علیرضا اسماعیلپور
چکیده
هنر نمایش در هند پیشینهای کهن دارد. ادبیات نمایشی سنسکریت در بستر سنتی منظم شکل گرفته و تا سدههای متمادی تداوم یافته است. خاستگاههای اصلی این هنر در شبه قاره عبارتند از سرودهایی گفتگووار در وداها، مناسک ودایی و سنت حماسهخوانی، و هنرهای مرتبطی چون رقص و موسیقی نیز در پیدایش و گسترش آن مؤثر بـودهاند. ممکن است نمـایـشهای ...
بیشتر
هنر نمایش در هند پیشینهای کهن دارد. ادبیات نمایشی سنسکریت در بستر سنتی منظم شکل گرفته و تا سدههای متمادی تداوم یافته است. خاستگاههای اصلی این هنر در شبه قاره عبارتند از سرودهایی گفتگووار در وداها، مناسک ودایی و سنت حماسهخوانی، و هنرهای مرتبطی چون رقص و موسیقی نیز در پیدایش و گسترش آن مؤثر بـودهاند. ممکن است نمـایـشهای یونانی نیز بر ادبیات نمایشی سنسکریت اثری گذاشته باشد. در بررسی مختصر خاستگاههای نمایش در فرهنگ باستانی هند آشکار میشود که اغلب این خاستگاهها در ایـران نیز نمونههایی دارند که غالباً تا دورۀ اسلامی باقی بوده و بعضاً از معادلهای هندی خود نیز فراگیرترند. اما برغم این خاستگاههای نیرومند، هنر نمایش نتوانسته در قالب آثاری منظم و ماندگار در ایران پای بگیرد. در این مقاله، پس از بحث دربارۀ خاستگاههای هنر نمایش در هند، به بررسی این خلأ تاریخی پرداختهایم که در تحلیل نهایی شاید بتوان آن را ناشی از عدم نضج سنت کتابت در بخش اعظم تاریخ ادبیات باستانی ایران دانست.
علیرضا اسماعیلپور
چکیده
ویژگی گیسوری از مفاهیم مبهم و نادر در حوزۀ حماسه و روایات پهلوانان است، اما با غور در منابع گوناگون و بهویژه در نظر داشتن برخی منابع غیر ایرانی میتوان دریافت که همین شواهد اندک نیز به توصیف کهن صاحبان کارکرد جنگاوری در اندیشة اقوام هندواروپایی راه میبرد. سرکشی نیز از ویژگیهای جداییناپذیر پهلوانان است. این صفت نه به معنای ...
بیشتر
ویژگی گیسوری از مفاهیم مبهم و نادر در حوزۀ حماسه و روایات پهلوانان است، اما با غور در منابع گوناگون و بهویژه در نظر داشتن برخی منابع غیر ایرانی میتوان دریافت که همین شواهد اندک نیز به توصیف کهن صاحبان کارکرد جنگاوری در اندیشة اقوام هندواروپایی راه میبرد. سرکشی نیز از ویژگیهای جداییناپذیر پهلوانان است. این صفت نه به معنای طغیان بلکه مترادف حفظ استقلال و عدم وابستگی به دیگر کارکردها بهویژه شاه و دینمرد است. با قیاس روایات ایرانی اعم از متون باستانی و حماسههای فارسی با نمونههای مشابه در نزد برخی اقوام دیگر درمییابیم که گویا فروهشتهمویی نشانهای نمادین حاکی از سرکشی پهلوانان بوده و بعضاً ایشان را از جنگاوران مزدور متمایز میساخته است، اما سرکشی پهلوانان در متون کهن گوناگون به اشکال مختلف روی می دهد: در قلمرو خدایان به شکل ناسازگاری میان ایزدان جنگاور و دیگران و در حیطۀ حماسه به صورت تقابل شاه و پهلوان. با تکوین اخلاق موبدانه، گرشاسب در این میان جایگاهی ویژه یافته و ناسازگاری وی در برابر شریعت بروز مییابد.