برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مهدی رفعتی پناه
چکیده
فلسفه ادغام تمام موجودات اعم از انسان، حیوانات، گیاهان و پرندگان را جزئی از کیهان قلمداد میکند که از اصلی واحد، اصل حیات، پیروی میکنند و در پی هدفی واحد که همانا نظم کیهانی است در حرکتند. بر این اساس مقاله حاضر با بررسی شواهد تاریخی، آیینی، دینی و اسطورهای ایران باستان در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا میتوان در فرهنگ ایران ...
بیشتر
فلسفه ادغام تمام موجودات اعم از انسان، حیوانات، گیاهان و پرندگان را جزئی از کیهان قلمداد میکند که از اصلی واحد، اصل حیات، پیروی میکنند و در پی هدفی واحد که همانا نظم کیهانی است در حرکتند. بر این اساس مقاله حاضر با بررسی شواهد تاریخی، آیینی، دینی و اسطورهای ایران باستان در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا میتوان در فرهنگ ایران باستان فلسفۀ ادغام را یافت؟ و اگر چنین است، جایگاه هر یک از اجزای طبیعت در این نظام چگونه تعریف شده است و چه کارویژههایی برای آنها به منظور حفظ نظم کیهانی تعریف شده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که در جهانبینی ایرانی، انسان نه به عنوان مافوقی که برتری اخلاقی و هستیشناختی بر موجودات دیگر دارد، بلکه به عنوان جزئی از هستی به شمار میرود که در کنار سایر اجزای هستی و پدیدههای طبیعی وظیفۀ برقراری نظم کیهانی را در مبارزه با شر و نیروهای اهریمنی به عهده دارد. درک پدیدههای طبیعی به عنوان وجوداتی که ارزش ذاتی دارند و در چرخۀ تکامل مادی و معنوی انسان میتوانند نقش بازی کنند، اصلیترین پیامی است که توجه به جهانبینی باستانی برای انسان امروزی دارد. در حقیقت فلسفۀ ادغام در قالب جهانبینی ایرانِ باستان میتواند در چارچوب گفتمان رادیکالیسم سبز و به ویژه الهیات اکولوژیک در کنار سایر اجزای این گفتمان مانند الهیات اکولوژیک اسلامی، مسیحی، بودایی و یهودی به کار حفاظت محیط زیست آید.