محمود جعفری دهقی؛ لیلا ورهرام
چکیده
از زمان تحقیقات گلدنر دربارة وزن اوستای جدید، داشتن وزن هجایی مهمترین ملاک تعیین شعر در این متون بوده است. گلدنر و معاصرانش طبق سنت ادبی زمان خود وزن را مهمترین مشخصة شعر و عامل تمایز آن با نثر، در هر زبانی، میدانستند. پس از گلدنر، مطالعات شعر اوستایی براساس همان تعریف و ملاک قرار دادن وزن شعر ادامه پیدا کرد، اما در حوزة مطالعات ...
بیشتر
از زمان تحقیقات گلدنر دربارة وزن اوستای جدید، داشتن وزن هجایی مهمترین ملاک تعیین شعر در این متون بوده است. گلدنر و معاصرانش طبق سنت ادبی زمان خود وزن را مهمترین مشخصة شعر و عامل تمایز آن با نثر، در هر زبانی، میدانستند. پس از گلدنر، مطالعات شعر اوستایی براساس همان تعریف و ملاک قرار دادن وزن شعر ادامه پیدا کرد، اما در حوزة مطالعات شعر هندواروپایی که اندکی پیش از انتشار تحقیقات گلدنر پا گرفته بود، زبان شاعرانة متن مبنای تشخیص شعر بودن آن شد. این زبان شاعرانه شامل ویژگیهایی مثل وزن هم میشد، اما تمرکز اصلی آن بر عبارات شاعرانة قالبی و خویشاوند در زبانهای کهن هندواروپایی بود. نظریة ادبی جدید، مخصوصاً فرمالیسم، که شعر را انحراف از هنجار معمول زبان روزمره تعریف میکرد، بر تعریف شعر نزد محققان شعر هندواروپایی تأثیر گذاشت و آنها نیز، با وجود توجه به سنت ادبی زبانهای باستانی، نشاندار بودن متن، یعنی داشتن عبارات قالبی و واژگان شاعرانه و برهم زدن ترتیب معمول واژهها را معیار اصلی شناسایی اشعار هندواروپایی کهن تعیین کردند. مدعای نوشتة حاضر این است که اگر برای تشخیص شعر در اوستای جدید وزن یا انحراف از هنجار متعارف زبان را ملاک قرار دهیم، نمیتوان یشتهای کوچک و متأخری مانند اردیبهشتیشت را شعر دانست و این نتیجهگیری به دودستگی در مجموعة یشتها میانجامد که احتمالاً مقصود سرایندگان یشتها نبوده است و از این رو بهترین معیار برای تعیین بخشهای شعری اوستای جدید مقایسة آنها با اشعار به جا مانده از سایر زبانهای هندواروپایی و یافتن صناعات ادبی در این متون است.
لیلا ورهرام
چکیده
زوال خاندان پهلوانان سیستان و حملۀ بهمن اسفندیاران به آن شهر حد فاصل بخشهای اساطیری و پهلوانی و قسمتهای تاریخیتر در حماسۀ ملی ایران است و میتوان آن را منادی پایان عصر پهلوانان دانست. مفصلترین روایت این واقعه در منظومۀ حماسی بهمننامه آمدهاست. مقالۀ حاضر، با بررسی برخی نکات درونی این روایت و مقایسۀ آن با سایر روایتهای ...
بیشتر
زوال خاندان پهلوانان سیستان و حملۀ بهمن اسفندیاران به آن شهر حد فاصل بخشهای اساطیری و پهلوانی و قسمتهای تاریخیتر در حماسۀ ملی ایران است و میتوان آن را منادی پایان عصر پهلوانان دانست. مفصلترین روایت این واقعه در منظومۀ حماسی بهمننامه آمدهاست. مقالۀ حاضر، با بررسی برخی نکات درونی این روایت و مقایسۀ آن با سایر روایتهای داستان، به این نتیجه رسیده است که روایت حاضر پرداختۀ دیلمیان بودهاست. همچنین با مقایسۀ مطالبی که شاعر در ستایش ممدوح خود، محمد بن ملکشاه سلجوقی، آورده با وقایع دوران سلطنت این پادشاه معلوم کرده است که این منظومه در سال 495 یا محرم سال 496 ﻫ.ق.، احتمالاً در شهر همدان، سروده شدهاست.