صنایع دستی
حمید رضایی؛ ناهید جعفری دهکردی
چکیده
میراث معنوی استان چهارمحال و بختیاری شامل عروسکهای انسانریختی است که بهعنوان نمادهایی از باورها، آیینها و ادبیات شفاهی اقوام مختلف منطقه شناخته میشوند و فراتر از یک بازیچه، تجلیگر عقاید، نیازها و ارتباطات فرهنگی مردم این منطقه هستند. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به بررسی ارتباط میان عروسکهای بومی و آیینهای بازتابیافته ...
بیشتر
میراث معنوی استان چهارمحال و بختیاری شامل عروسکهای انسانریختی است که بهعنوان نمادهایی از باورها، آیینها و ادبیات شفاهی اقوام مختلف منطقه شناخته میشوند و فراتر از یک بازیچه، تجلیگر عقاید، نیازها و ارتباطات فرهنگی مردم این منطقه هستند. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به بررسی ارتباط میان عروسکهای بومی و آیینهای بازتابیافته در آنها پرداخته است. دادهها از طریق مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شدهاند. در بخش اسنادی، چارچوب نظری بر مبنای نمادشناسی، فرهنگ آیینی و دستساختههای سنتی منطقه تدوین شد. در بخش میدانی، اطلاعات مربوط به 12 عروسک بومی از طریق مصاحبه با سالمندان آشنا با آیینها و پژوهشگران فرهنگ عامه منطقه بهدست آمده است. نگارندگان میکوشند با هدف "شناسایی آیینهای مرتبط عروسکهای بومی چهارمحال و بختیاری" به این پرسش پاسخ دهند که "عروسکهای بومی چهارمحال و بختیاری، بهعنوان نمادهای فرهنگی، چه باورها و آیینهایی از مردم این منطقه را بازنمایی میکنند؟" یافتهها نشان میدهد که این نمونهها، فراتر از نقش یک ابزار بازیچه، تجلیگاه باورها، نیازها و ارتباطات فرهنگی مردم این منطقه هستند. این عروسکها، چه در آیینهای جمعی و چه در مناسک فردی، نقشی نمادین ایفا کرده و بهعنوان واسطهای برای ارتباط انسان با نیروهای طبیعی، معنوی و ماورایی عمل کردهاند. کارکردهای متنوع آنها، از طلب باران و برکت تا محافظت در برابر بلاها و تقویت امید، نشاندهنده جایگاه عمیق آنها در زندگی مردم است. این عروسکها نهتنها بازتابدهنده هویت فرهنگی و اعتقادات معنوی مردمان چهارمحال و بختیاری هستند، بلکه نشان از هماهنگی میان انسان و طبیعت و تلاشی برای حفظ تعادل در جهان اطراف دارند.
فاطمه زینلی گلنابادی؛ نرگس ذاکر جعفری
چکیده
ظهور پیامآوران بهاری در میان نشانههای سال جدید فرهنگ ایرانیان اهمیت ویژهای دارد. سالهاست «حاجیفیروز» بهعنوان پیک بهاری شهرها، بهویژه شهر تهران، شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگیهای شخصیت حاجیفیروز و خوانش کهنالگویی از او با استناد به نظریات روانشناختی یونگ است. در مباحث مربوط به روانکاوی و ...
بیشتر
ظهور پیامآوران بهاری در میان نشانههای سال جدید فرهنگ ایرانیان اهمیت ویژهای دارد. سالهاست «حاجیفیروز» بهعنوان پیک بهاری شهرها، بهویژه شهر تهران، شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگیهای شخصیت حاجیفیروز و خوانش کهنالگویی از او با استناد به نظریات روانشناختی یونگ است. در مباحث مربوط به روانکاوی و روانشناسی شخصیت یونگ، از مبحثی با عنوان «کهنالگوها» یاد میشود. این عناصر با آنکه در ضمیر ناخودآگاه جمعی انسان قرار دارند، نشانههایی در خودآگاه بروز میدهند که سبب شناخته شدن نوع کهنالگو میشود و این شناخت خوانش نمادها و رمزورازهای ذهن و طبیعت را برای بشر ممکن ساختهاست. در این پژوهش، با در نظر گرفتن ویژگیها و نمادها و نشانههای حاجیفیروز، به مقایسۀ آن با کهنالگوهای یونگ پرداخته شدهاست. تحقیق حاضر در تلاش است به این پرسشها پاسخ دهد: دلیل تداوم حیات حاجیفیروز چیست؟ شخصیت حاجیفیروز چقدر با چهارچوب کهنالگوهای یونگ همپوشانی دارد؟. طبق یافتههای تحقیق حاضر، بیشترین تطبیق حاجیفیروز و کهنالگوهای یونگ را میتوان در کهنالگوی «خویشتن» جستوجو کرد؛ ویژگیهایی چون تکرارشوندگی، نماد هندسی ماندالا و ارتباطش با دایرۀ زنگی، نماد حیوانی مار و جاودانگی و ارتباط آن با کلاه حاجیفیروز، ویژگی جمع اضداد و تقابلهای دوگانه، در این مورد تأملبرانگیز هستند. نگاه دقیق به شخصیت حاجیفیروز و زمان حضورش در جامعه و پیامی که دارد نشان میدهد که وی نیز مانند توصیفاتی که یونگ از کهنالگوی خویشتن و همچنین مشخصات کلی اساطیر دارد، مطابقت دارد و با گذر از دنیای کهنالگوهایی چون «آنیما» و «سایه» و «نقاب»، به کهنالگوی خویشتن و جایگاه فردیت دست یافتهاست. این مطالعه نشان میدهد حاجیفیروز میتواند در چهارچوب علمی اسطوره قرار گیرد و به همین دلیل است که با وجود تحولات عمیق فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ، در ضمیر ناخودآگاه جمعی ایرانیان حیات داشته و بروزش در جهان عینی فرهنگ ایرانی تاکنون ادامه یافتهاست. گردآوری اطلاعات در این پژوهش بهصورت کتابخانهای است که با رویکردی کیفی و به شیوة تحلیلی ـ توصیفی انجام شدهاست.
کشواد سیاهپور
چکیده
در ایران باستان، آتش از عناصر اصلی حیات بشر محسوب میشد که همواره مورد ستایش و احترام بود. در ایران پس از اسلام، به تبع تغییر تدریجی در دین، احترام و تقدس آتش رو به نقصان نهاد. بهرغم این، در برخی مناطق ایران، از جمله جنوب کشور، قداست و حرمت آتش در خانههای عموم، حراست و صیانت شد. افروختن آتش در روز و شب، آیینها و آداب خاص آن، سوگند ...
بیشتر
در ایران باستان، آتش از عناصر اصلی حیات بشر محسوب میشد که همواره مورد ستایش و احترام بود. در ایران پس از اسلام، به تبع تغییر تدریجی در دین، احترام و تقدس آتش رو به نقصان نهاد. بهرغم این، در برخی مناطق ایران، از جمله جنوب کشور، قداست و حرمت آتش در خانههای عموم، حراست و صیانت شد. افروختن آتش در روز و شب، آیینها و آداب خاص آن، سوگند به آتش و اجاق آن و نامگذاری فرزندان به اسم آذر، آتش، آتشین و آتشو از نمودهای این احترام و تقدس بود. بهعلاوه، در نظام اجتماعی عشایر و ساخت سنتی بعضی اقوام، نام تش (= آتش) مبین واحدی از این نظام بود. یافتههای این مقاله بیانگر آن است که آتش و قداست آن در تمام امور زندگی عشایر و اقوام جنوب جاری و ساری بود[m1] ه و شؤون متعدد و مختلفی از مسایل اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی قوم را شامل میشده است. [m1]الان نیست؟!