برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
شیرزاد طایفی؛ پوریا میرآخورلی
چکیده
مطالعات اقتباسی در ایران به دلیل عدم توجه به مبانی نظری مناسب، دچار خلاء بزرگی است که منجر به فراگیر نشدن این مبحث بینارشتهای در میان پژوهشهای فارسی شده است. حال این پژوهش با نگاهی آسیبشناسانه وضع موجود و به کارگیری رویکردی مناسب، درصدد است علاوه بر طرح و پیشنهاد رویکردی مناسب برای پژوهشهای اقتباسی، به تحلیل تطبیقی یکی از ...
بیشتر
مطالعات اقتباسی در ایران به دلیل عدم توجه به مبانی نظری مناسب، دچار خلاء بزرگی است که منجر به فراگیر نشدن این مبحث بینارشتهای در میان پژوهشهای فارسی شده است. حال این پژوهش با نگاهی آسیبشناسانه وضع موجود و به کارگیری رویکردی مناسب، درصدد است علاوه بر طرح و پیشنهاد رویکردی مناسب برای پژوهشهای اقتباسی، به تحلیل تطبیقی یکی از آثار اقتباسی و بررسی موردی آن نیز بپردازد. در این پژوهش، رویکرد نئوفرمالیسم(Neo-formalism) که قابلیت طرح در هر دو رسانهی ادبیات و سینما را دارد، مبنای روایتشناسانه قرار گرفته و با تکیه بر آن به خوانش تطبیقی زمان و مکان در داستان و فیلم «شبهای روشن» فئودور داستایفسکی و سعید عقیقی و فرزاد موتمن پرداخته شده است. رویکرد نئوفرمالیسم عناصر شکلی را به گونهای مورد بحث قرار میدهد که مخاطب نقشی فعال و موثر در روند روایتپردازی دارد. داستان «شبهای روشن» داستایفسکی، اثری است که در قرن نوزدهم روسیه میگذرد. برمبنای این داستان، سعید عقیقی فیلمنامهای با همین عنوان نوشته و تبدیل به فیلم شده است. باتوجه به این که زمان و مکان در فیلمنامهی سعید عقیقی نسبت به اثر اصلی تغییر یافته، اثری بومی و ایرانی بهشمار میرود. در مقالهی پیشرو تغییر زمان و مکان اثر ادبی از روسیهی قرن نوزدهم به تهران قرن بیستویکم از منظر نئوفرمالیسم مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین بحث میشود چگونه داستان بلندی از داستایفسکی با تغییر زمان و مکان به زیستبوم و فرهنگ ایرانی، همچنان عناصر مهم خود را حفظ میکند و اثری شاخص و مهم تلقی میشود.