برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
کاوه قنبری؛ علی اکبر فراتی
چکیده
با شکستِ حکومت اقتدارگرایِ ساسانیان، بتدریج زبان فارسیمیانه در دیوانها کمرنگ و ناپدید گشت. زبان پهلوی جایش را به زبان عربی داد که در سایه تقدس قرآن کریم، زبانی مقدس به شمار میرفت. در چنین شرایطی، هر ادیب و دبیری در ایرانشهر، ذهن و اندیشه خود را در قالب عربی میریخت و این زبان تبدیل به زبان نخبگان جامعه ایرانی و زبان فرهنگِ زمانه ...
بیشتر
با شکستِ حکومت اقتدارگرایِ ساسانیان، بتدریج زبان فارسیمیانه در دیوانها کمرنگ و ناپدید گشت. زبان پهلوی جایش را به زبان عربی داد که در سایه تقدس قرآن کریم، زبانی مقدس به شمار میرفت. در چنین شرایطی، هر ادیب و دبیری در ایرانشهر، ذهن و اندیشه خود را در قالب عربی میریخت و این زبان تبدیل به زبان نخبگان جامعه ایرانی و زبان فرهنگِ زمانه گشت. از نامهنگاریها در دیوانها تا نگارش اخبار و سِیَر، و ... همه به زبان عربی بود. در این شرایط شاعران عربیسرایِ ایرانیتبار که نقش رابط سنتهای فرهنگی و ادبیِ ایرانی را ایفا میکردند؛ اجزای فرهنگ ایرانی را وارد زبان عربی نمودند که از برجستهترین آنها، جشنهای ایرانشهری بود که خود بستری را فراهم میکرد تا باقی مجموعه سنتهای فرهنگی ایران نیز از این رهگذر منتقل شوند. در پژوهش کنونی جشنهای ایرانی در آثار ادیبان و شاعران کتاب یتیمةالدهر با رویکرد ادبی-تاریخی- اجتماعی، مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان میدهد جشن های نوروز، مهرگان، سده، رام، آفریجکان، خورروز، به ترتیب اهمیت در آن روزگار، گرامی داشته میشدهاند. نوروز، مهرگان و سده بیشتر جنبه مناسبتی داشته و به عنوان جشنهای درباری بیان شدهاند؛ هرچند سده و فضای حاکم بر آن بیش از نوروز و مهرگان توصیف شده است؛ درصورتی که رام، آفریجکان و خورروز، در میان توده مردم اهمیت داشته است. افزون بر این، تاثیر فرهنگ ایرانی بر شعر عربی، نمایان است که از جشنهای ایرانشهری تا توصیف مجموعه اجزای فرهنگ ایرانی مانند طبیعت، بهار، گلها، رنگها، و موسیقی و ... را شامل میشود.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
محمد چوپانی؛ غفار برج ساز
چکیده
شاهنامه در شمار بهترین آثار حماسی عالم محسوب میشود؛ گرچه محققانِ بسیاری به بررسی این اثر بزرگ پرداختهاند؛ اما هنوز میتوان زوایایی از این اثر بزرگ را آشکار نمود. یکی از این زوایا، بررسی کارکرد بلاغی ضمیر در این اثر سترگ است. میدانیم جابجایی کلمات در ساختار جمله و قرار گرفتن در جایگاههای مهم آن با مقاصد بلاغی و معنایی رابطة ...
بیشتر
شاهنامه در شمار بهترین آثار حماسی عالم محسوب میشود؛ گرچه محققانِ بسیاری به بررسی این اثر بزرگ پرداختهاند؛ اما هنوز میتوان زوایایی از این اثر بزرگ را آشکار نمود. یکی از این زوایا، بررسی کارکرد بلاغی ضمیر در این اثر سترگ است. میدانیم جابجایی کلمات در ساختار جمله و قرار گرفتن در جایگاههای مهم آن با مقاصد بلاغی و معنایی رابطة مستقیم و تعیینکننده-ای دارد. «ضمیر» نیز یکی از عناصری است که به سبب جایگاهِ سیالی که دارد، با حضور در قسمتهای مهم جمله از خاصیت دستوری عدول میکند و با برجسته شدن به ایجاد دلالتهای ثانویه و مفاهیم مجازی در متن کمک میکند؛ از این رو، هدف این پژوهش بررسی کارکردهای بلاغیِ مسندالیة ضمیر و متعلقات آن در داستان ضحاک است و پرسش اصلی این است که ضمیر در جایگاه مسندالیه و متعلقات آن، در تولید کدام معانی و اغراض ثانویة نقش ویژهای ایفا کرده است؟ پژوهش حاضر به صورت کیفی و با روشاسنادی– توصیفی تدوین گردیدهاست. نتایج نشان میدهد که شاعر با استفاده از شیوهها، امکانات و ساختهایِ زبانی و بلاغیِ گوناگون، با قابلیتِ کارکردِ معنایی و اغراضِ ثانویة اطمینانبخشی، قطعیت و منحصرکنندگی، در کنارِ امکاناتِ گوناگونِ حوزة «ضمیر» میکوشد در مرحلة نخست، مخاطب را از حالت تردید و انکار خارج کند و در ذهن او جایی برای کمترین تردید دربارة موضوع مد نظر باقی نگذارد و زمینة پذیرش و همراهی او را فراهم سازد، سپس از راه تشویق و ترغیب، تاثیر ویژهای بر او بگذارد و نهایتا او را با خواسته، دریافت و نظر خود همراه سازد.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
رضوان احرار؛ نرگس ذاکر جعفری
چکیده
در دوران صفوی موسیقی از جایگاه بسیار مهمی در ضیافتها، اعیاد و مراسمات مختلف درباری و اجتماعی قرار داشت که تحتتأثیر جریانات مذهبی و سیاسی بود. جدا از متون تاریخ موسیقی، در سفرنامههای اروپاییان عصر صفوی موسیقی ایرانی بسیار بازتاب داشته است و در این بین دیدگاههایی پرفراز و نشیب در کیفیت و شایستگی یا عدم شایستگی موسیقی ایرانی ...
بیشتر
در دوران صفوی موسیقی از جایگاه بسیار مهمی در ضیافتها، اعیاد و مراسمات مختلف درباری و اجتماعی قرار داشت که تحتتأثیر جریانات مذهبی و سیاسی بود. جدا از متون تاریخ موسیقی، در سفرنامههای اروپاییان عصر صفوی موسیقی ایرانی بسیار بازتاب داشته است و در این بین دیدگاههایی پرفراز و نشیب در کیفیت و شایستگی یا عدم شایستگی موسیقی ایرانی دیده شده است. در این پژوهش این پرسش مطرح است که آنان چه دیدگاهی نسبت به موسیقی ایرانی داشتهاند؛ برای پیگیری و دستیابی به پاسخ، این پژوهش چهار سفرنامه دوره صفوی را که دارای ویژگیهای توصیفات موسیقایی متفاوتی هستند را انتخاب و با خوانش پسااستعماری نظریه ادوارد سعید مورد تحلیل قرار داده است تا با این خوانش مفاهیم استعماری متون این سفرنامهها، در صورت وجود آشکار و اهداف آن پیگیری شود. در این تحقیق سفرنامههای رافائل دومانس، فیگوئروا، اولئاریوس و شاردن برای بررسی برگزیده شدهاند زیرا از جنبههای فرهنگی و اجتماعی در بازخورد و مواجهه با موسیقی ایرانی متمایز بودند. بر اساس یافتههای تحقیق، نحوه مواجهه و عملکرد چهار سفرنامهنویس نسبت به سازها و موسیقی ایرانی در سه گروه قابل تفکیک است: 1. مشاهده و اظهارنظر کلی: رویکرد غیرتعاملی 2. مشارکت فکری و مشاهدات میدانی: رویکرد غیرتعاملی 3. مشاهدات میدانی و مشارکت اجرایی: رویکرد تعاملی. روش تحقیق، تحلیلی ـ تفسیری و روش گردآوری دادهها کتابخانهای و از طریق فیشبرداری انجام شده و روش تحلیل دادهها بهصورت کیفی است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
فاطمه طاهرخانی؛ حیدر ولی زاده
چکیده
هدف از نگارش این مقاله، بررسی سازو کارهای زبانی موجود در گفتمان شیعی است که موجب بازیابی و احیای مفهوم "ایران" در عصر صفویه شد. اهمیت پرداختن به این مفهوم از آن جهت است که بسیاری از مناسبات و روابط سیاسی-اجتماعی، شیوه های تولید قدرت، نحوه شکل گیری هویت ایرانی-اسلامی و نیز نحوه ساخت دولت متمرکز شیعی را در لایه های زیرین معنایی خود ...
بیشتر
هدف از نگارش این مقاله، بررسی سازو کارهای زبانی موجود در گفتمان شیعی است که موجب بازیابی و احیای مفهوم "ایران" در عصر صفویه شد. اهمیت پرداختن به این مفهوم از آن جهت است که بسیاری از مناسبات و روابط سیاسی-اجتماعی، شیوه های تولید قدرت، نحوه شکل گیری هویت ایرانی-اسلامی و نیز نحوه ساخت دولت متمرکز شیعی را در لایه های زیرین معنایی خود مستتر دارد. یکی از متون مهم این دوره که به سبک سیاستنامه در سال 1402ه.ش نگاشته و به شاه عباس دوم تقدیم شده است کتاب روضه الانوار اثر ملا محمد باقر سبزواری است. این کتاب با کاربست مکرر واژه ایران، نمونه مناسبی برای بررسی نحوه امتزاج گفتمانی ایران و تشیع به مثابه دو رکن هویتی ایران معاصر است. با خوانش این متن مطابق با رهیافت تاریخ مفهومی رایان کوزلک و روش تاریخی- گفتمانی روث ووداک، نتایج ذیل حاصل شد: مفهوم ایران به گسترده ترین صورت معنایی و تاریخی در این متن مورد اشاره و استفاده واقع شده است و کلیه ظرفیت های گفتمانی و معنایی موجود درآن شامل صور اسطوره ای، جغرافیایی، دینی و فرهنگی برای تولید قدرت سیاسی دولت فراگیر و نوظهور صفویه به کار گرفته شده است و کلیه سطوح و لایه های معنایی تاریخی این مفهوم در این متن، احضار گشته اند. به واقع، تشیع به مثابه محملی برای بروز و ظهور این فراگیری و کل نگری عمل نموده است و از سویی یک سطح معنایی نو که همان تشیع است نیز به آن افزوده گردیده است. به دیگر سخن تشیع محملی برای ظهور مجدد ایران در دو صورت عینی و ذهنی دولت متمرکز شیعی و مفهومی تاریخی فرهنگی بازیابی شده تبدیل گشت.