محمدحسن جلالیان چالشتری
چکیده
متون فارسی میانه ـ اعم از کتیبهها، متون مانوی، زبور، متون پهلوی ـ هنوز حاوی بسیاری از کلمات ناخوانده یا اشتباهخواندهشدهاست. در این میان، متون فارسی میانۀ زردشتی، به دلیل اشکالهای عدیدۀ خط پهلوی، بیش از آثار دیگر بازمانده از این زبان، دچار ابهام در قرائت و تعدد و تنوع ترجمهاند. در این نوشتار، یک واژه از زند وندیداد و ...
بیشتر
متون فارسی میانه ـ اعم از کتیبهها، متون مانوی، زبور، متون پهلوی ـ هنوز حاوی بسیاری از کلمات ناخوانده یا اشتباهخواندهشدهاست. در این میان، متون فارسی میانۀ زردشتی، به دلیل اشکالهای عدیدۀ خط پهلوی، بیش از آثار دیگر بازمانده از این زبان، دچار ابهام در قرائت و تعدد و تنوع ترجمهاند. در این نوشتار، یک واژه از زند وندیداد و شایست نشایست و سه واژه از بندهشن، مورد بازخوانی قرار گرفتهاند و خوانش جدیدی برای هر یک پیشنهاد شدهاست. راهحل خوانش این واژهها و واژههای مشابه آنها در متون پهلوی، جز بهرهگیری از شواهد متنی و مسائل زبانی، بازنگری صورت مکتوب آنها در دستنویسها و در نظر گرفتن احتمالات گوناگون در حرفنویسی آنهاست. تلاش شدهاست تا این قرائتهای پیشنهادی در تطابق حداکثری با صورت نگارشی موجود در دستنویسها باشد و در صورت تصحیح واژه و عدول از ضبط دستنویسها، دلایل کافی برای توجیه آنها بیان شود.
محمدحسن جلالیان چالشتری
چکیده
در متون بازمانده از زبان فارسی دری در ساخت بعضی افعال، بر خلاف صورت معمول فعل در این زبان، به جای پایانههای صرفی فعل، از ضمایر شخصی متّصل استفاده شده است. از این رو، بعضی دستورنویسان به این افعال عنوان «ضمیرساخت» دادهاند. کاربرد این افعال عموماً در بیان شرط و تمنّاست و شواهد مطمئنّی از سه صیغۀ دوم شخص مفرد و جمع و اوّل شخص ...
بیشتر
در متون بازمانده از زبان فارسی دری در ساخت بعضی افعال، بر خلاف صورت معمول فعل در این زبان، به جای پایانههای صرفی فعل، از ضمایر شخصی متّصل استفاده شده است. از این رو، بعضی دستورنویسان به این افعال عنوان «ضمیرساخت» دادهاند. کاربرد این افعال عموماً در بیان شرط و تمنّاست و شواهد مطمئنّی از سه صیغۀ دوم شخص مفرد و جمع و اوّل شخص جمع از آن در دست است. برخی شواهد مشکوک از برخی شخص و شمارهای دیگر نیز در دست است که نمیتوان نسبت به صحّت و ارتباط آنها به این دسته از افعال اطمینان داشت. تنها نظر پذیرفتهشدهای که در مورد پیشینۀ این افعال وجود دارد نظر لازار است که وجود ضمیر متّصل در این ساختها را مرتبط با برخی افعال کُنایی در فارسی میانه دانسته که در آنها عامل به جای اینکه به صورت ضمیر منفصل یا متّصل پیش از صفت مفعولی یا ستاک ماضی ظاهر شود، به صورت متّصل به انتهای آنها چسبیده است. در این مقاله با ارائۀ دلایلی در ضعف این احتمال چنین پیشنهاد شده است که بازتحلیل پایانۀ فعلی در شمار اوّل شخص مفرد به صورت ضمیر متّصل سبب شده که در سایر شمارها نیز به جای پایانۀ فعلی از ضمایر متّصل استفاده گردد. این گونه بازتحلیل در زبان سغدی نیز دارای نمونه است.
محمّدحسن جلالیان چالشتری
چکیده
توجّه بسیار دانشمندان به شخصیّت و نام مرداس، علیرغم ناچیز بودن ذکری که از او در شاهنامه رفته، مدیون اهمّیّت پسرش ضحّاک در اساطیر ایرانی است. نبود نام و نشان او در متون اوستایی و تشویش صورتهای نگارشی آن به خط پهلوی در متون فارسی میانه و کثرت بیش از حدّ گونههای مضبوط آن در متون اسلامی و همسانی نوشتاری و احتمالاً آوایی صورت مضبوط در ...
بیشتر
توجّه بسیار دانشمندان به شخصیّت و نام مرداس، علیرغم ناچیز بودن ذکری که از او در شاهنامه رفته، مدیون اهمّیّت پسرش ضحّاک در اساطیر ایرانی است. نبود نام و نشان او در متون اوستایی و تشویش صورتهای نگارشی آن به خط پهلوی در متون فارسی میانه و کثرت بیش از حدّ گونههای مضبوط آن در متون اسلامی و همسانی نوشتاری و احتمالاً آوایی صورت مضبوط در شاهنامه با نام خاصّ عربی مرداس مسائلی هستند که این شخصیّت و نامش را در ابهام فرو بردهاند. با این همه، وجود اطّلاعات بسیار در وداها از ایزد توَشْتْر، پدر ویشوهروپه که معادل ضحّاک ایرانی است، میتواند تا حدّی خلأ اطّلاعات ما از این شخصیّت را مرتفع سازد. با بازخوانی اطّلاعات مرتبط با این شخصیّت در متون ودایی و مداقّه درصورتهای نام او در متون فارسی میانه و متون عهد اسلامی میتوان تصویری بهتر از او به دست آورد و خطاهای گذشته دربارۀ نام او را تصحیح کرد.