محمدحسن جلالیان چالشتری
چکیده
در متون بازمانده از زبان فارسی دری در ساخت بعضی افعال، بر خلاف صورت معمول فعل در این زبان، به جای پایانههای صرفی فعل، از ضمایر شخصی متّصل استفاده شده است. از این رو، بعضی دستورنویسان به این افعال عنوان «ضمیرساخت» دادهاند. کاربرد این افعال عموماً در بیان شرط و تمنّاست و شواهد مطمئنّی از سه صیغۀ دوم شخص مفرد و جمع و اوّل شخص ...
بیشتر
در متون بازمانده از زبان فارسی دری در ساخت بعضی افعال، بر خلاف صورت معمول فعل در این زبان، به جای پایانههای صرفی فعل، از ضمایر شخصی متّصل استفاده شده است. از این رو، بعضی دستورنویسان به این افعال عنوان «ضمیرساخت» دادهاند. کاربرد این افعال عموماً در بیان شرط و تمنّاست و شواهد مطمئنّی از سه صیغۀ دوم شخص مفرد و جمع و اوّل شخص جمع از آن در دست است. برخی شواهد مشکوک از برخی شخص و شمارهای دیگر نیز در دست است که نمیتوان نسبت به صحّت و ارتباط آنها به این دسته از افعال اطمینان داشت. تنها نظر پذیرفتهشدهای که در مورد پیشینۀ این افعال وجود دارد نظر لازار است که وجود ضمیر متّصل در این ساختها را مرتبط با برخی افعال کُنایی در فارسی میانه دانسته که در آنها عامل به جای اینکه به صورت ضمیر منفصل یا متّصل پیش از صفت مفعولی یا ستاک ماضی ظاهر شود، به صورت متّصل به انتهای آنها چسبیده است. در این مقاله با ارائۀ دلایلی در ضعف این احتمال چنین پیشنهاد شده است که بازتحلیل پایانۀ فعلی در شمار اوّل شخص مفرد به صورت ضمیر متّصل سبب شده که در سایر شمارها نیز به جای پایانۀ فعلی از ضمایر متّصل استفاده گردد. این گونه بازتحلیل در زبان سغدی نیز دارای نمونه است.