مهدی قادرنژاد حمامیان؛ عبدالله آقائی
چکیده
شکار از نخستین اعمالی است که بشر در طول تاریخ خود همواره سعی در تصویر آن داشتهاست. در ایران باستان شکار نقش دینی و آیینی داشته و از جایگاه مهمی برخوردار بودهاست. در این میان، میترائیسم یکی از ادیانی است که به انگارۀ شکار از راه تصویر کردن آن استمرار بخشیدهاست. یکی از این تصاویر، صحنۀ شکار میترا در مهرابۀ دورااروپوس است. تکرار این ...
بیشتر
شکار از نخستین اعمالی است که بشر در طول تاریخ خود همواره سعی در تصویر آن داشتهاست. در ایران باستان شکار نقش دینی و آیینی داشته و از جایگاه مهمی برخوردار بودهاست. در این میان، میترائیسم یکی از ادیانی است که به انگارۀ شکار از راه تصویر کردن آن استمرار بخشیدهاست. یکی از این تصاویر، صحنۀ شکار میترا در مهرابۀ دورااروپوس است. تکرار این انگاره را در تاق بستان در صحنۀ شکار شاه شاهد هستیم. در مقالۀ حاضر، برای مطالعۀ استمرار انگارۀ صحنۀ شکار (میترای شکارگر به شاه شکارگر)، از رویکرد شمایلشناسی اروین پانوفسکی استفاده میکنیم. باید گفت استمرار و تکرار تصویر، منطق درونی شمایلشناسی است. پرسش اصلی مقالۀ حاضر این است که چرا نقشبرجستۀ شاه شکارگر در تاق بستان تداوم یا استمرار مفهومی همان انگارۀ میترای شکارگر در نقاشی دیواری دورااروپوس است؟ روش تحقیق در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است و مطالب به طریق اَسنادی و کتابخانهای گردآوری شدهاند. با توجه به دو تصویر مطالعهشده، میتوان گفت انگارۀ شکار، عملی با هدف نمایش مبارزه بین میترا ـ شاه و غلبه بر نیروهای شر بودهاست و در این راه اعمالی چون آموزش اصول اشرافیگری، طی کردن مراحل جوانی ـ عیاری، عمل قربانی، کشتن گراز و نماد همراه آن، پیوسته با عمل شکار هستند. مطالعه شمایلشناختی انگارۀ شکار نشان میدهد مفهوم شکار در کنار اینکه واجد ارزش تاریخی، فرهنگی، دینی ـ سیاسی است، از معنای صِرف آن فراتر رفته و در طول زمان استمرار یافته و در تصاویر دورههای مختلف ازجمله در تاق بستان تکرار شدهاست.
فاطمه مهری
چکیده
کرگدن گرچه حیوان بومی ایران نبوده است، اما ایرانیان به سبب همسایگی با هند و ارتباط با چین و شمال آفریقا، که از زیستگاههای اصلی این جانور بودهاند، از دیر باز با آن آشنایی داشتهاند. نشان این آشنایی را میتوان در متون مختلف، از جمله متنهای جغرافیایی و جانورشناختی، و همچنین ادبیات فارسی بازیافت. با وجود این، به سبب اندکشمار بودن ...
بیشتر
کرگدن گرچه حیوان بومی ایران نبوده است، اما ایرانیان به سبب همسایگی با هند و ارتباط با چین و شمال آفریقا، که از زیستگاههای اصلی این جانور بودهاند، از دیر باز با آن آشنایی داشتهاند. نشان این آشنایی را میتوان در متون مختلف، از جمله متنهای جغرافیایی و جانورشناختی، و همچنین ادبیات فارسی بازیافت. با وجود این، به سبب اندکشمار بودن کرگدن، بُعد مسافت زیستگاههای آن و موارد معدود مشاهدۀ مستقیم حیوان، در منابع مختلف با روایات متنوع و متفاوتی دربارۀ کرگدن مواجهیم. این تنوع گاه موجب شده است هیئت کلی این حیوان چنان ترسیم شود که گویی با جانداری جز کرگدن مواجهیم. تنوع در نامگذاریها نیز با این چندگانگی همراه شده و آن را تقویت کرده است. در این مقاله میکوشیم از خلال متون علمی و ادبی کهن، تصویری را که ایرانیان از این حیوان داشتهاند بررسی کنیم. یکی از یافتههای اصلی ما آن است که به گواهی دستهای متون و تصاویر، برخی ایرانیان در برخی ادوار، کرگدن را پرندهای عظیمالجثه میپنداشتهاند. ما کوشیدهایم روند شکلگیری این باور را با توجه به ویژگیهای زیستیای که پیشینیان برای کرگدن قائل بودهاند پی بگیریم و نشان دهیم کدام تصورات در پدید آمدن این باور نقش داشتهاند. برای این کار، جز منابع فارسی، از متنهایی که به زبان عربی اما در حوزۀ فرهنگ ایرانی نگاشته شدهاند نیز بهره بردهایم. همچنین به این نکته پرداختهایم که برخی تصویرسازیهای موجود از کرگدن در شعر فارسی، همچون باهمآیی فیل و کرگدن و مضادت این دو با هم، نه برساختۀ تخیل آفرینندگان این متنها، بلکه برگرفته از منابعِ مرتبط با جانوران در فرهنگهای کهن هستند و با جستجو در این منابع میتوان پیشینۀ این گونه تصاویر را بازیافت و قدمت آنها را نشان داد. همچنین میتوان نشان داد انگارههای جانورشناختی کهن چه اندازه حاصل آمیزش متونی با خاستگاههای گوناگون و تعاملات علمی و فرهنگی تمدنهای پیشین بودهاند.
فرهاد صبوری فر؛ رضا محمدی؛ علی زارعی
چکیده
یوز یا یوزپلنگ از گونههای جانوری در خطر انقراض ایران است که نه تنها جزئی از تاریخ طبیعی این مرزوبوم به شمار میرود بلکه در تاریخ، فرهنگ و تمدن ما نیز نقش دارد. از همین رو پژوهش حاضر در نظر دارد تا با روشی تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از منابع و مآخذ تاریخی، به جایگاه یوز در تاریخ ایران بپردازد و به این پرسش بنیادی پاسخ دهد که این گونه ...
بیشتر
یوز یا یوزپلنگ از گونههای جانوری در خطر انقراض ایران است که نه تنها جزئی از تاریخ طبیعی این مرزوبوم به شمار میرود بلکه در تاریخ، فرهنگ و تمدن ما نیز نقش دارد. از همین رو پژوهش حاضر در نظر دارد تا با روشی تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از منابع و مآخذ تاریخی، به جایگاه یوز در تاریخ ایران بپردازد و به این پرسش بنیادی پاسخ دهد که این گونه جانوری چه جایگاه و کارکردهایی در تاریخ ایران داشته است؟ یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد که در تاریخ ایران از یوز به عنوان حیوان شکاری در مراسم شکار و بزم و رزم استفاده میشده و در پارهای از موارد به عنوان هدیه و کالایی ذیقیمت به دربار شاهان ارسال میگردیده است. حتی در دورهی مغول یوز را به عنوان مالیات ثابت از ولایاتی که این گونه جانوری در آن میزیست، دریافت میکردند. علاوه بر این ادبیات منثور و منظوم ما از یوز تأثیر پذیرفته و در امثال و اشعار، به یوز اشارات فراوانی شده است.