برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
سورنا فیروزی؛ زهره جوزی
چکیده
مطالعه نبشتههای میانرودانی و به ویژه دورههای آشور میانه و آشور نو، دادههای جغرافیایی بسیاری را در اختیار پژوهشگران امروزین قرار داده است. این که با استناد بر مختصات بومنگارانه این اطلاعات، پیشینه فرهنگی و تاریخی مناطق غربی و مرکزی فلات ایران را بهتر بررسی کرد، روندی است که پایه بسیاری از پژوهشهای تاریخی، فرهنگی و باستانشناختی ...
بیشتر
مطالعه نبشتههای میانرودانی و به ویژه دورههای آشور میانه و آشور نو، دادههای جغرافیایی بسیاری را در اختیار پژوهشگران امروزین قرار داده است. این که با استناد بر مختصات بومنگارانه این اطلاعات، پیشینه فرهنگی و تاریخی مناطق غربی و مرکزی فلات ایران را بهتر بررسی کرد، روندی است که پایه بسیاری از پژوهشهای تاریخی، فرهنگی و باستانشناختی را پدید آورده است. شاهان دوره آشور میانه اندکاندک و از روزگار تیگلات-پیلسر یکم، به سوی شرق سرزمین خود توجه کردند و این نگاه در روزگار آشور نو، نیرو گرفت، به گونهای که بیشترین اطلاعات از همین دوره اخیر به دست ما رسیده است. از این جهت، پژوهش پیش رو بر مبنای جغرافیایی که نبشتههای شاهانه روزگار آشور نو آن را ترسیم میکند، به این موضوع میپردازد که حدود استان ایلام کنونی یا دستکم بخش شمالی آن منطبق بر کدام یک از سرزمینهای توصیف شده در آن مستندات نوشتاری بوده است. این مقاله پیشنهاد میدهد که بر خلاف نظرات مطرح شده درباره سرزمین نَمری، بخش مهمی از مختصات این گستره کهن همخوان با حدود استان ایلام بوده است. همچنین این پژوهش بیان میکند که بر پایه نتیجهگیری یاد شده و نیز بررسی مولفههای فرهنگی سرزمین نمری، میتوان به درک بهتری از وضعیت فرهنگی مختصات استان ایلام کنونی در هزاره یکم پیش از میلاد دست یافت.