فاطمه مهری
چکیده
کرگدن گرچه حیوان بومی ایران نبوده است، اما ایرانیان به سبب همسایگی با هند و ارتباط با چین و شمال آفریقا، که از زیستگاههای اصلی این جانور بودهاند، از دیر باز با آن آشنایی داشتهاند. نشان این آشنایی را میتوان در متون مختلف، از جمله متنهای جغرافیایی و جانورشناختی، و همچنین ادبیات فارسی بازیافت. با وجود این، به سبب اندکشمار بودن ...
بیشتر
کرگدن گرچه حیوان بومی ایران نبوده است، اما ایرانیان به سبب همسایگی با هند و ارتباط با چین و شمال آفریقا، که از زیستگاههای اصلی این جانور بودهاند، از دیر باز با آن آشنایی داشتهاند. نشان این آشنایی را میتوان در متون مختلف، از جمله متنهای جغرافیایی و جانورشناختی، و همچنین ادبیات فارسی بازیافت. با وجود این، به سبب اندکشمار بودن کرگدن، بُعد مسافت زیستگاههای آن و موارد معدود مشاهدۀ مستقیم حیوان، در منابع مختلف با روایات متنوع و متفاوتی دربارۀ کرگدن مواجهیم. این تنوع گاه موجب شده است هیئت کلی این حیوان چنان ترسیم شود که گویی با جانداری جز کرگدن مواجهیم. تنوع در نامگذاریها نیز با این چندگانگی همراه شده و آن را تقویت کرده است. در این مقاله میکوشیم از خلال متون علمی و ادبی کهن، تصویری را که ایرانیان از این حیوان داشتهاند بررسی کنیم. یکی از یافتههای اصلی ما آن است که به گواهی دستهای متون و تصاویر، برخی ایرانیان در برخی ادوار، کرگدن را پرندهای عظیمالجثه میپنداشتهاند. ما کوشیدهایم روند شکلگیری این باور را با توجه به ویژگیهای زیستیای که پیشینیان برای کرگدن قائل بودهاند پی بگیریم و نشان دهیم کدام تصورات در پدید آمدن این باور نقش داشتهاند. برای این کار، جز منابع فارسی، از متنهایی که به زبان عربی اما در حوزۀ فرهنگ ایرانی نگاشته شدهاند نیز بهره بردهایم. همچنین به این نکته پرداختهایم که برخی تصویرسازیهای موجود از کرگدن در شعر فارسی، همچون باهمآیی فیل و کرگدن و مضادت این دو با هم، نه برساختۀ تخیل آفرینندگان این متنها، بلکه برگرفته از منابعِ مرتبط با جانوران در فرهنگهای کهن هستند و با جستجو در این منابع میتوان پیشینۀ این گونه تصاویر را بازیافت و قدمت آنها را نشان داد. همچنین میتوان نشان داد انگارههای جانورشناختی کهن چه اندازه حاصل آمیزش متونی با خاستگاههای گوناگون و تعاملات علمی و فرهنگی تمدنهای پیشین بودهاند.