چتین تاش؛ محمود جعفری دهقی
چکیده
زبان کردی زنجیرهای از گویشهای بههمپیوستۀ ایرانی غربی است. این زبان از نظر آوایی، صرفی و نحوی دارای ویژگیهای مشترک بسیاری با زبانهای ایرانی نو در پیرامون خود و همین طور زبانهای ایرانی میانه، مانند فارسی میانه، میباشد. یکی از این ویژگیها ساخت کنایی است. در ساخت کنایی رفتار فاعل و مفعول مستقیم از نظر حالتدهی و نشانداری ...
بیشتر
زبان کردی زنجیرهای از گویشهای بههمپیوستۀ ایرانی غربی است. این زبان از نظر آوایی، صرفی و نحوی دارای ویژگیهای مشترک بسیاری با زبانهای ایرانی نو در پیرامون خود و همین طور زبانهای ایرانی میانه، مانند فارسی میانه، میباشد. یکی از این ویژگیها ساخت کنایی است. در ساخت کنایی رفتار فاعل و مفعول مستقیم از نظر حالتدهی و نشانداری با نظام فاعلی-مفعولی تفاوت بنیادین دارد. از نظر دستور وابستگی هر فعل بر اساس ظرفیت خود دارای وابستههایی است که به طور الزامی همراهش میآیند. فاعل، مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم وابستههای فعل محسوب میشوند. در این پژوهش بر پایۀ دستور وابستگی، رفتار فعل و رابطۀ آن با وابستههایش در ساخت کنایی در زبان کردی بررسی و با فارسی میانه مقایسه شدهاست. و با بررسی مثالهایی از زبانهای کردی و فارسی میانه کوشش شدهاست تا مسئلۀ تطابق فعل تحلیل شود و در پایان یک حالت ویژه از تطابق فعل در این زبانها بررسی میگردد. زبان کردی زنجیرهای از گویشهای بههمپیوستۀ ایرانی غربی است. این زبان از نظر آوایی، صرفی و نحوی دارای ویژگیهای مشترک بسیاری با زبانهای ایرانی نو در پیرامون خود و همین طور زبانهای ایرانی میانه، مانند فارسی میانه، میباشد. یکی از این ویژگیها ساخت کنایی است. در ساخت کنایی رفتار فاعل و مفعول مستقیم از نظر حالتدهی و نشانداری با نظام فاعلی-مفعولی تفاوت بنیادین دارد. از نظر دستور وابستگی هر فعل بر اساس ظرفیت خود دارای وابستههایی است که به طور الزامی همراهش میآیند. فاعل، مفعول مستقیم و مفعول غیر مستقیم وابستههای فعل محسوب میشوند. در این پژوهش بر پایۀ دستور وابستگی، رفتار فعل و رابطۀ آن با وابستههایش در ساخت کنایی در زبان کردی بررسی و با فارسی میانه مقایسه شدهاست. و با بررسی مثالهایی از زبانهای کردی و فارسی میانه کوشش شدهاست تا مسئلۀ تطابق فعل تحلیل شود و در پایان یک حالت ویژه از تطابق فعل در این زبانها بررسی میگردد.
محمود جعفری دهقی؛ لیلا ورهرام
چکیده
از زمان تحقیقات گلدنر دربارة وزن اوستای جدید، داشتن وزن هجایی مهمترین ملاک تعیین شعر در این متون بوده است. گلدنر و معاصرانش طبق سنت ادبی زمان خود وزن را مهمترین مشخصة شعر و عامل تمایز آن با نثر، در هر زبانی، میدانستند. پس از گلدنر، مطالعات شعر اوستایی براساس همان تعریف و ملاک قرار دادن وزن شعر ادامه پیدا کرد، اما در حوزة مطالعات ...
بیشتر
از زمان تحقیقات گلدنر دربارة وزن اوستای جدید، داشتن وزن هجایی مهمترین ملاک تعیین شعر در این متون بوده است. گلدنر و معاصرانش طبق سنت ادبی زمان خود وزن را مهمترین مشخصة شعر و عامل تمایز آن با نثر، در هر زبانی، میدانستند. پس از گلدنر، مطالعات شعر اوستایی براساس همان تعریف و ملاک قرار دادن وزن شعر ادامه پیدا کرد، اما در حوزة مطالعات شعر هندواروپایی که اندکی پیش از انتشار تحقیقات گلدنر پا گرفته بود، زبان شاعرانة متن مبنای تشخیص شعر بودن آن شد. این زبان شاعرانه شامل ویژگیهایی مثل وزن هم میشد، اما تمرکز اصلی آن بر عبارات شاعرانة قالبی و خویشاوند در زبانهای کهن هندواروپایی بود. نظریة ادبی جدید، مخصوصاً فرمالیسم، که شعر را انحراف از هنجار معمول زبان روزمره تعریف میکرد، بر تعریف شعر نزد محققان شعر هندواروپایی تأثیر گذاشت و آنها نیز، با وجود توجه به سنت ادبی زبانهای باستانی، نشاندار بودن متن، یعنی داشتن عبارات قالبی و واژگان شاعرانه و برهم زدن ترتیب معمول واژهها را معیار اصلی شناسایی اشعار هندواروپایی کهن تعیین کردند. مدعای نوشتة حاضر این است که اگر برای تشخیص شعر در اوستای جدید وزن یا انحراف از هنجار متعارف زبان را ملاک قرار دهیم، نمیتوان یشتهای کوچک و متأخری مانند اردیبهشتیشت را شعر دانست و این نتیجهگیری به دودستگی در مجموعة یشتها میانجامد که احتمالاً مقصود سرایندگان یشتها نبوده است و از این رو بهترین معیار برای تعیین بخشهای شعری اوستای جدید مقایسة آنها با اشعار به جا مانده از سایر زبانهای هندواروپایی و یافتن صناعات ادبی در این متون است.
محمود جعفری دهقی؛ محمدحسین سلیمانی
چکیده
این مقاله به بررسی تطبیقی کتاب جهاننامه نوشتۀ محمّد بن نجیب بکران و نسخۀ خطی مسالک و ممالک اثر ابوالحسن صاعد بن علی جرجانی، که در نیمۀ دوم قرن نهم کتابت شده است، میپردازد. از این بررسی تطبیقی معلوم می شود که جرجانی بسیاری از مطالب خود را از جهاننامه گرفته است و با این حال، به سبب بیشتر بودن نسخههای مسالک جرجانی نسبت به متن جهاننامه، ...
بیشتر
این مقاله به بررسی تطبیقی کتاب جهاننامه نوشتۀ محمّد بن نجیب بکران و نسخۀ خطی مسالک و ممالک اثر ابوالحسن صاعد بن علی جرجانی، که در نیمۀ دوم قرن نهم کتابت شده است، میپردازد. از این بررسی تطبیقی معلوم می شود که جرجانی بسیاری از مطالب خود را از جهاننامه گرفته است و با این حال، به سبب بیشتر بودن نسخههای مسالک جرجانی نسبت به متن جهاننامه، میتوان بعضی اغلاط متن و نسخههای جهاننامه را تصحیح کرد، ضمن آنکه از جهاننامه هم میتوان در تصحیح متن مسالک جرجانی کمک گرفت.