنیت کشور و مسئله مهم رونق اقتصادی در این دامنه؛ مهمترین عامل تغییر اوضاع عمومی به حساب میآمد. با به تخت نشستن شاه عباس اول این چرخه دچار تغییر کلی گردید و تغییر در صورتبندی اقوام، راهها و معادلات امنیتی داخلی و نظارت بر آن جزء عمده موارد این تغییرات بود. این تحقیق که با روش تاریخی ترتیب یافته بر حول محور این سؤال که هدف شاهعباس اول از گسترش دامنه امنیت مرکزی چه بود؟ استوار است؛ هدف از انتخاب پایتخت جدید، مهاجرت و چینش اقوام در پایتخت و راههای منتهی به آن، توجه به راهها، احداث کاروانسراهای متعدد، از بین بردن منابع ناامنی و تقویت امنیت مرکزی حکومت؛ از مهمترین اقدامات شاهعباس اول در جهت رونق اقتصادی کشور بود. دستاورد تحقیق نشان می دهد که این اقدامات امنیت بخش، باعث تشکیل فضایی جدید در عرصه امنیت کلی و اصل مهم آمدوشد کاروانهای تجاری و گسترش دامنه قوانین شهروندی گردید به نحوی که نسبتاً در یک دوره کوتاه مدت فضای عمومی کشور به سمت تعادل و سرعت رونق اقتصادی پیشرفت داشته است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
فرزانه صنیعی؛ احسان قبول
چکیده
سفرنامه ها یکی از انواع آثار ادبیـ تاریخی به شمار می روند که نگاه و نگرش نویسندهای را به مکان های نو توصیف می کند. در این پژوهش، برآنیم به بررسی تصویر زنان ایران عصر صفوی در سفرنامة رافائل دومان، کشیش فرانسوی، با عنوان وضع ایران در سال 1660، دست یابیم. این اثر یکی از نخستین آثار به زبان فرانسه دربارة ایران عصر صفوی است و ...
بیشتر
سفرنامه ها یکی از انواع آثار ادبیـ تاریخی به شمار می روند که نگاه و نگرش نویسندهای را به مکان های نو توصیف می کند. در این پژوهش، برآنیم به بررسی تصویر زنان ایران عصر صفوی در سفرنامة رافائل دومان، کشیش فرانسوی، با عنوان وضع ایران در سال 1660، دست یابیم. این اثر یکی از نخستین آثار به زبان فرانسه دربارة ایران عصر صفوی است و نویسندة آن، از جهت طول مدت اقامت در ایران (بیش از نیم قرن) در میان سیاحان اروپایی که به ایران سفر کرده بودند کمنظیر است، ضمن آنکه بر بسیاری از سیاحان مشهور فرانسوی همچون شاردن و تاورنیه فضل تقدم دارد. لذا تصاویر ایرانیان در این اثر در جایگاه تصاویر سرچشمه و تأثیرگذار بر تصویرپردازی دیگر سفرنامه نویسان فرانسوی محسوب می شود. در این زمینه دو پرسش اصلی این جستار عبارتاند از: دومان چه جنبههایی از زندگی زنان ایرانی را به تصویر کشیده است؟ دلایل نگرش ارزشگذارانة دومان نسبت به زنان ایرانی چیست؟ برای پاسخ به این پرسشها از دانش و روش تصویرشناسی بهره جستیم؛ از این رو، نخست براساس شاخصههای موضوعی تصویر زنان را در اثر دومان دسته بندی کردیم، شاخصه هایی همچون: زنان اقلیتهای دینی، موقعیت زنان در درون و بیرون منزل، زنان رقاصه، مسائل مربوط به ازدواج و طلاق زنان و چندهمسری در خانوادههای ایرانی. پس از آن نگرش ارزشگذارانة دومان در هر موضوع را نسبت به زنان ایرانی تحلیل و ارزیابی کردیم و در این میان تا حدّی به بررسی چرایی این نگاه و نگرش براساس نشانههای درون متنی و منابع تاریخی عصر صفوی پرداختیم. منظور از نشانههای درونمتنی عناصری همچون قیدها، صفتها، الفاظ و عبارات خاص و همچنین لحن نویسنده است. نتیجة تحقیق این است که غالب تصاویری که دومان از زنان ایرانی ارائه میکند بار معنایی منفی دارند. دلیل این نگرش منفی را میتوان نخست در هدف سفر او، بهعنوان یک مبلغ مسیحیت کاتولیک که مسلمانان را از نظر عقیدتی بر خطا میداند، جستوجو کرد. خودبرتربینی اروپایی او و فرودست دانستن ایرانیان، همچنین عقایدش دربارة زنان در جایگاه یک کشیش کاتولیک نیز در این نگرش مؤثرند. ضمن آنکه واقعیت جایگاه اجتماعی زنان در دورة صفوی را در نگاه منفی وی نمی توان نادیده انگاشت.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
یحیی بوذری نژاد؛ محمدحسین جمال زاده؛ سعید آریان پور
چکیده
یکی از افرادی که در دوران سلطنت صفویه درحالیکه بالاترین منصب مذهبی را در حکومت داشت، به آسیبشناسی دینی صفویه دست یازید، ملا محمدباقر سبزواری مشهور به محقق سبزواری است. او در کتاب روضةالانوار عباسی که به درخواست شاه عباس دوم نوشت، تلاش کرد علاوه بر ذکر رهنمودهایی برای ادارۀ حکومت و اصولی برای مملکتداری، آسیبهایی را که ...
بیشتر
یکی از افرادی که در دوران سلطنت صفویه درحالیکه بالاترین منصب مذهبی را در حکومت داشت، به آسیبشناسی دینی صفویه دست یازید، ملا محمدباقر سبزواری مشهور به محقق سبزواری است. او در کتاب روضةالانوار عباسی که به درخواست شاه عباس دوم نوشت، تلاش کرد علاوه بر ذکر رهنمودهایی برای ادارۀ حکومت و اصولی برای مملکتداری، آسیبهایی را که صفویه بدان دچار بود، بیان کند. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که از منظر محقق سبزواری در کتاب روضةالانوار عباسی، صفویه دچار چه آسیبهایی بودهاست؟ ازاینرو با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با گردآوری کتابخانهای دادهها، به یافتههای زیر رسیدهایم: آسیبشناسی دینی سبزواری از صفویه، در پنج زمینۀ آسیبشناسی دین، معرفت دینی، جامعۀ دینی، دینداری، نهادهای دینی دستهبندی میشود. اندیشۀ اصلاحی در روضةالانوار عباسی او مبتنی بر حکمت عملی اسلام است و رویکرد عدالتمحورانه و مهرورزانه در قبال عامۀ مردم در آن مشهود است. همچنین باید موضوع کتاب روضةالانوار عباسی را تدوین و تحقق الگوی سیاستورزی مؤمنانه دانست که مبتنی بر اعتقادات و احکام و اخلاق اسلامی، شیوهای از امربهمعروف و نهیازمنکر اجتماعی را به دست میدهد. سبزواری در بسیاری موارد با بیانی کنایی، منظور خود را گفته و در برخی موارد هم به تصریح مستقیم آسیبها پرداختهاست. سبزواری برای رفع آسیبهای مذکور و حفظ و بقای حکومت، سه عامل را دخیل میداند که برخاسته از مبانی خاص اندیشۀ سیاسی اوست: 1. عامل باطنی: اصلاح رابطۀ باطنی (معنوی) حاکم با خداوند؛ 2. عامل ظاهری: اصلاح رابطۀ حاکم با مردم و دولتمردان در رعایت اصول مملکتداری؛ 3. عامل ظاهری و باطنی: عدالتورزی و مهروزی با مردم و مبارزه با ظلم و ظالم.
ورال گنج
چکیده
در مطالعات صفوى روابط سیاسی و دیپلماتیک بین شاه اسماعیل و بایزید دوم، که در یک محیط نسبتاً صلحآمیز در جریان بود، ظاهراً تحتالشعاع جنگهای بعدى قرار گرفته است. به طور کلی، مطالعات صفوى بر دورهای که با جنگهای ناشی از روى کار آمدن سلیم شروع میشد، متمرکز شده است. شاید مهمترین دلیل آن نبود منابعی باشد که در آنها به چنین نکاتی ...
بیشتر
در مطالعات صفوى روابط سیاسی و دیپلماتیک بین شاه اسماعیل و بایزید دوم، که در یک محیط نسبتاً صلحآمیز در جریان بود، ظاهراً تحتالشعاع جنگهای بعدى قرار گرفته است. به طور کلی، مطالعات صفوى بر دورهای که با جنگهای ناشی از روى کار آمدن سلیم شروع میشد، متمرکز شده است. شاید مهمترین دلیل آن نبود منابعی باشد که در آنها به چنین نکاتی اشاره شده است. با این حال، اسناد عثمانى نشان میدهند که هر دو طرف قبل از دورۀ جنگهای طولانى، روابط دیپلماتیک سطح بالایی داشتهاند. هدف اصلى این مقاله بررسی یک دورۀ مسالمتآمیز از روابط دولتهای صفویه و عثمانی بر اساس منابع و اسناد آرشیو عثمانی است. در واقع قبل از جلوس سلیم اول، دولت عثمانى با صفویه رابطۀ خوبى داشت و هر دو طرف به طور مداوم به همدیگر سفیر و هدیه میفرستادند. بر اساس منابع عثمانى و هدیههایی که بایزید دوم به شیخ اسماعیل اردبیلى میفرستاد، ما نگاه عثمانی به پادشاه ایران و قبول وی به عنوان یک رهبر فرقۀ مذهبی را بررسی خواهیم کرد. علاوه بر این، چگونگی رفتوآمد سفیران هر دو طرف و استفاده از آن براى ابراز قدرتنمایی را توضیح خواهیم داد.
رسول عربخانی
چکیده
اولیا چلبی (1020ق/1611م- ؟)، سیاح ترک اهل عثمانی، در طول مسافرتی که بیش از چهل سال به طول انجامیده، سرزمینهای قلمرو دولت عثمانی و ممالک مجاور را سیاحت نموده و مشاهدات خود را در سیاحتنامۀ بزرگی ثبت و ضبط کرده است. اولیا چلبی در طول عمر خود سه سفر به ایران عصر صفوی داشته: اولی در1056ق/ 1646م به آذربایجان و قفقاز، سفر دوم در 1057ق/1647م، که بسیار کوتاه ...
بیشتر
اولیا چلبی (1020ق/1611م- ؟)، سیاح ترک اهل عثمانی، در طول مسافرتی که بیش از چهل سال به طول انجامیده، سرزمینهای قلمرو دولت عثمانی و ممالک مجاور را سیاحت نموده و مشاهدات خود را در سیاحتنامۀ بزرگی ثبت و ضبط کرده است. اولیا چلبی در طول عمر خود سه سفر به ایران عصر صفوی داشته: اولی در1056ق/ 1646م به آذربایجان و قفقاز، سفر دوم در 1057ق/1647م، که بسیار کوتاه بوده، و سفر سوم در 1065ق/ 1655 م، به آذربایجان و مناطق غربی و مرکزی ایران. تمامی این سفرها به عنوان مأموریتی رسمی و با هدف انجام وظایف محولۀ حکومتی انجام یافته است. مناسبات ایران و عثمانی در اثنای مسافرتهای اولیا چلبی به ایران تحت تأثیر معاهدۀ ذهاب (1048ق/ 1639م) در حالتی دوستانه و نه خصمانه قرار داشت. در این سالها، هیأتهای سیاسی متعددی از سوی دولتین ایران و عثمانی به ممالک هم فرستاده میشد تا مناقشات و سوء تفاهمات مرزی را حل و فصل نموده، مانع از گسترش اختلافات و اخلال در مفاد عهدنامۀ مزبور گردند. اولیا چلبی به عنوان کارگزاری رسمی، در چند نوبت سفر به ایران، در کنار وظایف سفارتی خود، اقدام به یادداشتهایی از مشاهدات و شنیدههای خود از مکانها و اشخاصی کرده که در طی سفر با آنها روبرو شده است. مطالعۀ این یادداشتها میتواند ما را در درک بهتر فضای فرهنگی و سیاسی حاکم بر دو جامعۀ ایران و عثمانی یاری کند. نظرات اولیا چلبی را میتوان الگویی برای فهم دیدگاه عثمانیها از جامعه و سیاست ایران اواخر صفوی، مصادف با عصر شاه صفی و شاه عباس دوم، تلقی کرد. گزارشهای این سیاح در ایران، در کنار اطلاعات فراوانی که از اوضاع سیاسی و اداری صفوی ارائه میکند، برای بازیابی و بازسازی جغرافیای تاریخی و فرهنگی ایران عصر مزبور بسیار سودمند خواهد بود. این مقاله در نظر دارد نقشۀ حرکت اولیا چلبی در ایران را با توجه به ویژگیهای مسیرها و شهرهای طیشده بازسازی کند و سپس به تحلیل دیدگاههای او در چارچوب مناسبات صفوی عثمانی بپردازد.
یحیی بوذری نژاد
چکیده
ملّاصدرا، بنیانگذار حکمت متعالیه، دیدگاههایی دربارۀ اجتماع دارد. بر خلاف نظر کسانی که معتقدند، اجتماع در نظر ملّاصدرا مغفول مانده و او صرفاً به مباحث غیر دنیوی توجه نموده، ملّاصدرا با دقت حوادث اجتماعی دوران خود را زیر نظر داشته، به آسیبشناسی اجتماع پیرامون خود پرداخته؛ و برای اصلاح امور به بیان راهکار پرداخته است. در نظر ...
بیشتر
ملّاصدرا، بنیانگذار حکمت متعالیه، دیدگاههایی دربارۀ اجتماع دارد. بر خلاف نظر کسانی که معتقدند، اجتماع در نظر ملّاصدرا مغفول مانده و او صرفاً به مباحث غیر دنیوی توجه نموده، ملّاصدرا با دقت حوادث اجتماعی دوران خود را زیر نظر داشته، به آسیبشناسی اجتماع پیرامون خود پرداخته؛ و برای اصلاح امور به بیان راهکار پرداخته است. در نظر ملّاصدرا آسیب مهم جامعۀ دورانش آن است، که کسانی که بهحق سزاوار رهبری مردم هستند، بر مسند نیستند. او ریاست را حق کسی میداند، که به باطن و ظاهر دین عالم باشد؛ به نحوی که اگر عالمی بهتنهایی یکی از آن دو بعد را دارا باشد، شایستۀ رهبری نیست. در نظر او ریاست واقعی جامعه بر عهدۀ پیامبر و پس از او امامان و سپس مجتهدین است. از آنجا که ملّاصدرا هدف متعالی جامعه را دست یافتن مردم به معرفت میداند، تلاش میکند معارف دین را با زبان برهان و منطق تبیین کند و به این وسیله، با ظاهرگرایان و باطنگرایان به مبارزه پرداخته است. بنابراین، باید گفت از آن حیث که آثار ملّاصدرا در صدد اصلاح معرفت مردم جامعه بوده است، بهحق باید او را یک متفکّر اجتماعی نیز لحاظ نمود.