احسان افکنده؛ باقرعلی عادلفر
چکیده
قدمت انگارة جغرافیایی «هفتکشور» به دوران آغازین هندوایرانی بازمیگردد. پس از جدایی هندیان و ایرانیان، روایت آغازین هندوایرانی هفتپاره بودن زمین، با توجه به شرایط اقلیمی سرزمینهای جدید و تغییرات دینی و سیاسی دگرگون شده و به صورتهای کنونی درآمده است. مقایسة متون کهن ایرانی و هندی، بهویژه اوستا و ویشنو پورانه، نشان ...
بیشتر
قدمت انگارة جغرافیایی «هفتکشور» به دوران آغازین هندوایرانی بازمیگردد. پس از جدایی هندیان و ایرانیان، روایت آغازین هندوایرانی هفتپاره بودن زمین، با توجه به شرایط اقلیمی سرزمینهای جدید و تغییرات دینی و سیاسی دگرگون شده و به صورتهای کنونی درآمده است. مقایسة متون کهن ایرانی و هندی، بهویژه اوستا و ویشنو پورانه، نشان میدهد که در طرح کلی روایت اصلی هندوایرانی، جهان به هفت پاره تقسیم شده بوده که یک پاره در میان بوده و شش پارة دیگر بر گرد آن قرار داشتهاند. از میان این هفت سرزمین، که توسط موانعی از یکدیگر جدا شده بودند، در آغاز تنها پارة میانی مسکون بوده است، اما بعدها پس از انشعاب مردم از پیشنمونة نیای آغازین، سایر نواحی هم مسکون شدهاند. در متون اوستایی، همچون هندی، نامهای جدیدی جایگزین نامهای آغازین شد. بعدها با گسترش آیین مزدیسنی و انتقال نیروی سیاسی از شرق به غرب فلات ایران، هفتکشور متون اوستایی نیز دچار تغییر شده و در متون فارسی میانه با تغییر جهات شرقی و غربی با افق جغرافیایی جدید، که بنا بر آن سرزمین میانی در غرب فلات ایران قرار داشت، منطبق گشت. این میراث تقسیم هفتگانه به صورت مستقل در منابع مربوط به دورة هخامنشی نیز مشاهده میشود که در آن به صورت کمرنگ ردپای یک تقسیم هفتگانه در سازماندهی شهربهای هخامنشی دیده میشود.