نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار زیان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
بیشتر قهرمانهای ادبیات غنایی، حماسی، نمایشی و تعلیمی ما دستپروردۀ تاریخاند. یکی از این شخصیتها بهرام گور است که فرمانروایی او در منابع تاریخی به زیور افسانهها در منابع ادبی آراسته شده است. وی ازجمله پادشاهان ساسانی است که بهدلیل محبوبیت مورد توجه مورخان، ادیبان و هنرمندان و... قرار گرفته است. این پژوهش با نگاه توصیفیتحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی این شخصیت در دو حوزۀ تاریخ و ادبیات میپردازد؛ زیرا داستانهای مربوط به بهرام گور در منابع تاریخی و ادبی با وجه تمایزهایی بیان شده اما همۀ آنها یک هدف را دنبال کردهاند و آنهم تعلیم آحاد جامعه است. این پژوهش بهدنبال پاسخگویی به این سؤال است که چگونه ادیبان و مورخان و بهطورکلی نویسندگان از داستان بهمثابۀ ابزاری برای تعلیم مینگرند؟ برای تبیین این موضوع ابتدا به نگاه مورخان در باب شخصیت مذکور پرداخته و سپس شخصیت بهرام را در شاهنامۀ فردوسی و هفتپیکر نظامی و دیگر منابع تاریخی بررسی کردهایم. یافتهها حاکی از آن است با وجود اینکه یک شخصیت در مرکز ثقل این پژوهشها قرار دارد، نگاه متفاوت، تحلیلهای متفاوتی را رقم زده است. زمانی که با نگاه ادبی و با استفاده از عناصر عاطفه و تخیل به متون تاریخی مینگریم، دیگر هدف، توصیف صرف واقعیات نیست و ممکن است شاعر یا نویسنده علاوهبر زیباییآفرینی اهداف دیگری را نیز در اثر دنبال کند؛ چنانکه فردوسی و نظامی در تحلیل و توصیف شخصیت بهرام داشتهاند. در واقع با وجود تفاوت در شیوۀ بیان این دو یکهتاز عرصۀ قلم، آنان در مواردی از وجه تاریخی دور شده و با گریزهای تاریخی داستانهای تعلیمی خلق کردهاند.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Critical-Analytical Review of the Story of Bahram Gur in Shahnameh and Haft Pekir from a Moral-Educational Point of View
نویسنده [English]
- Mansoureh Shahriyari
assistant professor of Persian language and literature, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]
The hands of history are the source of the majority of the protagonists in our lyrical, epic, dramatic, and didactic literature. Bahram Gur is one of these characters, whose rule in historical sources is enriched by legends in literary sources. His popularity has garnered the attention of historians, writers, and artists, among others, among the Sassanid monarchs. This research investigates this character in the fields of history and literature from a descriptive and analytical perspective, utilizing library sources. Because the narratives concerning Bahram Gur have been recounted in historical and literary sources with distinctions, they have all pursued the same objective: the education of society members. This research seeks to address the question of how writers, historians, and writers in general perceive stories as an educational instrument. In order to elucidate this matter, we have first examined the perspectives of historians regarding the aforementioned character. Subsequently, we have examined the character of Bahram in Ferdowsi’s Shahnameh, Nizami’s Haftpakir, and other historical sources. The results suggest that, despite the fact that a character is the focal point of these studies, distinct analyses have been produced based on their respective perspectives. The objective of historical texts is no longer limited to the mere description of facts when viewed from a literary perspective and utilizing the elements of emotion and imagination. The poet or writer may also aim to achieve other objectives in addition to the creation of beauty. Ferdowsi and Nizami have analyzed and described Bahram’s character. In fact, despite the disparity in their modes of expression, these two leaders of the literary world have occasionally diverged from the historical aspect and have crafted educational narratives that incorporate historical evasions.
کلیدواژهها [English]
- Bahram Gur
- history
- didactic literature
- Shahnameh
- Haftpakar