فرج اله احمدی؛ پرویز حسین طلائی
چکیده
انطاکیه از جمله شهرهایی است که به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکیاز زمان تأسیس آن در دوره سلوکیان تا اواخر دوره ساسانی همواره عرصه رویارویی و تنش میان قدرتهای بزرگ عصر باستان بوده است. تعلیل و تبیین ساخت و کارکرد شهر انطاکیه و ابعاد حائز اهمّیت این شهر در عصر باستان، روشنگر تاریخ بخشی از مناسبات ایران و روم و کشمکشهای مرزی آن هاست؛ ...
بیشتر
انطاکیه از جمله شهرهایی است که به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکیاز زمان تأسیس آن در دوره سلوکیان تا اواخر دوره ساسانی همواره عرصه رویارویی و تنش میان قدرتهای بزرگ عصر باستان بوده است. تعلیل و تبیین ساخت و کارکرد شهر انطاکیه و ابعاد حائز اهمّیت این شهر در عصر باستان، روشنگر تاریخ بخشی از مناسبات ایران و روم و کشمکشهای مرزی آن هاست؛ کشمکش های مرزیای که بر تحولات داخلی دو قدرت رقیب تأثیر بسیاری بر جای گذاشته است. مقاله حاضر با توجه به اهمیت مسئله، بر آن است که با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی، ساخت و کارکرد شهر انطاکیه در مناسبات ایران و روم در دوره ساسانی، را مورد واکاوی قرار دهد. یافته های این تحقیق نشان میدهد که ساخت و طرح شهر انطاکیه شطرنجی بوده و اهمیت سیاسی- نظامی، اقتصادی- تجاری و مذهبی آن، برخاسته از موقعیت ژئوپلیتیکیآن بوده است. رومیان از این شهر به عنوان مقر فرماندهی و محلی برای بازسازی نیروها استفاده میکردند. این شهر در مسیر راه تجاری ابریشم قرار داشت و موقعیت تجاری و اقتصادی آن برای ساسانیان و رومیان از اهمیت زیادی برخوردار بود. علاوه بر این، انطاکیه به عنوان یکی از شهرهای مهم مسیحی نقش مؤثری در انتقال این آیین در شرق داشت. ساسانیان نیز با دستیابی به این شهر به استراتژی مؤسس ساسانیان یعنی دستیابی به سرزمینهای هخامنشیان نزدیک میشدند؛ چنان که پس از تصرف آن به عنوان بخشی از قلمرو خود، درصدد ایجاد آتشکده در این شهر مرزی بودند. از لحاظ اقتصادی و تجاری تصرف این شهر برای دو قدرت عصر باستان، جدا از سود حاصل از واقع شدن آن در سر راه مبادلات بازرگانی، به منزله دست یابی به غنایم هنگفت و نیروهای مولد این شهر نیز بود.
عباس زارعی مهرورز؛ نورالدین نعمتی
دوره 1، شماره 1 ، بهمن 1390، ، صفحه 43-56
چکیده
در اوایل دورة سلطنت قباد پادشاه ساسانی (486- 531 م) جنبشی مهم به رهبری مزدک، با دلایل گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، رخ داد؛ که پادشاه نیز، برای تضعیف موقعیت بزرگان و روحانیان، از آن حمایت کرد. طبیعتاً بزرگان با جنبش مخالفت کردند و قباد را از سلطنت خلع کردند و او فقط با حمایت هیاطله توانست دوباره به تخت سلطنت بازگردد. سالیان بعد، اتحاد ...
بیشتر
در اوایل دورة سلطنت قباد پادشاه ساسانی (486- 531 م) جنبشی مهم به رهبری مزدک، با دلایل گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، رخ داد؛ که پادشاه نیز، برای تضعیف موقعیت بزرگان و روحانیان، از آن حمایت کرد. طبیعتاً بزرگان با جنبش مخالفت کردند و قباد را از سلطنت خلع کردند و او فقط با حمایت هیاطله توانست دوباره به تخت سلطنت بازگردد. سالیان بعد، اتحاد دوبارة بزرگان و روحانیان با خسرو- پسر سوم قباد- منجر به انجام کودتا، خلع قباد و قتل مزدک و هوادارانش گردید (531 م). در نتیجه، برای تثبیت اعادة قدرت و حیثیتِ بزرگان و روحانیان، اصلاحاتی انجام گرفت. پس از فروخواباندن جنبش، به دستور خسرو انوشیروان، پادشاه جدید، روایتی رسمی، با نگرشی منفی دربارة جنبش مزدک در خداینامه، کتاب تاریخ رسمی ساسانی، نگاشته شد. همزمان، چند روایت دیگر نیز به صورت کتبی یا شاید شفاهی در میان مردم مشهور گشت. برخی از این روایتها پس از سقوط ساسانیان (635)، از پهلوی به عربی ترجمه گردید، که در سدههای نخستین اسلامی بسیار مشهور بود. روایتهای اصلیِ داستان مزدک در چند کتاب تاریخی، ادبی و سیاسی وارد گردید. نگارندگان در این مقاله میکوشند تا حد امکان، دلایل سیاسیِ احتمالی اشاعة این روایات را در دورة ساسانی و سدههای نخستین اسلامی، با تطبیق نقاط قوت و ضعف، بخشهای افسانهای، واقعی و تحریفات آنها در کتابهای تاریخ طبری، شاهنامة فردوسی، سیاستنامة نظامالملک، فارسنامة ابنبلخی، فسطاط العداله فی قواعد السلطنه از محمد بن محمود خطیب بررسی نمایند.