برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
رضوان احرار؛ نرگس ذاکر جعفری
چکیده
در دوران صفوی موسیقی از جایگاه بسیار مهمی در ضیافتها، اعیاد و مراسمات مختلف درباری و اجتماعی قرار داشت که تحتتأثیر جریانات مذهبی و سیاسی بود. جدا از متون تاریخ موسیقی، در سفرنامههای اروپاییان عصر صفوی موسیقی ایرانی بسیار بازتاب داشته است و در این بین دیدگاههایی پرفراز و نشیب در کیفیت و شایستگی یا عدم شایستگی موسیقی ایرانی ...
بیشتر
در دوران صفوی موسیقی از جایگاه بسیار مهمی در ضیافتها، اعیاد و مراسمات مختلف درباری و اجتماعی قرار داشت که تحتتأثیر جریانات مذهبی و سیاسی بود. جدا از متون تاریخ موسیقی، در سفرنامههای اروپاییان عصر صفوی موسیقی ایرانی بسیار بازتاب داشته است و در این بین دیدگاههایی پرفراز و نشیب در کیفیت و شایستگی یا عدم شایستگی موسیقی ایرانی دیده شده است. در این پژوهش این پرسش مطرح است که آنان چه دیدگاهی نسبت به موسیقی ایرانی داشتهاند؛ برای پیگیری و دستیابی به پاسخ، این پژوهش چهار سفرنامه دوره صفوی را که دارای ویژگیهای توصیفات موسیقایی متفاوتی هستند را انتخاب و با خوانش پسااستعماری نظریه ادوارد سعید مورد تحلیل قرار داده است تا با این خوانش مفاهیم استعماری متون این سفرنامهها، در صورت وجود آشکار و اهداف آن پیگیری شود. در این تحقیق سفرنامههای رافائل دومانس، فیگوئروا، اولئاریوس و شاردن برای بررسی برگزیده شدهاند زیرا از جنبههای فرهنگی و اجتماعی در بازخورد و مواجهه با موسیقی ایرانی متمایز بودند. بر اساس یافتههای تحقیق، نحوه مواجهه و عملکرد چهار سفرنامهنویس نسبت به سازها و موسیقی ایرانی در سه گروه قابل تفکیک است: 1. مشاهده و اظهارنظر کلی: رویکرد غیرتعاملی 2. مشارکت فکری و مشاهدات میدانی: رویکرد غیرتعاملی 3. مشاهدات میدانی و مشارکت اجرایی: رویکرد تعاملی. روش تحقیق، تحلیلی ـ تفسیری و روش گردآوری دادهها کتابخانهای و از طریق فیشبرداری انجام شده و روش تحلیل دادهها بهصورت کیفی است.
فاطمه زینلی گلنابادی؛ نرگس ذاکر جعفری
چکیده
ظهور پیامآوران بهاری در میان نشانههای سال جدید فرهنگ ایرانیان اهمیت ویژهای دارد. سالهاست «حاجیفیروز» بهعنوان پیک بهاری شهرها، بهویژه شهر تهران، شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگیهای شخصیت حاجیفیروز و خوانش کهنالگویی از او با استناد به نظریات روانشناختی یونگ است. در مباحث مربوط به روانکاوی و ...
بیشتر
ظهور پیامآوران بهاری در میان نشانههای سال جدید فرهنگ ایرانیان اهمیت ویژهای دارد. سالهاست «حاجیفیروز» بهعنوان پیک بهاری شهرها، بهویژه شهر تهران، شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگیهای شخصیت حاجیفیروز و خوانش کهنالگویی از او با استناد به نظریات روانشناختی یونگ است. در مباحث مربوط به روانکاوی و روانشناسی شخصیت یونگ، از مبحثی با عنوان «کهنالگوها» یاد میشود. این عناصر با آنکه در ضمیر ناخودآگاه جمعی انسان قرار دارند، نشانههایی در خودآگاه بروز میدهند که سبب شناخته شدن نوع کهنالگو میشود و این شناخت خوانش نمادها و رمزورازهای ذهن و طبیعت را برای بشر ممکن ساختهاست. در این پژوهش، با در نظر گرفتن ویژگیها و نمادها و نشانههای حاجیفیروز، به مقایسۀ آن با کهنالگوهای یونگ پرداخته شدهاست. تحقیق حاضر در تلاش است به این پرسشها پاسخ دهد: دلیل تداوم حیات حاجیفیروز چیست؟ شخصیت حاجیفیروز چقدر با چهارچوب کهنالگوهای یونگ همپوشانی دارد؟. طبق یافتههای تحقیق حاضر، بیشترین تطبیق حاجیفیروز و کهنالگوهای یونگ را میتوان در کهنالگوی «خویشتن» جستوجو کرد؛ ویژگیهایی چون تکرارشوندگی، نماد هندسی ماندالا و ارتباطش با دایرۀ زنگی، نماد حیوانی مار و جاودانگی و ارتباط آن با کلاه حاجیفیروز، ویژگی جمع اضداد و تقابلهای دوگانه، در این مورد تأملبرانگیز هستند. نگاه دقیق به شخصیت حاجیفیروز و زمان حضورش در جامعه و پیامی که دارد نشان میدهد که وی نیز مانند توصیفاتی که یونگ از کهنالگوی خویشتن و همچنین مشخصات کلی اساطیر دارد، مطابقت دارد و با گذر از دنیای کهنالگوهایی چون «آنیما» و «سایه» و «نقاب»، به کهنالگوی خویشتن و جایگاه فردیت دست یافتهاست. این مطالعه نشان میدهد حاجیفیروز میتواند در چهارچوب علمی اسطوره قرار گیرد و به همین دلیل است که با وجود تحولات عمیق فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ، در ضمیر ناخودآگاه جمعی ایرانیان حیات داشته و بروزش در جهان عینی فرهنگ ایرانی تاکنون ادامه یافتهاست. گردآوری اطلاعات در این پژوهش بهصورت کتابخانهای است که با رویکردی کیفی و به شیوة تحلیلی ـ توصیفی انجام شدهاست.