جواد بشری
چکیده
در برخی کتب نثر اواخر سدۀ هفتم و اوایل سدۀ هشتم و پس از آن، به کلام موزونی با کارکردی مثلگونه استشهاد شده که شباهت زیادی به مصرعی از سرودههای سعدی دارد؛ در حالی که در تاریخ وصّاف، این مصرع به مؤلف تاریخ، انتساب یافته است. در این گفتار با نگاهی چندوجهی ابتدا ضبط تعدادی از دستنویسهای کلیات سعدی در موضع مربوط به مصرع مزبور بررسی خواهد ...
بیشتر
در برخی کتب نثر اواخر سدۀ هفتم و اوایل سدۀ هشتم و پس از آن، به کلام موزونی با کارکردی مثلگونه استشهاد شده که شباهت زیادی به مصرعی از سرودههای سعدی دارد؛ در حالی که در تاریخ وصّاف، این مصرع به مؤلف تاریخ، انتساب یافته است. در این گفتار با نگاهی چندوجهی ابتدا ضبط تعدادی از دستنویسهای کلیات سعدی در موضع مربوط به مصرع مزبور بررسی خواهد شد، سپس فقرهای از تاریخ وصّاف که این مصرع را در خود جای داده با مقایسۀ دستنویسهایی از آن به اتقان خواهد رسید. فرض نهایی دربارۀ این مصرع مثلگونه آن است که سعدی و وصاف مثل مشهوری را دستآویز هنرنمایی خویش قرار داده و اوّلی با تغییری جزئی در ابتدای آن و دومی به شکل دستنخورده آن را تضمین و برداشت کردهاند. استفادۀ یکی از کتب نثر از این مصرع (رسالۀ فریدون سپهسالار) که همزمان با وصاف یا حتی پیش از او نگاشته شده، به نتیجهگیری اخیر یاری میرساند. ازاینرو نمیتوان این مصرع را متعلّق به وصاف دانست، بلکه حدس قریببهیقین آن است که او نیز مثل مشهوری را که پیش از او در افواه رواج داشته در کلام خویش تضمین کرده و آن را به نام خود زده است.
سید نصراله حجازی؛ وحید بهرامی
چکیده
اندرزنامه نویسی میراث ارزشمندی است که به بازنمایی خرد سیاسی ایرانیان میپردازد. محتوای اندرزنامهها، همانگونه که از نامش پیداست، اندرزهای اخلاقی، مذهبی و سیاسی و اجتماعی نخبگان و مصلحان نسبت به شهریارِ زمان است. خطاب وارگی اندرزنامهها، ترسیمکنندۀ شاه ایده آل و آرمانی نخبگان ایرانی است. در نگاشتن اندرزنامهها به عنوان تبلور ...
بیشتر
اندرزنامه نویسی میراث ارزشمندی است که به بازنمایی خرد سیاسی ایرانیان میپردازد. محتوای اندرزنامهها، همانگونه که از نامش پیداست، اندرزهای اخلاقی، مذهبی و سیاسی و اجتماعی نخبگان و مصلحان نسبت به شهریارِ زمان است. خطاب وارگی اندرزنامهها، ترسیمکنندۀ شاه ایده آل و آرمانی نخبگان ایرانی است. در نگاشتن اندرزنامهها به عنوان تبلور یکی از مهمترین صُور دانایی، میتوان دو ریشۀ ایرانی و باستانی را شناسایی نمود. در این نوشتار دو تن از متفکران سرشناس خرد ایرانی که سعی کردهاند به شیوۀ اندرزی، آداب حکمرانی ایرانی را، یکی با استفاده از تعالیم اسلامی و دیگری با رجوع به منابع ایران باستان احیا کنند، یعنی سعدی و شاهنامه مورد بررسی قرارگرفتهاند. در حقیقت این نوشتار درصدد یافتن چگونگی تأثیرگذاری منابع ایرانی و اسلامی در ویژگیهای شاه آرمانی در دو بعد عملی و ذهنی است که به نظر نگارندگان این امر خود را در همانندیهای دو متن که سعدی و فردوسی نگاشتهاند، جلوهگر میسازد. به نظر میرسد با مددگیری از روش پدیدارشناسی و چارچوب نخبهگرایی پارتو، بتوان همانندیهایی در دو بعد عینی و ذهنی یافت که از تداوم تاریخی در خصوص ویژگیهای شهریار آرمانی در ایران پرده برمیدارد. تمرکز بر نقاط مشترک دو متن تاریخی دربارۀ ویژگیهای شاه آرمانی که در دو بستر متفاوت تاریخی، سیاسی و مذهبی نگاشته شدهاند، از دقائق اصلی این نوشتار است.