برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
فاطمه توفیقی
چکیده
آثار متفکران راستگرا و چپگرا دربارۀ جایگاه اسلام و ایران در جهان، از الگوی مشترکی پیروی میکند که در آن اسلام (و بهویژه تشیع) و ایران به هم پیوستهاند، فهم شهودی و اشراقی ـ که یکی از شاخصههای اصلی حکمت اسلامی و ایرانی است ـ بدیلی پیشرو برای علم و فن (تکنیک) مدرن غربی است؛ ازاینرو اسلام در روایت پیشرفت نقشی محوری دارد. ...
بیشتر
آثار متفکران راستگرا و چپگرا دربارۀ جایگاه اسلام و ایران در جهان، از الگوی مشترکی پیروی میکند که در آن اسلام (و بهویژه تشیع) و ایران به هم پیوستهاند، فهم شهودی و اشراقی ـ که یکی از شاخصههای اصلی حکمت اسلامی و ایرانی است ـ بدیلی پیشرو برای علم و فن (تکنیک) مدرن غربی است؛ ازاینرو اسلام در روایت پیشرفت نقشی محوری دارد. در تمام این تصاویر، دوگانۀ شرقی ـ غربی حاکم است؛ یعنی جهانی دوپاره تصویر میشود که در آن دو نوع فهم و دو نوع علم و دو نوع رابطه بین افراد دیده میشود. در این مقاله، با تحلیل گفتمان آثار (عمدتاً دینپژوهانه) تعدادی از متفکران شاخص آن روزگار ـ یعنی عبدالحسین زرینکوب، مرتضی مطهری، سیدحسین نصر، احمد فردید، علی شریعتی، داریوش شایگان ـ میکوشم تصویری از سیطرۀ گفتمان شرقی ـ غربی بر تفکر ایران پیش از انقلاب به دست دهم. باوجود تفاوتهای زیاد میان خاستگاه و روش و هدف و مدعای متفکران یادشده، همه در این اشتراک داشتند که برای اثبات سخن خود، از گفتمان مبتنی بر دوقطبی شرق و غرب استفاده کنند. در پایان، در نگاهی انتقادی نشان خواهم داد که چگونه این گفتمانِ برساختی، برای فهم علمی، آسیبزا بودهاست.