مصطفی اسلامی سنجبد؛ عبدالرضا سیف
چکیده
هدف از نگارش مقالۀ حاضر، بررسی مفهوم فاصله در شعر حافظ بر مبنای نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه و ترنر است. این نظریه که در حوزۀ معناشناسی شناختی مطرح میشود، به دلیل توجه خاص به فرایندهای معنایی و پیچیدگیهای آن از منظر شناختی، میتواند در مطالعۀ غزلیات حافظ که همواره از نظر پیچیدگی مضامین، سرآمد شاعران پارسیزبان بوده، چهارچوب مناسبی ...
بیشتر
هدف از نگارش مقالۀ حاضر، بررسی مفهوم فاصله در شعر حافظ بر مبنای نظریۀ فضاهای ذهنی فوکونیه و ترنر است. این نظریه که در حوزۀ معناشناسی شناختی مطرح میشود، به دلیل توجه خاص به فرایندهای معنایی و پیچیدگیهای آن از منظر شناختی، میتواند در مطالعۀ غزلیات حافظ که همواره از نظر پیچیدگی مضامین، سرآمد شاعران پارسیزبان بوده، چهارچوب مناسبی را برای تحلیل فراهم سازد. بررسیها نشان داد که مفهوم فاصله در شعر حافظ در قالب فاصلۀ مکانی و فاصلۀ زمانی و فاصلۀ معرفتی، نمود مییابد. فاصلۀ معرفتی، بیش از انواع دیگر فاصله در دیوان حافظ به چشم میخورد؛ بدین صورت که شاعر از عناصر زمانی و مکانی و بهطورکلی ملموس و عینی بهره میبرد تا یک مفهوم انتزاعی ـ یعنی فاصله در شناخت، معرفت، درک، دیدگاه ـ را به مخاطب القا کند. گاهی شاعر با نفی شباهت ظاهری میان دو چیز یا دو کس، بر تفاوتهای باطنی و درواقع وجود فاصله میان آنها تأکید میورزد. این عمل حافظ را میتوان شکستن چهارچوبهای موجود و خلق چهارچوبهای جدید دانست که با هنر حافظ در ساختارشکنی ارتباط دارد. گاهی نیز شاعر با در نظر گرفتن دو پدیدۀ متقابل، بر نفی تفاوت ظاهری و یکی بودن آنان در عمل و درواقع نبود فاصله میان آن دو تأکید دارد. این دسته ابیات براساس رویکرد فضاهای ذهنی در قالب آمیختگی مفهومی به خوبی تحلیل میشود؛ زیرا شاعر از دو فضای ذهنی متقابل بهره میبرد و با ایجاد یک فضای آمیخته، فضای ذهنی جدیدی خلق میکند که هم عناصری از فضاهای درونداد دارد و هم عناصر جدیدی در آن ظاهر میشود که در فضاهای درونداد وجود نداشته و از تلفیق دو فضای متقابل حاصل شدهاست.