برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
فاطمه معنوی؛ حسین دانا؛ افشین متقی
چکیده
سیر مضامین ادبی در دورههای مختلف شعر فارسی نشان میدهد رابطۀ ادبیات و جامعه، رابطهای اجتنابناپذیر است؛ برای نمونه، بازتاب مسائل ژئوپلیتیکیِ متأثر از عصبیتهای فردی و دینیِ برخاسته از ضرورتهای سیاسی و حکومتیِ زمانه در جهت منافع خلفا و پادشاهان مستبد حاکم بر ایرانِ بعد از اسلام نشان میدهد که شاعران درباری در ...
بیشتر
سیر مضامین ادبی در دورههای مختلف شعر فارسی نشان میدهد رابطۀ ادبیات و جامعه، رابطهای اجتنابناپذیر است؛ برای نمونه، بازتاب مسائل ژئوپلیتیکیِ متأثر از عصبیتهای فردی و دینیِ برخاسته از ضرورتهای سیاسی و حکومتیِ زمانه در جهت منافع خلفا و پادشاهان مستبد حاکم بر ایرانِ بعد از اسلام نشان میدهد که شاعران درباری در مقام یکی از رسانههای مهم تبلیغی جامعه، در جهتِ تقویت منافع جریانهای سیاسی و مذهبی حاکم، مضامین همسو با گفتمانهای ابلاغشده را ترویج کردهاند؛ از جملۀ این مضامین، تشویق پادشاهان به کشورگشایی و حمله به دیگر سرزمینها به بهانۀ گسترش اسلام و جاودانگی نام پادشاهان در صفحات تاریخ بودهاست که در نتیجه، فضای جغرافیایی و به تبع آن، انباشت سرمایه را برای حاکمان وقت به ارمغان میآوردهاست. با نظر به اهمیت موضوع از لحاظ سیاسی، جغرافیایی، اجتماعی و تجلی آن در نحوۀ تفکر شاعران دورۀ غزنوی، بر آن شدیم تا این مسئله را از دیدگاه فرخی و عنصری و ناصرخسرو که اشعار درخور توجهی دربارۀ موضوع گسترش ارضی برای حاکمان دورۀ خویش داشتهاند، بررسی کنیم و در مقام نتیجهگیری نشان دهیم که براساس روحِ زمانۀ ایران عصر غزنوی، شاعران با دیدگاههای ایدئولوژیک و با توجه به همراستا بودن مضامین گسترش ارضی و متملقانۀ ایشان با عملکرد و سیاستهای توسعۀ ارضی سلطان، بر راهبرد سلطان برای رسیدن به اهدافش مؤثر واقع شده و چهبسا توانسته باشند گامهای مهمی در جهت تفکرِ گسترش ارضی از حیث سیاسی و عقیدتی بردارند و با تشویقهای متملقانۀ خود، پادشاه وقت را در کشورگشاییها و توسعۀ ارضی از زوایای مختلف روحی و روانی یاریگر باشند.