برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
بولنت آکداغ؛ حمیرا زمردی
چکیده
در این پژوهش به آثار شاعر ترکتبار عثمان کمال افندی ملخص به عثمان کمالی میپردازیم. وی از مریدان باواسطهی مولانا جلالالدین رومی، نابینا و حافظ قرآن بود. آشنایی مولانا با علوم عقلی و نقلی، ادبیات، فقه، حدیث، تفسیر قرآن و سخنان حضرت علی (ع) زمینهساز شکلگیری زیباترین اشعار مدح حضرت علی (ع) در زبان فارسی شده است و همین اثرگذاری سبب ...
بیشتر
در این پژوهش به آثار شاعر ترکتبار عثمان کمال افندی ملخص به عثمان کمالی میپردازیم. وی از مریدان باواسطهی مولانا جلالالدین رومی، نابینا و حافظ قرآن بود. آشنایی مولانا با علوم عقلی و نقلی، ادبیات، فقه، حدیث، تفسیر قرآن و سخنان حضرت علی (ع) زمینهساز شکلگیری زیباترین اشعار مدح حضرت علی (ع) در زبان فارسی شده است و همین اثرگذاری سبب شده است اشعار عثمان کمالی نیز در قالبی روحنواز سروده شوند و در عصر خلیفه و خنجر بهشکل عشقی حقیقی به آل علی (ع) نمود یابند. اهمیت پژوهش حاضر معرفی شاعری است که از بیان عشق خود به اهل بیت باکی نداشته و هدف پژوهش، بررسی میزان اثرپذیری اشعار عثمان کمالی از مولاناست. روش پژوهش کتابخانهای بوده و از مصاحبه نیز در بخشی از پژوهش استفاده شده است. چارچوب نظری پژوهش تحلیل گفتمان با تکیه بر آراء فرکلاف (2001) میباشد. بر اساس یافتههای پژوهش؛ شعر کمالی بهلحاظ درونمایه و معنا از شعر مولانا تأثیر پذیرفته است. و میتوان گفت بحر اشعار نیز نزدیک به شعر مولانا است. برخلاف اشعار مولانا که ضمایر شخصی و غیرشخصی را در خود جا دادهاند، ضمایر در اشعار کمالی به ضمایر شخصی محدود میشوند. موضوع برجستهی دیگری که در اشعار عثمان کمالی به چشم میخورد، استفاده از تلمیح در اشعار وی است. وی تقریبا در تمام اشعار خود، به روش مولانا، از آیات و احادیث و حتی اشعار مولانا به شکل تلمیح استفاده کرده است.
برای مشاهده مقالات مرتبط با موضوع، روی نام موضوع کلیک کنید.
حمیرا زمردی؛ مینا اکبرى فراهانی
چکیده
بحث از فضایل و رذایل اخلاقی از جمله اندیشههای مشترک در باورهای اخلاقی و عارفانه ایران و هند باستان است. براساس اندیشۀ دوگانهباوری صفات رذیله ناشی از نیروهای شر و تاریکی است و صفات نیک متأثر از نیروهای خیر و روشنی است. پرهیز از صفات رذیله، بهویژه صفت رذیلۀ خشم، در این اندیشۀ مشترک و نمود آن در آثار ایران و هند باستان تأکید شده است. ...
بیشتر
بحث از فضایل و رذایل اخلاقی از جمله اندیشههای مشترک در باورهای اخلاقی و عارفانه ایران و هند باستان است. براساس اندیشۀ دوگانهباوری صفات رذیله ناشی از نیروهای شر و تاریکی است و صفات نیک متأثر از نیروهای خیر و روشنی است. پرهیز از صفات رذیله، بهویژه صفت رذیلۀ خشم، در این اندیشۀ مشترک و نمود آن در آثار ایران و هند باستان تأکید شده است. در شاهنامه نبرد این دو نیروی خیر و شر در شخصیتهای داستانها و سخنان فردوسی دیده میشود. در مثنوی نیز در وجود انسان نبرد نیکی و بدی جریان دارد. در این پژوهش، صفت رذیلۀ خشم در ایران و هند باستان برمبنای شاهنامه و مثنوی، با روش تطبیقی و تحلیلی، بررسی شده است. در این بررسی، خشم در دو مفهوم دیو خشم و صفت رذیلۀ خشم به کار رفته است. انسان با این صفت ناپسند خشم از گروه نیکی و روشنی دور و به گروه اهریمنی و تاریکی نزدیک میشود. بنابراین، با تحلیل شواهدی از آثار نشان دادهایم که فردوسی و مولوی، دو شاعر بزرگ دورۀ اسلامی، این مفاهیم اندیشۀ باستانی ایران و هند را در شاهنامه و مثنوی بهخوبی متجلّی کردهاند و به تداوم فرهنگ کهن آریایی خویش پایبند بودهاند.
حمیرا زمردی؛ محمداکبر سپاهی
چکیده
داستان لیلی و مجنون از مشهورترین داستانهای عاشقانۀ ادبیات فارسی است که از زبان و ادبیات عربی به فارسی راه یافتهاست. نظامی، نخستین شاعر ایرانی است که این داستان را به نظم فارسی درآوردهاست. پس از نظامی، شاعران دیگری نیز به تأثیر از او این داستان را بازآفرینی کردهاند. داستان لیلی و مجنون همانند بسیاری از عناصر فرهنگی دیگر، از طریق ...
بیشتر
داستان لیلی و مجنون از مشهورترین داستانهای عاشقانۀ ادبیات فارسی است که از زبان و ادبیات عربی به فارسی راه یافتهاست. نظامی، نخستین شاعر ایرانی است که این داستان را به نظم فارسی درآوردهاست. پس از نظامی، شاعران دیگری نیز به تأثیر از او این داستان را بازآفرینی کردهاند. داستان لیلی و مجنون همانند بسیاری از عناصر فرهنگی دیگر، از طریق زبان و ادبیات فارسی و مناسبات فرهنگی این زبان با ادبیات اقوام و مردمانی که با این فرهنگ و ادبیات در تعامل بودهاند، وارد آن فرهنگها شدهاست و در زبانها و ادبیات آنها بازآفرینی شدهاست. در ادبیات بلوچی، دو داستان را میتوان یافت که به تأثیر از لیلی و مجنون ساخته شدهاند؛ نخست، داستانی است به نام لیلی و مجنون یا لیلا و مجنا و دیگری همین داستان هانی و شَیمُرید. داستان نخست، چندان شهرتی ندارد اما هانی و شَیمُرید مشهورترین داستان عاشقانه در ادبیات بلوچی است. این داستان منظوم همانند بسیاری از دیگر منظومههای داستانی کهن ادبیات بلوچی، شاعر مشخصی ندارد و راویان و نقالان، روایتهایی از آن را به گویشهای مختلف روایت کردهاند که طبعاً تفاوتهایی در جزئیات و تعداد منظومهها و تعداد بندهای روایتهای آن پیدا شدهاست. هانی و شَیمُرید با داستان لیلی و مجنون، شباهتهای چشمگیری دارد که با توجه به تعاملات همیشگی ادبیات بلوچی با زبان و ادبیات فارسی، میتوان این شباهتها را از منظر تعاملات فرهنگی و تأثیرپذیری ادبی بررسی کرد. همانگونه که لیلی و مجنون نظامی در مقایسه با روایت همین داستان در ادبیات عربی، متأثر از بافت اجتماعی و فرهنگی جامعۀ روزگار نظامی بودهاست، دربارۀ داستان هانی و شَیمُرید نیز میتوان دید که رنگوبوی بافت اجتماعی و فرهنگی جامعۀ میزبان در آن تأثیر گذاشته و آن را مبین ویژگیهای آن جامعه ساختهاست؛ در حقیقت میتوان هانی و شَیمُرید را نسخۀ بلوچی لیلی و مجنون دانست.