برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
یحیی بوذری نژاد؛ محمدحسین جمال زاده؛ سعید آریان پور
چکیده
یکی از افرادی که در دوران سلطنت صفویه درحالیکه بالاترین منصب مذهبی را در حکومت داشت، به آسیبشناسی دینی صفویه دست یازید، ملا محمدباقر سبزواری مشهور به محقق سبزواری است. او در کتاب روضةالانوار عباسی که به درخواست شاه عباس دوم نوشت، تلاش کرد علاوه بر ذکر رهنمودهایی برای ادارۀ حکومت و اصولی برای مملکتداری، آسیبهایی را که ...
بیشتر
یکی از افرادی که در دوران سلطنت صفویه درحالیکه بالاترین منصب مذهبی را در حکومت داشت، به آسیبشناسی دینی صفویه دست یازید، ملا محمدباقر سبزواری مشهور به محقق سبزواری است. او در کتاب روضةالانوار عباسی که به درخواست شاه عباس دوم نوشت، تلاش کرد علاوه بر ذکر رهنمودهایی برای ادارۀ حکومت و اصولی برای مملکتداری، آسیبهایی را که صفویه بدان دچار بود، بیان کند. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که از منظر محقق سبزواری در کتاب روضةالانوار عباسی، صفویه دچار چه آسیبهایی بودهاست؟ ازاینرو با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با گردآوری کتابخانهای دادهها، به یافتههای زیر رسیدهایم: آسیبشناسی دینی سبزواری از صفویه، در پنج زمینۀ آسیبشناسی دین، معرفت دینی، جامعۀ دینی، دینداری، نهادهای دینی دستهبندی میشود. اندیشۀ اصلاحی در روضةالانوار عباسی او مبتنی بر حکمت عملی اسلام است و رویکرد عدالتمحورانه و مهرورزانه در قبال عامۀ مردم در آن مشهود است. همچنین باید موضوع کتاب روضةالانوار عباسی را تدوین و تحقق الگوی سیاستورزی مؤمنانه دانست که مبتنی بر اعتقادات و احکام و اخلاق اسلامی، شیوهای از امربهمعروف و نهیازمنکر اجتماعی را به دست میدهد. سبزواری در بسیاری موارد با بیانی کنایی، منظور خود را گفته و در برخی موارد هم به تصریح مستقیم آسیبها پرداختهاست. سبزواری برای رفع آسیبهای مذکور و حفظ و بقای حکومت، سه عامل را دخیل میداند که برخاسته از مبانی خاص اندیشۀ سیاسی اوست: 1. عامل باطنی: اصلاح رابطۀ باطنی (معنوی) حاکم با خداوند؛ 2. عامل ظاهری: اصلاح رابطۀ حاکم با مردم و دولتمردان در رعایت اصول مملکتداری؛ 3. عامل ظاهری و باطنی: عدالتورزی و مهروزی با مردم و مبارزه با ظلم و ظالم.
یحیی بوذری نژاد؛ حسین ایرانپور
چکیده
در زمان صفویه، شاخهای از عالمان از روش طبیعی اجتهاد در استنباط فقهی احکام خارج شدند و به اخباریگری روی آوردند. حکومت صفوی در جایگاه داعیهدار تشیع ـ سلباً یا ایجاباً ـ مورد اهتمام علمای شیعه بود؛ به همین سبب، بررسی حرکتهای علمی و اجتماعی در این دوره مورد اهتمام است. بررسی نظرات مجتهدها و اخباریان ما را به این مهم رهنمون ...
بیشتر
در زمان صفویه، شاخهای از عالمان از روش طبیعی اجتهاد در استنباط فقهی احکام خارج شدند و به اخباریگری روی آوردند. حکومت صفوی در جایگاه داعیهدار تشیع ـ سلباً یا ایجاباً ـ مورد اهتمام علمای شیعه بود؛ به همین سبب، بررسی حرکتهای علمی و اجتماعی در این دوره مورد اهتمام است. بررسی نظرات مجتهدها و اخباریان ما را به این مهم رهنمون میسازد که سرچشمه و منشأ سنخ تعاملات و کنشهای هر کدام از فریقین در نوع نگاه آنان به شأن زعامت برای جامعه است که اصولیها آن را متعلق به مجتهد جامعالشرایط میانگارند و شاه را ملزم به گرفتن اذن از او میدانند، ولی اخباریها این شأن را عرفی میانگارند و به عهدۀ مردم گذاشتهاند. تلقی اخباریها از زعامت جامعه، تبعاتی را در پی داشت. این جریان به نوعی به ظاهرگرایی دامن زد و همین امر سیر ترقی تمدن اسلامی را منحط ساخت و به خودکامگی پادشاهان صفوی دامن زد. از دیگر سو، این جریان و وقوع آن در بستر زمانی صفویه، سبب رواج یافتن خرافات و بدعتهایی در اعتقادات و اعمال مذهبی از جمله اختلافات مذهبی، حجیت یافتن رؤیا، بدعتگذاری در مناسبتهای دینی، بهخصوص عزاداری، و نیز تصرف در اعتقادات منجیگراییِ شیعی شد. توجه به جایگاه علوم عقلی در دورۀ صفویه هم درخور توجه است که با کنار نهادن آن، پیامدهای اجتماعی اخباریگری دوچندان شد. این نوشتار با در نظر داشتن روش تحلیل اسنادی، در صدد بررسی منابع و اَسناد مختلف تاریخی است تا بتواند فهم خود را همافق آن عصر بسازد و جلوههای جدیدی از تأثیرات مثبت و منفی و در بعضی مواقع مخرب جریان اخباریگری بر سیر تاریخ ایران اسلامی را کشف سازد و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن جریان در همان دوران را به تصویر بکشد و تفاوت آن با جریان اصولگرایی فقهی را نیز بیان کند.