برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
مهشید گوهری کاخکی؛ محمدجعفر یاحقی
چکیده
پس از استقرار دولت ایلخانی بار دیگر نام ایران به عنوان سرزمینی دارای استقلال سیاسی و جغرافیایی احیا گردید و ایلخانان حاکمان سرزمین پهناور ایران از جیحون تا فرات خوانده شدند. در تاریخهای منثور و منظوم دورۀ ایلخانی نیز به این موضوع اشاره شده است. در این پژوهش چگونگی بازنمایی مفهوم ایران در منظومههای تاریخی مهم عصر ایلخانی، یعنی ...
بیشتر
پس از استقرار دولت ایلخانی بار دیگر نام ایران به عنوان سرزمینی دارای استقلال سیاسی و جغرافیایی احیا گردید و ایلخانان حاکمان سرزمین پهناور ایران از جیحون تا فرات خوانده شدند. در تاریخهای منثور و منظوم دورۀ ایلخانی نیز به این موضوع اشاره شده است. در این پژوهش چگونگی بازنمایی مفهوم ایران در منظومههای تاریخی مهم عصر ایلخانی، یعنی همایوننامۀ زجاجی، شهنامۀ چنگیزی، ظفرنامۀ مستوفی و شهنشاهنامۀ تبریزی بررسی شده است تا مشخص شود که شاعران این حماسههای تاریخی چقدر در راستای بازنمایی نام ایران گام برداشتند و چقدر کوشیدند تا قلمرو حکمرانی ایلخانان را ایرانزمین بنامند و آن را با قلمرو پادشاهی ایران باستان منطبق سازند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در این منظومهها دو نگرش متفاوت نسبت به مقولۀ ایران وجود دارد: در شهنامه، ظفرنامه و شهنشاهنامه که در دربار ایلخانان مسلمان سروده شده، بارها قلمرو فرمانروایی ایلخانان، ایران و ایرانزمین نامیده و حدود آن از جیحون تا روم و مصر ذکر شده است؛ همچنین حاکمان ایلخانی، شاهانی ایرانی پاسدار مرزهای ایرانزمین معرفی شدند؛ اما در همایوننامه کمتر چنین نمونههایی دیده میشود. به نظر میرسد که مهمترین دلیل رویکرد متفاوت همایوننامه این است که این منظومه در اوایل شکلگیری دولت ایلخانی سروده شده است؛ زمانی که هنوز به مفهوم ایران و هویت ایرانی کمتر توجه میشد؛ اما سرایش سه منظومۀ دیگر در دورۀ ثبات و اقتدار ایلخانان انجام شده است. دیدگاههای شخصی شاعران نیز در این رویکرد مؤثر است، هدف اصلی زجاجی روایت کردن تاریخ اسلام بوده است، بدون اینکه دغدغۀ پرداختن به تاریخ ایران و هویت ایرانی را داشته باشد؛ اما کاشانی و بهویژه مستوفی و تبریزی دیدگاه ایرانگرایانۀ خود را در تفسیر حوادث تاریخی دخالت دادند. وجود دو رویکرد متفاوت و معنادار در این آثار نشان میدهد که شاعران آگاهانه و هدفمند به کاربرد نام ایران و ایرانزمین در آثار خود توجه داشتند؛ علاوه بر این ثابت میشود که در دورۀ تثبیت حکومت ایلخانی، بار دیگر ایرانزمین به عنوان سرزمینی مستقل با مرزهای جغرافیایی معین شناخته میشده است که پادشاهان وظیفۀ خود میدانستند تا از آن در برابر دشمنان متجاوز دفاع کنند.
علی رسولی
چکیده
شبهجزیرة بوشهر در دورههای مختلف تاریخی از طریق بندرهایی چون لیان، ریشهر و بوشهر ارتباطات دریایی را در میانة ساحل شمالی خلیجفارس تسهیل کرده است؛ اما به نظر میرسد در فاصلة سدههای ششم ﻫ.ق تا هشتم ﻫ.ق این نقش به بندری تازه به نام خورشیف واقع در دماغة شیف منتقل شده است. پژوهش حاضر به بررسی پیدایش، کارکردها و زوال این بندر پرداخته ...
بیشتر
شبهجزیرة بوشهر در دورههای مختلف تاریخی از طریق بندرهایی چون لیان، ریشهر و بوشهر ارتباطات دریایی را در میانة ساحل شمالی خلیجفارس تسهیل کرده است؛ اما به نظر میرسد در فاصلة سدههای ششم ﻫ.ق تا هشتم ﻫ.ق این نقش به بندری تازه به نام خورشیف واقع در دماغة شیف منتقل شده است. پژوهش حاضر به بررسی پیدایش، کارکردها و زوال این بندر پرداخته است. این بررسی نشان میدهد که بندر خورشیف در سدة ششم ﻫ.ق در نتیجة موقعیت مناسب جغرافیایی آن در پیوند با شیراز، کازرون و خلیجفارس ایجاد شد. سپس در سدة هفتم ﻫ.ق و اوایل سدة هشتم ﻫ.ق، این شهر در برقراری ارتباط میان فارس و جنوب عراق، دفاع از جزیرة کیش و گسترش طریقت مرشدی نقش مهمی ایفا کرد. سرانجام بهواسطة ناامنی در نواحی جنوبی کشور و جابهجایی مرکزیت قدرت دریایی خلیجفارس به هرموز نو (جرون)، خورشیف دچار زوال شد. یافتههای مزبور اهمیت جغرافیایی دماغة شیف را یادآوری کرده و بخشی از خلأ دانش موجود پیرامون فعالیتهای دریایی در حولوحوش شبهجزیرة بوشهر در سدههای میانة ایران را برطرف میکند.
کورش صالحی؛ محسن مرسلپور؛ فاطمه کولآبادی
چکیده
تکوین حکومت ایلخانی در ایران و پذیرش آیین بودایی از سوی هلاکو زمینه را برای حضور بوداییان در ساختار حکومت فراهم نمود. بوداییان که پیش از این در مناسبات حکومتی در ایران نقشی نداشتند از این پس وارد ساختار حکومت شدند. با پذیرش آیین بودایی در میان تعدادی از ایلخانان، عدۀ زیادی از پیروان آیین بودا از سرزمینهای چین و تبت و ایغور به ایران ...
بیشتر
تکوین حکومت ایلخانی در ایران و پذیرش آیین بودایی از سوی هلاکو زمینه را برای حضور بوداییان در ساختار حکومت فراهم نمود. بوداییان که پیش از این در مناسبات حکومتی در ایران نقشی نداشتند از این پس وارد ساختار حکومت شدند. با پذیرش آیین بودایی در میان تعدادی از ایلخانان، عدۀ زیادی از پیروان آیین بودا از سرزمینهای چین و تبت و ایغور به ایران مهاجرت کردند. بوداییان در سراسر قلمرو ایلخانی بتکدههای بودایی بر پا کردند و به اجرای آیین مذهبی خویش پرداختند. تعدادی از ایلخانان نیز پیرو آیین بودا شدند و از مشاورت بوداییان بهره میبردند، چنانکه هلاکو و آباقاخان مشاوران بودایی در دربار خود داشتند. علاوه بر این، بوداییان در مناصب نظامی و حکومتی نیز به کار گرفته شدند. بوداییان تا زمان غازان در حکومت ایلخانی به فعالیت خود ادامه دادند، ولی با مسلمان شدن غازانخان اوضاع آنها تغییر یافت، به طوری که وی بوداییان را مجبور به پذیرش اسلام یا ترک قلمرو ایلخانان نمود. اما پیش از آن بوداییان بعضی از بالاترین مناصب دربار را به دست آورده بودند و در کارهای سیاسی و مذهبی صاحب نفوذ بودند.