برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
حسن آتش آب پرور؛ محمدکریم یوسف جمالی؛ اسماعیل سنگاری؛ شکوه السادات اعرابی هاشمی
چکیده
چگونگی خلقت آغازین جهان و آفرینش عناصر طبیعی و تناسب آن ها با اعداد همواره مورد توجه بشر بوده است.هر چند اسطوره های آفرینش منعکس کننده ذهنیت انسان ابتدایی هستند، اما اغلب ساختاری هدفمند را جستجو می کنند. با اهمیت و نقشی که آب در زندگی دارد و سبب شده تا نقش ویژه ای در باورهای همه ملت ها پیدا کند، گروهی از اقوام قدیم منشاء همۀ آفرینش را ...
بیشتر
چگونگی خلقت آغازین جهان و آفرینش عناصر طبیعی و تناسب آن ها با اعداد همواره مورد توجه بشر بوده است.هر چند اسطوره های آفرینش منعکس کننده ذهنیت انسان ابتدایی هستند، اما اغلب ساختاری هدفمند را جستجو می کنند. با اهمیت و نقشی که آب در زندگی دارد و سبب شده تا نقش ویژه ای در باورهای همه ملت ها پیدا کند، گروهی از اقوام قدیم منشاء همۀ آفرینش را در آب جستجو می کردند.وجود آب در آغاز آفرینش بر پایۀ متون کهن ایرانی همیشه مورد توجه بوده و در باورمندی ایرانیان باستان، آفرینش آب پس از آسمان صورت می گیرد. در ادیان پیشازردشتی و نیز در دیانت زردشتی، آب همواره مقدس بوده و ایزدبانوان و ایزدانی مأمور محافظت و پاسبانی از آن بودند.در نظام فرهنگی و زیستی آغازین حیات، انسان برای شناخت پدیده های هستی از شیوه های خاصی بهره می گرفت که یکی از آن ها اسطوره است. اسطوره ها جزء اولین استدلال ها و تبیین شناختی بشر اولیه برای مشخص کردن چیستی و جایگاه عناصر دردسترس و ناشناخته طبیعت هستند.این پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیلی نقش اعداد مقدس سه و هفت را در آفرینش آبها مورد مداقه و تحلیل قرار داده و نتایج تحقیق حاکی از آن است که اعداد بر طبیعت تحت امرشان تأثیرمی گذارند و این گونه میان خدا و جهان آفرینش واسطه میشوند.در این بین عدد سه بیشتر معنوی و در باورمندی دینی و امور ایزدی و نیک و عدد هفت بیشتر مادی و گاهاً معنوی در آفرینش این عنصر نقش داشته اند.
فاطمه زینلی گلنابادی؛ نرگس ذاکر جعفری
چکیده
ظهور پیامآوران بهاری در میان نشانههای سال جدید فرهنگ ایرانیان اهمیت ویژهای دارد. سالهاست «حاجیفیروز» بهعنوان پیک بهاری شهرها، بهویژه شهر تهران، شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگیهای شخصیت حاجیفیروز و خوانش کهنالگویی از او با استناد به نظریات روانشناختی یونگ است. در مباحث مربوط به روانکاوی و ...
بیشتر
ظهور پیامآوران بهاری در میان نشانههای سال جدید فرهنگ ایرانیان اهمیت ویژهای دارد. سالهاست «حاجیفیروز» بهعنوان پیک بهاری شهرها، بهویژه شهر تهران، شناخته شدهاست. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگیهای شخصیت حاجیفیروز و خوانش کهنالگویی از او با استناد به نظریات روانشناختی یونگ است. در مباحث مربوط به روانکاوی و روانشناسی شخصیت یونگ، از مبحثی با عنوان «کهنالگوها» یاد میشود. این عناصر با آنکه در ضمیر ناخودآگاه جمعی انسان قرار دارند، نشانههایی در خودآگاه بروز میدهند که سبب شناخته شدن نوع کهنالگو میشود و این شناخت خوانش نمادها و رمزورازهای ذهن و طبیعت را برای بشر ممکن ساختهاست. در این پژوهش، با در نظر گرفتن ویژگیها و نمادها و نشانههای حاجیفیروز، به مقایسۀ آن با کهنالگوهای یونگ پرداخته شدهاست. تحقیق حاضر در تلاش است به این پرسشها پاسخ دهد: دلیل تداوم حیات حاجیفیروز چیست؟ شخصیت حاجیفیروز چقدر با چهارچوب کهنالگوهای یونگ همپوشانی دارد؟. طبق یافتههای تحقیق حاضر، بیشترین تطبیق حاجیفیروز و کهنالگوهای یونگ را میتوان در کهنالگوی «خویشتن» جستوجو کرد؛ ویژگیهایی چون تکرارشوندگی، نماد هندسی ماندالا و ارتباطش با دایرۀ زنگی، نماد حیوانی مار و جاودانگی و ارتباط آن با کلاه حاجیفیروز، ویژگی جمع اضداد و تقابلهای دوگانه، در این مورد تأملبرانگیز هستند. نگاه دقیق به شخصیت حاجیفیروز و زمان حضورش در جامعه و پیامی که دارد نشان میدهد که وی نیز مانند توصیفاتی که یونگ از کهنالگوی خویشتن و همچنین مشخصات کلی اساطیر دارد، مطابقت دارد و با گذر از دنیای کهنالگوهایی چون «آنیما» و «سایه» و «نقاب»، به کهنالگوی خویشتن و جایگاه فردیت دست یافتهاست. این مطالعه نشان میدهد حاجیفیروز میتواند در چهارچوب علمی اسطوره قرار گیرد و به همین دلیل است که با وجود تحولات عمیق فرهنگی و سیاسی در طول تاریخ، در ضمیر ناخودآگاه جمعی ایرانیان حیات داشته و بروزش در جهان عینی فرهنگ ایرانی تاکنون ادامه یافتهاست. گردآوری اطلاعات در این پژوهش بهصورت کتابخانهای است که با رویکردی کیفی و به شیوة تحلیلی ـ توصیفی انجام شدهاست.
ثمین اسپرغم؛ ابوالقاسم قوام؛ سمیرا بامشکی
دوره 8، شماره 2 ، اسفند 1397، ، صفحه 1-19
چکیده
در قصههای پریان، بارداریها و زایشها نیز همچون دیگر رخدادها و عناصر اینگونۀ ادبی، صورتهایی دگرگونه و فراطبیعی دارند. در این مقاله، انواع بارداریها و زایشهای فراطبیعی در قصههای پریان ایرانی بررسی میشود. سپس به کمک روش اسطورهشناسی ساختگرای کلود لوی استروس، به تحلیل ساختاری و تطبیقی این قصهها با اساطیر ایرانی و نیز ...
بیشتر
در قصههای پریان، بارداریها و زایشها نیز همچون دیگر رخدادها و عناصر اینگونۀ ادبی، صورتهایی دگرگونه و فراطبیعی دارند. در این مقاله، انواع بارداریها و زایشهای فراطبیعی در قصههای پریان ایرانی بررسی میشود. سپس به کمک روش اسطورهشناسی ساختگرای کلود لوی استروس، به تحلیل ساختاری و تطبیقی این قصهها با اساطیر ایرانی و نیز اسطورههای دو سرزمین همجوار یعنی هند و بینالنهرین پرداخته خواهد شد که پیوندهای فرهنگی و تاریخی با ایران دارند و بدین ترتیب شباهتهای ساختاری بارداری و زایش در قصههای پریان ایرانی با این اسطورهها نشان داده خواهد شد. سرانجام با توجه به اسطورهبنهای مشترک این روایات، الگوی ساختاری این روایتها معین میشود و با توجه به نشانهها و نمادهای موجود در روایات، نقد و تحلیل میگردد. بررسی تطبیقی این قصهها و اساطیر نشان میدهد که اشکال غیرمعمول بارداری و زایش در قصههای مورد بحث در اصل صورتهایی اسطورهای هستند که در گذر زمان تغییر شکل داده و به صورتهایی مختلف در قصههای پریان نمود یافتهاند. این روایتها تقابل دو مفهوم ناباروری (بارخواهی) در برابر بارآوری و عالم طبیعی در برابر عالم فراطبیعی و کوشش برای حل آنها را نشان میدهند. در این روایتها، تقابل غالباً به یاری عناصر واسطۀ فراطبیعی مرتفع میشود. این گونه بارداریها و زایشهای غیرمعمول مختص قهرمانان قصههاست و ایشان را از آغاز آفرینششان به عوالم دیگر متصل میکند و سیمای ابرانسانی و خصلتهای قهرمانی ایشان را از همان لحظۀ بسته شدن نطفهشان آشکار مینماید تا ممتاز بودن آنها و جهانشان را از دیگر انسانها آشکارتر سازد.
صغری سلمانی نژاد مهر آبادی؛ عبدالرضا سیف
چکیده
وجوه شباهتها و تفاوتهای موجود بین شخصیتهای اساطیری و تاریخی و بیان آن میتواند تاثیر و تاثر ممتد اسطوره و تاریخ در طول زمان و نتیجه این تاثیرات را نشان دهد. کیومرث همواره در اساطیر ایران به عنوان نخستین انسان که در ظاهر نیز تفاوت چشمگیری با انسان امروزی دارد، مطرح میشود؛ اما در شاهنامه، فردوسی هرگز او را نخستین انسان ...
بیشتر
وجوه شباهتها و تفاوتهای موجود بین شخصیتهای اساطیری و تاریخی و بیان آن میتواند تاثیر و تاثر ممتد اسطوره و تاریخ در طول زمان و نتیجه این تاثیرات را نشان دهد. کیومرث همواره در اساطیر ایران به عنوان نخستین انسان که در ظاهر نیز تفاوت چشمگیری با انسان امروزی دارد، مطرح میشود؛ اما در شاهنامه، فردوسی هرگز او را نخستین انسان نمیشمارد. به نظر میرسد این امر متأثر از جهان بینی و نگاه اسلامی فردوسی در مورد آفرینش نخستین انسان در قرآن باشد؛ به همین جهت او را به عنوان اولین پادشاه، و نه نخستین انسان، مطرح میسازد. در این پژوهش کوشش شده تمام شباهتها و تفاوتهای این دو شخصیت در شاهنامه و قرآن بیان شود.
انتخاب کوهستان برای اولین محل زندگی، کشته شدن فرزندان، دشمنی اهریمن با آنان، داشتن عنوان نخستین و یکی دانستن این دو شخصیت در برخی از کتابهای تاریخی در این مبحث بررسی میشود.