علی رسولی
چکیده
شبهجزیرة بوشهر در دورههای مختلف تاریخی از طریق بندرهایی چون لیان، ریشهر و بوشهر ارتباطات دریایی را در میانة ساحل شمالی خلیجفارس تسهیل کرده است؛ اما به نظر میرسد در فاصلة سدههای ششم ﻫ.ق تا هشتم ﻫ.ق این نقش به بندری تازه به نام خورشیف واقع در دماغة شیف منتقل شده است. پژوهش حاضر به بررسی پیدایش، کارکردها و زوال این بندر پرداخته ...
بیشتر
شبهجزیرة بوشهر در دورههای مختلف تاریخی از طریق بندرهایی چون لیان، ریشهر و بوشهر ارتباطات دریایی را در میانة ساحل شمالی خلیجفارس تسهیل کرده است؛ اما به نظر میرسد در فاصلة سدههای ششم ﻫ.ق تا هشتم ﻫ.ق این نقش به بندری تازه به نام خورشیف واقع در دماغة شیف منتقل شده است. پژوهش حاضر به بررسی پیدایش، کارکردها و زوال این بندر پرداخته است. این بررسی نشان میدهد که بندر خورشیف در سدة ششم ﻫ.ق در نتیجة موقعیت مناسب جغرافیایی آن در پیوند با شیراز، کازرون و خلیجفارس ایجاد شد. سپس در سدة هفتم ﻫ.ق و اوایل سدة هشتم ﻫ.ق، این شهر در برقراری ارتباط میان فارس و جنوب عراق، دفاع از جزیرة کیش و گسترش طریقت مرشدی نقش مهمی ایفا کرد. سرانجام بهواسطة ناامنی در نواحی جنوبی کشور و جابهجایی مرکزیت قدرت دریایی خلیجفارس به هرموز نو (جرون)، خورشیف دچار زوال شد. یافتههای مزبور اهمیت جغرافیایی دماغة شیف را یادآوری کرده و بخشی از خلأ دانش موجود پیرامون فعالیتهای دریایی در حولوحوش شبهجزیرة بوشهر در سدههای میانة ایران را برطرف میکند.
علی اکبر تشکری بافقی
چکیده
هجوم مغول به ایران که با گسترش ناامنی، تخریب بسیاری از زیر ساختهای تمدنی و خلأ مذهبی فکری ناشی از سقوط خلافت همراه بود، نه تنها تصوّف را به مرجع عوام در گریز از فشارهای حاکم ارتقا بخشید که مناطق دور از دسترس را ملجأ نخبگان فرهنگی نمود. مبتنی بر چنین رویکردی، یزد به واسطة درایت اتابکان در حفظ آرامش و امنیت نسبی و نیز مرکزیت آل مظفر، ...
بیشتر
هجوم مغول به ایران که با گسترش ناامنی، تخریب بسیاری از زیر ساختهای تمدنی و خلأ مذهبی فکری ناشی از سقوط خلافت همراه بود، نه تنها تصوّف را به مرجع عوام در گریز از فشارهای حاکم ارتقا بخشید که مناطق دور از دسترس را ملجأ نخبگان فرهنگی نمود. مبتنی بر چنین رویکردی، یزد به واسطة درایت اتابکان در حفظ آرامش و امنیت نسبی و نیز مرکزیت آل مظفر، به یکی از کانونهای جذب متصوّفه نامبردار گردید. چنانکه برگرفته از ویژگیهای مشایخ در: ساده زیستی، هدایت عمومی به تسلیم و توکل، همگونی با شریعت و عدم مزاحمت برای دولتمردان، تصوّف از دو منظر قبلهگاه حاکم و محکوم شد. مشروعیتبخشی به ساختار قدرت و تسکین آلام اجتماعی. بدین ترتیب در حالی که ارادت حکام و بزرگان محلی به تصوّف، در ساخت و توسعة مالی خانقاه نمود یافت، کرامت مشایخ نیز معرف وجاهت و حد فاصل آنها با عوام گردید. از اینرو مقاله حاضر میکوشد تا در بستری از: روح حاکم بر زمانه، وجاهت اجتماعی مشایخ و حمایت بزرگان محلی و سلاطین مظفری در احداث خانقاه، به بازشناسی جایگاه تصوّف در یزد طی قرن هشتم ق بپردازد.